eitaa logo
ادبخانه
3.5هزار دنبال‌کننده
813 عکس
325 ویدیو
66 فایل
🌍ادبخانه موسسه فرهنگی هنری ایلیا ترنج 🔶ادبخانه، دانشخانه مجازی ادبیات و آیین است. در این سرای دانش، بُن مایه های شعر وادبیات ، پژوهش های ادبی، آیینی و....را می توان یافت. 🔷آیدی مدیر (صادق خیری) جهت تبلیغات: @Sadeghkheyri
مشاهده در ایتا
دانلود
ـ و چیست؟ از مصدر غرق؛ به معنای پر کردن کاسه است. در زندگی روزمره نیز هنگامی که یک حادثه یا رخداد را بیش‌ از آنچه که هست نشان می‌دهیم، گفته می‌شود که: اغراق می‌کنیم. باید بدانید که آرایه‌ی اغراق در دسته‌بندی آرایه‌های ادبی، نوعی آرایه‌ی معنوی محسوب می‌شود. این آرایه در بدیع به شکل زیر، توصیف شده است: افراط در مدح یا ذم کسی یا چیزی‌ست که شاعر با فکر و خیال شاعرانه‌ی خود آن را می‌نویسد. اگرچه اغراق بیشتر در اشعار حماسی، به خصوص شاهنامه خودش را نشان می‌دهد اما در اشعار عاشقانه نیز جایگاه ویژه‌ای دارد. سعدی،‌ حافظ و نظامی این آرایه را در اشعار عاشقانه‌ی خود، بسیار مورد استفاده قرار دادند. عاشق ز سوز درد تو فریاد درنهاد مؤمن ز دست عشق تو زنار برگرفت عشقت بنای عقل به کلی خراب کرد جورت درِ امید، به یکبار برگرفت (سعدی) اقسام بزرگ‌نمایی و اغراق : به‌طور عادی عوام برای اغراق هیچ دسته‌بندی خاصی را در‌ نظر نمی‌گیرند و اغراق، غلو و مبالغه را یکی می‌دانند؛ اما اغلب ادیبان معتقدند که به دو صورت شدنی یا نشدنی و منطقی یا غیرمنطقی (این‌که با عقل جور در بیاید یا نیاید) اتفاق می‌افتد و این آرایه را به سه دسته ،  و تقسیم می‌کند. : فکر و خیال شاعرانه در آرایه‌ی دخیل است اما از نظر زیبایی در کلام یا همان زیبایی‌شناسی شاعرانه، نسبت به اغراق و غلو، کم‌ترین ارزش ادبی را دارد. تعریف افراطی از چیزی است. ویژگی این آرایه این است که هم با عقل جور درمی‌آید و مثال‌هایی برای آن وجود دارد. هرچه ماهی باشد اندر قعر دریا خون شود گر سموم هیبتش بر قعر دریا بگذرد (فرخی یزدی) این بیت به طور واضح دارد؛ زیرا همه‌ی ماهی‌ها تنها به دلیل گذر هیبتی از دریا نمی‌میرند و این بیت بیشتر به تعریفی افراطی از هیبت فرد مورد‌نظر شاعر پرداخته است. : اغراق از نظر فکر و خیال شاعرانه در جایگاه دوم قرار می‌گیرد. در این حالت شاعر بحثی را پیش می‌کشد که منطقی است و با عقل جور در‌می‌آید ولی اتفاق افتادن آن در زندگی روزمره غیرممکن است. نمونه‌ی بارز اغراق، نبردهایی است که در شاهنامه نوشته‌ شده: همه دشت پر کشته و خسته بود به خون بزرگان زمین شسته بود در این بیت به معنی: خون و خون‌ریزی شدید و مرگ بسیاری از سپاهیان است و زمین با خون بزرگان سپاه شسته شده است. به زیورها بیارایند وقتی خوبرویان را تو سیمین‌تن چنان خوبی که زیورها بیارایی در شدت زیبایی معشوق شده است؛ یعنی جواهرات، زیبایی خود را از معشوق گرفته‌اند و در برابر شکوه معشوقه رخ می‌بازند. : غلو در شعر، به معنای: گزافه‌گویی و زیاده‌روی هنری در توصیفات است. این حالت نسبت به مبالغه و اغراق از نظر زیبایی‌شناسی هنری‌تر، شاعرانه‌تر و شگفت‌‌انگیزتر است؛ زیرا شاعر چیزی را بیان می‌کند که از نظر عقل جور در نمی‌آید و منطقی نیست و همین‌طور هیچ‌گاه در زندگی روزمره رخ نمی‌دهد. این آرایه راهی برای خیال‌پردازی باز می‌کند. از ضعیفی چنان