eitaa logo
آدم و حوا 🍎
43.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام در مورد چالش پنهونی ترین کاری که هیچکس غیر خودم خبر نداره بگم که مادرشوهرم چند وقتی یه بار برای خوابیدن میاد خونه ما ولی تا صبح بیداره هر نیم ساعت یکبار صداش بلند می‌کنه که ساعت چنده آیا نماز شده خلاصه نمی‌ذاره بخابیم منم سرشب سه تا از قرص های خواب آورش رو تو آویشن دم میکنم با عسل فراوان میدم میخوره شب تا صبح تکون نمیخوره بعد بیدار که میشه میگه امشب چقدر راحت خوابیدم هیچ جا خونه پسر نمیشه موضوع بعدی هم تو دوران دبیرستان رفتم تو آبدارخونه مایع ظرفشویی ریختم تو قوری معلم ها زنگ‌تفریح بدبختا چایی با حباب میخوردن دیگه در آیدارخونه رو‌قفل کردن منم رفتم کلید با کلید آبدارخونه رو قفل کردم بعدش کلید انداختم تو چاه خلاصه روز بعد هم چایی نداشتن یکدفعه هم صبح زور رفتم مدرسه یکراست رفتم سراغ دفتر حساب کتاب بوفه مدرسه هر چی قرض داشتم جلوشون نوشتم پرداخت شد خدا منو ببخشه بچه بودم •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام به بانوان عزیز و مهربانوهای دوست داشتنی امیدوارم حال دل همگیتون خوب باشه و ایام به کام شما می خواستم به دوست گلی که مادرشوهرشون نمیزاره بخوابن و قرص خواب آور اونم ۳ تا میریزه تو اویشن میده بخوره بگم دوست عزیزم میدونی چقدر کار خطرناکی میکنی اونم در سن بالا اگر ایست قلبی کنه خدای نکرده و تو پزشک قانونی تشخیص بدن که علت مرگ مصرف قرص خواب آور در مقدار زیاد بوده چی میخواین جواب بدین خودتون شاید مادرین یک لحظه خوتونو بذارید به جای مادرشوهرتون بالاخره با یک شب اتفاقی نمیفته ادم نخوابه ولی بهتر از یک عمر پشیمانیه باور کنید من در حدی نیستم که بخوام نصیحت کنم یا خدای نکرده قصد جسارت ندارم همه ما مشکلاتی داریم و هم کسانی هستن که در زندگی آزارمون دادن ولی در حق هم بد نکنیم تا بد نبینیم اینکاره شما باعث میشه در اینده به همه ادمای دوربرت بدبین بشی که شاید الان میخوان بلایی سرم بیارن . دوست عزیز من جوونم سن بالا نیستم که مادرشوهر شده باشم بخوام طرفداری کنم از مادرشوهرا،، یک بچه ۷ساله دارم . ولی خواستم بگم میدونم خوشت نمیاد ازش ولی خودتو که دوست داری بفکر خودت باش که بعضی اتفاقات بخدا جبران ناپذیره 🌸🌸🌸🌸 سلام وعرض ادب خدمت اهالی گروه در جواب اون خانم عزیزی که ۳ تا قرص خواب میدن مادرشوهرشون بخورن باید بگم عزیزم نکن اینکاررو پیرزن گناه داره آدم وقتی سنش میره بالا خوابش کم میشه وقتی نوبت خونه شماس یه شب بی خوابی را تحمل کن عزیزم اجروپاداشت نزد خدا محفوظه خدایی نکرده شاید بلایی سر بنده خدا اومد اگه هیشکی هم نفهمه بازم عذاب وجدان ولت نمیکنه منم باشم دختر یزدی❤️ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
