eitaa logo
گفتمان علی یاوران نهج البلاغه(ادمین یار)
14 دنبال‌کننده
380 عکس
18 ویدیو
0 فایل
1.روزانه عمرمان را 10 دقیقه برای گفتمان مولی علی قرارمیدهیم تااز انصار امام زمان عج باشیم 2. سوالات به شماره 09364780521
مشاهده در ایتا
دانلود
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۲۵ تا ۲۳ ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 1⃣ تناسب نعمتها با استعدادهای گوناگون ♦️پس از ستايش پروردگار، بدانيد كه تقديرهای الهی چون قطرات باران از آسمان به سوی انسانها فرود می آيد و بهره هر كسی كم يا زياد به او می رسد، پس اگر يكی از شما برای برادر خود برتری در مال و همسر و نيروی بدنی مشاهده كند، مبادا فريب خورد و حسادت كند، زيرا مسلمان (تا زمانی كه دست به عمل پستی نزده كه از آشكار شدنش شرمنده باشد و مورد سرزنش مردم پست قرار گيرد) به مسابقه دهنده ای می ماند كه دوست دارد در همان آغاز مسابقه پيروز گردد تا سودی به دست آورد و ضرری متوجه او نگردد. همچنين مسلمانی كه از خيانت پاك است انتظار دارد يكی از دو خوبی نصيب او گردد، يا دعوت حق را لبيك گفته عمر او پايان پذيرد. (كه آنچه در نزد خداست برای او بهتر است) و يا خداوند روزی فراوان به او دهد و صاحب همسر و فرزند و ثروت گردد و همچنان دين و شخصيت خود را نگاه دارد. همانا ثروت و فرزندان، محصول دنيا و فانی شدنی و عمل صالح زراعت آخرت است، گرچه گاهی خداوند هر دوی آن را به ملتهايی خواهد بخشيد. از خدا در آنچه اعلام خطر كرده است برحذر باشيد، از خدا آنگونه بترسيد كه نيازی به عذرخواهی نداشته باشيد، عمل نيك انجام دهيد بدون آنكه به ريا و خودنمايی مبتلا شويد، زيرا هر كس كاری برای غير خدا انجام دهد، خدا او را به همان غير واگذارد. از خدا درجات شهيدان و زندگی سعادتمندان و همنشينی با پيامبران را درخواست می كنيم. 2⃣ ضرورت تعاون با خويشاوندان ♦️ ای مردم! انسان هر مقدار كه ثروتمند باشد، باز از خويشاوندان خود بی نياز نيست كه از او با زبان و دست دفاع كنند، خويشاوندان انسان، بزرگترين گروهی هستند كه از او حمايت می كنند و اضطراب و ناراحتی او را می زدايند و در هنگام مصيبتها نسبت به او پرعاطفه ترين مردم می باشند، نام نيكی كه خدا از شخصی در ميان مردم رواج دهد بهتر از ميراثی است كه ديگری بردارد. (قسمت ديگری از همين خطبه): آگاه باشيد! مبادا از بستگان تهيدست خود رو برگردانيد و از آنان چيزی را دريغ داريد، كه نگاه داشتن مال دنيا زيادی نياورد و از بين رفتنش كمبودی ايجاد نكند، آن كس كه دست دهنده خود را از بستگانش بازدارد، تنها يك دست را از آنها گرفته اما دستهای فراوانی را از خويش دور كرده است و كسی كه پر و بال محبت را بگستراند، دوستی خويشاوندانش تداوم خواهد داشت. ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عمار: ✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃قسمت صد و هفتادم ❇️ مقابله با غارت سفیان‌بن‌عوف غامدی در شهر الأنبار 🔸ششمین توطئهٔ معاویه: اعزام سفیان‌بن‌عوف غامدی برای غارت الأنبار [ پس از بازگشت پیروزمندانهٔ «بُسر» به شام, معاویه تصمیم گرفت در عراق به غارت بزرگی دست بزند. برای این منظور، به سفیان‌بن‌عوف غامدی با شش‌هزار نیرو مأموریت داد که به منطقه «هیت» و شهر الأنبار حمله کرده و اموال مردم را غارت کنند و شیعیان را بکشند. أشرس‌بن‌حسّان‌بکری، فرماندار شهر، با نیروی اندکش، از شهر دفاع کرد تا به شهادت رسید و شهر غارت شد. وقتی خبر این غارت به کوفه رسید، در جمع مردم سخنرانی کردم: ] 🔻ای مردم، برادر «بکری» شما در الانبار به شهادت رسید. او مردی بزرگ و عزیز بود که از هیچ پیشامدی هراس نداشت... [ سپس آنها را دعوت به مبارزه با دشمن کردم، پاسخی دریافت نکردم. از منبر پایین آمدم و پیاده به سوی نُخَیله حرکت کردم. در پادگان نخیله، سعید‌بن‌قیس‌همدانی را به همراه هشت هزار نفر مأموریت دادم به مقابله با سفیان‌بن‌عوف بروند. 🔸جهاد در راه خدا دری از درهای بهشت است [ در این ایام، از شدت ناراحتی بیمار شده بودم و توان ایستادن و سخنرانی نداشتم. نامه‌ای خطاب به مردم نوشتم و در کنار «درب‌السدّه» مسجد نشستم و از سعد خواستم که نامه را برای مردم بخواند: ] 🔻بسم الله الرحمن الرحیم ...ای مردم، جهاد در راه خدا دری از درهای بهشت است که خدا آن را به روی بندگان خاص خود گشوده است. جهاد، لباس تقوا و زره محکم و سپر مطمئن خداست. کسی که جهاد را ناخوشایند داند و آن را ترک کند، خداوند جامهٔ ذلت و زبونی بر او پوشانَد، دچار بلا و مصیبت شود، کوچک و ذلیل گردد.... [ در این نامه به‌ شدت از مردم در مورد کاهلی‌شان برای جهاد و مبارزه گلایه کردم و آنها را سرزنش نمودم؛ و آرزو کردم ای کاش هیچ‌گاه آنها را نمی‌دیدم. ] 🔸حق من بر شما بسیار واجب تر از حق اشتر است [ بار دیگر بالای منبر رفتم و برای مردم خطبه خواندم و آنان را به جهاد دعوت کردم: ] 🔻اما بعد، ای مردم، به خدا سوگند، تعداد جمعیت شهر شما نسبت به جمعیت شهرهای دیگر، بیشتر از تعداد جمعیت انصار نسبت به جمعیت عرب است. انصار دامن همت به کمر بستند و با جدیت، دین خدا را یاری کردند. آنها روابط خود با عرب را گسیختند، هر پیمانی که با یهود داشتند، برهم زدند، با مردم «نجد» و «تهامه» و «مکه» و «یمامه» و مردم دشت و کوهسار جنگیدند و برای دفاع از دین نیزه‌ها برافراشتند و در میدان نبرد، با تمام توان پایداری ورزیدند. [ مردی از میان جمعیت برخاست و گفت: تو محمّد نیستی و ما نیز آن مردمی که یاد کردی نیستیم. ما را به افزون‌تر از طاقتمان مکلف نساز! همهمه و سر و صدا فضای مسجد را پر کرد. شنیدم کسی گفت: امروز معلوم شد که امیرالمؤمنین و همراهانش چه بسیار به اهل نهروان نیازمند هستند! و مردی با صدای بلند گفت: و امروز برای مردم عراق جای خالی مالک اشتر آشکار شد. به راستی که اگر اشتر زنده بود، شاهد این همه جنجال و آشوب نبودیم و هرکس می‌دانست چه بگوید! به آنان گفتم: ] 🔻مادرانتان در عزایتان بگریند! حق من بر شما بسیار واجب‌تر از حق اشتر است. آیا اشتر جز حق یک مسلمان، حق دیگری بر شما داشت؟ [ و با ناراحتی از منبر پایین آمدم. ] 🔸سقوط شهر الانبار توسط افراد غارتگر معاویه [ کمیل که استاندار منطقه «هیت» بود، بدون اجازهٔ من، برای مقابله با غارت «قرقیسیا» رفته بود و هنگامی که سفیان‌بن‌عوف وارد منطقهٔ هیت شد، کمیل حضور نداشت که از منطقه‌اش دفاع کند؛ به همین دلیل، شهر الانبار هم سقوط کرد. از بی‌تدبیری کمیل عصبانی بودم و نامه‌ای عتاب‌آمیز به وی نوشتم و بخاطر بی‌تدبیری و اندیشه‌ی ناقصش، اورا سرزنش کردم. ] 🔸از این پس به سراغ هیچ جنگی نمی‌روی، مگر اینکه از من اجازه بگیری [ کمیل برای جبران اشتباهی که کرده بود، و این بار نیز بدون اجازهٔ من، به مقابله با عبدالرحمان‌بن‌‌قباث که به‌دنبال غارت «جزیره» بود، رفت و او و لشکرش را شکست داد و طی نامه‌ای خبر این پیروزی را به من داد. در پاسخ نامه کمیل نوشتم: ] 🔻اما بعد، سپاس خدای را که هرآنچه بخواهد، برای افراد انجام می‌دهد... به‌راستی که کار خوب و شایسته‌ای برای مسلمانان انجام دادی و برای امام خویش خیرخواهی کردی. از گذشته نیز دربارهٔ تو چنین گمانی داشتم... اما توجه کن که از این پس به سراغ هیچ جنگی نمی‌روی و قدمی برای پیکار با دشمن خویش بر‌نمی‌داری، مگر اینکه از من اجازه بگیری... 📚منابع: ۱. الغارات، ج۲، ص۳۲۴ ۲. معانی‌ الأخبار، ج۱، ص۳۰۹ ۳. أنساب‌الاشراف، ج۲، ص۴۴۲ ۴. الکامل، ج۳، ص۳۷۶ ۵. شیخ‌طوسی، الأمالی، مجلس۶، ح۴۵، ص۱۷۳ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🔸🔸 نامه ی ۳۱ نهج البلاغه 🔸🔸 🔸 منشور تربیت بشریت (۴) 🔸 🔴 چهارده ویژگی دنیا 🔻حضرت چهارده ویژگی دنیا را که جوان چه بخواهد و چه نخواهد در معرض آن ها قرار دارد، معرفی می کند. حضرت می گوید این دنیایی که در آن آرزو و خیال می سازی، چهارده بلا بر سر تو خواهد آورد چنانکه بر سر من و همهٔ گذشتگان آورده و بر سر آیندگان هم خواهد آورد. اصلاً دنیا یعنی این. 🔻 این نامه ای از پدر به فرزندی است که 1⃣ آرزومند چیزى که به دست نمى‏ آید 2⃣ رونده راهى که به نیستى ختم مى‏ شود 3⃣ در دنیا هدف بیماریها 4⃣ در گرو روزگار 5⃣ در تیررس مصائب 6⃣ گرفتار دنیا 7⃣ سودا کننده دنیاى فریب کار 8⃣ وام دار نابودیها 9⃣ اسیر مرگ 🔟 هم سوگند رنجها 1⃣1⃣ هم نشین اندوه‏ها 2⃣1⃣ آماج بلاها 3⃣1⃣ به خاک در افتاده خواهش‏ها 5⃣1⃣ جانشین گذشتگان است. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع 📒 ، نامه ۳۱
🌸🍃 🌸🍃 شروع پستهایی که امروز شما ادمین های محترم باید در کانال هایتان ارسال بفرمایید👇👇
ختم روزانه نهج البلاغه(29).mp3
3.14M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۲۲ تا ۱۸ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۲۲ تا ۱۸ ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄ 📜 : (امام علیه السلام در سال ۳۸ هجری سخنرانی می کرد، اشعث بن قیس به یکی از مطالب آن اعتراض کرد و گفت: این سخن به زیان توست، نه به سود تو، امام علیه السلام نگاه خود را به او دوخت و فرمود:) 🔹سوابق تاريخی نكوهيده اشعث بن قيس ♦️"چه کسی تو را آگاهاند که چه چيزی به سود يا زيان من است؟ لعنت خدا و لعنتِ لعنت کنندگان بر تو باد ای متکبّرِ متکبّرزاده، منافِق پسرِ کافر! سوگند به خدا، تو يک بار در زمان کفر و بار ديگر در حکومت اسلام، اسير شدی و مال و خويشاوندی تو هر دو بار نتوانست به فريادت برسد. آن کس که خويشان خود را به دم شمشير سپارد و مرگ و نابودی را به سوی آنها کشاند، سزاوار است که بستگان او بر وِی خشم گيرند و بيگانگان به او اطمينان نداشته باشند. منظور امام(علیه السلام) اين است که اشعث بن قيس يک بار وقتی که کافر بود اسير شد و بار ديگر آنگاه که مسلمان شد. می گویم: و شمشيرها را به سوی قبيله اش راهنمايی کرد، مربوط به جريانی است که اشعث قبيله خود را فريب داد، تا خالد بن وليد، آنها را غافلگير کند و از دم شمشير بگذراند که پس از آن خيانت او را با لقب «عُرف النّار» چيزی که آتش را بپوشاند، می ناميدند و اين لقبی بود که به نيرنگباز می دادند." ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄ 📜 : ( نکوهش از اختلاف رأی عالمان در احکام قطعی اسلام) 1⃣ نکوهش اهل رأی (خود محوری در قضاوت) ♦️دعوايی نسبت به يکی از احکام اجتماعی نزد عالمی می برند که با رأی خود حکمی صادر می کند. پس همان دعوا را نزد ديگری می برند که او درست بر خلاف رأی اوّلی حکم می دهد. سپس همه قضات نزد رئيس خود که آنان را به قضاوت منصوب کرده جمع می گردند. او رأی همه را بر حق می شمارد، در صورتی که خدايشان يکی، پيغمبرشان يکی و کتابشان يکی است، آيا خدای سبحان آنها را به اختلاف امر فرمود که اطاعت کردند؟ يا آنها را از اختلاف پرهيز داد و معصيت خدا نمودند؟ 2⃣ مبانی وحدت اسلامی ♦️ آيا خدای سبحان دينِ ناقصی فرستاد و در تکميل آن از آنها استمداد کرده است؟ آيا آنها شرکاءِ خدايند که هر چه می خواهند در احکام دين بگويند و خدا رضايت دهد؟ آيا خدای سبحان دين کاملی فرستاد پس پيامبر(صلی الله علیه و آله)در ابلاغ آن کوتاهی ورزيد؟ در حالیکه خدای سبحان می فرمايد: «ما در قرآن چيزی را فرو گذار نکرديم.» و فرمود: که در آن بیان هر چیزی است و يادآور شد که: بعضِ قرآن گواهِ بعضِ ديگر است و اختلافی در آن نيست. پس خدای سبحان فرمود: «اگر قرآن از طرف غير خدا نازل می شد اختلافات زيادی در آن می يافتند.» همانا قرآن دارای ظاهری زيبا و باطنی ژرف و ناپيداست، مطالب شگفت آور آن تمام نمی شود و اسرار نهفته آن پايان نمی پذيرد و تاريکی ها بدون قرآن بر طرف نخواهد شد. ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۲۲ تا ۱۸ ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄ 📜 : ( در سال ۳۶ هجری پس از بازگشت فرستادگان امام علیه السلام از جانب طلحه و زبیر، در سرزمین ذی قار این سخنرانی را ایراد فرمود) 🔹امام (علیه السلام) و شناساندن ناكثين (اصحاب جمل) ♦️آگاه باشيد که همانا شيطان حزب و يارانش را بسيج کرده و سپاه خود را از هر سو فراهم آورده است، تا بار ديگر ستم را به جای خود نشاند و باطل به جايگاه خويش پايدار شود. سوگند به خدا، ناکثين هيچ گناهی از من سراغ ندارند و انصاف را بين من و خودشان رعايت نکردند. آنها حقّی را می طلبند که خود ترک کردند و انتقام خونی را می خواهند که خود ريختند. اگر شريک آنها بودم پس آنها نيز در اين خون ريزی سهم دارند و اگر تنها خودشان خون عثمان را ريختند پس کيفر مخصوص آنهاست. مهم ترين دليل آنها به زيان خودشان است. می خواهند از پستان مادری شير بدوشند که خشکيده؛ بدعتی را زنده کنند که مدّت ها است مرده، وَه چه دعوت کننده ای! و چه اجابت کنندگانی! همانا من به کتاب خدا و فرمانش درباره ناکثين خشنودم. امّا اگر از آن سرباز زدند با شمشير تيز پاسخ آنها را خواهم داد، که برای درمان باطل و ياری دادن حق کافی است. شگفتا! از من خواستند به ميدان نبرد آيم و برابر نيزه های آنان قرار گيرم و ضربت های شمشير آنها را تحمّل کنم. گريه کنندگان بر آنها بگريند، تاکنون کسی مرا از جنگ نترسانده و از ضربت شمشير نهراسانده است؛ من به پروردگار خويش يقين داشته و در دين خود شک و ترديدی ندارم. ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄ 📜 : (این خطبه بخشی از خطبه ‌۱۶۷ است که در سال ۳۵ هجری در آغاز خلافت ایراد فرمود.) 🔹راه رستگاری ♦️"قيامت پيش روی شما و مرگ در پُشتِ سر، شما را می راند. سبکبار شويد تا برسيد. همانا آنان که رفتند در انتظار رسيدن شمايند. می گويم: اين سخن امام(علیه السلام) پس از سخن خدا و پيامبر(صلی الله علیه و آله)با هر سخنی سنجيده شود بر آن برتری دارد و از آن پيشی می گيرد و از جمله «سبکبار شويد تا برسيد» کلامی کوتاهتر و پر معنی تر از آن شنيده نشده. چه کلمه ژرف و بلندی! چه جمله پر معنی و حکمت آميزی است که تشنگی را با آب حکمت می زدايد. ما عظمت و شرافت اين جمله را در کتاب خود به نام «الخصائص» بيان کرده ايم." ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄ 📜 🔹علل پنهان بودن اسرار پس از مرگ ♦️آنچه را که مردگان ديدند اگر شما می ديديد، ناشکيبا بوديد و می ترسيديد؛ و می شنيديد و فرمان می برديد. ولی آنچه آنها مشاهده کردند بر شما پوشيده است، و نزديک است که پرده ها فروافتد. گر چه حقيقت را به شما نيز نشان دادند، اگر به درستی بنگريد؛ و ندای حق را به گوش شما رساندند، اگر خوب بشنويد! و به راه راست هدايتتان کردند، اگر هدايت بپذيريد! راست می گويم، مطالب عبرت آموزِ اندرزدهنده را آشکارا ديديد و از حرام الهی نهی شديد؛ و پس از فرشتگان آسمانی، هيچ کس جز انسان، فرمان خداوند را ابلاغ نمی کند. ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃قسمت صد و هفتادویکم ❇️ نامه‌ای تاریخی و روشنگر 🔹نامه‌ای برای پاسخ به پرسش‌های شما [ پس از بازگشت از نهروان و سقوط مصر و شهادت مالک‌اشتر و محمد‌بن‌ابی‌بکر و غارت‌های متعدد مزدوران معاویه، کوفه وضع مناسبی نداشت. در این میان برخی سؤالات عقیدتی و تاریخی نیز مطرح شده و ابهامات و شبهات بر فضای شهر سایه افکنده‌ بود. در این اوضاع، نظر مرا دربارهٔ ابوبکر و عمر و عثمان می‌پرسیدند! خطاب به پرسش‌کنندگان گفتم: ] 🔻من نامه‌ای برای شما خواهم نوشت تا ان‌شاءالله‌ تعالی پاسخی روشن به پرسش‌های شما باشد. [ نامه را نوشتم و به کاتبم عبیدالله‌بن‌ابی‌رافع، گفتم: این ده تن از اصحاب معتمدم را نزد من فراخوان و اسامی آنها را گفتم. این ده نفر که آمدند، به آنها گفتم: ] 🔻این نامه را بگیرید و عبیدالله‌بن‌ابی‌رافع آن را بر مردم بخواند و شما هر جمعه حاضر باشید، اگر کسی اعتراضی کرد و بر شما ایراد گرفت، با او منصفانه رفتار کنید و با کتاب خدا پاسخش دهید. 🔻بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم از بنده خدا علی، امیرالمؤمنین، به مؤمنان و مسلمانان از شیعیان خود خداوند متعال می‌فرماید: {وَإِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ} (و ابراهیم از شیعیان و پیروان او بود.) 🔻شیعه اسمی است که خداوند در کتاب خویش به آن‌ شرافت بخشیده‌ است. این اسم اختصاص به ابراهیم ندارد؛ بلکه شما نیز شیعیان محمّد رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله هستید و در این نام‌گذاری بدعتی وجود ندارد. [ آنگاه پیرامون زندگی اعراب قبل از اسلام، مطالبی نوشتم و آیاتی از قرآن را ذکر کردم. سپس به رسالت پیامبر و زمان رحلتش اشاره کردم: ] 🔻 خداوند پیامبرش محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله را در حالی از این دنیا بُرد که من از این پیراهن که به تن دارم، به او نزدیک‌تر بودم و باور نمی‌کردم و حتی از خاطرم نمی‌گذشت که مردم به شخص دیگری توجه کنند! اما مردم به دلایلی، از سپردن امر حکومت به من دریغ کردند. [ من در این نامه، تمام حوادث روزهای نخست رحلت پیامبر اسلام و بیعت مردم با ابوبکر و به خلافت‌ رسیدن او به جای خودم، را نوشتم. همچنین به خلافت عمر و نیز عثمان اشاره کردم و اینکه شورای خلافت عمر، باز هم حق مرا تضییع، و خلافت عثمان را بر من ترجیح دادند: ] 🔻اعضای شورای خلافت می‌ترسیدند که اگر من زمام امر حکومت را در اختیار داشته‌ باشم، بر آنان سخت بگیرم و گلویشان را بفشارم و سهمی از حاکمیت به آنان نرسد! به‌همین دلیل، در برابر من متحد شدند و حکومت را از دست من گرفتند و به عثمان تحویل دادند، به این امید که سهمی نیز به آنان برسد و حکومت را در میان خود دست‌به‌دست بچرخانند! 