شدم که ز تن در دل من ببینی اسرارم (مسعود سعد سلمان) یعنی در اثر شدت ضعف بدنی، درون فرد هم دیده می‌شود. می‌توان از بیت این‌طور برداشت کرد که از ناتوانی و ضعف جسمی، دیگر نمی‌تواند اسرار خود را پنهان نگه دارد. به دنبال محمل چنان زار گریم که از گریه‌ام ناقه در گل نشیند (طبیب اصفهانی) به دنبال محمل (کجاوه)ی معشوق آنچنان گریه می‌کنم که از اشک فراوان من زمین خیس شود و ناقه (شتر) در گِل بماند. هیچ است آن دهان و نبینم از آن نشان موی است آن میان و ندانم که آن چه موست (حافظ) می‌گوید: دهانش چنان کوچک است و کمرش چنان باریک چون مو که که به چشم نمی‌آید. شد تن من چنان که گر خواهد مگس آسان ز جای برباید (مسعود سعد سلمان) آن قدر لاغر و سبک وزن شده‌ام که مگس می‌تواند مرا از زمین بلند کند. تفاوت آرایه‌ی اغراق با سخن دروغ دو تفاوت بارز میان دروغ و مبالغه وجود دارد؛ ۱- دروغ با تغییر واقعیت، قصد فریب و نیرنگ دارد و اگر درست و حرفه‌ای بیان شود اصولاً قابل تشخیص نیست. در مبالغه فرد قصد فریب‌کاری ندارد و فقط می‌خواهد با استفاده از افراط در پیشامد‌ها، سخن خود را جذاب‌تر کند. به یاد داشته باشید که مبالغه به قصد تزئین سخن به‌کار می‌رود نه فریب‌کاری. 2- سخن دروغ حالت خبری دارد ولی آرایه‌ی اغراق، شعر را تبدیل به سخنی عاطفی می‌کند. این آرایه حاصل از نشان‌دادن عواطف و احساسات شدید شاعر است نه خبررسانی. اغراق، مبالغه و غلو کاملاً جنبه‌ی احساسی دارند و قرار نیست خبری را به فرد بدهند؛ چون حقیقتی پشت آن‌ها پنهان نیست. کانال آموزش عروض و قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا چیست؟ مراعات نظیر در لغت به معنای رعایت تناسب و در اصطلاح بدیع، آن است که اگر در نظم و نثر واژگانی را که به گونه‌ای با هم مرتبط باشند بیاورند این ، آرایه‌ی است، مانند واژگان: و در بیت زیر: از آن به خاک نشستم که آن کمان ابرو مرا چو تیر سوی خود کشید و دور انداخت : تکیه بر اختر شب‌دزد مکن کاین عیار تاج کاووس ببرد و کمر کیخسرو (حافظ) مراعات نظیر در بیت بالا: «شب‌دزد ـ عیار» و «تاج ـ کمر (کمربند)» ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد چشم نرگس به شقایق نگان خواهد شد (حافظ) مراعات نظیر در بیت بالا: «ارغوان، نرگس، شقایق» من مسلمانم، قبله‌ام یک گل سرخ، جانمازم چشمه، مهرم نور، دشت سجاده‌ی من. (سهراب سپهری) مراعات نظیر در متن بالا: «قبله، جانماز، مُهر» 🔻تناسب‌ها در آرایه‌ی مراعات نظیر : همان‌طور که گفته شد، زمانی می‌‌توانیم بگوییم واژگان با یکدیگر مراعات نظیر دارند که تناسباتی میان آن‌ها رخ داده باشد. تناسب در مراعات نظیر انواع مختلفی دارد که عبارتند از: : «خورشید، ماه، ستاره، کهکشان، سیاره» همگی از اجرام آسمانی هستند. «گل، لاله، یاسمن، شکوفه» همگی از اجزای طبیعت هستند. «لب، چشم، دهان» همگی از اجزای بدن انسان هستند. : «چشم و نرگس، قد و سرو، دهن و غنچه» : «خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، وامق و عذرا» 🔻چند نکته قابل توجه درباره‌ی آرایه‌ی مراعات نظیر : 1- واژگانی که می‌سازند، مترادف نیستند. مترادف، واژگان هم‌معنی به حساب می‌آیند در صورتی که ما در مراعات‌ نظیر به دنبال تناسب بین معنای واژگان هستیم نه معنای مشترک. 