تقدیمنامههای قشنگ و بامزهی چند کتاب!😁
۱- تقدیم به همسرم مارگانیت،
و فرزندانم، اِلا رُز و دنیل آدام،
که بدون اونها این کتاب دو سال زودتر تموم میشد.
۲- برای همهی دشمنانم.
نابودتون میکنم.
۳- تقدیم به همهی اونهایی که موندن من درباره اونا نوشتم یا نه.
آره، درباره شما مینویسم.
۴- تقدیم به کارلی، که شخصی بهتر از من بود. هرچند یه سگ بود.
۵- این کتاب رو تقدیم میکنم به همهی کسانی که ازشون متنفری. شرمنده. زندگی گاهی اینجوریه.
+ تو باشی کتابت رو به کی تقدیم میکنی؟🖋📚
@adabaprdis
من یک دارکوب دارم.
نه تو خونه
بلکه تو سرم
یک دارکوب قشنگ و کوچولو
ولی جرئت نکن بهش نگاه کنی و دست کم بگیریش...
از دارکوب من خیلی کارها برمیاد.
گاهی اذیتم می کنه و گاهی خوشحالم میکنه
تعداد بارهایی که اذیتم می کنه خیلی بیشتره.
هرچی که باب میلش نباشه با ضربه های متعددش نظرشو به من منتقل می کنه.
دارکوب من اصلا رحم نداره و هیچ فرصتی بهم نمیده.
خیلی حساس و منتقده و اصلا کوتاه نمیاد.
اگر بخوام منصف باشم
خیلی جاها خوشحالم کرده ، اونجاهایی که تذکر به جایی داده و یک نقد درست و حسابی کرده.
ولی با همه ی خوبی های هر چند کمش ، دارکوب من اصلا ملاحظه کار نیس..
بهش عادت کردم ولی دوست ندارم تو سرم باشه.
به من گفتن که بیرون کردن دارکوبم از توی سرم کار سختی نیس...
باورشون ندارم.
الان مدتهاست که میخوام بیرونش کنم ولی ...
⁉️ شما هم دارکوب توی سرتون دارید ؟
دارکوبتونو دوست دارید و یا صرفا بهش عادت کردین؟
🖋️ سارا معزی
@adabpardis
🖊️ اگر سگی را از گرسنگی نجات بدهی، تو را گاز نخواهد گرفت. این است فرقِ اساسیِ سگ و انسان.
#مارک_تواین
📗اجلِ کائنات از رویِ ظاهر آدمی است و اذلِ موجودات سگ. و به اتفاقِ خردمندان سگِ حقشناس به از آدمیِ ناسپاس.
سگی را لقمهای هرگز فراموش
نگردد ور زنی صد نوبتش سنگ
و گر عمری نوازی سفلهای را
به کمتر تندی آید با تو در جنگ
#سعدی
گلستان، بابِ هشتم
گزین گویه ها
@adabpardis
دریغا عشق فرض راه است همه کس را. دریغا اگر عشق خالق نداری باری عشق مخلوق مهیا کن تا قدر این کلمات ترا حاصل شود. دریغا از عشق چه توان گفت! و از عشق چه نشان شاید داد، و چه عبارت توان کرد! در عشق قدم نهادن کسی را مسلم شود که با خود نباشد و ترک خود بکند و خود را ایثار عشق کند. عشق آتش است هرجا که باشد جز او رخت دیگری ننهد. هرجا که رسد سوزد، و به رنگ خود گرداند.
در عشق کسی قدم نهد کش جان نیست
با جان بودن بعشق در سامان نیست
درماندهی عشق را از آن درمان نیست
کانگشت به هرچه بر نهی عشق آن نیست
👤 #عین_القضات_همدانی
✨ #حکایت
@adabpardis
✍🏻 یک نویسنده باید آنقدر مترادفهای مختلف بلد باشد که بهجای اینکه دائماً از سادهترین کلمهای که به ذهناش میرسد استفاده کند یک استخوانبندی به نوشتهاش بدهد. ممکن است سبکاش این باشد که سادهترین کلمه را به کار ببرد ولی این سادهترین کلمه باید پیدا باشد که ساخته و پرداخته شده است.
©️بهمن محصص
#ناگفتههای_نویسندگی
@adabpardis
این که مجبور نباشید در مورد همه چیز و همه کس اظهار نظر کنید، حس آزادی خیلی خوبی دارد. اصلاً نیاز نیست نگران این باشید که بینظری شما به عنوان ضعف فکریتان تلقی شود. چون اینگونه نیست و نشانهٔ هوش شماست. بینظری یک دارایی ارزشمند است. آنچه دنیا را احاطه کرده نه سرریز اطلاعات، که انبوه نظرات ماست.
📚 #هنرخوبزندگیکردن
#رولف_دوبلی
#بریده_کتاب
@adabpardis
#ناگفتههای_نویسندگی
جرقه برای ایجاد ایدههای خلاق، از زیاد نوشتن و زیاد فکر کردن سرچشمه میگیرد.
#کیم_وو_چونگ
@adabpardis
اگه دنبال کتابی هستی که آرومت کنه این هفت کتاب رو بخون:
1. شفای زندگی ( لوئیز ال هی )
2. گندزدایی از مغز ( فیث جی هارپر )
3. تمرین نیروی حال ( اکهارت تله )
4. تکه هایی از یک کل منسجم ( پونه مقیمی )
5. از حال بد به حال خوب ( دیوید برنز )
6. رهایی از زندان ذهن ( کاترین سوتکر )
7. شادمانی درونی ( مارتین سلیگمن )
@adabpardis
با زهر چشم خنده همآغوش کردهای
بادام تلخ را چه شکرپوش کردهای؟
داریم چون قبا سربندت هزار جا
ما را چه ناامید ز آغوش کردهای؟
تا چشم را به هم زدهای، از سپاه ناز
تاراج عافیتکده هوش کردهای
در پیش آفتاب چه پرتو دهد چراغ؟
گل را خجل ز صبح بناگوش کردهای
حق نمک چگونه فراموش من شود؟
داغ مرا به خنده نمکپوش کردهای
شکر توام ز تیغ زبان موج میزند
چون آب اگرچه خون مرا نوش کردهای
#صائب ز فکرهای ثریا نثار خود
ما را چه حلقههاست که در گوش کردهای
#صائب_تبريزى
@adabpardis
📌حاج قاسم رفت اما
راهش تا ابد ادامه خواهد داشت...🖤
@adabpardis