#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت هشتاد و هفتم
✳️ رفتار با اسیران و تقسیم غنائم جنگی
🔹عفو عمومی و کریمانه
🔻[ دو تن از فرزندان عثمان اسیر شده بودند. آنان را نزد من آوردند و با توجه به نقش آنان در جنگ جمل، برخی یاران از من خواستند که آن دو را اعدام کنم؛ ولی من در پاسخ آنان گفتم: ]
درخواست ناشایستی به زبان آوردید! من که به همه مردم امان دادهام، چگونه به قتل این دو فرمان دهم؟!
🔻[ فرزندان عثمان را از مرگ دور نگه داشتم؛ اما به آنان تذکر دادم: ]
از راه غلط خویش برگردید و مسیر گمراهی را ادامه ندهید. به هر جا که میخواهید بروید و اگر دوست دارید، نزد من اقامت کنید که من به شما نیکی خواهم کرد و حق خویشاوندی را به جا خواهم آورد!
✳️ خبر غيبی از حكومت چهار فرمانروای فاسد، از پسران مروان
🔻[ مروانبنحکم یکی دیگر از اسیران بود. وی را نیز عفو کردم. او اعلام آمادگی کرد که با من دوباره بیعت کند؛ ولی من از پذیرش بیعت او خودداری کردم و گفتم: ]
مگر او پس از کشته شدن عثمان با من بیعت نکرد؟! مرا به بیعت او نیازی نیست. دست او دست یهودی است که بیعت شکن و نیرنگباز است. اگر آشکارا با دست خود بیعت کند، به یقین در نهان، بیعت خود را میشکند! آگاه باشید! او در آینده حکومت کوتاهمدتی خواهد داشت؛ مانند فرصت کوتاه سگی که با زبانش بینی خود را پاک کند. او پدر چهار فرمانرواست و امت اسلام از دست او و پسرانش روزگار خونینی خواهند داشت.
🔻[ گروهی از جوانان قریش که در لشکر جمل حضور داشتند، برای ملاقات با من، عبداللهابنعباس را واسطه قرار دادند. آنها تقاضای عفو و بیعت مجدد با من را داشتند. به آنها گفتم: ]
ای جماعت قریش، بهراستی چرا با من جنگیدید؟ آیا در حکومت، عادلانه رفتار نکردم یا در تقسیم بیت المال تبعیض قائل شدم و مساوات را رعایت نکردم یا اینکه امتیازات خاصی برای خودم در نظر گرفتم؟ آیا رابطه من با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ضعیف و دور بود یا اینکه در اسلام کم زحمت کشیده بودم؟!
🔻[ آنان گفتند: ما همانند برادران یوسف هستیم. ما را ببخش و برای ما استغفار کن. به آنان گفتم: ]
از شما گذشتم؛ اما به خدا سوگند، در میان شما کسی هست که برای من مهم نیست با دستش بیعت کند یا با پشتش! زیرا او به یقین بیعت خود را خواهد شکست! (مقصود حضرت، مروان بود)
✳️ مشکل تقسیم غنائم جنگی
🔻[ هنگام تقسیم غنائم مشکلی پدید آمد. جمعی از لشکریان من قصد داشتند زنان و فرزندان و اموال کشتگان لشکر جمل را به غنیمت گیرند و استدلالشان این بود که وقتی ریختن خون آنها حلال شد، به طریق أولی گرفتن اموال و بردگی زنان و فرزندانشان مجاز خواهد بود؛ ولی من در پاسخ به آنها گفتم: ]
🔻هیچ راهی برای غنیمتگرفتن این زنان و فرزندان نیست. آنان در سرزمین اسلام بودهاند و مسلمان هستند. ما فقط با کسانی جنگ کردیم که به جنگ با ما اقدام کردند و بر ما ستم روا داشتند؛ ولی اموال ایشان به فرزندان و خویشاوندان آنها که حق دارند، به ارث میرسد.
🔻به اسارت بردن این زنان و کودکان که در قلمرو اسلام بودهاند و مسلمان هستند، برای شما حلال نیست. بلی، امکانات و اموالی که برای جنگ و مقابله با شما به میدان آوردهاند، برای شما حلال است و میتوانید به غنیمت بگیرید؛ ولی اموالی که در خانهها باقی مانده و درهای آن خانهها نیز بسته بوده و دشمن از آنها استفاده نکرده است، متعلق به اهل آن خانههاست و شما بهره ای از آنها ندارید.