2- واژگانی که به عنوان تناسب در نظر می‌گیریم باید جزئی از کل باشند. به‌طور مثال: «کبوتر، کلاغ و طوطی» همگی جزئی از دسته‌ی پرندگان هستند. 3- هرچه تناسب میان واژگان پبچیده‌‌تر و معانی واژگان گسترده‌تر باشد، هوشمندانه و زیباتر خواهد بود و خواننده را به فکر و اندیشه‌ی عمیق وا می‌دارد. 🔻روش تشخیص در شعر یا متن : مراعات نظیر آرایه‌ای معنوی است و برای تشخیص‌ آن باید به معنای واژگان دقت کرد. می‌توانید برای دقت بیشتر مراحل زیر را طی کنید: 1- تمام واژگانی را که در نگاه اول در نظرتان شباهت دارند، جدا کنید. 2- با بررسی تعداد و معنی واژه و با توجه به مکان قرارگیری آن در جمله، معنی مورد نظر شاعر را که با دیگر اجزای بیت سازگاری دارد بیابید. 3- بررسی کنید که آیا این واژگان پس از معنا شدن شعر باز هم با یکدیگر تناسب دارند؟ اگر پاسخ شما مثبت بود، این آرایه را در شعر یا متن یافته‌اید. قطره‌ی آبی که دارد در نظر، گوهر شدن از کنار ابر تا دریا تنزل بایدش (صائب) در بیت بالا، چهار واژه‌ی: «قطره، آب، ابر، دریا» از لحاظ معنایی با یکدیگر دارند و آرایه‌ی را ساخته‌اند. خواهد دل از تو گوشه‌ی چشم ترحمی تا زلف آه، بر لب اظهار بشکند (حزین لاهیجی) در بیت بالا، چهار اندام «دل، چشم، زلف، لب» دارای تناسب و است. 🔻مراعات نظیر پرکاربردترین آرایه در ادبیات فارسی است و در اشعار سعدی، مولوی، حافظ و فردوسی بسیار یافت می‌شود. کانال آموزش عروض و قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
3.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۲۰ @adabkhane جامی شگفت انگیز با نام «نارت»در داستانهای پهلوانی آمده كه خاصیت دروغ سنجی داشته و پهلوانان، دلاوری های خويش را در برابرِ آن بازگو می کردند. اگر راست بود، محتوای جام بالا می آمد و نمی ريخت؛ ولـی اگـر دروغ بود، مـايعِ درونِ جام حركت نمی كرد و دروغِگو رسوا می شد.🏺 کامل فیلم 👇 https://youtu.be/76kgpX4XVt8
۱۳۹ خویش را در نظرِ خلق نگه دار عزیز! کز نظرها چو بیفتی، به دهان‌ها افتی اشرف خراسانی @adabkhane @arozghafie
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
چیست؟ ایهام در اصطلاح بدیع : آوردن واژه‌ای است با حداقل دو معنی (یکی نزدیک به ذهن و دیگری دور از ذهن) و مراد گوینده معنی دور باشد. به این ترتیب، ذهن خواننده ابتدا به طرف معنی نزدیک و بعد، به سمت معنیِ اصلی و می‌رود که مقصود نویسنده بوده است. این آرایه در زبان و ادبیات فارسی بسیار پرکاربرد و مهم است و شاعران زیادی از آن استفاده کرده‌اند. از بین شاعران، بهترین ایهام‌ها را در شعر حافظ می‌توان دید. برای آشنایی بیشتر با مفهوم ایهام، به ابیات زیر دقت کنید: : کیست حافظ تا ننوشد باده بی آواز رود عاشق مسکین چرا چندین تحمّل بایدش؟ در بیت بالا، «رود» دو معنا دارد: 1ـ نهر و رودخانه (آب جاری) 2ـ نوعی ساز موسیقی در وهله‌ی اول، ذهن در انتخاب معنای اصلی مورد نظر شاعر تردید می‌کند، اما با قدری دقت و تأمل بیشتر، و با توجه به قراین موجود در شعر، مانند: «عاشق ، باده» درمی‌یابد كه مقصود اصلی شاعر، «ساز» است نه نهر! با چشم و ابروی تو، چه تدبیر دل کنم؟ وه زین کمان که بر من بیمار می‌کشی. (حافظ) در بیت بالا، واژه‌ی «کمان» دارد. معنای اول و معنای دوم و است. چطور شعر را زیبا می‌کند؟ کشف ایهام در شعر، برای خواننده ایجاد لذت می‌کند. زیبایی این آرایه از ویژگی واژه نشأت می‌گیرد. زیرا هر دو معنی دور و نزدیک با مفهوم بیت سازگار است و شعر را کامل می‌کند. خواننده با اندکی دقت، متوجه می‌شود که منظور شاعر تنها یک معنا نیست. لذا می‌تواند معنای دوم را کشف کند که با بافت متن سازگارتر است و در نهایت به معنی ظریف و شاعرانه‌ای می‌رسد که هدف شاعر بوده است. : خواننده، نزدیکی یا دور بودن معنی واژگان را تعیین نمی‌کند و این خود شاعر است که این کار را انجام می‌دهد. ما با خواندن شعر و بررسی مفهوم آن ناخودآگاه متوجه می‌شویم که کدام معنی زیرکانه‌تر، شاعرانه‌تر و در واقع مقصود شاعر بوده‌ است. دیشب صدای تیشه از بیستون نیامد شاید به خواب شیرین، فرهاد رفته باشد شیرین در معنای اول: خوش و شیرین شیرین در معنای دوم: معشوقه فرهاد بدین ترتیب بیت را به دو شیوه می‌توانیم معنا کنیم که: 1- شاید فرهاد به خواب شیرین و خوشی رفته‌ باشد 2- شاید شیرین (معشوقه‌ی فرهاد) به خواب فرهاد رفته باشد. گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید (حافظ) بو در معنای اول: رایحه بو در معنای دوم: آرزو و آمال پس این بیت را هم به دو صورت می‌توانیم معنا کنیم. 1- گفتم که بو و رایحه‌ی زلفت گمراه عالمم کرد 2- گفتم که آرزوی زلفت گمراه عالمم کرد. 🔻آرایه‌‌ی : آرایه‌ی ایهام_تناسب ترکیبی از دو آرایه‌ی و آرایه‌ی است؛ یعنی واژه، دو معنی سازگار با متن دارد، اما یک معنی آن با دیگر اجزای جمله، حالت برقرار می‌کند. در واقع واژه‌ای که دارد، یکی از معانی آن با دیگر واژگان جمله می‌سازد. به نوعی آرایه‌ی ، از یک طرف شبیه آرایه‌ی و از طرف دیگر شبیه آرایه‌ی یا است. : تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او زآن سفر دراز خود عزم وطن نمی‌کند چین در این بیت دو معنی دارد : چین و شکن و کشور چین  معنی کشور چین، در این بیت قابل قبول نیست؛ بنابراین نداریم، ولی از آنجا که با واژه‌‌ی تناسب دارد، داریم.  بی مِهر رخت روز مرا نور نمانده ست وز عمر، مرا جز شب دیجور نمانده ست مِهر در این بیت دو معنی دارد : محبت و خورشید در این بیت فقط داریم. درست است که خورشید با نور و روز دارد ولی از آنجایی که هر دو معنی برای ما قابل قبول هستند؛ بنابراین نداریم. در صورتی‌که واژه‌ای دو معنی داشته باشد و هر دو معنی قابل قبول باشد، سراغ نمی‌رویم، حتی اگر یکی از واژه‌ها با واژه‌ای تناسب برقرار کند.   🔻نحوه‌ی تشخیص : اول، واژه‌ی چند معنایی را تشخیص دهید. در این مرحله نیاز است تا با واژه‌های چند معنایی آشنا باشید.  دوم، با قرار دادن هر کدام از معانی در شعر یا متن، آن معنا را که قابل قبول نیست پیدا کنید. سوم، به دنبال تناسب معنی پذیرفته نشده با واژه‌های دیگر در متن یا شعر بگردید.   روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد زآن زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما در بیت بالا، آیت دو معنی دارد، نشانه و آیه‌ی قرآن. معنی آن پذیرفتنی نیست، بنابراین نداریم. اما با واژه‌‌ی تناسب دارد؛ بنابراین در این بیت آرایه‌‌ی داریم. کانال آموزش عروض و قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
می‌آید از دستت کمی باران بگیرد رزقی کریمانه‌تر از سلطان بگیرد با حال خسته، دل‌شکسته، دستْ خالی پای ضریحت آمده درمان بگیرد هم آب می‌خواهد بنوشد در حریمت هم سفره‌ای آورده تا که نان بگیرد او آمده پیدا کند حال خوشش را او آمده تا غصه‌اش پایان بگیرد خالی‌ست دستانش ولی امید دارد تا با کلافی یوسف کنعان بگیرد پایین پایت آمده، پایش نلغزد بالای سر زانو زده، سامان بگیرد مرده است قلب شاعرت در روزمرْگی آقا نگاهی کن که مرده جان بگیرد بر گنبدت رو می‌زند هر روز، خورشید تا نوری از این روضه‌ی رضوان بگیرد با معرفت هر کس به پابوس تو آید در روز محشر حق بر او آسان بگیرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
آرایه‌ی چیست؟ آرایه‌ی یا ، نوعی آرایه‌ی معنوی است که در شعر یا متنی به واقعه، ضرب‌المثل، رویداد، آیه‌ای از قرآن، احادیث، داستان تاریخی، افسانه‌ای اساطیری، قرآنی، مذهبی و یا ... اشاره می‌کند. آرایه‌ی تلمیح باعث می‌شود تا ذهن شنونده یا خواننده به سمت آن مطلب منظور شاعر برود و تداعی معانی آنی اتفاق بیفتد و ماندگاری چنین آثاری به واسطه‌ی این تداعیِ معانی، بسیار در ذهن ماندگار خواهد شد. از این‌رو آرایه‌ی یکی از تکنیکی‌ترین آرایه‌ها برای اثربخشی در ذهن مخاطب و تجسم‌پردازی اتفاقات در متون و اشعار شناخته شده ‌است‌. 🔻یک نکته مهم درباره آرایه تلمیح : نکته‌ی مهم در تلمیح آن است که باید نشانه‌های گفته شده درباره‌ی مَثل یا داستان واضح باشد تا بتوان از روی نشانه‌ها به داستان مورد نظر رسید، وگرنه تلمیح نیست. : پدرم روضه‌ی رضوان به دو گندم بفروخت من چرا مُلکِ جهان را به جوی نفروشم؟ حافظ در بالا، بیت به داستان قرآنی حضرت آدم (ع) و خوردن از میوه‌ی ممنوعه و رانده‌ شدنش از بهشت اشاره دارد. در ﷼تلمیح، تشبیه و تناسب (مراعات نظیر) را هم می‌توان یافت چون بین داستانی که به آن اشاره شده و موضوع مطلب، تشبیهی وجود دارد که نویسنده از آن استفاده کرده، و از طرف دیگر بین اجزای داستان تناسب هم وجود دارد. بیستون کندن فرهاد نه کاری است شگفت شور شیرین به سر هر که فتد کوهکن است در بیت بالا، به آسان‌شدن مشکلات برای عاشق اشاره شده که این موضوع شباهت به داستان شیرین و فرهاد دارد (تشبیه) و از طرفی بین اجزای شعر یعنی بیستون، کوهکن، فرهاد و شیرین وجود دارد. گلستان کند آتشی بر خلیل گروهی بر آتش بَرد ز آب نیل (سعدی) در بیت بالا، به داستان خاموشی آتش و گلستان شدن خاکستر بر حضرت ابراهیم اشاره دارد، پس تلمیح است. 🔻تفاوت میان و در چیست؟ در آرایه‌ی تضمین، بیت یا بخشی از یک نثر عیناً در متنی دیگر تکرار می‌شود اما در تلمیح تنها اشاره‌ای به داستانی دیگر می‌شود و باید از روی قراين و شواهد آن را حدس زد. 🔻بین ، و چه رابطه‌ای وجود دارد؟ اگر بخواهیم کمی‌ عمیق‌تر به ساختار تلمیح دقت کنیم، درمی‌یابیم که گاهی در زیرساخت ، آرایه‌ی تناسب و تشبیه نیز پنهان شده‌ است که تلمیح ناخواسته یک رابطه‌ی تشبیهی بین داستان و خود بیت ایجاد می‌کند و همین‌طور به دلیل ارتباط بین داستان یا مَثَلِ نوشته شده و خود بیت، آرایه‌ی تناسب نیز به وجود می‌آید. گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی روا بود که ملامت کنی زلیخا را (سعدی) بیت بالا، به داستان حیرت زنان دربار در برابر زیبایی حضرت یوسف (ع) اشاره دارد که دست‌های خود را بریدند که شاعر دیدن حضرت یوسف و متحیر شدن زنان کاخ را تشبیه به ماجرای اصلی شعر کرده که است و همچنین واژگان دست، ترنج و زلیخا دارد. کانال آموزش عروض و قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
(اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یٰا عَلیِ بْن موسَی الرّضاء) ای خسروی! که رهبر اهل ولا تویی سلطان ارتضا به سریر رضا تویی آن شهسوار توس که بر اسب بذل و جود رخ مات کرده شاه و وزیر از عطا تویی معنای اهل بیتی و نصّ علی النّبی مفهوم «آمَنوا» ، ثمر «إنّما» تویی شایان تخت سلطنت مُلک مَن عَرَف درخورد تاج معرفت «هل اَتیٰ» تویی مفتاح گنج دانش و مرآت مَعدلت مصباح شام بینش و بدرالدجیٰ تویی مجموعه‌‌ی فضایل و احکام دین حق منظومه‌ی خصایل آل عبا تویی در مُنشَآت فاضله، ثانی مرتضیٰ در معجزات کامله چون مصطفیٰ تویی در بحر دین، سفینه‌ی عالم نجات‌بخش در شهر زهد، مشعل نورالهدی تویی در رزمگاه فضل، تویی فاتح الغزا در دادگاه عدل، حکیم القضا تویی در مُلک بذل و جود، مِهینه شهنشهی در کشور وجود کُهینه خدا تویی در رفع معضلات ، بَدل_نسخه‌ی نبی در حلّ مشکلات، پس از مرتضی تویی دُرج فضیلتی، مَه برج فتوّتی آیینه‌ی خصال شهِ لافتی تویی مسطوره‌ی عبادت و گنجینه‌ی علوم اسطوره‌ی شریعت و کنزالدعا تویی منهاج سِلک وحدت و باب الحوائجی مفتاح باب رحمت و مشکل‌گشا تویی معمار قصر دین و اساس دیانتی پی‌ریز کاخ شیعه و اصل البنا تویی نور امید و ملجأ ارباب حاجتی برگ و نوای سفره‌ی هر بینوا تویی هستی تو پور موسی و در طور عشق دوست موسیٰ تویی و آن یَد بیضا نما تویی همنام میر متقیان از علوّ ذات همگام پیروان سپهر عُلا تویی سلطان ارض اقدس توسی ولی دریغ هستی غریب و یکّه و بی اَقربا تویی خورشید آسمان ولایت به مُلک پارس تنها تویی که مطلع خورشیدها تویی عزّ و مقام مُلک جم و خیل پارسی فخر و مباهی ملل پارسا تویی بر سالکان کوی ازل یار و پیشرو بر کاروان راه ابد، پیشوا تویی بر اولیا تو مرشد و بر اتقیا دلیل جز مصطفیٰ به جمع رسل، مقتدا تویی اندر حریم دوست تویی کعبه‌ی خلوص مروه تویی، صفا تو و، رمز مِنا تویی دارالشفاءِ خلق، بوَد آستان تو زین منزلت که شافیِ دارالشّفا تویی هستی طبیب باطن مرضای کوی عشق آری عِلاج علت شاه و گدا تویی سازد غبار کوی تو کحل بَصر مَلک بر چشم سالکان فلک ، توتیا تویی دارالبقاست بارگه بی زوال تو چون پیر خضر در ره آب بقا تویی باشد عیان ز بارگه کبریایی‌ات کآیینه دار بارگه کبریا تویی هم از وقوع حادثه دفع القضا شوی هم از حدوث نائبه، ردّالبلا تویی دافع ز دشمنان شریعت تویی ز مهر شافع به آهوان اسیر از وفا تویی اعجاز توست ناسخ صد سِحر سامری معجز تویی! کلیم تویی! و عصا تویی از معجز تو خصم خدا می‌شود فنا چونانکه منقرض‌ کن بس نیکُلا تویی هستی به مُلک پارس خدیو فلک اساس ای شاه عرش! پاس که سلطان ما تویی مأمون شکست مشعل مولایی تو را غافل که پرتو افکن ارض و سما تویی فرمان اگر به محو تو داد آن ستم شعار خود محو شد ز عالم و فرمانروا تویی بر شیعیان و کشور ایران در این زمان لطفی نما که مظهر لطف و صفا تویی (شمس قمی) به مدح تو گفت این چکامه لیک شرمنده‌ام ز گفته که شمس الضحیٰ تویی! شادروان سید علیرضا شمس قمی eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا