eitaa logo
گفتمان علی یاوران نهج البلاغه(ادمین یار)
14 دنبال‌کننده
380 عکس
18 ویدیو
0 فایل
1.روزانه عمرمان را 10 دقیقه برای گفتمان مولی علی قرارمیدهیم تااز انصار امام زمان عج باشیم 2. سوالات به شماره 09364780521
مشاهده در ایتا
دانلود
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۳ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔•✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀🌹❀✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𖣔༅═•┅─ 📜 : (خطبه شقشقيه که درد دل های امام علیه السلام از ماجرای سقیفه و غصب خلافت در این خطبه مطرح است.) {قسمت-سوم} 6⃣ بيعت عمومی مردم با امير المؤمنين (عليه السّلام) ♦️روز بيعت، فراوانی مردم چون يال های پر پُشت کفْتار بود، از هر طرف مرا احاطه کردند، تا آنکه نزديک بود حسن و حسين(علیهما السلام) لگدمال گردند و رِدای من از دو طرف پاره شد. مردم چون گلّه های انبوه گوسفند مرا در ميان گرفتند. امّا آنگاه که به پاخاستم و حکومت را به دست گرفتم، جمعی پيمان شکستند و گروهی از اطاعت من سرباز زده از دين خارج شدند و برخی از اطاعت حق سر بر تافتند، گويا نشنيده بودند سخن خدای سبحان را که می فرمايد: «سرای آخرت را برای کسانی برگزيديم که خواهان سرکشی و فساد در زمين نباشند و آينده از آنِ پرهيزکاران است». آری، به خدا آن را خوب شنيده و حفظ کرده بودند، امّا دنيا در ديده آنها زيبا نمود و زيور آن چشم هايشان را خيره کرد. 7⃣ مسؤوليت های اجتماعی ♦️"سوگند به خدايی که دانه را شکافت و جان را آفريد، اگر حضور فراوان بيعت کنندگان نبود و ياران حجّت را بر من تمام نمی کردند و اگر خداوند از علماء عهد و پيمان نگرفته بود که در برابر شکم بارگیِ ستمگران و گرسنگیِ مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهايش می ساختم و آخر خلافت را با کاسه اوّل آن سيراب می کردم. آنگاه می ديديد که دنيای شما نزد من از آب بينی بزغاله ای بی ارزش تر است. گفتند: در اينجا مردی از اهالی عراق بلند شد و نامه ای به دست امام(علیه السلام) داد و امام(علیه السلام) آن را مطالعه می فرمود، گفته شد مسايلی در آن بود که می بايست جواب می داد. وقتی خواندن نامه به پايان رسيد، ابن عبّاس گفت: يا اميرالمؤمنين! چه خوب بود سخن را از همانجا که قطع شد آغاز می کرديد؟ امام(علیه السلام) فرمود: هرگز! ای پسر عبّاس، شعله ای از آتش دل بود، زبانه کشيد و فرو نشست، (ابن عبّاس می گويد: به خدا سوگند، بر هيچ گفتاری مانند قطع شدن سخن امام(علیه السلام) اين گونه اندوهناک نشدم، که امام(علیه السلام) نتوانست تا آنجا که دوست دارد به سخن ادامه دهد.) می گويم: معنای سخن امام(علیه السلام) که فرمود: «کراکب الصّعبة» اين است که اگر سوارکار، مهار شتر سرکش را سخت بکشد و مرکب چموش نافرمانی کند، بينی او پاره می شود و اگر مهارش را رها کند، چموشی کرده در پرتگاهِ سقوط قرار می گيرد و صاحبش قدرت کنترل او را ندارد. می گويند «اشنق الناقه» يعنی به وسيله مهار، سرشتر را بالا بکشد و «شنقها» نيز می گويند که ابن سکيت در کتاب اصلاح المنطق گفته است؛ اينکه فرمود «اشنق لها» و نفرمود «اشنقها» برای آنکه اين کلمه را مقابل «اسلس لها» قرار داد، گويی فرموده باشد که اگر سر او را بالا کشد، يعنی آن را واگذارد تا سر خود را بالا نگاه دارد." ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔•✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀🌹❀✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𖣔༅═•┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃قسمت صد و هفتاد و پنجم ❇️ سفارش به مدارا با ابن‌ملجم 🔹از همان غذایی که به من می‌دهید او را نیز اطعام کنید! [ هنگامی که مرا به منزل آوردند، اولین سؤالی که پرسیدم دربارهٔ قاتلم، ابن‌ملجم، بود. گفتند: او را دستگیر کرده‌ایم. سفارش کردم: ] 🔻با همان غذایی که به من می‌دهید، او را نیز اطعام کنید؛ با همان نوشیدنی‌هایی که برای من می‌آورید، او را نیز سیراب کنید. اگر زندگی من ادامه داشت، خودم دربارهٔ او تصمیم می‌گیرم و اگر از دنیا رفتم، فقط یک ضربت بر او وارد کنید و از زیاده‌روی بپرهیزید. 🔻آیا در حق تو نیکی نکردم؟! [ از فرزندانم خواستم ابن‌ملجم را بیاورند تا با وی سخن بگویم. از وی پرسیدم: ] 🔻ای دشمن خدا، آیا من در حق تو نیکی نکردم؟! آیا آن همه احسان و خوبی را به‌یاد نداری؟! [ گفت: آری، قبول دارم. پرسیدم: ] 🔻پس چرا چنین کردی؟ [ او در پاسخ گفت: چهل‌روز بود که این شمشیر را تیز می‌کردم؛ سپس از خدا خواستم که به‌وسیلهٔ آن بتوانم بدترین خلق خدا را بکشم! به وی گفتم: ] 🔻آری، چنین خواهد بود؛ این‌گونه می‌بینم که تو بدترین خلق خدایی که با همان شمشیر کشته خواهی‌شد! به خدا سوگند، در حالی به تو آن همه نیکی می‌کردم که می‌دانستم تو قاتل من خواهی‌بود! ولی آن‌گونه رفتار می‌کردم، تا در محضر الهی حجت را بر تو تمام کرده‌ باشم! 🔹یک ضربت در مقابل یک ضربت! [ و به اطرافیانم تذکر جدی دادم: ] 🔻ای فرزندان عبدالمطلب، مبادا پس از من در خون مسلمانان فروروید و دست به کشتار‌ بزنید و برای توجیه عمل خویش بگویید که امیرالمؤمنین کشته‌ شده‌ است! بدانید که نباید برای قصاص خون من، جز قاتل من، کس دیگری کشته‌شود. 