🌄 شب تقدير
✍🏻 عینصاد
❞ لَيْلَةُ اَلْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ؛ يك شب تقدير از هزار ماه بىتقدير بهتر است. چرا؟
چون آنها كه طرح ندارند و نقشه ندارند، مهرهى نقشه دارها هستند؛ چون ساختمانى كه نقشه ندارد و عملههايش از صبح تا شب كار مىكنند و بىحساب خراب مىكنند و بىحساب مىسازند...
چون حيرت در عمل، مانع حركت سريع تو است. تو نمىدانى بايد كجا را بسازى و كجا را خراب كنى. و همين حيرت اگر كارت را خراب نكند، كند و آرام مىكند. اين است كه عمل طرح مىخواهد. در طرح است كه عمل ارزش مىيابد.
چون ارزش عمل، وابسته به خود عمل نيست، وابسته به محرك و به هدف و به بينشى است كه از رابطههاى يك عمل دارى.
📚 #شبی_برتر_از_یک_عمر | ص ۲۵
#️⃣ #عکس #عکس_نوشته #قرآن
@adabe_hozoor
#گزیده_کتاب
#ماه_رمضان
🌄 رمضان دارد میرود...
✍🏻 عینصاد
❞ از كسانى نباشيم كه رمضان بر آنها مىگذرد، در حالى كه بدنهايشان ضايع شده و فكرهايشان عقيم مانده و قلبهايشان سرشار از بتها شده و روحهايشان هم به تنگى رسيده است!
چون اين يك اصل است كه اگر كسى از نعمتى كه در دسترس اوست بهره نگيرد، سياهى به او مىرسد. جرقههايى كه مىزنند، اگر كسى استفاده نكند و شكر نكند، سياهش مىكنند و به او مىبندند.
او براى رشد ما زمينهها، فرصتها، حادثهها، برخوردها، زمانها و مكانهايى را تأمين كرده است كه به وسيلۀ آنها حركتى بكنيم، گامى برداريم و پيشرفتى داشته باشيم.
ولى اگر ما اين همه محبت را جواب ندهيم و اين همه مايه را در راه به جريان نيندازيم، همۀ آنها را از ما مىگيرند.
📚 #بهار_رویش | ص ۴۷
#️⃣ #عکس #عکس_نوشته #سیر_و_سلوک
📚@Ketab_Va_Ketabkhani
🌄 رمضانِ بیفایده
✍🏻 عینصاد
❞ بعضى وقتها ابرى مىآيد، امّا نمىبارد. برق مىزند، امّا نمىبارد. فرصتها را مىدهند، امّا ما بهره نمىگيريم. رمضانها آمده و رفته، اما جز خيس خوردن چركها چيزى برايمان باقى نمانده است.
در همين شبهاى ماه رمضان، كه ما دور هم مىنشينيم و مىگوييم ماه رمضان جديد آمد. بايد مواظب باشيم و به خودمان فكر كنيم، ولى مانند كسى هستيم كه به حمام آمده است، ولى نه براى تطهير، كه براى بازى.
وقتى بچه بوديم، نزديك عيد كه مىشد، ما را به حمام مىفرستادند. چند تا بچه بوديم، بدجنس و بازىگوش. گاهى سه ساعت در حمام مىمانديم...همديگر را مىزديم و پوست همديگر را مىكنديم... وقتى مىآمديم خانه، پشت گوشها و پاهامان همه كثيف مانده بود. مادر ما هم كه خيلى دقيق بود، پشت گوشها و آرنجهاى ما را نگاه مىكرد و مىپرسيد: اينها چيه؟! ما را تنبيه مىكرد و گريه مىكرديم.
ما حمّام رفته بوديم، اما بازى كرده بوديم. در مقام تطهير نبوديم.رمضانها آمده و رفته، امّا ما لَعْبِ به رمضان داشتهايم و جدّى نبودهايم
📚 #اخبات | ص 30
#️⃣ #عکس #عکس_نوشته #سیر_و_سلوک
@adabe_hozoor