" امیدوار " بمان! که زمین و آسمان همیشه از نو روشن می شود... روز بخیر🌿 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام عزیزم خوبی شما صبحتون بخیر من همیشه کانال شما رو دنبال میکنم من خودم ۳۵ سالمه مادر سه تا فرزند هستم در جواب اون دوستی که سه تا قرص خواب آور تو آویشن میدن مادرشوهرشون خواستم بگم عزیزم این کار خیلی خطرناکه هم آبروت در خطره هم عذاب وجدان مییگیری و ممکنه با این کارت باعث بشی زندگیت از هم بپاشه منم مادرشوهرم هر وقت میاد خونمون تا صبح بیداره خودم بچه کوچیک دارم بچه آخرم یکسالشه یهو می بینی نصف شب بلند میشه بلند بلند صحبت میکنه دائم ساعت میپرسه خلاصه که منم تا صبح باید بیدار باشم و با حوصله جوابش میدم بچمم بیدار میکنه بد اخلاقی نمیکنم شوهرم طفلک دلش برام میسوزه میگم اشکال نداره سنش بالاس ممکنه دلش بشکنه این کار شما همه جوره خطرناکه •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✅ســلــام بــر دوســتــان پــنــهان ڪــار مــن ۳۴ســالــمــه و ســه تــا بــچــه دارمــ خــداااااا شــاهده بــزرگــتــریــن و مــخــوف تــریــن مــحــرمــانــه تــریــن پــنــهان ڪــاری همــیــشــگــی مــن ایــنــه ڪــه خــوراڪــی هامــو از دســت بــچــه ها قــایــم ڪــنــه یــعــنــی دیــگــه مــن ســوراخــی تــوی خــونــه نــدارم ڪــه خــوراڪــی بــذارم و ایــنــا پــیــدا نــڪــنــنــ آخــریــن مــخــفــیــگــاهمــم ســطــل بــرنــج بــود ڪــه بــه لــطــف حــق عــلــیــه بــاطــل لــو رفــت و خــوراڪــیــ‌هام غــارت شــد چــون مــن عــاشــق پــفــک هســتــم و خــوردن هر روزه پــفــک بــراشــون ضــرر داره و بــعــدشــم روزا خــودشــون ڪــلــی تــنــقــلــات مــیــخــورن خــو بــذارن مــنــم بــرای خــودم خــوش بــاشــمــ مــرســی اه 😎 ♥️ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✅ سلام درموردچالش جدید باید بگم هرکس چیزای پنهانی زیادی داره ک درنوجوانی و جوانی اتفاق افتاده البته چنتا از دوستام خبردارن ولی پنهونی ترین کارم اینه ک پنهانی ب خانواده ام کمک مالی می‌کنم و از پولایی هست ک همسرم ب من میده و از خانواده همسرم کاملاپنهانه و اصلاهم پشیمون نیستم و تاداشتع باشم بهشون کمک می‌کنم و ازین کارحس خیلی خوبی میگیرم ✅در مورد چالش پنهان کاری. من تو مجردی با حقوق خوددم دوتا النگو خریدم موقع عقدم پدرم دستش خالی بود فروختم برای همسرم حلقه خریدم. برای عروسیم هم ازحقوقم دوتا النگو خریدم به خواهرام دادم دستشون تنگ بود هدیه عروسی بهم بدهند. هم یک پلاک وزنجیر به مادرم دادم برای کادوی عروسی بتم بده. الانم پدرم مریض هست شیمی درمانی میشه بعضی روزها که باهاش دکتر میرم همسرم از سرکارش اگه زنگ نزنه بهش نمیگم که با پدرم رفتم چون غر میزنه. اگه تو این کانال اقایونی هستن میخونند خواهش میکنم اگه همسرتون برای کمک به پدرومادرش میره سرش غر نزنید.پدرومادرش نمیتونند کنار بگذارند الان که پیر شدن به بچه هاشون نیاز دارند. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🤔🤔🤔🤔 و اما جدیدمون 🔴لطفا جواباتونو بصورت خلاصه در حد چند تا خط برامون بفرستین 😘😘 💯در طي هفته جواب خانم هارو توی کانال میزاریم. ❤️❤️ چالش جدیدمون این باشه👇👇 💥 شده که تا حالا در مراسم عقد عروسی یا جشن تولدتون ، خواستگاری و یا هر مراسمی شادی و یا عزا ، دوستی آشنایی کاری کرده باشه که باعث بشه تا مراسم به نحو خوبی برگزار نشه ؟؟؟ تا سالها یادت بمونه؟؟؟؟؟ 😜😜😜 چرا اخه ؟؟؟ خصومتی بوده ؟؟؟ عکس العمل شما چی بوده ؟؟؟ 💥یادت نره که کوتاه و مختصر باشه 🤭 تاکید میکنم کوتاه و مختصر 🤭 @fatishonam2 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام دوستان . من ۷ سال گذشته ک خواستم ازدواج کنم برام خواستگار اومد جواب مثبت دادیم بعد یکی از دختر دایی های بنده هیچ خصومتی هم نداشتیم فقط از روی حسادت خیلی سعی کرد ک مراسم و بهم بزنه ولی خوشبختانه موفق نشد چون فردی بودم ک اصلا ب حرفاش اهمیت ندادم فقط ب خودم و آینده ام فکر میکردم همین ک عقد کردیم کلا خفه شد بعدا سره عقد اومد ازم عذر خواهی کرد منم محل ندادم . خدا رو شکر ۷ سال ک ثمره اش دو تا فرشته دارم ی پسر و ی دختر . ببخشد طولانی شد . اینم بگم ک دختر دایی بنده خودش ازدواج کرده بود سه تا بچه داشت فقط حسادتش سره ابجی بود ک مجرد بود هنوزم مجرد . 🌸🌸🌸🌸 ج.چ سلام روز عروسیم که باید داماد کیک تو دهنم میذاشت،بهش گفتم تا شاباش ندی کیک نمی‌خورم.یهو دیدم کیکو گذاشت تو دهن خودش.تو جمع یخ کردم،هرکسی که نزدیکم بود متوجه شد که چقدر ناراحت شدم،فامیلای خودم بهم دلداری دادن.فیلمبردار و رفیق شوهرم وقتی گفتن چرا نخوردی بهشون گفتم،همسرمو سرزنش کردن،حالا هرچی بهم پول میداد نمیخواستم. بعدش یکی از فامیلیای داماد اومد بهم گفت عموی داماد بهش گفت این کارو کن. الانم که یادم اومد بازم بغض کردم.😔 کیجا مازنی •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
من فیلمبردار هستم تو یک‌ مراسم پدربزرگ عروس خیلی وسط مراسم می‌رقصید خیلی خوشحال بود منم فیلم می‌گرفتم یهو دیدم خوابید وسط منم همینجور فیلم می‌گرفتم در کمال ناباوری فوت شد نگو دکتر گفته بود هیجان براش خوب نیست بنده خدا سکته کرد سلام خوبی من با دختر خاله ام جاری هستم روز عقد من همون روز اول حس جاری بودنش گل کرد با خواهراش یه دعوایی با دختر دایی هام راه انداخت کتک کاری گیس کشی پرت کردن میوه پرت کردن کفش خلاصه کلی مراسم ب هم ریخت و من فقط وسط وایساده بودم هاج و واج فقط یادمه منو فراری دادن آوردن خونه 🌸🌸🌸🌸 سلام گلم تو مراسم عروسیمون دختر خالم همش با صدای بلند از داماد ایراد میگرفت با اینکه ایرادی نداشت چند بار صداش کردم گفتم مهتاب چرا چرت وپرت میگی باز میخندید میگفت خوشم میاد حالشون گرفته میشه خدایش طرف داماد خودشون کنترل میکردن منم خدا خدا میکردم دعوانشه اون شب گذشت ولی پاتختی یک دعوای سر گرفت که نگو هنوز هم چنان اثارش بعد ۱۵سال هست •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام بچه بودم باخانواده تومجلس عروسی شرکت کردیم خواهرکوچیکمه که ۵/۶سالش بود وهمیشه هم شیطون وفضول بودوسطای مجلس فضولیش گل کردودراوج گرم شدن رقص خانمارفت وکنتوربرق روقطع کرد تاکلی وقت همه هنگ کرده بودن که برق رفته ازقضافهمیدن که فیوزکنتورقطع شده وماهم ازخنده روده برشدیم😂😂😂یه باردیگه هم یه عروسی دعوت شدیم وهمین ابجی کوچیکه موقع رفتن عروسی خوابش بردماهم فلنگوبستیم رفتیم عروسی ازقضاازخواب بیدارشده