🔻درست بنگرید! اگر من از ضربت او کشته‌ شدم، او را فقط یک ضربت بزنید در مقابل ضربتی که وارد‌ کرده‌ است و دست و پا و دیگر اعضای او را قطع نکنید؛ زیرا من از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله شنیدم که می‌فرمودند: « بپرهیزید از بریدن اعضای مرده، هرچند سگ دیوانه باشد.» [ و خطاب به فرزندم حسن گفتم: ] 🔻فرزندم، در مقابل یک ضربت، یک ضربت بزن و نه بیشتر! ❇️ گفت‌وگوهایی با عیادت‌کنندگان 🔹اصبغ، گریه مکن که من رو به سوی بهشت کرده‌ام! [ اصبغ‌بن‌نباته به همراه جمعی به عیادت من آمد. فرزندم حسن از آنان عذرخواهی کرده و خواسته بود که به منازلشان برگردند. جز اصبغ، همه بازگشته بودند. به وی اجازهٖ عیادت دادند. وقتی مرا در آن حال‌ دید که سرم را با پارچهٔ زردی بسته‌اند و رنگ رخسارم نیز زرد شده‌ است، خودش را روی پاهایم انداخت و گریست. او را دلداری دادم و گفتم: ] 🔻اصبغ گریه مکن! به خدا سوگند، من رو به سوی بهشت کرده‌ام. [ اصبغ گفت: فدایت شوم، به خدا سوگند، می‌دانم که شما به طرف بهشت می‌روید. اگر گریه می‌کنم برای غم از‌دست‌دادن شماست. نمی‌دانم دوری شما را چگونه تحمل خواهم کرد. فدایت شوم! می‌دانم که بعد ازاین، دیدار با شما میسر نخواهد شد و دیگر سخنی از شما نخواهم شنید. سخنی برایم بفرمایید که از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله شنیده باشید. در پاسخ درخواست وی گفتم: ] 🔻آری اصبغ، رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در یکی از روزهایی که در بستر بیماری بودند و روزهای آخر زندگی خویش را سپری می‌کردند، به من دستور دادند:« ای علی، به مسجد برو خطاب به مردم بگو: من فرستادهٔ رسول‌خدا هستم و پیام ایشان را به شما ابلاغ می‌کنم: لعنت خدا و لعنت ملائکهٔ مقرب الهی و انبیای مرسل خداوند و لعنت رسول خدا بر کسی باد که به غیر پدر خویش منتسب شود و نیز بر کسی که به غیر ولیّ و مولای خویش منتسب شود و کسی که به اجیر و کارگزارش ظلم کند و حق او را نپردازد.» 🔻من به مسجد رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله آمدم و پیام رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله را همان‌گونه که فرموده‌ بودند، ابلاغ کردم. از میان جمعیت، تنها عمربن‌خطاب در آن جلسه سخن گفت‌. وی خطاب به من گفت: یا ابالحسن، مطلب را رسانیدی؛ اما توضیح ندادی و سخنانت‌ را تفسیر نکردی. تنها پاسخی که به وی دادم، این بود: این سخن را به اطلاع رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله خواهم رساند. 🔻به خدمت رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله برگشتم و سخنان عمر را به عرض ایشان رساندم. حضرت فرمودند: به مسجد برمی‌گردی و بالای منبر می‌روی و بعد از به‌جا‌آوردن حمد و ثنای الهی به مردم اعلام می‌کنی:« ای مردم هرچه به شما تعلیم می‌دهیم، تأویل و تفسیر آن نیز نزد ماست. بدانید که من پدر شما هستم. بدانید که من ولی و مولای شما هستم و بدانید که من اجیر و کارگزار شما هستم.» 📚منابع: ۱. المسترشد، ص۳۶۷ ۲. خوارزمی، مناقب، ص۳۸۸ ۳. کافی، ج۱، ص۲۹۹ ۴. شیخ‌‌طوسی، الأمالی، مجلس۵، ح۴، ص۱۲۳ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🔸🔸 نامه ی ۳۱ نهج البلاغه 🔸🔸 🔸 منشور تربیت بشریت (۸) 🔸 🔴 کسانی که می خواهند نصیحت کنند 🔻در یکی دیگر از حکمت ها حضرت می فرمایند: «کسی که می خواهد به تأدیب دیگران اقدام کند، اول باید به تأدیب خود اقدام کند.» 🔻 پس معلوم می شود وقتی امیرالمؤمنین (علیه السلام) می خواهد فرزندش حسن بن علی را تربیت کند، اول خودش را تربیت کرده. وقتی به او می گوید به سراغ دنیا نرو معلوم می شود خودش با دنیا چه معامله ای کرده است . 🔻 پدری حرف و نَفَس او در فرزندش اثر دارد که خودش هم عمل کند، نه که فقط شعار دهد. ضرار بن ضمره ضبایى؛ یکی از یاران امام علی (علیه السلام) به شام رفت و بر معاویه وارد شد. معاویه از او خواست از حالات امام بگوید- خوش تر آن باشد که سر دلبران، گفته آید در حدیث دیگران. در حکمت ۷۷ چنین آمده: «گفت: على علیه السّلام را در حالى دیدم که شب، پرده‏ هاى خود را افکنده بود و او در محراب ایستاده، محاسن را به دست گرفته، چون مار گزیده به خود مى‏ پیچید و محزون مى‏ گریست و مى‏ گفت) اى دنیا! اى دنیاى حرام! از من دور شو، آیا براى من خودنمایى مى‏ کنى یا شیفته من شده‏ اى تا روزى در دل من جاى گیرى؟ هرگز مبادا، غیر مرا بفریب، که مرا در تو هیچ نیازى نیست، تو را سه طلاقه کرده‏ ام، تا بازگشتى نباشد، دوران زندگانى تو کوتاه، ارزش تو اندک و آرزوى تو پست است. آه از توشه اندک و درازى راه و دورى منزل و عظمت روز قیامت» 🔻 این حرفها را کسی می زند که قَسیمُ النّار وَ الجَنَّه است. چرا ما از این ضجّه ها نداریم ؟! چقدر به بعد از مرگ اطمینان داریم ؟! 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع 📒 ، نامه ۳۱
🌸🍃 🌸🍃 شروع پستهایی که امروز شما ادمین های محترم باید در کانال هایتان ارسال بفرمایید👇👇
ختم روزانه نهج البلاغه(34).mp3
2.1M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۲ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
شرح کلی و ساختاری خطبه ۲.mp3
1.75M
