eitaa logo
کانون شعر و ادب دریا
740 دنبال‌کننده
514 عکس
82 ویدیو
17 فایل
کانون شعر و ادب دریا دانشگاه فرهنگیان هرمزگان ارتباط: @admiin_bnd تلگرام: https://t.me/adabi_bnd اینستاگرام:https://www.instagram.com/adabi_bnd?igsh=MWtzdDZ3azVucDkyOA== لینک زیلینک👇👇 https://zil.ink/adabi_bnd
مشاهده در ایتا
دانلود
من زنده‌ام هنوز و غزل فکر می‌کنم باور نمی‌کنید، همین شعر، شاهد است 🥀| @adabi_bnd
دل من یه روز به دریا زد و رفت پشت پا به رسم دنیا زد و رفت پاشنه کفش فرارو ور کشید آستین همت و بالا زد و رفت یه دفعه بچه شد و تنگ غروب سنگ توی شیشه فردا زد و رفت دفتر گذشته‌ها رو پاره کرد نامه‌ی فردا‌ها رو تا زد و رفت حیوونی تازه آدم شده بود به سرش هوای حوا زد و رفت زنده‌ها خیلی براش کهنه بودند خودشو تو مرده‌ها جا زد و رفت هوای تازه دلش می‌خواست ولی آخرش توی غبارا زد و رفت دنبال کلید خوشبختی می‌گشت خودشم قفلی رو قفلا زد و رفت 🥀| @adabi_bnd
در من غزلی اینک دنبال تو می‌گردد ای آنکه تو را دیدن انگیزه‌ی گویایی‌ست 🥀| @adabi_bnd
11.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن من همین‌قدر که گرم است زمینم کافی‌ست ☘️| @adabi_bnd
7.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوب ترین حادثه می دانمت خوب ترین حادثه می دانی ام حرف بزن ابر مرا باز کن دیر زمانی ست که بارانی ام 🔴 هم اکنون اولین باران پاییزی بندرعباس ⏰ 17:30 ⛈| @adabi_bnd
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست من از تو می نویسم و این کیمیا کم است سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست درشعر من حقیقت یک ماجرا کم است تا این غزل شبیه غزل های من شود چیزی شبیه عطر حضور شما کم است گاهی ترا کنار خود احساس می کنم اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست آیا هنوز آمدنت را بها کم است 🪴| @adabi_bnd
بیا عبور کن از این پل تماشایی ببین چگونه گذر کرده‌ام ز هرچه محال ببین به جز تو که پامال دره‌ات شده‌ام کدام قله نشین را نکرده‌ام پامال تو کیستی؟ که سفر کردن از هوایت را نمی‌توانم حتی به بال‌های خیال... 🌱| @adabi_bnd
همیشه منظرِ دریا و کوه، روح‌افزاست و منظر تو، تلاقیّ کوه با دریاست نفس ز عمق تو و قلّه‌ی تو می‌گیرم به هرکجا که تو باشی، هوای من آنجاست دقایقی‌ست تو را با من و مرا با تو نگاهِ ثانیه‌ها مات بر دقایق ماست من و تو آینه‌ی روبه‌روی هم شده‌ایم چقدر این‌همه با هم یکی‌شدن زیباست خوشا به سینه‌ی تو سرنهادن و خواندن که همدلی چو من آنجا گرفته و تنهاست بدون واسطه، همواره دیدمت... آری درون آینه‌ی روح، جسم ناپیداست همیشه عشق به جرمِ نکرده می‌سوزد نصیب ما هم از این پس لهیبِ تهمت‌هاست بیا ولی که بخوانیم بی‌هراس از هم که هم‌سُرایی مرغان عشق بی‌پرواست ☘️| @adabi_bnd
غمی که در سخنت داری، همان غم است که من دارم همان غمی که به تفسيرش،‌ به هر بهانه سخن دارم من و تو زخمی يک تيغيم، تفاوت آنکه در اين مسلخ تو زخم تازه و من با خود، هنوز زخم کهن دارم پياله‌ای ز سراب من دوباره پر کن و باور کن که من هنوز هم از اين خشک،‌ اميد چشمه‌ شدن دارم بمان و عرصه‌ی بازی کن تو نيز جان مرا يک‌چند که من به بازی دوران‌ها، به شيوه،‌ صبر چمن دارم بدان شکيب که از ياران، توان زخم زبانم هست به ساز حادثه‌ها با تو، توان زخمه زدن دارم اگر چه پيرم و در پيری، هوای توبه به سر بايد من آن سرم که به پيرانه،‌ هوای توبه‌شکن دارم ☘️| @adabi_bnd
پرنده نیستم اما پر خیالم هست توان بال گشودن به هر محالم هست مبین که مثل زمین پای در لجن شده‌ام که دسترس به گواراترین زلالم هست همین نفس که به عمق سکوت محبوسم صدای منتشری آن سوی جبالم هست شناسنامۀ من یک دروغ اجباری‌ست هنوز تا متولّد شدن مجالم هست بخواه تا خود از این خاک بسته برخیزم به رستخیز تو همواره شور و حالم هست مجاب فلسفۀ قبض و بسط روحم نیست اگر چه با خود و دنیای خود جدالم هست جهان جنون مرا پاسخی نداده هنوز به ناگزیری دنیا همان سوالم هست به غیر خویشتن از هیچ کس ملالم نیست خود این دلیل مرا بس اگر ملالم هست 🍀| @adabi_bnd
از زندگی ، از این همه تکرار خسته‌ام از های و هوی کوچه و بازار خسته‌ام دلگیرم از ستاره و آزرده‌ام ز ماه امشب دگر ز هر که و هر کار خسته‌ام دل‌خسته سوی خانه ، تنِ خسته می‌کشم آوَخ ! کزین حصارِ دل‌آزار خسته‌ام بیزارم از خموشیِ تقویم روی میز وز دنگ دنگِ ساعت دیوار خسته‌ام از او که گفت یار تو هستم ، ولی نبود از خود که بی‌شکیبم و بی‌یار ، خسته‌ام تنها و دل‌گرفته و بیزار و بی‌امید از حال من مپرس که بسیار خسته‌ام... ☘️| @adabi_bnd
دلخوشم با غزلی تازه همینم کافیست تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست قانعم بیشتر ازاین چه بخواهم از تو گاه گاهی که کنارت بنشینم کافیست گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست! آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن من همین قدر که گرم است زمینم کافیست من همین قدر که با حال و هوایت گه گاه برگی از باغچه ی شعر بچینم کافیست فکر کردن به تو یعنی غزل شور انگیز که همین شوق مرا خوب ترینم! کافیست 🥀| @adabi_bnd