بودوکلی گریه کرده بودوخدابیامرزشوهرخاله م وپدرمو مجبورکرده بودکه پیژامه ش روتبدیل کنندبه شلوارک😂اونام بنده خداها هرچی گشته بودن قیچی پیدانکردن باچاقوپیژامه روتبدیل به شلوارک کردن وقیافه خواهرم ورودی عروسی دیدنی بودوروجک انچنان رژلب مالیده بودکه ازعروسم لباش پررنگترشده بودماهم به محض دیدن شلوارکش باپاچه های بالاوپایین ورژلبش فراررابرقرارترجیح دادیم واومدیم خونه ولباسای مهمونی تنش کردیم وبرگشتیم عروسی😂ولی توهمین رفت وبرگشت کلی ادم اونودیدزدن وخندیدن😂😂😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
• صبح بخیر زندگی ❤️🌿 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام به دوستان زیبا ومدیر گروه محترم .مامان خواهر من کیک میخرن میان خونه من که منو سورپرایز کنن که اگر میدونستم حتما بهشون میگفتم مادرشوهرم میخابیان اونا نیان .حالا همزمان اینااومدن مادرشوهرم وقتی وضعیت دید می‌ره بیرون از خونه جریان تلفنی به دخترش خبر بده .خواهر کوچیکه منم که شبها در نبود شوهرم میومد پیشم می‌خوابید ومن همیشه بهش میگفتم در خرابه درو پشت سرتون ببندید .مادرشوهرش نمی‌بینه درو می‌بنده .ماهم همش در تلاش برای لباس عوض کردن شوخی ...یهو مادرشوهرم قهر کرد وبلایی سرزندگی من آورد که فقط خدا ازش نگذره چون اخلاق بده پسرش میدونست.خداشاهده کیک مستقیم رفت اشغالی وتا وقتی دوباره شوهرم از سرکار نیومد ماقهربودیم بیست و پنج روز عروسی تنها برادرم بود وخانواده شوهرم از حسادت کاری کردن که وقتی نصف مهمانها شامشون روهم خورده بودن،اومدن باخانوادش کاری ندارم .ولی شوهرم رو اصلا حلال نکردم وامیدوارم که هیچوقت زمان جبران این کارش نرسه .من هنوزم که هنوزه تو دلمه بعد هفت سال ..به شوهرم گفته بودن کلید خونتون گم شده من مراسم عروسی برادرم لباس نداشتم .چقد خرید کرده بودم .پسرم بالباس کثیف آوردن برام .درحالی که کت و شلوار وکلاه براش خریده بودم تولدش بود می‌خواستیم براش آهنگ تولد بزنن ..وقتی می‌رفتیم دنبال عروس .پدر شوهرم اومد گفت بیا اینم کلید خونتون...بازم یادم اومد برااینکه یادم بره تمام عکسهایی هم که داشتم پاک کرده •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام بچه هاخیلییی خوشحالم که باشماهمراهم بااینکه نمیشناسمتون ولی حس خوبی دارم میام توکانال..میخواستم بگم مادمن20سال بامادرشوهرش توی یک خونه زندگی کردوالان دیگه مادربزرگم فوت شده ولی درطول بیست سال کوچکترین بی احترامی بهش نکردمشکلات هم بودن دروغه بگیم مشگلی نداشتش اماهمیشه میگه هرگززززازم بهش بی احترامی نکردم.مادربزرگم الان فوت کرده ومادرم خودش دوتاعروس داره عروساش ازهمون اول مستقل شدن ولی مادرم روخیلیییییی دوس دارن وبیش ازاندازه بهش احترام میزارن میخوام بگم مشکلات زیاده ولی احترام گذاشتن به بزرگترها خیلیییی مهمه وازهردستی بدی شک نکنیدکه یک جاپسش میگیری هم بدی وهم خوبی.....دوستون دارم ببخشیدطولانی شد جواب چالش....