🔻تا این که دوران خلافت عثمان با قتل او به‌ پایان رسید؛ در حالی که من دخالتی در قتل وی نکردم. بعد از قتل عثمان، مردم همچون شتران تشنه که به آبشخور خود هجوم می‌آورند، برای بیعت به سمت من، هجوم آوردند. اولین کسانی که با من بیعت کردند، طلحه و زبیر بودند. اما چون تسلیم خواستهٔ آنان نشدم و آنان را به حکومتی منصوب نکردم، علیه من توطئه کردند و همراه با عایشه، جنگ جمل را به‌ راه انداختند. بعد از پیروزی من بر آنان در جنگ جمل، به سمت کوفه رهسپار شدم. در این هنگام به غیر از منطقه شام، همه اطراف و نواحی مملکت نظم یافته و تحت زمامداری من بود. 🔻در این هنگام بهانه‌جویی‌های معاویه(مانند: درخواست حکومت شام) شروع شد. نگاهی در مردم شام افکندم، دیدم آنان باقی‌ماندهٔ همان احزاب‌اند؛ همچون پشه‌هایی که به‌هوای روشنایی گرد هم آمده و گرگ‌های پرطمع که از هر سو به شام روی‌ آورده و در آنجا سُکنا گزیده‌اند! آنان را به اطاعت فرا خواندم و به وحدت و حفظ جماعت دعوتشان کردم؛ اما نپذیرفتند و راه تفرقه و دشمنی با من را برگزیدند و در مقابل مسلمانان صف‌آرایی کردند و با شمشیر و نیزه به رویارویی با آنان برخاستند. وقتی کار به اینجا کشید، من نیز به مقابله با آنان برخاستم. 🔻سپس ماجرای حکمیت و نتیجه صلح با معاویه و پیدایش گروه خوارج و سستی مردم کوفه را در مقابل معاویه بازگو کردم. [ در آخر نامه چنین بیان کردم: ] 🔻من امروز با شما همان‌گونه هستم که دیروز با شما بودم؛ ولی امروز شما بر عهد دیروز خویش نیستید. بیچاره کسی که شما امروز یاور او باشید! به خدا سوگند، اگر خدا را یاری کنید، خدا نیز به شما یاری رساند و گام‌های شما را استوار کند. پروردگارا، ما و اینان را از رهروان راه هدایت و بی‌رغبت به دنیا قرارده و آخرت را برای ما بهتر از دنیا مقدر فرما. . 📚منابع: ۱. سورهٔ‌ صافات، آیه۸۳ ۲. کشف‌ المحجة، ص۲۳۵ ۳. الامامة‌ و‌ السیاسة، ج۱، ص۱۷۴ ۴. المسترشد، ص۷۷ ۵. شرح‌ نهج‌البلاغه، ج۶، ص۹۴ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🔸🔸 نامه ی ۳۱ نهج البلاغه 🔸🔸 🔸 منشور تربیت بشریت (۴) 🔸 🔴 چهارده ویژگی دنیا (۲) 🔻آخر همهٔ زندگی ها مرگ است. چه قدر خوب است آدم گاهی از آخر شروع کند. یک نفر را در این عالم پیدا کنید که عمری گذرانده باشد و مریض نشده باشد. زمان ما را اسیر خودش می کند. چه قدر برنامه ریزی ها کردیم و انجام نشد و زمان برای ما تصمیم گرفت. من زمانی در اصفهان در دههٔ محرم از صبح تا شب ۱۳ منبر می رفتم؛ ولی الان وقتی در روز پنج تا منبر می روم احساس می کنم دیگر توان و کشش ندارم. ممکن است در دنیا دل بستهٔ عزیزی شویم، دل بستهٔ پدر و مادر و فرزند شویم ولی مرگ آنها می رسد. همهٔ ما در معرض مصیبت ها هستیم. گاهی در جوانی چیزهایی را برای خودتان هدف گذاری می کنید و به سمت آن می روید و وقتی به آن رسیدید، می بینید چه اشتباهی کرده اید و اصلاً اشتباه هدف گذاری کرده اید. دنیا خیلی فریب دهنده است. دنیا خیلی زیرکانه ما را گول می زند . همهٔ ما منتظر مرگ هستیم. 🔻 حضرت در یکی از حکمت های نهج البلاغه می فرمایند: هر نفسی که انسان می کشد قدمی است که به سوی قبر بر می دارد. آیا کسی را سراغ دارید که از اوّل تا آخر عمرش فقط شاد بوده باشد و هیچ رنجی به او نرسیده باشد؟! این گونه نیست. بهشت است که سراسر خوشی است. چه شب های قدر، که با خود گفتیم پاک شدیم و همان گونه می مانیم. ولی باز همه چیز خراب شد. چه شب های عاشورایی که صفا کردیم ولی محرم تمام نشده خراب شد و شهوات و خواسته های دل ما را زمین زد. هر تولد در کنار پیام شادی به دنیا آمدن یک انسان، پیامی هم برای کسانی دارد که باید بروند، قاعدتاً با هر تولدی یک نفر آمادهٔ رفتن می شود ولی نوبت چه کسی است؛ خدا می داند. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع 📒 ، نامه ۳۱
🌸🍃 🌸🍃 شروع پستهایی که امروز شما ادمین های محترم باید در کانال هایتان ارسال بفرمایید👇👇
ختم روزانه نهج البلاغه(30).mp3
3.04M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۱۷ تا ۱۶ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۷ تا ۱۶ ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 : (در این خطبه مدعیان قضاوت را می شناساند که عهده دار قضاوت هستند و شایسته آن نیستند) 1⃣ شناخت بدترين انسانها ♦️دشمن ترين آفريده ها نزد خدا دو نَفرند : مردی که خدا او را به حال خود گذاشته و از راه راست دور افتاده است؛ دل او شيفته بدعت است و مردم را گمراه کرده، به فتنه انگيزی می کشاند و راه رستگاری گذشتگان را گُم کرده و طرفداران خود و آيندگان را گمراه ساخته است. بار گناه ديگران را بر دوش کشيده و گرفتار زشتی های خود نيز می باشد. و مردی که مجهولاتی به هم بافته و در ميان انسان های نادانِ امّت جايگاهی پيدا کرده است؛ در تاريکی های فتنه فرو رفته و از مشاهده صلح و صفا کور است. آدم نماها او را عالم ناميدند که نيست، چيزی را بسيار جمع آوری می کند که اندک آن بهتر از بسيار است، تا آنکه از آب گنديده سيراب شود و دانش و اطّلاعات بيهوده فراهم آورد. 2⃣ روانشناسی مدعيان دروغين قضاوت ♦️ در ميان مردم با نام قاضی به داوری می نشيند و حلّ مشکلات ديگری را به عهده می گيرد؛ پس اگر مشکلی پيش آيد، با حرفهای پوچ و توخالی و رأی و نظر دروغين، آماده رفع آن می شود. سپس اظهارات پوچ خود را باور می کند. عنکبوتی را می ماند که در شبهات و بافته های تار خود چسبيده، نمی داند که درست حکم کرده يا بر خطاست؟ اگر بر صواب باشد می ترسد که خطا کرده و اگر بر خطاست، اميد دارد که رأی او دُرست باشد. نادانی است که راه جهالت می پويد؛ کوری است که در تاريکی گمشده خود را می جويد؛ از روی علم و يقين سخن نمی گويد؛ روايات را بدون آگاهی نقل می کند؛ چون تندبادی که گياهان خشک را بر باد دهد، روايات را زير و رو می کند که بی حاصل است. به خدا سوگند، نه راه صُدور حکم مشکلات را می داند و نه برای منصب قضاوت أهليّت دارد! آنچه را که نپذيرد علم به حساب نمی آورد و جز راه و رسم خويش مذهبی را حق نمی داند؛ اگر حکمی را نداند آن را می پوشاند تا نادانی او آشکار نشود؛ خون بی گناهان از حکم ظالمانه او در جوشش و فرياد ميراث بر باد رفتگان بلند است. به خدا شکايت می کنم از مردمی که در جهالت زندگی می کنند و با گمراهی می ميرند، در ميان آنها کالايی خوارتر از قرآن نيست اگر آن را آن گونه که بايد بخوانند و متاعی سودآورتر و گران بهاتر از قرآن نيست اگر آن را تحريف کنند و در نزد آنان چيزی زشت تر از معروف و نيکوتر از مُنکر نمی باشد. ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۷ تا ۱۶ ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 : ( پس از بیعت مردم مدینه با امام علیه السلام این اولین سخنرانی آن حضرت در سال ۳۵ هجری است). 1⃣ اعلام سياستهای حكومتی ♦️آنچه می گويم به عهده می گيرم و خود به آن پای بَندم. کسی که عبرت ها برای او آشکار شود و از عذاب آن پند گيرد، تقوا و خويشتن داری او را از سقوط در شبهات نگه می دارد. آگاه باشيد تيره روزی ها و آزمايش ها همانند زمان بعثت پيامبر(صلی الله علیه و آله) بار ديگر به شما روی آورد. سوگند به خدايی که پيامبر(صلی الله علیه و آله) را به حق مبعوث کرد، سخت آزمايش می شويد، چون دانه ای که در غربال ريزند، يا غذايی که در ديگ گذارند به هم خواهيد ريخت، زير و رُو خواهيد شد، تا آنکه پايين به بالا و بالا به پايين رود؛ آنان که سابقه ای در اسلام داشتند و تاکنون منزوی بودند بر سر کار می آيند و آنها که به ناحق پيشی گرفتند عقب زده خواهند شد. 2⃣ فضائل اخلاقی امام (علیه السلام) ♦️"به خدا سوگند، کلمه ای از حق را نپوشاندم؛ هيچ گاه دروغی نگفته ام؛ از روز نخست به اين مقام خلافت و چنين روزی خبر داده شدم. آگاه باشيد، همانا گناهان چون مرکب های بدرفتارند که سواران خود (گناه کاران) را عنان رها شده در آتش دوزخ می اندازند. آگاه باشيد، همانا تقوا چونان مرکب های فرمانبرداری است که سواران خود را عنان بر دست وارد بهشت جاويدان می کنند. حقّ و باطل هميشه در پيکارند و برای هر کدام طرفدارانی است. اگر باطل پيروز شود جای شگفتی نيست، از دير باز چنين بوده و اگر طرفداران حق اندکند چه بسا روزی فراوان گردند و پيروز شوند، امّا کمتر اتّفاق می افتد که چيز رفته باز گردد. می گويم: «کلمات امام(علیه السلام) پيرامون حقّ و باطل، از سخنان نيکويی است که کلام کسی از سخن سرايان به آن نخواهد رسيد، و بيش از آنچه که ما در شگفت شويم، شگفتی برابر آن فرومانده است، در اين کلمات امام(علیه السلام) ريزه کاری هايی از فصاحت است که نه زبان قدرت شرح آن را دارد و نه انسانی می تواند از دَرّه های عميق آن بگذرد، اين اعتراف مرا کسانی که در فصاحت پيشگام و با سابقه اند، درک می کنند.»" 3⃣ سرگردانی مردم و ضرورت تقوا ♦️ آن کس که بهشت و دوزخ را پيش روی خود دارد در تلاش است. برخی از مردم به سُرعت به سوی حق پيش می روند که اهل نجاتند و بعضی به کندی می روند و اميدوارند و ديگری کوتاهی می کند و در آتش جهنّم گرفتار است. چپ و راست گمراهی و راه ميانه، جادّه مستقيم الهی است که قرآن و آثار نبوّت آن را سفارش می کند و گذرگاه سنّت پيامبر(صلی الله علیه و آله)است و سرانجام بازگشت همه بِدان سُو می باشد. ادّعاکننده باطل نابود شد و دروغگو زيان کرد، هر کس با حق در افتاد هلاک گرديد. نادانیِ انسان همين بس که قَدر خويش نشناسد. آنچه بر اساس تقوا پايه گذاری شود نابود نگردد. کشتزاری که با تقوا آبياری شود تشنگی ندارد. مردم! به خانه های خود روی آوريد، مسايل ميان خود را اصلاح کنيد، توبه و بازگشت پس از زشتی ها ميسّر است. جز پروردگار خود ديگری را ستايش نکنيد و جز خويشتنِ خويش ديگری را سرزنش ننماييد. ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃قسمت صد و هفتاد و دوم ❇️ توبیخ مردم به سبب سستی در جنگ با معاویه 🔸دشمن بیدار در کمین شما و شما در غفلت [ غارت‌ها بسیار تلخ بود و مشکلاتی پدید آورد. توان زیادی از نیروهای ما گرفت؛ اما تنها راه چاره این بود که با ریشهٔ فساد، یعنی معاویه، برخورد شود. بسیج مردم برای جنگی بزرگ، در آن وضع مشکل بود و ناچار شدم با زبان تهدید و توبیخ با آنان سخن بگویم: ] 🔻بندگان خدا، چه شده است که وقتی شما را به حرکت و جهاد فرا می‌خوانم، به زمین می‌چسبید؟... چرا هر‌گاه شما را به جهاد فرا‌می‌خوانم، چشمانتان چنان خیره می‌شود که گویی در لحظهٔ سخت جان‌دادن به سر می‌برید و از سخن گفتن باز می‌مانید؟!... دشمن بیدار در کمین شما نشسته است؛ ولی شما در غفلت به‌سر می‌برید! 🔸فراموشی آمادگی برای نبرد [ خطبه‌ای دیگر خواندم و یارانم را توبیخ کردم و گفتم: ] 🔻اگر شما را رها کنم، بی‌درنگ به محفل همیشگی خویش باز‌می‌گردید، دسته‌دسته دور هم می‌نشینید، ضرب‌المثل می‌گویید و شعر می‌خوانید و از اخبار پرس‌و‌‌جو می‌کنید! در حالی که آمادگی برای نبرد را به فراموشی می‌سپارید و دل‌های خویش را به باطل سرگرم می‌کنید. [ اشعث برخاست و گفت: ای امیرالمؤمنین، چرا تو نیز آن‌گونه رفتار نمی‌کنی که عثمان رفتار کرد؟! در پاسخ او گفتم: ] 🔻ای پیشگام دوزخیان! وای بر تو! رفتار عثمان اسباب خواری و پستی است! آن رفتار شایستهٔ کسی است که دین ندارد و دلیل و حجتی برای خود نمی‌یابد. چگونه من همانند او رفتار کنم، وقتی حجت روشنی از خدای خویش دارم و حق در دستان من است؟! 🔸آیا از کشته‌شدن با شمشیر می‌گریزید تا در بستر بمیرید؟ [ در خطبهٔ دیگری به مردم تذکر دادم: ] 🔻آیا از کشته شدن با شمشیر می‌گریزید تا در بستر بمیرید؟! شهادت می‌دهم که من از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله شنیدم که می‌فرمودند: « مردن در بستر سخت‌تر است از تحمل ضربت هزار شمشیر. جبرئیل این خبر را به من داده‌ است.» آری، آنچه شنیدید، خبری بود که جبرئیل به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله داده است. ❇️ آمادگی مردم برای جنگ با معاویه 🔸به سراغ دشمن می‌روم، حتی اگر ده‌نفر همراه من باقی‌ مانده‌ باشد [ خطبهٔ تهدیدآمیزی برای مردم کوفه ایراد کردم که موثر افتاد و آنها را آمادهٔ عزیمت به میدان جنگ کرد. بزرگان کوفه را دعوت کردم و از شیعیان معتمدم نیز خواستم حضور داشته باشند. در جمع آنان سخنرانی کردم: ] 🔻به خدا سوگند، اگر همگی به همراه من برای جنگ با دشمن حرکت نکنید و با دشمن نبرد نکنید، تا خداوند که بهترین حکم‌کنندگان است بین ما و آنان داوری کند، حتماً شما را نفرین خواهم کرد و از خداوند برای شما عذاب خواهم خواست! پس از آن به سراغ دشمن شما حرکت خواهم کرد؛ حتی اگر ده نفر همراه من باقی مانده باشد! [ پس از سخنرانی، سعید‌بن‌قیس‌همدانی و زیاد‌بن‌خصفه و حُجربن‌عدی برخاستند و اعلام کردند به همراه مردم قبایلشان آمادگی نبرد دارند. 🔸کسانی در رکاب ما می‌جنگند که قصد آخرت دارند [ در خطبهٔ دیگری مردم را برای جهاد تشویق کردم. در نتیجهٔ خواندن این خطبه، دوازده‌هزار نفر برای رفتن به جنگ اعلام آمادگی کردند. در بخشی از این خطبه چنین گفتم: ] 🔻ما اصحاب پرچم‌های برافراشته در بدر هستیم. فقط مؤمنان راستین به یاری ما برمی‌خیزند و منافقان همیشه در پی شکست ما هستند! کسانی در رکاب ما می‌جنگند که قصد آخرت دارند و برای قیامت خویش تلاش می‌کنند! 🔸من امروز لشکر آماده می‌کنم [ آخرین خطبهٔ را در میان مردم ایراد کردم. در این خطبه، نخست مطالبی توحیدی بیان کردم و مردم را به تقوای الهی در پیشگاه خداوندی سفارش کردم و نیز مطالبی در مورد اقوام گذشته و برخی پیامبران بیان‌کردم. آنگاه از دوستانم یاد کردم: ] 🔻کجایند برادران من که قدم در راه نهادند و با حق در‌گذشتند؟ کجاست عمار؟ کجاست ابن‌تیهان؟ کجاست ذو‌الشهادتین؟ و کجایند برادرانِ همانند آنان که با یکدیگر پیمان بر مرگ و جانبازی در راه حق بستند و سرهایشان به سوی ستمگران فرستاده‌ شد؟ [ خطبه که به اینجا رسید، اشک مهلت نداد و به یاد دوستان وفادار و صمیمی‌ام، گریهٔ‌ طولانی کردم و سپس ادامه دادم: ] 🔻جهاد! جهاد! ای بندگان خدا، بدانید که من امروز لشکر آماده می‌کنم. هر کس می‌خواهد به به‌سوی خدا رود، همراه من خارج شود. [ در این روز، ده‌‌‌هاهزار نفر لشکر آماده کردم و آمادهٔ بازگشت به صفین شدم .چند روز بعد بود که ضربت ابن‌ملجم بر سرم فرود آمد.] . 📚منابع: ۱. تذکرة‌ الخواص، ص۱۰۶ ۲. شرح‌ نهج‌ البلاغه، ج۲، ص۱۹۵ ۳. أنساب‌ الاشراف، ج۲، ص۴۷۷ ۴. جواهر‌ المطالب، ج۱، ص۳۳۲ ۵. نهج‌ البلاغه، خطبهٔ۱۸۲ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🔸🔸 نامه ی ۳۱ نهج البلاغه 🔸🔸 🔸 منشور تربیت بشریت (۵) 🔸 🔴 انسان منهای خدا و معنویت به جایی نمی رسد: 🔻 در خطبه ۱۱۱حضرت در شناخت ماهیّت دنیا می فرمایند: «پس از ستایش پروردگار، همانا من شما را از دنیا مى ترسانم، زیرا در کام شیرین و در دیده انسان سبز و رنگارنگ است، در شهوات و خواهش‏هاى نفسانى پوشیده شده و با نعمت‏هاى زود گذر دوستى مى‏ ورزد، با متاع اندک زیبا جلوه مى‏ کند و در لباس آرزوها خود را نشان مى‏ دهد و با زینت غرور خود را مى‏ آراید، شادى آن دوام ندارد و کسى از اندوه آن ایمن نیست.» 🔻خواهش می کنم وقت بگذارید و نهج البلاغه بخوانید. در خانه این کتاب را داشته باشید و هر شب ده دقیقه آن را بخوانید. 🔻این سخنان خود امیرالمؤمنین است و نجف، حرم امیرالمؤمنین . افراد زیادی در کنار امیرالمؤمنین بودند و با او هم نَفَس بودند ولی خون به دل او کردند. اگر ما ندانیم مولایمان چه می گوید و نرویم مثل او زندگی کنیم، حَرَم او به درد ما نمی خورد . 🔻در عرض آخرم حکمتی می خوانم و ان شاءالله در جلسات بعدی خواهیم گفت که یک جوان در این دنیا اسیر چه مشکلاتی است. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع 📒 ، نامه ۳۱
🌸🍃 🌸🍃 شروع پستهایی که امروز شما ادمین های محترم باید در کانال هایتان ارسال بفرمایید👇👇
ختم روزانه نهج البلاغه(31).mp3
1.93M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۱۵ تا ۱۱ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۵ تا ۱۱ ┄═❁✦❀•••🌿🌸🌿•••❀✦❁═┄ 📜 : ( درباره اموال فراوان بیت المال که عثمان به بعضی از خویشاوندان خود بخشیده بود. ابن عباس می گوید: روز دوم خلافت در سال ۳۵ هجری این سخنرانی را ایراد فرمود) 🔹سياست اقتصادی امام (علیه السلام) ♦️به خدا سوگند، بيت المال تاراج شده را هر کجا که بيابم به صاحبان اصلی آن باز می گردانم، گرچه با آن ازدواج کرده، يا کنيزانی خريده باشند؛ زيرا در عدالت گشايش برای عموم است و آن کس که عدالت بر او گران آيد، تحمّل ستم برای او سخت تر است. ┄═❁✦❀•••🌿🌸🌿•••❀✦❁═┄ 📜 : ( قبل از آغاز جنگ جمل، در نکوهش شهر بصره و مردم آن دیار مانند خطبه پیشین فرمود) 🔹نقش عوامل محيط در انسان ♦️سرزمين شما به آب نزديک و از آسمان دور است، عقل های شما سُست و افکار شما سفيهانه است. پس شما نشانه ای برای تيرانداز و لقمه ای برای خورنده و صيدی برای صيّاد می باشيد. ┄═❁✦❀•••🌿🌸🌿•••❀✦❁═┄ 📜 : ( روز جمعه سال ۳۶ هجری پس از پایان جنگ در مسجد جامع شهر در نکوهش مردم بصره فرمود:) 🔹عوامل سقوط جامعه (روانشناسی اجتماعی مردم بصره ♦️شما سپاه يک زن و پيروان حيوان «شتر عايشه» بوديد، تا شتر صدا می کرد می جنگيديد و تا دست و پای آن قطع گرديد فرار کرديد. اخلاق شما پَست و پيمان شما از هم گُسسته، دين شما دورويی و آب آشاميدنی شما شور و ناگوار است. کسی که ميان شما زندگی کند به کيفر گناهش گرفتار می شود و آن کس که از شما دوری گزيند مشمول آمرزش پروردگار می گردد. گويا مسجد شما را می بينم که چون سينه کشتیِ غرق شده است، که عذاب خدا از بالا و پايين او را احاطه می کند و سرنشينانِ آن همه غرق می شوند. و در روايتی است: سوگند به خدا، سرزمين شما را آب غرق می کند، گويا مسجد شما را می نگرم که چون سينه کشتی يا چونان شترمرغی که بر سينه خوابيده باشد بر روی آب مانده است. و در روايت ديگر: مانند سينه مرغ روی آب دريا. و در روايت ديگری آمده: خاک شهر شما بد بُوترين خاک هاست، از همه جا به آب نزديک تر و از آسمان دورتر و نُه دَهم شرّ و فساد در شهر شما نهفته است. کسی که در شهر شما باشد گرفتار گناه و آنکه بيرون رود در پناه عفو خداست. گويی شهر شما را می نگرم که غرق شده و آب آن را فرا گرفته. چيزی از آن ديده نمی شود، مگر جاهای بلند مسجد، مانند سينه مرغ بر روی امواج آب دريا. ┄═❁✦❀•••🌿🌸🌿•••❀✦❁═┄ 📜 : ( پس از پيروزی در جنگ بصره در سال ۳۶ هجری یکی از یاران امام گفت: دوست داشتم برادرم با ما بود و می دید که چگونه خدا تو را بر دشمنانت پیروز کرد) 🔹شرکت آیندگان در پاداش گذشتگان (نقش نیت در پاداش عمل) ♦️امام(علیه السلام) پرسيد: آيا فکر و دل برادرت با ما بود؟. گفت: آری. امام(علیه السلام) فرمود: پس او هم در اين جنگ با ما بود، بلکه با ما در اين نبرد شريکند آنهايی که حضور ندارند، در صُلب پدران و رَحِم مادران می باشند ولی با ما هم عقيده اند، به زودی متولّد می شوند و دين و ايمان به وسيله آنان تقويت می گردد. ┄═❁✦❀•••🌿🌸🌿•••❀✦❁═┄ 📜 : (در جنگ جمل در سال ۳۶ هجری روز پنجشنبه ۱۵ جمادی الاخر هنگام دادن پرچم به دست فرزندش محمد حنفیه فرمود:) 🔹 آموزش نظامی ♦️اگر کوه ها از جای کنده شوند تو ثابت و استوار باش، دندان ها را بر هم بفشار، کاسه سرت را به خدا عاريت ده، پای بر زمين ميخکوب کن، به صفوف پايانی لشکر دشمن بنگر، از فراوانی دشمن چشم بپوش و بِدان که پيروزی از سوی خدای سبحان است. ┄═❁✦❀•••🌿🌸🌿•••❀✦❁═┄
شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۵ تا ۱۱.mp3
1.66M
🔊 شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۵ تا ۱۱ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃قسمت صد و هفتاد و سوم ❇️ فصل دهم: دوران شهادت ✳️ نزدیک‌بودن وعدهٔ شهادت 🔹بشارت باد تو را که شهادت در پی تو خواهد آمد [ ماه رمضان فرا رسیده بود و من احساس می‌کردم به وعده‌ای که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به من داده بودند، نزدیک شده‌ام. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به من وعده شهادت داده بودند: ] 🔻آنگاه که خداوند این آیه را نازل کرد که: { الم أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ } ( آیا مردم گمان کردند همین که بگویند «ایمان آوردیم»، به حال خود رها می‌شوند و آزمایش نخواهند شد؟!) دانستم که تا رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در میان ما حضور دارند، فتنه‌ای بر ما فرود نیاید. 🔻پرسیدم: یا رسول‌الله، این فتنه و آزمایش چیست که خداوند شما را بدان آگاه کرده است؟ فرمودند: « یاعلی، پس از من، امت به فتنه و آزمون دچار می‌شوند! » گفتم: یا رسول‌الله، آیا غیر از این است که در روز اُحد که جماعتی از مسلمانان به شهادت رسیدند و شهادت نصیب من نشد و این بر من دشوار و گران آمد، به من فرمودید: « بشارت باد تو را که شهادت در پی تو خواهد آمد»؟ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به من فرمودند: « همانا این بشارت تحقق می‌پذیرد. در آن هنگام چگونه صبر خواهی کرد؟» گفتم: یا رسول‌الله، چنین موضعی جای صبر‌‌کردن نیست؛ بلکه جای شادمانی و شکرگزاری است. 🔹امید آن دارم که وفاتم نزدیک شده‌ باشد [ چند روز قبل از شهادت، در یکی از سخنرانی‌هایم گفتم: ] 🔻از روزی که خداوند، محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله را به پیامبری مبعوث کرد، روی راحتی و آسایش ندیدم و خدا را برای این نعمت سپاسگزارم. 🔻به خدا سوگند، از هنگام خردسالی بود که بیم و هراس آغاز شد و تا بزرگ‌سالی در میدان جهاد و مبارزه بودم. با مشرکان می‌جنگیدم و هدف عداوت منافقان بودم، تا اینکه خداوند پیامبرش را قبض روح کرد و وی را به ملأ اعلا برد. به‌راستی که مصیبت ارتحال رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله چنان سخت بود که گویی قیامت کبرا برپا شده بود! 🔻بعد از ارتحال آن بزرگوار نیز پیوسته در هراس به‌سر می‌بردم و همیشه نگران وقوع حوادثی بودم که پذیرش آنها برایم ممکن نباشد و البته در این مدت، به لطف و عنایت الهی، جز خیر و نیکی ندیدم. 🔻به خدا سوگند، از نوجوانی شمشیر می‌زدم تا اینکه به پیری رسیدم و آنچه در این مدت تسلی‌بخش دلم بود و مرا به پایداری و استقامت فرا می‌خواند، این بود که همه این گام‌ها و تحمل سختی‌ها برای خدا و یاری رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بوده است. اما اکنون امید آن دارم که وفاتم نزدیک شده باشد و در آینده‌ای نزدیک، هنگام آسایشم فرا‌رسد، که البته اسباب آن را نیز فراهم می‌بینم. 🔹آیا برای شقی‌ترین امت، وقت مناسب فرا نرسیده‌است؟ [ هر از گاهی که با مردم سخن می‌گفتم یا خطبه‌ای می‌خواندم، به نزدیک بودن زمان شهادتم اشاره می‌کردم و می‌گفتم: ] 🔻آیا هنگام آن فرا نرسیده است که شقی‌ترین امت برخیزد و این محاسن را با خون سرم رنگین کند؟ چه مانعی رخ داده است که شقی‌ترین امت، این محاسن را با خون سر رنگین نمی‌کند؟ به خدا سوگند، این محاسن با خون سرم خضاب خواهد شد... خضاب با خون و نه خضاب با عطر و عنبر! آیا برای شقی‌ترین امت وقت مناسب فرا‌نرسیده‌است؟ آری، حتما این محاسن با خون سرم رنگ خواهد شد. 🔹چند روز از ماه گذشته‌ است؟ [ در ماه رمضان برای افطار به منزل فرزندانم می‌رفتم. یکی از شب‌ها از آنها پرسیدم: ] 🔻چند روز از ماه گذشته‌ است؟ [ آنها پاسخ دادند، و من زمزمه کردم: ] 🔻در دههٔ آخر این ماه است که پدر خویش را از دست خواهید داد! 🔹روز جمعه با خون رنگین خواهی شد [ چند روز قبل از شهادت بود که همسرم، ام‌جعفر، آب می‌ریخت و من دست‌هایم را می‌شستم. دست به محاسنم بردم و آنها را بالا آوردم و گفتم: ] 🔻چقدر زیبا می‌شوی، هنگامی که روز جمعه با خون رنگ شوی! 🔹 یک شب یا دو شب بیشتر نمانده‌ است؟ [ افطار را در منزل فرزندانم بودم و در هر افطار بیش از سه لقمه غذا نمی‌خوردم. یکی از شب‌ها از من پرسیدند: چرا غذا کم می‌خورید؟ پاسخ دادم : ] 🔻می‌خواهم هنگامی که امر الهی فرا می‌رسد، شکمم خالی باشد و سبک‌بار باشم. به‌راستی که یک شب یا دو شب بیشتر نمانده است! 📚منابع: ۱. قرآن‌ کریم، سورهٔ‌ عنکبوت، آیهٔ۲ ۲. تفسیر فرات‌ کوفی، ص۶۱۵ ۳. الفصول‌ المهمة، ص۱۳۱ ۴. مناقب آل‌أبی‌طالب، ج۲، ص۱۲۲ ۵. أعلام‌ الوری، ص۱۵۵ ۶. الخرائج‌ و‌ الجرائح،، ج۱، ص۲۰۱ ۷. اُسد الغابة، ج۴، ص۳۵ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🔸🔸 نامه ی ۳۱ نهج البلاغه 🔸🔸 🔸 منشور تربیت بشریت (۶) 🔸 🔴 نهج البلاغه کتاب تقواست 🔻در حکمت ۱۳۰ آمده: «امام علیه السّلام، وقتى از جنگ صفین برگشت و به قبرستان پشت دروازه کوفه رسید- قبرستان هایی که سبک زندگی جدید و قوانین شهر سازی ما را از آن محروم می کند و کیلومترها از شهر دور است و چنان به آن رسیدگی شده تا شخصی خدای ناکرده به یاد مرگ نیفتد- رو به مردگان کرد و گفت: اى ساکنان خانه‏ هاى وحشت زا و محلّه‏ هاى خالى و گورهاى تاریک، اى خفتگان در خاک، اى غریبان، اى تنها شدگان، اى وحشت زدگان، شما پیش از ما رفتید و ما در پى شما روانیم و به شما خواهیم رسید. امّا خانه‏ هایتان، دیگران در آن سکونت گزیدند و امّا زنانتان با دیگران ازدواج کردند و امّا اموال شما در میان دیگران تقسیم شد این خبرى است که ما داریم، حال شما چه خبر دارید (سپس به اصحاب خود رو کرد و فرمود) بدانید که اگر اجازه ی سخن گفتن داشتند، شما را خبر مى‏ دادند که بهترین توشه تقوا است » 🔻 اگر زمان جنگ بود در شرح این نامه راحت بودیم. بچّه های جبهه، شب های جمعه گاهی با دوستان خود به بیابان می رفتند و در قبری می خوابیدند تا باور کنند روزی به آن جا می روند. امروزه می گویند برای جوان و نوجوان از مرگ نگویید. 🔻 دوستان! آن طرف فقط تقوا به درد انسان می خورد و این بهترین کتاب برای فهم تقواست. نهج البلاغه کتاب تقواست. نهج البلاغه کتاب علم حضوری و شهودی است. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع 📒 ، نامه ۳۱
🌸🍃 🌸🍃 شروع پستهایی که امروز شما ادمین های محترم باید در کانال هایتان ارسال بفرمایید👇👇
🌸🍃 🌸🍃 شروع پستهایی که امروز شما ادمین های محترم باید در کانال هایتان ارسال بفرمایید👇👇
ختم روزانه نهج البلاغه(32).mp3
2.81M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۱۰ تا ۴ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۰ تا ۴.mp3
2.47M
🔊 شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۰ تا۴ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۰ تا ۴ ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 🔹آگاهی امام علیه السلام برای مقابله با اصحاب جمل ♦️آگاه باشيد که شيطان حزب خود را جمع کرده و سواره و پياده های لشکر خود را فراخوانده است. امّا من آگاهی لازم به امور را دارم، نه حق را پوشيده داشتم و نه حق بر من پوشيده ماند. سوگند به خدا، گردابی برای آنان به وجود آورم که جز من کسی نتواند آن را چاره سازد؛ آنها که در آن غرق شوند، هرگز نتوانند بيرون آيند و آنان که بگريزند خيال بازگشت نکنند. ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 🔹شناخت طلحه و زبير (و اصحاب جمل) ♦️چون رعد خروشيدند و چون برق درخشيدند، اما کاری از پيش نبردند و سر انجام سُست گرديدند. ولی ما اين گونه نيستيم، تا عمل نکنيم رعد و برقی نداريم و تا نباريم سيل جاری نمی سازيم. ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 : ( این سخنان ارزشمند در سال ۳۶ هجری به بیعت زبیر، اشاره دارد.) 🔹پيمان شكنی زبير ♦️زبير می پندارد با دست بيعت کرد نه با دل، پس به بيعت با من اقرار کرده، ولی مدّعیِ انکار بيعت با قلب است. بر او لازم است بر اين ادّعا دليل روشنی بياورد يا به بيعتِ گذشته بازگردد. ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 🔹شناخت پيروان شيطان ♦️منحرفان شيطان را معيار کار خود گرفتند و شيطان نيز آنها را دام خود قرار داد و در دلهای آنان تخم گذارد و جوجه های خود را در دامانشان پرورش داد. با چشم های آنان می نگريست و با زبانهای آنان سخن می گفت. پس با ياری آنها بر مرکب گمراهی سوار شد و کردارهای زشت را در نظرشان زيبا جلوه داد؛ مانند رفتار کسی که نشان می داد در حکومت شيطان شريک است و با زبان شيطان سخن باطل می گويد. ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