🔊 شرح کلی و ساختاری خطبه ۲ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۲ ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄ 📜 : ( پس از بازگشت از نبرد صفين در سال ۳۸ هجری ایراد فرمود.) {قسمت‌-دوم} 4⃣ ويژگيهای اهل بيت (علیهم السلام) ♦️عترت پيامبر(علیه السلام) جايگاه اسرار خداوندی و پناهگاه فرمان الهی و مَخزنِ علمِ خدا و مَرجع احکام اسلامی و نگهبان کتاب های آسمانی و کوه های هميشه استوار دين خدايند. خدا به وسيله اهل بيت (علیهم السلام) پشت خميده دين را راست نمود و لرزش و اضطراب آن را از ميان برداشت. 5⃣ سیمای فاسدان ♦️برابر فاسدانی که تخم گناه افشاندند و با آب غرور و فريب آبياری کردند و محصول آن را که جز عذاب و بدبختی نبود برداشتند. 6⃣ جایگاه خاندان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلّم) ♦️کسی را با خاندان رسالت نمی شود مقايسه کرد و آنان که پرورده نعمت هدايت اهل بيت پيامبرند با آنان برابر نخواهند بود. عترت پيامبر(صلی الله علیه و آله) اساس دين و ستون های استوار يقين می باشند. شتاب کننده بايد به آنان بازگردد و عقب مانده بايد به آنان بپيوندد؛ زيرا ويژگی های حقّ ولايت به آنها اختصاص دارد و وصيّت پيامبر(صلی الله علیه و آله)نسبت به خلافت مسلمين و ميراث رسالت به آنها تعلّق دارد. هم اکنون (که خلافت را به من سپرديد) حق به اهل آن بازگشت و دوباره به جايگاهی که از آن دور مانده بود، بازگردانده شد. ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۲ ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄ 📜 : ( پس از بازگشت از نبرد صفين در سال ۳۸ هجری ایراد فرمود.) {قسمت-اول} 1⃣ ستايش پروردگار ♦️ستايش می کنم خداوند را برای تکميل نعمت های او و تسليم بودن در برابر بزرگی او و ايمن ماندن از نافرمانی او. و در رفع نيازها از او ياری می طلبم؛ زيرا آن کس را که خدا هدايت کند، هرگز گمراه نگردد و آن را که خدا دشمن دارد، هرگز نجات نيابد و هر آن کس را که خداوند بی نياز گرداند نيازمند نخواهد شد. پس ستايش خداوند، گرانسنگ ترين چيز است و برترين گنجی است که ارزش ذخيره شدن دارد و گواهی می دهم که جز خدای يکتای بی شريک معبودی نيست، شهادتی که اخلاص آن آزموده و پاکی و خلوص آن را باور داريم و تا زنده ايم بر اين باور استواريم و آن را برای صحنه های هولناک روز قيامت ذخيره می کنيم، زيرا شهادت به يگانگی خدا نشانه استواری ايمان، بازکننده درهای احسان، مايه خشنودی خدای رحمان و دورکننده شيطان است. 2⃣ ويژگی های پيامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) ♦️و شهادت می دهم که محمّد(صلی الله علیه و آله) بنده خدا و فرستاده اوست. خداوند او را با دينی آشکار و نشانه ای پايدار و قرآنی نوشته شده و استوار و نوری درخشان و چراغی تابان و فرمانی آشکارکننده فرستاد تا شک و ترديدها را نابود سازد و با دلايل روشن استدلال کند و با آيات الهی مردم را پرهيز دهد و از کيفرهای الهی بترساند. 3⃣ شناخت عصر جاهليت: ♦️خدا پيامبرِ اسلام را زمانی فرستاد که مردم در فتنه ها گرفتار شده، رشته های دين پاره شده و ستون های ايمان و يقين ناپايدار بود. در اصول دين اختلاف داشته و امور مردم پراکنده بود؛ راه رهايی دشوار و پناهگاهی وجود نداشت؛ چراغ هدايت بی نور و کوردلی همگان را فرا گرفته بود. خدای رحمان معصيت می شد و شيطان ياری می گرديد؛ ايمان بدون ياور مانده و ستون های آن ويران گرديده و نشانه های آن انکار شده، راههای آن ويران و جادّه های آن کهنه و فراموش گرديده بود. مردم جاهلی شيطان را اطاعت می کردند و به راههای او می رفتند و در آبشخور شيطان سيراب می شدند. با دست مردم جاهليّت، نشانه های شيطان، آشکار و پرچم او برافراشته گرديد. فتنه ها مردم را لگدمال کرده و با سُم های محکم خود نابودشان کرده و پابرجا ايستاده بود. امّا مردم حيران و سرگردان، بی خبر و فريب خورده، در کنار بهترين خانه (کعبه) و بدترين همسايگان (بت پرستان) زندگی می کردند. خواب آنها بيداری و سُرمه چشم آنها اشک بود؛ در سرزمينی که دانشمند آن لب فرو بسته و جاهل گرامی بود. ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃قسمت صد و هفتادوششم 🔹اگر آنچه پدرت می‌بیند تو نیز می‌دیدی، گریه نمی‌کردی [ حبیب‌بن‌عمرو به عیادتم آمده بود و جراحت سرم را دید و گفت: ای امیرالمؤمنین، جراحت مهمی نیست و مشکلی برای شما پیش نخواهد آمد. به وی گفتم: ] 🔻حبیب، به خدا سوگند، تا لحظاتی دیگر هنگام جدایی من از شما فرا می‌رسد! [ دخترم که بالای سرم نشسته بود، با شنیدن این سخن گریست. به وی گفتم: ] 🔻دخترم، گریه مکن. به خدا سوگند، اگر آنچه پدرت می‌بیند تو نیز می‌دیدی، گریه نمی‌کردی! [ حبیب پرسید: ای امیرالمؤمنین، چه می‌بینید؟ پاسخ دادم:] 🔻ای‌حبیب، ملائکهٔ آسمان‌ها و پیامبران را می‌بینم که همگی به صف ایستاده‌اند تا به ملاقات من نائل آیند. این هم برادرم محمد، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، هستند که در کنار من نشسته‌اند و می‌فرمایند: « قدم بردار و بیا که آنچه در پیش روی توست، برتر از موقعیتی است که در آن هستی.» 🔹 در شب بیست‌و‌یکم ماه رمضان به شهادت می‌رسم [ در روز دوم ضربت خوردنم اجازه دادند که برخی دوستانم در گروه‌های ده نفری به عیادتم بیایند. اصبغ‌بن‌نباته در یکی از این گروه‌ها بود. اظهار محبت کرد و گفت: ای امیرالمؤمنین، به خدا سوگند، من تو را بسیار دوست دارم. به آن‌ها گفتم: ] 🔻آری، سوگند به خداوندی که تورات را بر موسی، انجیل را بر عیسی، زبور را بر داوود و فرقان را بر محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نازل کرد، هر که مرا دوست داشته باشد، در وضعی با من ملاقات خواهد کرد که موجب سُرور او خواهد‌ بود و هر که دشمنی مرا در دل داشته باشد، در وضعی با من روبرو خواهد شد که اسباب ناراحتی و بدبختی او فراهم خواهد بود. 🔻برخیزید و بروید که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به من خبر داده‌اند در شب نوزدهم ماه رمضان، شبی‌که جانشین موسی از دنیا رفت، ضربت می‌خورم (علیه‌السلام) و در شب بیست‌ویکم ماه رمضان به شهادت می‌رسم. آن شب نیز شبی است که عیسی علیه‌السلام به سوی خدا عروج کرد. ❇️ آخرین وصایا 🔹این وصیت‌نامهٔ علی فرزند ابوطالب است [ به فرزندم حسن وصیت کردم و حسین و محمد و فرزندان دیگرم و بزرگان شیعه و اهل‌بیتم‌ را بر آن شاهد گرفتم: ] 🔻بسم الله الرحمن الرحیم این وصیت‌نامهٔ علی فرزند ابوطالب است. او شهادت می‌دهد که معبودی جز اللّٰه نیست و یگانه است و شریکی ندارد. شهادت می‌دهد که محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بنده و فرستادهٔ اوست.... حسن‌جان، تو و تمام فرزندان و خانواده‌ام را و هرکه وصیت‌نامه‌ام به او برسد، سفارش می‌کنم به رعایت تقوای الهی. شما را به خدا سوگند می‌دهم که یتیمان را دریابید. مبادا گرسنه بمانند و در حضور شما ضایع شوند و از بین بروند. شما را به خدا سوگند می‌دهم که به قرآن توجه کنید. مبادا دیگران در عمل به قرآن از شما پیشی بگیرند. شما را به خدا سوگند می‌دهم که همسایگانتان را رعایت کنید که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله رعایت آنان را سفارش کرده‌اند. شما را به خدا سوگند می‌دهم که به زیارت خانهٔ خدا اهتمام ورزید. مبادا تا شما هستید، خانهٔ خدا خالی بماند، که اگر رفتن به خانهٔ خدا را ترک کنید، مهلت داده نخواهید‌ شد. شما را به خدا سوگند می‌دهم که نماز را دریابید که بهترین عمل و ستون دین شماست. شما را به خدا سوگند می‌دهم که به زکات توجه کنید که غضب الهی را فرو می‌نشاند. شما را به خدا سوگند می‌دهم که ماه رمضان را ارج نهید که روزه‌‌اش سپری در برابر آتش است. شما را به خدا سوگند می‌دهم که نیازمندان و مستمندان را رعایت کنید و آنان را در گذران زندگی خویش شریک سازید. شما را به خدا سوگند می‌دهم که به جهاد با مال و جان و زبان بپردازید. شما را به خدا سوگند می‌دهم که احترام فرزندان پیامبرتان را نگاه دارید. شما را به خدا سوگند می‌دهم که حرمت اصحاب پیامبرتان را پاس دارید. شما را به خدا سوگند می‌دهم که به زنان و افراد زیر‌دست خود توجه کنید. با مردم نیکو و زیبا سخن بگویید؛ همان‌گونه که خداوند به شما چنین فرمان داده است. مبادا امربه‌معروف‌ و‌ نهی‌از‌منکر را ترک کنید، که خداوند بر اثر ترک آن بدترین‌ها را بر شما مسلط می‌کند. فرزندانم، شما را به ارتباط بیشتر با یکدیگر و بذل و بخشش به هم و لطف و صمیمیت میان هم سفارش می‌کنم و از قطع ارتباط و جدایی و تفرقه بر حذر می‌دارم. 🔻خداوند نگهدار شما اهل‌بیت باشد و جایگاه پیامبرتان را در میان شما حفظ فرماید. شما را به خدا می‌سپارم و سلام و رحمت و برکات الهی را بر شما می‌فرستم. 📚منابع: ۱. إثبات‌الوصیة، ص۱۵۵ ۲. شرح‌الأخبار، ج۱، ص۱۶۵ ۳. جواهرالمطالب، ج۲، ص۹۴ ۴. مناقب آل‌أبی‌طالب، ج۳، ص۳۱۳ ۵. نهج‌البلاغه، نامه ۴۷ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🔸🔸 نامه ی ۳۱ نهج البلاغه 🔸🔸 🔸 منشور تربیت بشریت (۹) 🔸 🔴 کسانی که می خواهند نصیحت کنند. 🔻 در حکمت ۱۰۳ یک نمونه دیگر از رفتار های مولا علی (علیه السلام) را می بینید که اول خودش عمل می کند و بعد به فرزندش می گوید. خودش این گونه زندگی کرده که در فرزندش اثر دارد. « پیراهن و صله دارى بر اندام امام بود؛ شخصى پرسید چرا پیراهن وصله دار مى‏ پوشى؟ فرمود: دل با آن فروتن و نفس رام مى‏ شود و مؤمنان از آن سر مشق مى‏ گیرند. دنیاى (حرام) و آخرت دو دشمن متفاوت و دو راه جداى از یکدیگرند، پس کسى که دنیا پرست باشد و به آن عشق ورزد، به آخرت کینه ورزد و با آن دشمنى خواهد کرد. و آن دو همانند شرق و غرب از هم دورند و رونده به سوى آن دو، هر گاه به یکى نزدیک شود از دیگرى دور مى‏ گردد و آن دو همواره به یکدیگر زیان رسانند. 🔻امیرالمؤمنین هم که باشی باید مراقب نفْست باشی. «حَسَناتُ الابرار، سَیّئاتُ المُقرَّبین » 🔻 اگر اهل دنیا شدیم به آخرت ضرر می رسانیم و اگر اهل آخرت شدیم خواب و خوراک و آسایش از ما گرفته می شود. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع 📒 ، نامه ۳۱
🌸🍃 🌸🍃 شروع پستهایی که امروز شما ادمین های محترم باید در کانال هایتان ارسال بفرمایید👇👇
ختم روزانه نهج البلاغه(35).mp3