رفتیم یک جاعروسی وقتی خواستن عروس روببرن توخونه پدرشوهرش یک جونی اومدجلوی عروس ودامادبایک چاقوی بزرگ گفت یابامن ازدواج کن یاخودم رومیکشم نگوعروسم عاشقشه به زورشوهرش دادن دامادبیچاره ام هنگ کرده بود😳😳😳😳😱😱😱😡🥸🥶ولی گفت دیگه ایندخترزنم نیست خواهرمه خودتونکش من طلاقش میدم تاباتوازداوج کنه بعدازچندروزباعشقش ازدواج کردالان3تابچه داره.البته دامادهم ازدواج کردوبازم مارودعوت کردعروسیش الانم خیلیییی خوشبخته...ماروستارفته بودیم عروسی رفیق شوهرم بود...من🤷‍♂🤷‍♂😳😱😱😳داماد🤒🥶🙁🤦‍♂😶‍🌫😮‍💨🥶جونه وعروس👰‍♂👰‍♀💑👬👬ببخشدطولانی شد •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام شب حنا بندان پسرم بچه داداشم چنان دعوایی راه انداخت که زد دندون شوهرم و داییش رو شکوند فقط به خاطر اینکه خواهر عروسم دوست داشت کلی با همه دعوا کرد داداشم دوتا چک نثارش کرد جلو مهمونا و بردش ولی بازم شب عروسی با پر رویی اومد نگو دوستاشو برده جایی گذاشته اومد از دیژیه که در حال خوندن بوده ایراد می گیره می برش بیرون اونم میره از چجالتش در میاد ی دو تا چکم اونطوری می خوره پدر عروسمم بعد دو سال بهش دختر داد گفت آخه دخترمو خیلی دوست داره مجددابعد دوسال با بد بختی طلاق دخترشو گرفت دیگه بعد اون کسی ندیدش 🌸🌸🌸 سلام روز عقدم .سرسفره عقد همه فامیلها خونه مادر شوهرم بودن و عاقد آورده بودن تا خطبه عقد بخونه .موقعی که من میخاستم با انگشت کوچیک عسل دهن شوهرم بذارم چند نفر از ..خانم‌ها به شوهرم گفتن دستشو گاز بگیر .اونم انقد گاز گرفت که وقتی دستم رو از دهنش بیرون آوردم خون میومد .دستم خیلی درد میکرد ولی به رو خودم نیاوردم .هنوز هم شوهرم وقتی اون جریان رو یادش میاد میگه منو حلال کن •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام فاطمه جون ما رفتیم توحرم عقدکردیم بعدهمسرم گفت باشه تامن برم سربازی بیام بعدتالاربگیریم وعقددائم کنیم یه چندماه که گذشت مادرم گفت نمیخوادتالاربگیرین یه عاقدبیارین توخونه عقدکنیدباشه تاعروسی اونموقع جشن بگیرین خلاصه این قدرکه مادرم پافشاری کردیه روزکه همسرم اومده بودمرخصی مادرشوهرم شام درست کردوعاقدم گفته بودن بیادکه ماروعقدکنه همون شب هم عروسی دوستم همسایه روبه روی خونه مادرم اینا بود من میخواستم بعدازعقدبرم عروسی دوستم حالا هرچه منتظرموندیم که عاقد حالا بیادنیامد که نیامدسال ۶۵ بعدازچندساعت تاخیراومدگفت ای باباکوچه تون عروسی بودمنم رفتم اونجا شام که خوردم گفتم خب عروسوودامادوبیارین که عقدکنیم گفتن ای بابا عروس داره میره خونه شوهرش🤣🤣 بعدهمسایه مادرم گفته بودبابا آدرس واشتباه اومدی آدرس خونه مادرشورمو داده بودن عاقدم اومدگفت ماکه شام خوردیم بیان عروس خانم وآقادومادعقدتون کنم🤣🤣 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
چالش جدید.فاطمه خانم این خاطره برا عروسی پسر عمومه که 35سال پیشه ...بنده خدا پسر عموم تو روستا عروسیش بود زنداداشش با زن عموش سر اشپز دعواشون شد.زنداداشش غذا رو‌که تو‌خونه میپختن خراب کرده بود بعد به اشپز فحش می داد که زنعموی داماد میشنوه اخه اشپز عموی زنعموی داماد باشه چنان دعوایی شد سه روز وسه شب با هم جنگیدن بنده خدا داماد نمی دونست اینا رو‌چه کارکنه فقط یه نیسان اوردن 😂زنداداش دامادرو سوار کردن فرستادن شهر هنوزم که هنوزه جمع میشیم خاطره جنگ عروسی رو تعریف میکنیم 😁😁 🌸🌸🌸 سلام ج. چ آخرین شب نامزدیمون شوهرم رفت عروسی نیومدخونه پیش دوستاش خوابیده بودمنم تاصب هم حرص خوردم شب عروسیم بودبعدهرچی ب دامادگفته بودم بهم شاباش بدی ندادخیلی شکستم موقع عروس کشونی هم ماروبردن خونه مادرشوهرم شوهرم مثله غریبه هارفتارکرداصلاعکس نگرفتیم خیلی ضدحال خوردم ازبس ناراحت شدم صورتموزودشستم بااینکه چندسال اززندگیم میگذره هیچوقت یادم نمیره هروقت یادش میوفتم قلبم دردمیگیره😔😔 ولی جالبه مادرشوهرمم بهم شاباش ندادب همه اعلام کرده بودشاباش ندین پارسال عقدی دخترش بودازمن توقع داشت ک شاباش بدم منم خونسرد 😎😎😎هرچی کنی بخودکنی 😏😏 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدم و حوا 🍎: سلام عزیزان آنچه برای خواندنش دعوت شدید. سنجاق شده. این کانال منبع سوتی و چالشه هر هفته یک چالش هیجان انگیز داریم و سوتی های باحال لطفا حتما عضو بشید عزیزان❌❌❌ و یک عالمه تجربه و خاطرات باحال شما دوستان عزیز😍❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چیزهای خوب این دنیا بی پـایان است همه کاری که باید انجام دهی این است که به خودت جـرات کشف کردن آنها را بدهی و روزت را با یک لبخند شروع کنی صبح زیبای پاییزی تون بخیر 🍂🍁 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام عزیزم خوبی شما من ۱۴ سال پیش عقد کردم خواهر شوهرم تو مراسم بله برون ما با چشمای قرمز انگار خون اومد اون موقع علتش نمیدونستم چون کلا با شوهرم غریبه بودیم و از دو تا شهر مختلف. خیلی اتفاقی و سریع عقد ما برگزار شد بدون آشنایی یا رابطه ای خلاصه که بعد مدتها متوجه شدم خواهر شوهرم گفته چرا اینقدر راه دور این همه دختر دور و بر خودمون هست همین پچ پچ کردناش با کمک جاری بزرگم باعث شد شوهرم تغییر رفتار بده وهیچی از عقد و نامزدی نفهمیدم دو ماه بعد عروسی حامله شدم تو ماه هشتم بهم گفت فردا ناهار ۱۸ نفر و درست کن من نذری دارم نمیرسم منم کم سن و سال عقل نداشتم بگم بمن چه که نذری داری بخوره تو کمرت نذری دادنت من ناهار ۱۸ نفر و پختم کیسه آبم پاره شد اورژانسی سزارین شدم بچه هم رفت آی سی یو تا ۱۱ روز هم خودم زجر کشیدم هم بچه م طفلکی بچه ۳۲ هفته متولد شد. البته الان ماشالا یلی شده واسه خودش کلاس هفتم.چندین سال گذشته ولی هیچ وقت یادم نمیره چه بلایی سرم آورد 🌸🌸🌸💖💖💖 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
به زندگی لبخند بزن و غم های کوچک و بزرگ را رها کن و بدان که هر روز برای تو حکم شروعی دوباره را دارد پس هر روز می توانی شادی را از سر بگیری و کوچکترین چیزها را برای شاد بودن بهانه کنی پس بگرد و بهانه های شاد بودن را برای خودت هدیه بده‌🌻💛 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام من خانمی هستم 39ساله روز عروسیم خیلی بد گذشت فیلم بردار خواهر شوهرم بود چون توی فصل پاییز بود وهوا خیلی سرد بود شیشه دوربین بخار میزنه واون پاکش نمی کنه برای همین هیچیز درست دیده نشد از عروسیم هیچ فیلمی ندارم جوز یک خاطره بد 🌸🌸🌸🌸 سلام خوبید من زیمان کرده بودم دختر م. تنگی نفس داشت 15روز ماندیم بیمارستان بلاخره امدیم خونه مادر شوهرم با داداش بنده خدای من یه دعوای گرفتن شوهرم زد شیشه رو شکند بزن به دادشم من رفتم جلو زدبه من الان جاش هست یادگاری برام اصلا دوست ندارم بچه بیارم همه بهم میگن یه دونه کم اینم خاطر بدمن 😢 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
• پاییز، ابر، صدای باران، بوی جنگل باران خورده و یک فنجان قهوه ی اسپرسو.... ‌ترکیب لذتبخشی که باید تجربه‌ش کنی🍂💚 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
❇️سلام من مهر ۹۶ نامزدی کردم قرار بود ک تا ی سال عروسی نکنیم تا بابام جهیزیمو بخره خدا رزق بابامو داد همون زمستون کل جهیزیمو ی جا خرید دیگه گفتیم عید عروسی کنیم ک از شانس بد من مادر بزرگم خیلی ناگهانی شب یلدا فوت شدن دیگه ما موندیم تا دو ماه بعد عید گفتیم عروسی کنیم ک خاله هام قشقرقی ب پا کردن ما هم منصرف شدیم تا مرداد ماه یعنی از مرگ مادر بزرگم ۸ ماه میگذشت ک تصمیم قطعی ب عروسی گرفتیم باز خاله هام نذاشتن ک حنابندون رو ک رسممونه خونه عروس باشه رو بندازیم خونه خودمون ک اگه میفتاد صفای دیگه ای داشت برام و جالب اینکه جاریم قهر کرده بود ک چرا من رقص حنا زدم برام دست نزدید بهم زیاد پول ندادید ولی عروس رقصیده کلی براش دست زدیدو دوماد بهش پول داده 🙄روز عروسیم سر یه جریان الکی قهر کردو رفت ک شوهرش گفت داشته دق میکرده جهیزیتو دیده برا اون ناراحت شده 😐،روز عروسیم باز خاله ها 😏مثل مهمون غریبه اومدنو رفتن و از همه بدترش اینکه کمترین کادوی پول رو اونا داده بودن این از لجشون و ذات بدشون هیچوقت یادم نمیره بعد عروسی عموزاده شوهرم وقتی کادو هارو خوند خندید و گفت اینا کی بودن ک همشون ۵۰ هزاری دادن😐😞، جالب اینکه چهار ماه بعدش عروسی برادرشون غوغا کردن خودشونو کشتن انقد رقصیدن فکر کنم ۴ ماه بعد عزاداربودنشونو فراموش کردن 🤔🤨🙄 ولی خداروشکر عروسیم و غذا و لباس و خلاصه همه چیز عالی بود 😍 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
من میخواستم برم شهرستان خونه ی مامانم اینا بعدهمون روزامتحان داشتم آقامن یه خط چشم ایناکشیده بودم بعدباروسری البته مدرسه ی بزرگسالان بود دیرم شده بودواسه امتحان رفتم دفتربه مدیرگفتم دیررسیدم برگه بدیدامتحان بدم تامنودید گفت چجوری فرصت کردی آرایش کنی گفت عروسی بودی منم چون ترسیده بودم گفتم آره گفت عروسی خودت منم گفتم رفته بودم عروسی گفت خانم ایام فاطمیه هست عروسی کجابود یعنی آب شدم ازخجالت😂 😂😂😂😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
خدابیامرزه دایی پدرمو خیلی مرد شوخ طبع وشیرینی بودن تعریف میکردن که خواهرش وخواهر زاده ش مهمونشون بودن بعد خواهرش داشت اروم ویواشکی به دایی میگفته اره داداش طلا خواستگار داره دایی میگه نه بابا خواهر من خیلی بچه ست نباید بلد باشه دوتا تخم مرغ نیمرو کنه واسه شوهرش فردا.میگفت یه دفعه طلا برگشت گفت دایی کجای کاری من کته هم بلدم درست کنم دایی🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•