eitaa logo
آدم و حوا 🍎
43.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃 ❤سیاست‌های زنانه❤ یک کامل همه چیزش اعتدال داره؛ رفت وآمدش گفتارش خوراکش خوابش ورزشش ازهمه مهمتر(گریه اش) گریه زیادازجذبه زن کم میکنه هرچیزی ارزش گریه کردن ندارد اشکهایتوارزشمندهستندبانو •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🌹❤️🌹 ❤️🌹 🌹 ❤سیاست‌های زنانه❤ حرمتها که شکسته شد مسیح هم که باشی نمیتوانی دل شکسته را احیا کنی انچه در دستت بود امانتی پنهان بود حراج شد انچه نباید بگویی گفته شد فاجعه را یک عذر خواهی درست نمیکند حرف، حرف ویران کردن دل است نه دیواری خراب کنی از نو بسازی دلی که ویران کردی قصری بود که خود ساکن آن بودی" راستی حالا که خود را بی خانه کردی با آوارگیت چه میکنی شاید به خرابه های جا مانده از دیگران پناه میبری... •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🌸🍃🌸🍃🌸🍃 زهرا هستم حدود چند سال پیش یه روز با عمه و دختر عمه هام و خواهرم و زن داداشم خونه‌ی مامانم جمع شده بودیم، تا شب فقط گفتیم وخندیدیم و آخرا دیگه درمورد جن صحبت کردیم و کلی خاطرات ترسناک گفتیم. پسر بزرگم و شوهرم هر شب تو ایام ماه رمضان بعد افطار من و پسر کوچیکم رو تنها می‌ذاشتن می‌رفتن فوتبال. شبش شوهرو پسر بزرگم رفتن و من و پسر کوچیکم تنها بودیم. نصفه شبی پسر کوچیکم که سه سالش بود رفت در هال وباز کرد انگار مهمون اومده باشه بازبون بچگانش گفت: بیاین تو درو بست من که شوکه شده بودم بهش گفتم: کیه مامان جان گفت: دوستامن😱😵‍💫 منم انقدر جیغ کشیدم خودمو زدم پسرم ترسید🙈 رفت درحالو باز کرد گفت: برین برین مامانم عصبانی شده😥 من که سکته رو زده بودم بدو بدو رفتم تا خونه مادر همسرم که کوچه بالایی بود تا شوهر و پسرم برگردن. خیلی ترسیدم تاسر حد مرگ ولی الان همش با فامیلا وخانواده میگیم ومی خندیم 😄 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🌸🌸🌸🌸🌸 از این به بعد چالشم براتون میذارم علاوه بر سوتی موتی و تجربه حالا بریم چالش بدترین زخم زبون از مادرشوهر😜👇 🤥 👇👇👇👇 https://daigo.ir/pm/ofIaZS
🥺 پستا رو دوست ندارید؟ بنظرتون هفتگی یک جا یک عالمه پارت به صورت فایلی بذارم؟ اینجا بگید👇 https://daigo.ir/pm/ofIaZS
ماشالله مادر شوهرت چه رویی داره😳 حریم خصوصیم دیگه هیچ😵‍💫 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
به خ....ت پسرش افتخارم می‌کنه😤✋ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🥺 واقعا بعَضیا چجوری دلشون میاد زندگی بچه هاشون رو خراب کنن؟! •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🌸هر صبح 🌿که از خواب بیدار می‌شوی 🌸در نظر بیاور 🌿چه سعادتی‌ست 🌸زنده بودن، دوست داشتن 🌿شادی عطریست 🌸که نمی‌توان آن را به دیگران زد 🌿و خود از بوی خوش آن 🌸بهـره‌منـد نشد 🌸سلام صبح بخیر 🌿امروزتون 🌸مملو از شادی و آرامش و مهر 🍃🌸💕🍃🌸🌸 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام 😃😉🙃 من میخام یه معجزه که برام اتفاق افتاده بگم😌 سال۹۹ بود دو تا گل پسر داشتم ۱۴ساله ۹ساله دلم دختر هم می‌خواست اما شوهرم می‌گفت نمی‌خوایم شاید این دفعه هم پسر باشه اخه من بچه اولم که اون هم پسر بود ۸ماهگی مرده به دنیا اومد😔 دیگه به فکر بچه هم