🔻اسیر گرفتن اهل توحید جایز نیست و نباید اموال آنها را نیز غنیمت برد، مگر آن مقداری که برای جنگ، از آن استفاده کرده باشند. پس بر آنچه نمی دانید پافشاری نکنید و به فرمان هایی که به شما داده می شود، ملتزم باشید.
🔻[ برخی از لشکریانم بر خواسته خود اصرار می ورزیدند و من برای اینکه آنها را متوجه اشتباهشان کنم، گفتم: ]
پس اول بر سر عایشه قرعه کشی کنید تا قرعه به اسم هر کس درآمد، او را به کنیزی ببرد!
[ آنها متوجه خطای خود شدند و استغفار کردند. ]
📚منابع:
۱. الجمل، ص۳۸۲
۲. نهج البلاغه، کلام ۷۳
۳. أعلام الوری، ص۱۷۲
۴. شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۵۰
۵. دعائم الإسلام، ج۱، ص۳۹۵
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🔴 جايگاه واجبات و مستحبّات
🔹 عمل مستحب انسان را به خدا نزديك نمی گرداند، اگر به واجبات زيان رساند.
📒 #نهج_البلاغه ، حکمت ۳۹
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
حکمت ۳۵ _ ضرورت موقعیت شناسی.mp3
4.02M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت35
⭕️ ضرورت موقعیت شناسی
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹 شرح #حکمت35
🔷 ضرورت موقعیّت شناسی
💠 درود خدا بر امیرالمؤمنین فرمودند: " كسى در انجام كارى كه مردم خوش ندارند شتاب كند، درباره او چيزى خواهند گفت كه از آن اطّلاعى ندارند".
🔻یکی از مسائلی که متدیّن در زندگی اجتماعی با آن خیلی دست و پنجه نرم میکند، نوع تعامل و رفتار با دیگران است. این مسأله وقتی خیلی سخت میشود که ارزشها و باورها و رفتارهای یک انسان متدیّن، با سنّتها و خواستههای مردم خیلی هماهنگ نیست.
🔻 امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در نهج البلاغه به ما می آموزند ، غیر از مواردی که انتظار مردم و به تعبیر علمی عرف، از تو انتظار غیرشرعی و غیر عقلی است و هیچ راهی هم ندارد -که آنجا باید مستقیماً و محکم استقامت کنید و تن به عرف ندهید- در بقیه مواردی که توقّعاتی عرف از انسان متدیّن دارد که خلاف شرع هم نیست، اگرچه به درد بخور هم نیست، اصل اول بر این است که مدارا کنیم. لذا در نهجالبلاغه میخوانیم: «مُداراةُ النّاسِ نِصْفُ العَقْلِ» ؛ نیمی از عقلانیّت در مدارا کردن با مردم است. یعنی لازم نیست ما همه جا بجنگیم و همه جا اصرار بر چیزهایی داشته باشیم که واجب نیست. بله اگر زمینه برای رشد دادن به کسانی باشد، ما ورود میکنیم، بحث و گفت و گو می کنیم و کار تربیتی میکنیم. اما اینکه بخواهیم بجنگیم با افکار و آداب و رسوم مردم ، این خیلی تکلیف ما نیست مگر در جایی که پای واجب یا محرّمی میان باشد.
🔻نکته دوّم این حکمت ۳۵ است که حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: "کسی که کاری بکند که مردم خوششان نمی آید و در کاری که مردم خوششان نمیآید عجله کند؛ خود به خود با دست خودش کاری کرده است که مردم علیه او حرف هایی بزنند که اصلاً خبر ندارند و واقعی نیست". یعنی خودش را در معرض تهمت مردم قرار داده است. یک چیزهایی هست که مردم نمی پسندند، باید اوّل باید زمینه فکری فرهنگی و اجتماعی آن آماده شود و بعد خود آن ایجاد شود. اگر کسی بدون این زمینه سازی ها و بدون فراهم کردن زمینه در عرف جامعه ، اقدام به کاری بکند که مردم نمی پسندند ؛ چون در حکمت دیگری خواندیم که «النّاس أعْداءُ ما جَهِلوا» ؛ مردم دشمن چیزهایی هستند که نمی دانند و جهل دارند، آن موقع چون نمیدانند فلسفه اقدام شما را در مورد آن رفتار، شروع به دشمنی کردن میکنند و این دشمنی کردن یک مصداقش این است که علیه شما چیزهایی را میگویند که واقعیّت ندارد و آنها هم خبر درستی از آن ندارند.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🌸🍃 #روز_صد_وچهارم🌸🍃
شروع پستهایی که امروز شما ادمین های محترم باید در کانال هایتان ارسال بفرمایید👇👇
خطبه 221(1).mp3
4.15M
🔈 نهج البلاغه گویا
🌹سهم روزانه نهج البلاغه
✅ خطبه ۲۲۱
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم #روز_صد_ودوم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۲۲۱
┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄
📜 #خطبه221 : (پس از خواندن آيه ۱ و٢ سوره تكاثر، « افزون طلبی شما را به خود مشغول داشته تا آنجا كه به ديدار قبرها رفتيد؟» ، فرمود:)
{قسمت اول}
1⃣ هشدار از غفلت زدگی ها
🔻شگفتا چه مقصد بسيار دوری و چه زيارت كنندگان بيخبری و چه كار دشوار و مرگباری، پنداشتند كه جای مردگان خالی است، آنها كه سخت مايه عبرتند و از دور با ياد گذشتگان فخر می فروشند، آيا به گورهای پدران خويش می نازند؟ و يا به تعداد فراوانی كه در كام مرگ فرو رفته اند؟ آيا خواهان بازگشت اجسادی هستند كه پوسيده شد؟ و حركاتشان به سكون تبديل گشت؟ آنها مايه عبرت باشند سزاوارتر است تا تفاخر، اگر با مشاهده وضع آنان به فروتنی روی آورند عاقلانه تر است تا آنان را وسيله فخرفروشی قرار دهند. اما بدانها با ديده های كم سو نگريستند و با كوته بينی در امواج نادانی فرو رفته اند، اگر حال آنان را از ورای خانه های ويران و سرزمينهای خالی از زندگان می پرسيدند، هرآينه می گفتند: آنان با گمراهی در زمين فرو خفتند و شما ناآگاهانه دنباله روی آنان شديد بر روی كاسه های سر آنها راه می رويد و بر روی جسدهايشان زراعت می كنيد؟ و آنچه به جا گذاشته اند می خوريد و در خانه های ويران آنها مسكن گرفتيد و روزگاری كه ميان آنها و شماست بر شما زاری می كند، آنها پيش از شما به كام مرگ فرو رفتند و برای رسیدن به آبشخور از شما پیشی گرفتند.
2⃣ شرح حالات رفتگان
🔻 آنها دارای عزّتی پايدار و درجات والای افتخار بودند، پادشاهان حاكم يا رعيت سرفراز بودند كه سرانجام راه به درون برزخ پيمودند و زمين آنها را در خود گرفت و از گوشت بدن های آنان خورد و از خون آنان نوشيد. پس در شكاف گورها بی جان و بدون حرکت پنهان مانده اند. نه از دگرگونيها اندوهناك و نه از زلزله ها ترسناك و نه از فريادهای سخت هراسناكند، غائب شدگانی كه كسی انتظار آنان را نمی كشد و حاضرانی كه حضور نمی يابند، اجتماعی داشتند و پراكنده شدند، با يكديگر مهربان بودند و جدا گرديدند. اگر يادشان فراموش گشت يا ديارشان ساكت شد، برای درازی زمان و دوری مكان نيست، بلكه جام مرگ نوشيدند، گويا بودند و لال شدند، شنوا بودند و كر گشتند و حركاتشان به سكون تبديل شد، چنان آرميدند كه گويا بيهوش بر خاك افتاده و در خواب فرو رفته اند. همسايگانی كه با يكديگر انس نمی گيرند، دوستانی كه به ديدار يكديگر نمی روند، پيوندهای شناسایی در ميانشان پوسيده و اسباب برادری قطع گرديده است، با اينكه در يك جا گرد آمدند تنهايند، رفيقان يكديگرند و از هم دورند، نه برای شب صبحگاهی می شناسند و نه برای روز شامگاهی، شب يا روزی كه به سفر مرگ رفته اند برای آنها جاويدان است. خطرات آن جهان را وحشتناك تر از آنچه می ترسيدند يافتند و نشانه های آن را بزرگ تر از آن چه می پنداشتند مشاهده كردند و برای رسيدن به بهشت يا جهنّم تا قرارگاه اصلی شان مهلت داده شدند و جهانی از بيم و اميد برايشان فراهم آمد، اگر می خواستند آنچه را كه ديدند توصيف كنند، زبانشان عاجز می شد. حال اگر آثارشان نابود شد و اخبارشان فراموش، اما چشمهای عبرت بين، آنها را می نگرد و گوش جان اخبارشان را می شنود، كه با زبان ديگری با ما حرف می زنند و می گويند:..
┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی