#شعر ۸۶ #قطعه
محمدِ عربی آبروی هر دو سراست
کسی که خاک درش نیست خاک بر سر او
شنیدهام که تکلم نمود همچو مسیح
بدین حدیث، لب لعلِ روحپرور او
که من مدینهٔ علمم، علی دَرست مرا
عجب خجسته حدیثیست! من سگ در او
بدرالدین هلالی استرآبادی
#هِلالی_جُغتایی
(اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم)
@adabkhane📙
#شعر ۸۷
مثنوی شاه و درویش
دُر دریای سَرمدست علی
جانشین محمدست علی
اسداللهِ سرور غالب
شاه مردان علی ابوطالب
هر که با شیر حق زند پنجه
پنجهٔ خویشتن کند رنجه
ساقی شیرگیر سرمستان
زیر دستش همه زَبَردستان
در کف، انگشت او کلیدی بود
درِ خیبر به آن کلید گشود
وز سر ذوالفقار آن فیاض
رشتهٔ کفر را شده مقراض
زیب این گلشن از جمال علیست
گل این باغ، رنگ آل علیست
بود عمزاده رسول خدا
چون رسول از خدا نبود جدا
پدران در نسب برابر هم
پسران در حسب برابر هم
گه سر خصم را جدا کرده
گه سر خویش را فدا کرده
هر شهی وقت بزم زر بخشد
شاه ما روز رزم سر بخشد
کرم خلق بخشش دِرَمست
گر کسی سر فدا کند کرمست
همه سرها فدای او بادا
همه شاهان گدای او بادا
بدرالدین هلالی استرآبادی
#هِلالی_جُغتایی
(اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم)
@adabkhane📙