4.9M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۱ بند ۱ تا ۳ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱ بخش ۱ تا ۳ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔•✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀🌹❀✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𖣔༅═•┅─ 📜 : ( امام علیه السلام در این سخنرانی از آفرينش آسمان و زمین و آفرینش انسان یاد می کند.) {قسمت-اول} 1⃣ عجز انسان از شناخت ذات خدا ♦️سپاس خداوندی را که سخنوران از ستودن او عاجزند و حساب گران از شمارش نعمت های او ناتوان و تلاش گران از ادای حق او درمانده اند. خدايی که افکار ژرف انديش، ذات او را درک نمی کنند و دست غوّاصان دريای علوم به او نخواهد رسيد. پروردگاری که برای صفات او حدّ و مرزی وجود ندارد و تعريف کاملی نمی توان يافت و برای خدا وقتی معيّن و سرآمدی مشخّص نمی توان تعيين کرد. مخلوقات را با قدرت خود آفريد و با رحمت خود بادها را به حرکت در آورد و به وسيله کوه ها اضطراب و لرزش زمين را به آرامش تبديل کرد. 2⃣ دين و شناخت خدا ♦️ سرآغازِ دين، خداشناسی است و کمال شناخت خدا باور داشتن او و کمال باور داشتن خدا، شهادت به يگانگی اوست و کمال توحيد «شهادت بر يگانگی خدا» اخلاص و کمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا کردن است؛ زيرا هر صفتی نشان می دهد که غير از موصوف و هر موصوفی گواهی می دهد که غير از صفت است؛ پس کسی که خدا را با صفت مخلوقات تعريف کند او را به چيزی نزديک کرده و با نزديک کردن خدا به چيزی، دو خدا مطرح شده و با طرح شدن دو خدا، اجزايی برای او تصوّر نموده و با تصوّر اجزا برای خدا او را نشناخته است. و کسی که خدا را نشناسد به سوی او اشاره می کند و هر کس به سوی خدا اشاره کند، او را محدود کرده به شمارش آوَرَد. و آن کس که بگويد «خدا در چيست؟»، او را در چيز ديگری پنداشته است و کسی که بپرسد «خدا بر روی چه چيزی قرار دارد؟»، به تحقيق جايی را خالی از او در نظر گرفته است، در صورتی که خدا همواره بوده و از چيزی به وجود نيامده است. با همه چيز هست، نه اينکه همنشين آنان باشد و با همه چيز فرق دارد نه اينکه از آنان جدا و بيگانه باشد. انجام دهنده همه کارهاست، بدون حرکت و ابزار و وسيله. بيناست حتّی در آن هنگام که پديده ای وجود نداشت، يگانه و تنهاست، زيرا کسی نبوده تا با او اُنس گيرد و يا از فقدانش وحشت کند. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔•✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀🌹❀✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𖣔༅═•┅─
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱ بخش ۱ تا ۳ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔•✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀🌹❀✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𖣔༅═•┅─ 📜 : ( امام علیه السلام در این سخنرانی از آفرينش آسمان و زمین و آفرینش انسان یاد می کند.) {قسمت-دوم} 3⃣ راههای خدا شناسی 🔹اوّل - آفرينش جهان ♦️خلقت را آغاز کرد و موجودات را بيافريد، بدون نياز به فکر و انديشه ای، يا استفاده از تجربه ای، بی آنکه حرکتی ايجاد کند و يا تصميمی مضطرب در او راه داشته باشد. برای پديد آمدن موجودات، وقت مناسبی قرار داد و موجودات گوناگون را هماهنگ کرد و در هر کدام، غريزه خاصّ خودش را قرار داد و غرايز را همراه آنان گردانيد. خدا پيش از آنکه موجودات را بيافريند، از تمام جزئيّات و جوانب آنها آگاهی داشت و حدود و پايان آنها را می دانست و از اسرار درون و بيرون پديده ها آشنا بود. سپس خدای سبحان طبقات فضا را شکافت و اطراف آن را باز کرد و هوایِ به آسمان و زمين راه يافته را آفريد و در آن آبی روان ساخت، آبی که امواج متلاطم آن شکننده بود، که يکی بر ديگری می نشست، آب را بر بادی طوفانی و شکننده نهاد و باد را به بازگرداندن آن فرمان داد و به نگهداری آب مسلّط ساخت و حدّ و مرز آن را به خوبی تعيين فرمود. فضا در زير تندباد و آب بر بالای آن در حرکت بود. سپس خدای سبحان طوفانی برانگيخت که آب را متلاطم ساخت و امواج آب را پی در پی در هم کوبيد. طوفان به شدّت وزيد و از نقطه ای دور دوباره آغاز شد. سپس به طوفان امر کرد تا امواج درياها را به هر سو روان کند و بر هم کوبد و با همان شدّت که در فضا وزيدن داشت، بر امواج آب ها حمله ور گردد از اوّلِ آن برمی داشت و به آخرش می ريخت و آبهای ساکن را به امواج سرکش برگرداند. تا آنجا که آب ها روی هم قرار گرفتند و چون قلّه های بلند کوه ها بالا آمدند. امواج تُند کف های برآمده از آب ها را در هوای باز و فضای گسترده بالا برد که از آن هفت آسمان را پديد آورد. آسمان پايين را چون موج مهار شده و آسمان های بالا را مانند سَقفی استوار و بلند قرار داد، بی آنکه نيازمند به ستونی باشد يا ميخ هايی که آنها را استوار کند. آنگاه فضای آسمان پايين را به وسيله نور ستارگانِ درخشنده زينت بخشيد و در آن چراغی روشنايی بخش (خورشيد) و ماهی درخشان، در مدارِ فَلَکی گردان و برقرار و سقفی متحرّک و صفحه ای بی قرار به جريان انداخت. 🔹دوّم- شگفتی خلقت فرشتگان: ♦️سپس آسمان های بالا را از هم گُشود و از فرشتگان گوناگون پُر نمود. گروهی از فرشتگان همواره در سجده اند و رکوع ندارند و گروهی در رکوعند و يارای ايستادن ندارند و گروهی در صف هايی ايستاده اند که پراکنده نمی شوند و گروهی همواره تسبيح گويند و خسته نمی شوند و هيچ گاه خواب به چشمشان راه نمی يابد و عقلهای آنان دچار اشتباه نمی گردد، بدن های آنان دچار سُستی نشده و آنان دچار بی خبریِ برخاسته از فراموشی نمی شوند. برخی از فرشتگان، امينان وحی الهی و زبان گويای وحی برای پيامبران می باشند، که پيوسته برای رساندن حکم و فرمان خدا در رفت و آمدند. جمعی از فرشتگان حافظان بندگان و جمعی ديگر دَربانان بهشتِ خداوندند. بعضی از آنها پاهايشان در طبقات پايين زمين قرار داشته و گردن هاشان از آسمان فراتر و ارکان وجودشان از اطراف جهان گذشته، عرش الهی بر دوش هايشان استوار است، برابر عَرش خدا ديدگان به زير افکنده و در زير آن، بال ها را به خود پيچيده اند. ميان اين دسته از فرشتگان با آنها که در مراتب پايين تری قرار دارند، حجابِ عِزّت و پرده های قدرت فاصله انداخته است. هرگز خدا را با وَهم و خيال در شکل و صورتی نمی پندارند و صفات پديده ها را بر او روا نمی دارند؛ هرگز خدا را در جايی محدود نمی سازند و نه با همانند آوردن به او اشاره می کنند. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔•✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀🌹❀✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𖣔༅═•┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح کلی و ساختاری خطبه ۱ بخش ۱ تا ۳.mp3
1.79M
🔊 شرح کلی و ساختاری خطبه ۱ بند ۱ تا ۳ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃قسمت صد و هفتادوهفتم 🔹رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به من دستور دادند که به تو وصیت کنم [ در ادامهٔ وصیتم به فرزندان و شیعیانم، خطاب به فرزندم حسن گفتم: ] 🔻فرزندم، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به من دستور دادند که به تو وصیت کنم و کتاب‌ها و سلاحم را به تو بسپارم؛ همان‌گونه که رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به من وصیت کردند و کتاب‌ها و سلاحشان را به من تحویل داده و به من دستور دادند از تو بخواهم که وقتی مرگت فرا‌رسد، آنها را به برادرت حسین بسپاری. [ پس از آن، متوجه فرزندم حسین شدم و به او گفتم: ] 🔻فرزندم، فرمان رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله این بود که تو نیز آنها را به علی، فرزندت، بسپاری. [ در این هنگام، دست علی فرزند حسین را در دستانم گرفتم و به او گفتم: ] 🔻فرزندم، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به تو نیز فرمان دادند که آنها را به فرزندت، محمد، بسپاری. سلام رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و سلام مرا نیز به او برسان. 🔹امانتی را به آن‌ دو سپردم که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به من سپرده بودند [ خطاب به فرزندانم تأکید کردم: ] 🔻بدانید که صاحب اختیار شما این دو فرزند رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، یعنی حسن و حسین هستند. به سخن آن دو گوش دهید و فرمانشان را گردن نهید و به یاری‌شان بشتابید. من امانتی را به آن‌ دو سپردم که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به من سپرده بودند. این همان امانتی بود که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله از خداوند دریافت کرده بودند؛ یعنی اطلاعاتی دربارهٔ خلق خدا و رازهای غیبی که به آن بزرگوار اختصاص داشت و دینی که مورد رضای خداوند بود. 🔹 دیروز یار و هم‌نشین شما بودم و امروز مایهٔ پند و عبرت شماهستم! [ کسانی که به عیادتم آمده و در اطرافم حلقه زده بودند، درخواست وصیت کردند. به آنان چنین سفارش کردم: ] 🔻ای مردم، هرکس از مرگ بگریزد، به هنگام فرار آن را خواهد دید. اجل چونان میدانی است که در آن هرکس را به‌سوی پایانش سوق می‌دهند و فرار از مرگ، مساوی با گرفتارشدن در چنگ آن است. 🔻اما وصیت من به شما: هیچ چیزی را شریک خدا قرار ندهید و سنت و شریعت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله را ضایع نکنید. این دو ستون محکم را همواره برپای دارید و این دو چراغ فروزان را همیشه افروخته نگاه دارید! 🔻تا زمانی که دست در دست یکدیگر دارید و منحرف نشده‌اید، کسی شما را سرزنش نخواهد کرد. برای هرکس به قدر طاقتش وظیفه‌ای تعیین شده است؛ هرچند تکلیف افراد نادان آسان‌تر شمرده شده‌ است. پروردگاری مهربان و پیشوایی آگاه و دینی استوار دارید. 🔻من دیروز یار و هم‌نشین شما بودم و امروز مایهٔ پند و عبرت شما هستم و فردا در میان شما نخواهم بود. خدا من و شما را بیامرزد! 🔻روزگاری چند همسایهٔ شما بودم و تنم در جوار شما بود. به‌زودی از من جسدی بی‌جان خواهد‌ ماند. پس از آن همه تلاش و جنبش، ساکن و بی‌حرکت و پس از آن هم سخنوری، ساکت و خاموش خواهم شد! وداع من با شما همانند وداع‌کردن کسی است که منتظر ملاقات دیگری است! 🔻فردا به یاد روزهای زندگی من می‌افتید و رازهای درونم برای شما آشکار خواهد شد. پس از آن که جای مرا خالی دیدید و دیگری بر جای من نشست، مرا خواهید شناخت. اگر زنده ماندم، خود اختیار خویش را دارم و اگر بمیرم، مرگ وعده‌گاه من است. 🔹حسن‌جان، تو وصی و جانشین من هستی [ بار دیگر حسن و حسین را مخاطب قرار دادم و به آنان گفتم: ] 🔻امشب، شب پایان عمر من است؛ پس به سخنانم گوش فرا دهید. حسن‌جان، تو وصی من و جانشین من هستی. و تو ای حسین، در اجرای وصیت با برادرت مشارکت می‌کنی. هر گاه او سخن گفت، تو ساکت باش و تا زمانی که او در قید حیات است، فرمانش را بپذیر. بعد از وفات او، تو سخن خواهی گفت و زمام امر را در دست می‌گیری. [ به فرزندم، محمد‌بن‌حنفیه، رو کردم و از وی پرسیدم: ] 🔻آیا به خاطر سپردی آنچه به برادرانت سفارش کردم؟ [ او پاسخ داد: آری، به خاطر سپردم. به وی تأکید کردم: ] 🔻همان سفارش‌ها را برای تو نیز دارم و سفارش می‌کنم احترام این دو برادر را در کمال ادب حفظ کنی که حق بزرگی به گردن تو دارند. از فرمانشان پیروی کن و هیچ‌کاری را بدون نظر آن‌ دو انجام نده. [ سپس به حسن و حسین سفارش کردم: ] 🔻نیکی به فرزندم، محمد، را به شما توصیه می‌کنم که او برادر و فرزند پدر شماست و می‌دانید که پدر شما چقدر او را دوست دارد. 📚منابع: ۱. کافی، ج۱، ص۲۹۱ ۲. من لا یحضره‌ الفقیه، ج۴، ص۱۸۹ ۳. نهج البلاغه، خطبه ۱۴۹ و نامه ۲۳ ۴. مروج‌الذهب، ج۲، ص۴۶۰ ۵. کشف‌الغمه، ج۱، ص۴۳۱ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