نبودیم سنم هم ۳۸ بود گفتم دیگه همین دو تا پسر خوبه اما دوست داشتم دختر هم داشته باشم 😌 اون سال شب وفات حضرت زینب تلویزیون داشت عزا داری میخوند اون نوحه که حتما همه شنیدن زینب زینب که من هروقت میشنوم انگار قلبم دردمیگیره ازبس با احساس میخونه😔😔 اون شب هم داشتم تنها توخونه گوش میدادم تو دلم گفتم من اگه یه دختر داشتم اسمشو میزاشتم زینب حتی نگفتم یه دختر بده من اسمشو میزارم زینب گفتم من اگه یه دختر داشتم اسمشو میزارم زینب من شبهای شهادت احترام نگه میدارم به همسری میگم امشب نه اما اون شب یادم رفت 🙃 گذشت اون ماه من پریود نشدم😯😯تعجبم بیشتر شد همسری گفت نمی‌خوایم این دفعه هم پسر می‌شه گفتم از کجامعلوم شاید دختر شد اما حرفی نزدم از اون شب نمی‌دونم چرا 😑😑 بالاخره راضی شد نگهش دارم با استرس زیاد کسی هم تا دو ماهگی گذشته بود نمی‌دونست زبونم نمی‌چرخید بگم . تا فهمیدن هم فامیل شروع کردن به نظر دادن که این دفعه هم پسر چطور اعصاب سه تا پسر داری🤔یا یه نفر گفت دختر می‌خواستی🙄😑نمیدونم مردم این حرفارو برا چی میزنند تا چارماهگی حرفشون این بود که پسر یادختر بعد هم که به لطف خدا وحضرت زینب دختر بود می‌گفتند اسمشو میخای چی بزاری پسرام اسمای جدید می‌خواستن منم بهشون گفتم هر چی دوست دارید شما بهش بگید اما من اسمشو می‌گم زینب یه شب همسری گفت کوثر خوبه گفتم نه زینب بعد عهدی که تو دلم بستم بهش گفتم تااون شب چیزی در موردش نگفته بودم اونم توفکر رفت پذیرفت که اسمشو زینب بذاریم خواهرای همسری اسم بچه هاشون جدیده به اونام گفتیم زینب حرفی نزدن بعددختر گلم به دنیا اومد وقتی اومدن دیدنم فهمیدم زینب اسم مادر بزرگ همسرم بوده من که نمی‌دونستم همسری هم گفت من اصلا یادم نبود مادر بزرگم اسمش زینبه. به مانگفتن یا اینکه یادمون ننداختن فکر می‌کردن مابفهمیم اسمشو عوض می‌کنیم. اما من هرچی بود همین اسمو براش می‌ذاشتم همه خیلی دوستش دارن چون اسم مادربزرگشون شده😊 تواین ۲سال که گذشته روز وفات حضرت زینب نذری شعله زرد پختم پخش کردم به پاس این لطفی که به من داشتن😭🥺🙏 نازنین زینبم حالا کنارم خواب فداش بشم🥰🥰😊😉🌺🌺 اصفهان 👌 تجربه و سوتی ها و خاطرات جالبتون رو برامون بفرستید.👇 https://daigo.ir/pm/ofIaZS •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام ..من .هم می‌خوام یکی ازسوتی هامو بدم ...یه روز شوهرم سرکاربود ...یعنی خونه ما و سرکارشوهرم خیلی نزدیک بود من بالای بالکن بودم می‌تونستم شوهرمو تو محل کارش ببینم ...رفتم کناردروازه حیاطمون درو یه ذره بازگذاشتم سرمو کمی به طرف بیرون بردم شوهرم تو حیاط. کارش بود من هم شروع کردم به سوت زدن 😄😄😄که شوهرم منو ببینه زهی خیال باطل ...شوهرم منو ندید هیچ یه مردی با دوچرخه ازکنار دروازمون رد شد وای خدا😲😲😲من دید یه لبخندی زدو رفت ...من که یخ شده بودم هنوز اون آقاه رو می‌بینم یاد اون روز میفتم 🤭🤭🤭 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام به فاطیما جون وهمه دوستان سوتی دهنده🙋‍♀️😘😅 من دوتاازخواهرام باهم شراکتی مغازه زده بودن.