میگفت: هر بامداد که بیدار میشوم میدانم که چهکسی لقمه حلال خورده و یا حرام؟
پرسیدند: چگونه؟
گفت: آنکه حرام خورده باشد؛ مرتب صحبتهای بیهوده و لغو کرده و فحش و غیبت میگوید و آنکس که حلال خورده زبان به شُکر و ذکر دارد.
✍🏻 #عطار_نیشابوری
📜 #تذکرة_الاولیا
📿 #عارفانه
@adabpardis
و گفت: گوسفند از آدمی آگاهتر است از آنکه بانگ شبان او را از چرا کردن باز می دارد و آدمی را سخن خدای از مراد خویش باز نمیدارد.
📖 #تذکرة_الاولیاء
📝 #عطار_نیشابوری
📿 #عارفانه
@adabpardis
نقل است که یکی از مشایخ بصره پیش رابعه آمد و بربالین او بنشست و مذّمت دنیا آغاز کرد.
رابعه گفت: "تو دنیا را عظیم دوست می داری. که اگر دوست نداشتی ذکرش نکردی. که شکننده ی کالا، خریدار بود.
اگر از دنیا فارغ بودی، به نیک و بد یاد او نکردی. اما از آن یاد می کنی، که مَن احبَّ شیئاً، اکثَرَ ذِکرَهُ"
-هر که چیزی دوست دارد، یادش بسیار کند.
📚 #تذکرة_الاولیاء
✍🏻 #عطار_نیشابوری
📿 #عارفانه
@adabpardis
و گفت:
بر همه چیزی کتابت بُوَد
مگر بر آب
و اگر بر دریا گذر کنی
از خون خویش کتابت کن
تا آن کز پسِ تو درآید بداند
که عاشقان و سوختگان و مستان گذشتهاند.
✨ #تذکرة_الاولیا
✍🏻 #عطار_نیشابوری
📓 #حکایت
@adabpardis
مردی از دیوانه ای پرسید: «اسم اعظم خدا را میدانی؟»
دیوانه گفت: «نام اعظم خدا، نان است اما این را جایی نمیتوان گفت»
مرد گفت: «نادان! شرم کن! چگونه اسم اعظم خدا،
نان است؟»
دیوانه گفت: «در قحطی نیشابور چهل شبانه روز میگشتم،
نه هیچ جایی صدای اذان شنیدم و نه درِ هیچ مسجدی را باز دیدم؛
از آنجا بود که فهمیدم نام اعظم خدا و بنیاد دین و مایهی اتحادمردم نان است».
سائلی پرسید از آن شوریده حال
گفت اگر نام مهین ذوالجلال
میشناسی بازگوی ای مرد نیک
گفت نانست این بنتوان گفت لیک
مرد گفتش احمقی و بی قرار
کی بود نام مهین نان شرم دار
گفت در قحط نشابور ای عجب
میگذشتم گرسنه چل روز و شب
نه شنودم هیچ جا بانگ نماز
نه دری بر هیچ مسجد بود باز
پس بدانستم که نان نام خداست
موجب جمعیت وآرام ماست
از پی نان نیستت چون سگ قرار
حق چو رزقت میدهد توحق گزار
حق چو رزقت داد و کارت کرد راست
تو بخور وز کس مپرس این از کجاست
#عطار_نیشابوری
📚 مصیبت نامه - بخش بیست و نهم، ص۳۵۹
«بخش ۷ - الحكایة و التمثیل»
| #داستانک 🗒️|
@adabpardis