🌸🍃 🌸🍃 شروع پستهایی که امروز شما ادمین های محترم باید در کانال هایتان ارسال بفرمایید👇👇
ختم روزانه نهج البلاغه(36).mp3
2.76M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۱ بند ۴ تا ۸ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱ بند ۴ تا ۸ ┄═❁✦❀•••🌿🌸🌿•••❀✦❁═┄ 📜 : (امام علیه السلام در این سخنرانی از آفرینش آسمان و زمین و آفرینش انسان یاد می کند.) {قسمت چهارم} 4⃣ فلسفه بعثت پيامبران (نبوّت عامّه) ♦️خدا پيمان وحی را از پيامبران گرفت تا امانت رسالت را به مردم برسانند، آنگاه که در عصر جاهليّت ها بيشتر مردم، پيمان خدا را ناديده انگاشتند و حقِّ پروردگار را نشناختند و برابر او به خدايان دروغين روی آوردند و شيطان ها مردم را از معرفت خدا بازداشتند و از پرستش او جدا کردند، خداوند پيامبران خود را مبعوث فرمود و هر چند گاه متناسب با خواسته های انسان ها، رسولان خود را پی در پی اعزام کرد تا وفاداری به پيمان فطرت را از آنان باز جويند و نعمت های فراموش شده را به ياد آورند و با ابلاغ احکام الهی، حجّت را بر آنها تمام نمايند و توانمندی های پنهان شده عقل ها را آشکار سازند و نشانه های قدرت خدا را معرّفی کنند؛ مانند: سقفِ بلند پايه آسمان ها بر فراز انسانها، گاهواره گسترده زمين در زير پای آنها و وسايل و عوامل حيات و زندگی و راه های مرگ و مردن و مشکلات و رنج های پيرکننده و حوادث پی در پی، که همواره بر سر راه آدميان است. خداوند هرگز انسان ها را بدون پيامبر، يا کتابی آسمانی، يا برهانی قاطع، يا راهی استوار، رها نساخته است. پيامبرانی که با اَندک بودن ياران و فراوانی انکارکنندگان، هرگز در انجام وظيفه خود کوتاهی نکردند. بعضی از پيامبران، بشارت ظهور پيامبر آينده را دادند و برخی ديگر را پيامبران گذشته معرّفی کردند. بدين گونه، قرن ها پديد آمد و روزگاران سپری شد؛ پدران رفتند و فرزندان جای آنها را گرفتند. 5⃣ فلسفه بعثت پيامبر خاتم (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) ♦️تا اين که خدای سبحان، برای وفای به وعده خود و کامل گردانيدن دوران نبوّت، حضرت محمّد(صلی الله علیه و آله) را مبعوث کرد؛ پيامبری که از همه پيامبران پيمان پذيرش نبوّت او را گرفته بود، نشانه های او شهرت داشت و تولّدش بر همه مبارک بود. در روزگاری که مردم روی زمين دارای مذاهب پراکنده، خواسته های گوناگون و روش های متفاوت بودند؛ عدّه ای خدا را به پديده ها تشبيه کرده و گروهی نام های ارزشمند خدا را انکار و به بُت ها نسبت می دادند و برخی به غير خدا اشاره می کردند. پس خدای سبحان، مردم را به وسيله محمد(صلی الله علیه و آله)از گمراهی نجات داد و هدايت کرد و از جهالت رهايی بخشيد. سپس ديدار خود را برای پيامبر(صلی الله علیه و آله)برگزيد و آنچه نزد خود داشت برای او پسنديد و او را با کوچ دادن از دنيا گرامی داشت و از گرفتاری ها و مشکلات رهايی بخشيد و کريمانه قبض روح کرد. ┄═❁✦❀•••🌿🌸🌿•••❀✦❁═┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱ بند ۴ تا ۸ ┄═❁✦❀•••🌿🌸🌿•••❀✦❁═┄ 📜 : ( امام علیه السلام در این سخنرانی از آفرينش آسمان و زمین و آفرینش انسان یاد می کند.) {قسمت-پنجم} 6⃣ ضرورت امامت پس از پيامبران الهی ♦️رسول گرامی اسلام در ميان شما مردم جانشينانی برگزيد که تمام پيامبران گذشته برای اُمّت های خود برگزيدند؛ زيرا آنها هرگز انسان ها را سرگردان رها نکردند و بدون معرّفیِ راهی روشن و نشانه های استوار از ميان مردم نرفتند. 7⃣ ويژگی های قرآن و احكام اسلام ♦️کتابِ پروردگار ميان شماست، که بيان کننده حلال و حرام، واجب و مستحب، ناسخ و مَنسوخ، مُباح و مَمنوع، خاصّ و عام، پندها و مَثَل ها، مُطْلَق و مُقَيَّد، مُحکم و مُتَشابِه می باشد. عبارات مُجْمَل خود را تفسير و نکات پيچيده خود را روشن می کند؛ از واجباتی که پيمان شناسايی آن را گرفت و مستحبّاتی که آگاهی از آنها لازم نيست. قسمتی از احکام دينی در قرآن واجب شمرده شد که ناسخ آن در سنّت پيامبر(صلی الله علیه و آله) آمده و بعضی از آن در سنّتِ پيامبر(صلی الله علیه و آله) واجب شده که در کتاب خدا ترک آن مجاز بوده است؛ بعضی از واجبات، وقتِ محدودی داشته که در آينده از بين رفته است. محرّمات الهی از هم جدا می باشند: برخی از آنها گناهان بزرگ است که وعده آتش دارد و بعضی کوچک که وعده بخشش داده است و برخی از اعمال که اندکش مقبول و در انجام بيشتر آن آزادند. 8⃣ فلسفه و راه آورد حج ♦️خدا حجِّ خانه محترم خود را بر شما واجب کرد، همان خانه ای که آن را قبله گاه انسان ها قرار داده که چونان تشنگان به سوی آن روی می آورند و همانند کبوتران به آن پناه می برند. خدای سبحان، کعبه را مظهر تواضع بندگان در برابر عظمت خويش و نشانه اعتراف آنان به بزرگی و قدرت خود قرار داد و در ميان انسان ها، شنوندگانی را برگزيد که دعوت او را برای حج، اجابت کنند و سخن او را تصديق نمايند و پای بر جايگاه پيامبران الهی نهند. همانند فرشتگانی که بر گِرد عرش الهی طواف می کنند و سودهای فراوان در اين عبادتگاه و محل تجارت زائران به دست آورند و به سوی وعده گاه آمرزش الهی بشتابند. خدای سبحان کعبه را برای اسلام نشانه گويا و برای پناهندگان، خانه اَمن و اَمان قرار داد؛ اَدای حق آن را واجب کرد و حج بيت الله را واجب شمرد و بر همه شما انسان ها مقرّر داشت که به زيارت آن برويد و فرمود: «آن کس که توان رفتن به خانه خدا را دارد، حج بر او واجب است و آن کس که انکار کند، خداوند از همه جهانيان بی نياز است.» ┄═❁✦❀•••🌿🌸🌿•••❀✦❁═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و هفتادوهشتم 🔹مرا در پشت شهر به خاک بسپارید [ دربارهٔ محل دفن خودم نیز وصیت کردم: ] 🔻پس از اینکه از دنیا رفتم، مرا در همین پشت شهر و در قبر برادرانم هود و صالح به خاک بسپارید. مرا به پشت شهر ببرید. هرگاه قدم‌هایتان از حرکت بازایستاد و نسیمی از مقابل شما وزیدن گرفت، در همان‌جا مرا به خاک بسپارید که آنجا اول «طور سیناء» است. 🔻فرزندانم، هنگامی که از دنیا رفتم، مرا غسل دهید و با آن پارچه یمنی بدن مرا نیز خشک کنید که بدن رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و فاطمه را خشک کردید. پس از غسل و حنوط، مرا در تابوت بگذارید و منتظر باشید تا جلوی تابوت بلند شود. در این هنگام، شما عقب تابوت را بلند کنید و به محل دفن ببرید. 🔻هنگامی که از دنیا رفتم، مرا بر تابوتی بگذارید و از خانه بیرون ببرید. شما عقب تابوت را بگیرید که زحمت برداشتن جلوی تابوت از شما برداشته می‌شود. سپس مرا به «غریّین» ببرید. در آنجا سنگ سفید و درخشانی خواهید دید. همان‌جا را حفر کنید. در آن‌جا لوحی خواهید یافت. مرا در همان محل به خاک بسپارید. ❇️ لحظهٔ ارتحال 🔹بهشت برین و جمع انبیا، نیکوترین قرارگاه [ در آخرین لحظات عمر، چشمم را گشودم و به اطرافیانم گفتم: ] 🔻بهشت برین و جمع انبیا، نیکوترین قرارگاه و برترین مکان برای آرامش است. اگر از دنیا رفتم، در برابر ضربت قاتلم، فقط یک ضربت به او بزنید یا او را عفو کنید! آری، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را دیدم که سه بار به من فرمودند: « امشب را با آسودگی و خرسندی نزد ما بیا.» 🔹رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را می‌بینم که با دستشان به من اشاره می‌کنند [ دخترم بی‌تابی می‌کرد و با صدای بلند می‌گریست. به وی گفتم: ] 🔻دخترم، بی‌تابی مکن. هم‌اکنون رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را می‌بینم که با دستشان به من اشاره می‌کنند و می‌فرمایند: « علی‌جان، به سراغ ما بیا که آنچه نزد ما هست، برای تو بهتر است.» 🔹فرشتگان فرود می‌آیند و بر من سلام می‌کنند و بشارت‌ها آورده‌اند [ لحظاتی از حال رفتم، وقتی چشمانم را باز کردم، گفتم: ] 🔻آفرین بر شما! خوش آمدید! سپاس خدایی را که هر وعده‌ای به ما داد، راست بود و بهشت را نصیب ما فرمود. [ کسانی که در اطرافم جمع بودند، پرسیدند: چه می‌بینی؟ گفتم: ] 🔻رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و برادرم جعفر و عمویم حمزه را می‌بینم. درهای آسمان باز شده است و فرشتگان فرود می‌آیند و به من سلام می‌کنند و بشارت‌ها آورده‌اند. فاطمه را می‌بینم که حورالعین‌ها اطرافش حلقه زده‌اند و منزل‌هایی در بهشت برای من فراهم شده است. {لِمِثْلِ هَٰذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَامِلُونَ} (آری، برای مثل این باید عمل‌کنندگان عمل کنند.) 🔻به خدا سوگند، وقتی بمیرم، چیزی که از آن ناخشنود باشم به سراغم نخواهد آمد، یا کسی که دیدارش را نخواسته باشم، دیدار نخواهم کرد. در هنگام مرگ خرسندم؛ همانند تشنه‌ای که در تاریکی شب در جست‌وجوی آب است و آن را می‌یابد. آری، آنچه نزد خداوند است، برای نیکان بهتر است. 🔻خداوند شما اهل‌بیت را حفظ کند و جایگاه پیامبرتان را در میان شما حفظ فرماید. شما را به خدا می‌سپارم و با شما خداحافظی می‌کنم. 🔹 لا اله الا الله [ آخرین آیه‌ای که تلاوت کردم، این آیه بود: ] { فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ} ( پس هر کس هم‌وزن ذره‌ای کار خیر انجام دهد، آن‌ را می‌بیند.) [ و آخرین کلامی که مکرّر وِرد زبانم بود تا جان به جان آفرین تسلیم کردم، این کلمه بود: ] 🔻«لا اله الا الله محمّد رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله» [ و سرانجام پیشوای ایمان و عدالت و رحمت این‌چنین در بستر شهادت آرام گرفت. سلام خدا بر او آنگاه که زاده شد و آنگاه که چشم از جهان فروبست و آنگاه که در صحنه محشر، برانگیخته می‌شود! ] 📚منابع: ۱. شیخ ‌طوسی، الأمالی، مجلس۱۳، ح۱۹، ص۳۶۵ ۲. مناقب‌آل‌أبی‌طالب، ج۳، ص۳۱۱ ۳. فرحة‌الغری، ص۳۴ ۴. قرآن‌کریم، سورهٔ صافات، آیهٔ۶۱ ۵. ربیع‌الأبرار، ج۴، ص۲۰۸ ۶. قرآن‌کریم، سورهٔ زلزال، آیهٔ۷ ۷. نهج البلاغه. نامه۲۳ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام