دلواپسم که بر لبت امروز نام کیست
گوشَت به نغمهی که و چشمت به جام کیست
تصویر شاهبیت درخشان چشم تو
ای عشق! مطلع غزل ناتمام کیست
گودال آب و عکس تو ای ماه! ای دریغ!
زیبایی حلال تو امشب حرام کیست
من بوی گل شنیدهام از باد هرزهگرد
جز من شمیم پیرهنت در مشام کیست
من آه، من ملال، من افسوس، من دریغ
از دیگران بپرس که دنیا به کام کیست
👤 #فاضل_نظری
📕وجود/ #هرزهگرد
@adabpardis
گرچه مسجد را گروهی با تجمل ساختند
اهل دل میخانه را هم با توکل ساختند
عشق جانکاه است یا جانبخش؟ حالا هرچه هست
عشقبازان بینِ مرگ و زندگی پل ساختند
سقف آگاهی ستونی جز "فراموشی" نداشت
این بنا را خشت بر خشت از تغافل ساختند
بیسبب مهماننواز مجلس ماتم نبود
این "گلابِ تلخ" را از "گریهی گل" ساختند
روز خلقت در گِل ما شوق دیدار تو بود
از همان آغاز ما را کمتحمل ساختند...
#فاضل_نظری
📕اکنون/ #مجلس_عوام
@adabpardis
با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج
حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج
ای موی پریشان تو دریای خروشان
بگذار مرا غرق کند این شب مواج
یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم
یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج
ای کشته ی سوزانده ی بر باد سپرده
جز عشق نیاموختی از قصه ی حلاج
یک بار دگر کاش به ساحل برسانی
صندوقچهای را که رها گشته در امواج
#فاضل_نظرى
@adabpardis
به دریا مىزنم! شاید به سوى ساحلى دیگر
مگر آسان نماید مشکلم را مشکلى دیگر
من از روزى که دل بستم به چشمان تو مىدیدم
که چشمان تو مىافتند دنبال دلى دیگر
به هر کس دل ببندم بعد از این خود نیز مىدانم
به جز اندوه دل کندن ندارد حاصلى دیگر
من از آغاز در خاکم نَمى از عشق مىبینم
مرا مىساختند اى کاش، از آب و گِلى دیگر
طوافم لحظه دیدار چشمان تو باطل شد
من اما همچنان در فکر دور باطلى دیگر
به دنبال کسى جامانده از پرواز مىگردم
مگر بیدار سازد غافلى را، غافلى دیگر
📗 گریه های امپراتور
👤 #فاضل_نظری
@adabpardis
خطی کشید روی تمام سوال ها
تعریف ها معادله ها احتمال ها
خطی کشید روی تساوی عقل و عشق
خطی دگر به قائده ها و مثال ها
خطی دگر کشید به قانون خویشتن
قانون لحظه ها و زمان ها و سال ها
از خود کشید دست و به خود نیز خط کشید
خطی به روی دفتر خط ها و خال ها
خط ها به هم رسید و به یک جمله ختم شد
با عشق ممکن است تمام محال ها
#فاضل_نظری
#نیک_غزل
@adabpardis
گفتم ای دوست مرا بیخبر از خود مگذار
گفت و بد گفت که از بیخبری خوشتر چه؟
#فاضل_نظری
@adabaprdis 🫀
بزن چنگی به گندمزار گیسویت مگر قدری
زکات خون دلهای فقیران را بپردازی
#فاضل_نظری
@adabpardis 🫀
عشق یک سینه و هفتاد و دو سر میخواهد
بچه بازیست مگر؟؟ عشق
جگر میخواهد...
#فاضل_نظری
@adabpardis
عقل بیهوده سر طرح معما دارد
بازی عشق مگر شاید و اما دارد
با نسیم سحری دشت پر از لاله شکفت
سر سربسته چرا این همه رسوا دارد
در خیال آمدی و آینهی قلب شکست
آینه تازه از امروز تماشا دارد
بس که دلتنگم اگر گریه کنم میگویند
قطرهای قصد نشان دادن دریا دارد
تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است
چه سرانجام خوشی گردش دنیا دارد
عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت
چه سخنها که خدا با من تنها دارد..!
#فاضل_نظری✨
#شعر🌻
@adabpardis
تعریف تو از عقل همان بود که باید
عقلی که نمی خواست سر عقل بیاید
یک عمر کشیدی نفس اما نکشیدی
آهی که از آیینه غباری بزداید
از گریه بر خویشتن و خنده دشمن
جانکاه تر، آهی ست که از دوست برآید
کوری که زمین خورد و منش دست گرفتم
در فکر چراغیست که از من برباید
با آن که مرا از دل خود راند، بگویید
ملکی که در آن ظلم شود، دیر نپاید
#فاضل_نظری
@adabpardis🪽♡
این رقص موج زلفِ خروشندهی تو نیست
این سیب سرخِ ساختگی، خندهی تو نیست
ای حسنت از تکلّف آرایه ، بینیاز
اغراق صنعتیاست که زیبندهی تو نیست
در فکر دلبری ز منِ بینوا مباش
صیدی چنین حقیر، برازندهی تو نیست
شبهای مهگرفتهی مردابِ بخت من
ای ماه! جای رقصِ درخشندهی تو نیست
گمراهی مرا به حساب تو مینهند
این کسرِشأن چشمِ فریبندهی تو نیست
ای عمر! چیستی که به هرحال عاقبت
جز حسرت گذشته در آیندهی تو نیست
#فاضل_نظری
@adabpardis
من چه در وهم وجودم ، چه عدم ، دلتنگم
از عدم تا به وجود آمده ام ، دلتنگم
خوشه ای از ملکوت تو مرا دور انداخت
من هنوز از سفر باغ اِرم دلتنگم
ای نبخشوده گناه پدرم ، آدم ، را!
به گناهان نبخشوده قسم ، دلتنگم
باز با خوف و رجا سوی تو می آیم من
دو قدم دلهره دارم ، دو قدم دلتنگم
نشد از یاد برم خاطره ی دوری را
باز هم گرچه رسیدیم به هم دلتنگم
#فاضل_نظری
#شعر
@adabpardis