کسایی که مغازه دارن میدونن از اصناف چقدسختگیری میکنن. یه روز که خبرداشتم اینادوتاشون مغازه هستن منم خونه خودم بودم یه سیم کارت جدیدهم گرفته بودم که فقط یه باربه یکی ازخواهرام زنگ زده بودم اون روزم باشماره قبلی خواستم به خواهرم زنگ بزنم دیدم شارژ نداره پس باشماره جدیده تماس گرفتم خواهرم گوشیوجواب داد منم به شوخی صدامو یکم تغییردادم گفتم خانم فلانی؟(فامیلی خواهرم وگفتم)دیدم نشناخت گفت بفرمایید!!گفتم ازاصناف تماس میگیرم میخوایم برای بازدیدمغازه تون بیایم خواستم ببینم مغازه تشریف دارید مابیایم؟طفلی خواهرمم ازبس اذیتشون کرده بودن خیلی محترمانه گفتن بله هستیم تشریف بیارید😂😂😂منم بعدازتشکرقطع کردم دیگه مشغول نهاروجمع کردن وخواب بعدازظهرو ایناشدم کلا یادم رفت دوباره به خواهرم زنگ بزنم تاشب اینجاروداشته باشین شب زنگ زدم باشماره قبلیم احوال پرسی واینا ازهمه جابی خبرگفتم امروزازاصناف اومدن؟؟خواهرم عصبانی گفت نه فقط ماروسرکارگذاشتن اونیکی خواهرم که جواز به اسمش بوده کلی کاربانکی ایناداشته بهش زنگ زدم زودبیا ازاصناف می‌خوان بیان اونم طفلی عجله ای اومده تا۲بعدازظهرموندیم مغازه دوباره ازظهرتاالان که ۹شبه موندیم نیومدن هردوتامون ازکاروزندگی بازشدیم حالا من داشتم منفجرمیشدم بزورجلو خودمو نگه داشته بودم اینام اعصبانی تعریف می‌کردن یه دفعه من پشت گوشی منفجرشدم ازخنده نفسم بنداومده بود.گفتم اونا دیگه نمیان پاشین برید خونه ازکی اول تماس می‌گیرن بعدمیان؟😂😂یهو فهمیدن ازمن رودست خوردن جفتشون چون ازمن بزرگترن فحش دادنا فحححححش😂😂😂😂😂تازه یکی ازخواهرام به اون یکی میگفت ببینم با چه شماره ای زنگ زدن ولی کارازکارگذشته بودتامدتها هروقت منومیدیدن فقط بهم زل می‌زدن🤨🤨🤨یادش بخیرکاش اون روزا دوباره تکرار بشه😔 تامدتها سربه سرشون میزاشتم اونام منوبه بادکتک میگرفتن وکلی میخندیدیم😂😂😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• برای حمایت از ما سوتی هارو برای دوستانتون بفرستید😍♥️
🍃🌸 فال روزانه حافظ 📅مورخ : پنج شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ 🐇🔮فال حافظ امروز ها 🔮شعر: 🌸مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد 🍃قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد 🌸رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت 🍃مگر آه سحرخیزان سوی گردون نخواهد شد 🔮تعبیر: 🔸به امید قسمت خود باش. از رقیب خود دوری کن کار را از روی عقل و منطق انجام بده. عجله نکن همه چیز بهموقع درست خواهد شد. با گریه و زاری کردن چیزی درست نمی شود. دست به دعا بردار. نماز صبح را فراموش نکن که هر چه حاجت بگیری از نماز صبح است. 🐇🔮فال حافظ امروز ها ‌‏ 🔮شعر: 🌸دوش آگهی ز یار سفرکرده داد باد 🍃من نیز دل به باد دهم هر چه باد باد 🌸کارم بدان رسید که همراز خود کنم 🍃هر شام برق لامع و هر بامداد باد 🔮تعبیر: 🔸یاد ایام قدیم دلت را شاد می کند. به یاد روزهایی می افتی که صبح و شام آزاد بودی. درد دل زیادی داری و به دنبال یک هم راز و هم سخن می گردی. خود را ضعیف می پنداری اما دلت قوی است. حالا می فهمی که نصیحت بزرگان چقدر باعث موفقیتت شده. تمام خاطرات با قید تاریخ روی قلبت حک شده است و تو تا آخر عمرت به نیک نامی و کامروایی زندگی می کنی. 