#حکایت
روباه را گفتند: هیچ توانی که صد دینار بستانی و پیغامی به سگان ده رسانی؟ گفت: والله مزدی فراوان است اما در این معامله خطر جان است.
از سفله نیل مکرمت امید داشتن
کشتی به موج لجه حرمان فکندن است
پیش عدو زبون شدن از میل مال و جاه
خود را به ورطه خطر جان فکندن است
#بهارستان_جامی
🌱| @adabi_bnd
پنج پایک*را گفتند چرا به شکل کج پیکران افتادی و پای در میدان کجروی نهادی؟ گفت: از مار تجربه برداشتم که با آن راستی و راسترَوی همیشه از سنگ جفا سرکوفته است یا از زخم ستم دم بریده.
هرجا پری به صورت خود گردد آشکار
او را چو جان کشند در آغوش خویش تنگ
هرجا به شکل راست برآید بهسان مار
سنگیندلان ز دور زنندش به چوب و سنگ
#بهارستان_جامی
#حکایت
*خرچنگ
🌱| @adabi_bnd
موری را دیدند به زورمندی کمر بسته و ملخی را ده برابر خود برداشته. به تعجب گفتند: این مور را بینید که با این ناتوانی باری را به این گرانی، چون میکشد؟ مور چون این سخن بشنید بخندید و گفت: مردان بار را به نیروی همّت و بازوی حمیّت کشند نه به قوّت تن.
#بهارستان_جامی
#حکایات_پارسی
🍀| @elmi_adabiat