🐇🔮فال حافظ امروز ها ‌‏ 🔮شعر: 🌸چو برشکست صبا زلف عنبرافشانش 🍃به هر شکسته که پیوست تازه شد جانش 🌸کجاست همنفسی تا به شرح عرضه دهم 🍃که دل چه می‌کشد از روزگار هجرانش 🔮تعبیر: 🔸به دنبال دوستی می گردید که بتوانید درد دل خودتان را به او بگویید. با خجالت و گوشه نشینی آینده ی خوبی نخواهید داشت. بهانه و عذرها را کنار بگذارید تا دلتان زنده و جوان شود. شما به نیتتان می رسید زیرا نشانه هایی از آن به نظرتان رسیده است. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🐇🔮فال حافظ امروز ها 🔮شعر: 🌸می‌دمد صبح و کله بست سحاب 🍃الصبوح الصبوح یا اصحاب 🌸می‌چکد ژاله بر رخ لاله 🍃المدام المدام یا احباب 🔮تعبیر: 🔸در کارت عجله نداشته باش و اصرار نکن. اگر می خواهی به مقصود برسی باید مشکلات زیادی را پشت سر بگذاری. این در بسته وقتی باز می شود که حقوق دیگران را رعایت کنی. غم خوردن سودی ندارد. با گذشت زمان به مراد خود خواهی رسید. 🐇🔮فال حافظ امروز ها 🔮شعر: 🌸دمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمی‌ارزد 🍃به می بفروش دلق ما کز این بهتر نمی‌ارزد 🌸به کوی می فروشانش به جامی بر نمی‌گیرند 🍃زهی سجاده تقوا که یک ساغر نمی‌ارزد 🔮تعبیر: 🔸دنیا و تمام آنچه که در آن است نمی ارزد که بخواهی به خاطرش اشک بریزی و غصه بخوری. گول بعضی از افراد را نخور که می خواهند تو را از ایمانت جدا کنند و به راه کج بکشانند. سجاده ی تقوی خویش را به خواندن نماز رنگین کن. اگر به حرف دوستانت گوش کنی پشیمان می شوی. قناعت پیشه کن تا اینکه تاج سلطنت روی سرت بگذارند. 🐇🔮فال حافظ امروز ها ‏ 🔮شعر: 🌸زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست 🍃پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست 🌸نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان 🍃نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست 🔮تعبیر: 🔸چرا کاری را که به نفع تو نیست انجام می دهی و چیزی را که ارزشی ندارد به بهای گزاف می خواهی به دست آوری. گره کارت به دست خودت باز می شود. پس منتظر غیب منشین. متکی به بازوی خودت باش تا به مراد خود برسی. ‏ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🌸🍃🌸🍃🌸🍃 نشستن مرد در کنار خود، پیش خداوند دوست داشتنی تر از اعتکاف و شب زنده داری در مسجد خودم (در مدینه ) است... ❤سیاست‌های زنانه❤ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🐇🔮فال حافظ امروز ها 🔮شعر: 🌸دلم رمیده شد و غافلم من درویش 🍃که آن شکاری سرگشته را چه آمد پیش 🌸چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم 🍃که دل به دست کمان ابروییست کافرکیش 🔮تعبیر: 🔅بر سر دو راهی قرار گرفته ای. همه ی کارها را سخت می گیری و ناامیدی. فکر می کنی تا حالا زنده بودنت بیخود بوده و تلاش هایت هدر رفته و خود را گول زده ای ولی این را بدان که از هر جا شروع کنی با منفعت است. با تجربه ای که به دست آورده ای بهتر تصمیم می گیری و راهت را انتخاب می کنی. 🐇🔮فال حافظ امروز ماهی ها ‌‏ 🔮شعر: 🌸خوش کرد یاوری فلکت روز داوری 🍃تا شکر چون کنی و چه شکرانه آوری 🌸آن کس که اوفتاد خدایش گرفت دست 🍃گو بر تو باد تا غم افتادگان خوری 🔮تعبیر: 🔸روزگار با تو یار شده و همه چیز بر وفق مرادت پیش خواهد رفت. طمئن باش اگر مانعی سر راهت باشد فقط خداست که دست تو را می گیرد. اگر همیشه در مقابل خدا بر خاک بیافتی در عی خطر خداوند تو را نجات می بخشدو یک لحظه ارامش خاطر و راحتی را با یک دنیا زر و سیم عوض نمی کنی. برای رسیدن به مرادت تلاش کن و نذر خویش را ادا فرما. 🐇🔮فال حافظ امروز ها 🔮شعر: 🌸ای در رخ تو پیدا انوار پادشاهی 🍃در فکرت تو پنهان صد حکمت الهی 🌸کلک تو بارک الله بر ملک و دین گشاده 🍃صد چشمه آب حیوان از قطره سیاهی 🔮تعبیر: 🔸بخت و اقبال و سعادت همراه تو است. به زودی به کام و آرزوی خود می رسی. در هنگام توانایی و سعادت به نیازمندان خدمت کن تا به این وسیله از نعمت های خداوند سپاسگزار باشی. غرور و خودپسندی را از خود دور کن. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🐇🔮فال حافظ امروز ها 🔮شعر: 🌸منم که گوشه میخانه خانقاه من است 🍃دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است 🌸گرم ترانه چنگ صبوح نیست چه باک 🍃نوای من به سحر آه عذرخواه من است 🔮تعبیر: 🔸با یک عذرخواهی همه چیز درست می شود و انشاالله از بند غم رهایی خواهی یافت. خداوند از تو حرکت می خواهد و خود برکت عطامی فرماید. روی به آستان حق بیاور تا به مقام عالی برسی. نذری کرده ای که اگر از این ورطه ی غم نجات پیدا کنی تا دم مرگ از راه راست برنمی گردی. 🐇🔮فال حافظ امروز ماهی ها 🔮شعر: 🌸گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس 🍃زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس 🌸من و همصحبتی اهل ریا دورم باد 🍃از گرانان جهان رطل گران ما را بس 🔮تعبیر: 🔸تو همه چیز داری بیش از این طمع نکن. یار و ثروت و مقام یکجا به سراغت آمده است، پس قدر این نعمات را بدان از دوستی که در حق تو ریا می کند پرهیز کن. با داشتن دوستی صادق به بهشت برین دست پیدا می کنی. بی انصافی است اگر گله و شکایتی داشته باشی. 🐇🔮فال حافظ امروز ها ‏ 🔮شعر: 🌸ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست 🍃منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست 🌸شب تار است و ره وادی ایمن در پیش 🍃آتش طور کجا موعد دیدار کجاست 🔮تعبیر: 🔸گم کرده ی خود را پیدا می کنی. وعده ی دیدار نزدیک است. هوشیار باش. خبر خوبی به تو خواهند داد. با مشکلات بجنگ و از بخت خود گله نداشته باش بعد از هر تاریکی روشنایی هست . سعی کن عقلت بر قلبت غلبه داشته باشد. با این حال فکر نکن همه ی خوبی ها در تو جمع شده و عاری از هرگونه بدی هستی. ‏    •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
امروز هم گذشت ، قول می دهم از فردا شاد باشم و شادی و عشق را در کوچه های سردِ شهر ، تکثیر کنم ... لباسهایم را اطو زده ام ، چند شاخه گل خریده ام ، فردا که شد ، شال و کلاه می کنم ؛ با یک بغل لبخند ، به دل خیابان می زنم ... چشم می اندازم و دنبالِ آدم های غمگین و تنهایِ شهر می گردم ، کنارشان می نشینم و یک شاخه گل به دستهای خسته شان می دهم ... شبیه "روانشناس" هایِ حاذق و دلسوز ، امید و شادی را مهمان قلبشان می کنم ... رسالتم که تمام شد ، بلند می شوم ، لبخندی جانانه می زنم و راهم را ادامه می دهم ... من تازه فهمیده ام محبت، تنها چیزیست که حالِ لحظه هایم را جا می آورد ... امروز که گذشت ، از فردا سفیرِ مهربانیِ این شهر خواهم شد !!! طوفان •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🌸🍃🌸🍃🌸🍃 رايج ترين شيوه اي كه خانما با به كار بردنش یه دعوای حسابی رو شروع میکنه 😄 چیه؟؟؟؟ اينه كه احساسات خودش رو مستقيم مطرح نميكنه 😒😔 مثلا 👇👇 وقتي كه شوهرش دير ميكنه ممكنه كه خانمه احساسش اين باشه كه: . . " دوست ندارم منتظر بمونم وقتي دير ميكني" 😓. "نگرانت شدم نكنه اتفاقي برات افتاده"😢 ولي چیکار میکنه ؟؟ صب میکنه وقتي شوهرش اومد خونه 😅 میگه برااااش دارمممم 😡😈 بجای اینکه احساساتش رو بگه یه چیزای دیگه میگه مثلا 👇👇 ❎چقدر دير كردییییی⁉️ ❎وقتي كه دير ميكني من بايد چه فكري كنم هاااااااا😠❓ ❎فكر نكردي بايد بهم زنگ بزنيیییی❗️ اين معمولا باعث جر و بحث و دعوا ميشه😑 خانما بياين با يه كوچولو كم و زياد كردن جمله ها زبون نرمي داشته باشيم تا طرف مقابل رو با خودمون همراه كنيم.😍😊😊 ❤سیاست‌های زنانه❤ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
یه سوتی دیگم یگم قبل از ازدواج خانواده ما زیاد با فامیل دور رفت و آمد نمیکرد از طرفی ازدواج فامیلی خیلی داریم طوری که با یه نفر میبینی 100تا نسبت داری، منم چون رفت آمد زیادی نداشتیم خیلی هارو نمی‌شناختم یا اگه می‌شناختم نسبتهای مختلفشون که با کی چه نسبتی دارن رو نمیدونستم، تا اینکه من با یکی از فامیل نامزد کردم(قبل خاستگاری اصلا همسرمو ندیده بودم و نمی‌شناختم و اصلا نمیدونستم همچین کسی وجود داره😂) خلاصه ما 2ماه بود نامزد کرده بودیم که عروسی یکی از فامیلهای نامزدم بود که فامیل دور ما هم بود ولی من باز نمی‌شناختم، رفتیم عروسی اون وسط من یه آشنا پیدا کردم که تو بچگی باهاش هم بازی بودم، چون تنها نباشم همش پیش اون میرفتم،عروس خانوم رو هم که من بازم نمی‌شناختم معلوم نبود کدوم آرایشگاه رفته بود، موهای خودش مشکی پرکلاغی، یه کلاگیس ضایع بلوند و زررررد گذاشته بود همشم تا تکون می‌خورد این کلاه گیس از سرش فاصله می‌گرفت موهای مشکی خودش معلوم میشد، آقا وقت رقص شد همه ریختیم وسط منم با اون دختره رفتم و همش با اون میرقصیدم، یهو اومدم خیر سرم ابراز وجود کنم و یه حرفی زده باشم صمیمی تر شیم مثلا، وسط رقص گفتم عروس رو ببین چقدر کلاگیسش ضایعس همه موهاش معلومه هر هر هر(الان کلی عذاب وجدان میگیرم بخاطر مسخره کردنش) یهو دیدم دختره رنگش عوض شد گفت چی میگی دختر دختر عمومه هااا😱😱😱منو میگی شوک شدم گفتم خااک به سرم همینجور که می‌رقصیدم آروم آروم ازش جدا شدم و صحنه رو ترک کردم و انتهای سالن در افق محو شدم، یکی نیست بگه آخه تو که تازه عروسی هیچکسم نمیشناسی میمیری حرف نزنی خودتو ضایع نکنی چشم قشنگه •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام و صد سلام تو توئیتر بودم بحث سر خبر فوت رسوندن بود که چجوری خبر میدن تا طرف هول نکنه اینی که خوندم بنظر خودم از همه بهتر بود نوشته بود که؛ مامانِ بابابزرگم که تو مشهد فوت شد نمیدونستیم چجور به بابابزرگم بگیم که حالش بد نشه بابام که اومد بهش گفت پاشو بریم مشهد بابابزرگم بهش گفت حالم خوب نیست نمیام بابام دوباره گفت پاشو بریم حال مامانت خوب نیس مریضه بابابزرگم باز گفت منم حالم خوش نیس مریضم بابام گفت خب اگه یهو بشنوی مامانت از مریضی فوت شده چی بابابزرگم جواب داد میگم خدارحمتش کنه بابام دیگه گفت پس خدارحمتش کنه 😂😂😂😂😂😂😂 آهان یکی دیگه ام خواسته به برادرش که تو شهر دیگه اس بگه پاشو بیا مامان فوت شده میخوایم کفن و دفن کنیم خواسته طرف هول نکنه گفته پاشو بیا مامان مریضه میخوایم بشوریمش😂😂😂😂😂😂😂😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🌸🍃🌸🍃🌸🍃 لازم نیست سر در بیاورید که خدا چطور می‌خواهد مشکلاتِ شما را حل کند. این مسئولیتِ اوست. کارِ شما نیست. کارِ شما این است که به او اعتماد داشته باشید. آن موقعیت را به خدا بسپارید و به او اعتماد کنید. خدای ما، خدای مافوقِ طبیعیست. او محدود به قوانینِ طبیعت نیست. در زندگی دفعتاً متوجه می‌شویم که خداوند کارهایی در زندگی‌مان کرده که خود به تنهایی حتی در رویا هم قادر به انجامش نبوده‌ایم.❤️ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🌸🍃🌸🍃🌸🍃 خدا منو به خاطر خندیدن به این خاطره ببخش😹😹😹😹😹👇 بچه هم که بودیم، بابام کلا شبا مسواک نمی‌زد،نمی‌زد وقتی میزد اشتباهی با مسواک یکی دیگه میزد. یکبار من وقتی همه خواب بودن رفتم مسواک بزنم که دیدم مسواکم خیسه 😩😩😩 یعنی دلم میخواست جیغ بزنم و خودمو بزنم به دیوار.😔😔😞 الانم رفتم مسواک بزنم یک مسواک داغون دیدم مثل کله آدم که کم پشت میشه اینجوری بود کلا دور تا دورش نبود. نمیدونم بابام با چه امیدی مسواک میزنه باهاش😂😂 ذهن آرامم 🤥 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
.. 💕 🌸 🍃 🍃 🌸 گاهی در سخت ترین شرایطِ زندگی ، بدونِ تکیه گاه ، میانِ بلاتکلیفی ها رها می شوی و تازه می فهمی چقدر تنهایی ... می فهمی که هرگز نباید رویِ هیچ کس حساب می کردی ، که آدم ها سرشان به زندگیِ خودشان گرم است ، که قرض گرفتنِ پایِ دیگران برایِ رفتن ، فقط زمینت می زند ! یاد می گیری که قوی باشی و رویِ پایِ خودت بایستی ، که همیشه برایِ بدترین اتفاقات و رویدادها ، آماده باشی ... و فراموش نکنی ؛ آدم ها گناهی نکرده اند اگر درگیرِ مشغله هایِ خودشان اند ، اگر زمانِ اضافه ای برای دغدغه هایِ تو ندارند . که شاید دیگران هم میانِ سختی و مشکلاتشان ، فقط خودشان را دارند ، که خودشان را برایِ دردهایِ خودشان کنار گذاشته اند ! صبحتون به خیر❤️❤️❤️🌸🌸🌸 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
اعضا به دخترا بگو خیلی رو حرفای عاشقانه ی پسرا حساب باز نکنن و قلبی نشن خیلی وقتا همش دروغه و هدف دیگه ای پشت سرشه ادمه رو بخون 👇👇👇 با پسری نامزد کرده بودم، همش حرف عاشقانه میزد و بمن میگفت که تورو بیشتر از خودم دوست دارم تولدش تصمیم گرفتم سورپرایزش ،کنم ولی خودم سورپرایز شدم🥺 تو اتاقش قایم شدم که تا اومد منو ببینه با کادو و ... و خوشحال بشه🍃 اومد خونه و منم هیجان زده و شاد خواهرشم با من هماهنگ ،بود بهش گفت نوید اول میری تو اتاقت یا میخای زنگ بزنی به نامزد جونت؟ جواب داد بمیره بابا ، جون کجا بود؟! اگه پول باباش نبود ک... نبود 😏 میرم اتاقم ،بخوابم يهو اومد تو اتاق منو دید بدنم یخ کرده بود حتی نمیتونستم گریه کنم😥 تا منو دید شوک شد ، نذاشتم هیچکدوم حرفی بزنن. فقط خونه را ترک کردم و نامزدیو به هم زدم خودش و خانوادش هرکاری تا من برگردم قبول نکردم یه بار خواهرش زنگ زد گفت میدونم نوید بی لیاقته دلتو شکست، ولی تو ببخش ، زندگیتونو نباز جواب دادم : بعضی اتفاقات دلت را میشکنن ولی چشماتو باز میکنن اینا برد حساب میشن •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•