⚜ ویژگیهای اجتماعی کارگزاران 2⃣1⃣
💎 انتخاب مسؤول بر مبنای تخصّص و تعهّد
💠 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خطاب به مالک اشتر فرمودند: سپس در امور کارمندانت بیندیش و پس از آزمایش به کارشان بگمار و با میل شخصی و بدون مشورت با دیگران، آنان را به کارهای گوناگون وادار نکن؛ زیرا این نوعی ستمگری و خیانت است.
📚 #نهج_البلاغه ، نامه ۵۳ ، بند ۸
#انتخاب_اصلح
#ویژگی_اجتماعی
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🌸🍃 #روز_صد_ونودم 🌸🍃
شروع پستهایی که امروز شما ادمین های محترم باید در کانال هایتان ارسال بفرمایید👇👇
ختم روزانه نهج البلاغه(32).mp3
2.81M
🔈 نهج البلاغه گویا
🌹سهم روزانه نهج البلاغه
✅ خطبه ۱۰ تا ۴
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم #روز_صد_وهشتاد_وهشتم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۰ تا ۴
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه10
🔹آگاهی امام علیه السلام برای مقابله با اصحاب جمل
♦️آگاه باشيد که شيطان حزب خود را جمع کرده و سواره و پياده های لشکر خود را فراخوانده است. امّا من آگاهی لازم به امور را دارم، نه حق را پوشيده داشتم و نه حق بر من پوشيده ماند. سوگند به خدا، گردابی برای آنان به وجود آورم که جز من کسی نتواند آن را چاره سازد؛ آنها که در آن غرق شوند، هرگز نتوانند بيرون آيند و آنان که بگريزند خيال بازگشت نکنند.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه9
🔹شناخت طلحه و زبير (و اصحاب جمل)
♦️چون رعد خروشيدند و چون برق درخشيدند، اما کاری از پيش نبردند و سر انجام سُست گرديدند. ولی ما اين گونه نيستيم، تا عمل نکنيم رعد و برقی نداريم و تا نباريم سيل جاری نمی سازيم.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه8 : ( این سخنان ارزشمند در سال ۳۶ هجری به بیعت زبیر، اشاره دارد.)
🔹پيمان شكنی زبير
♦️زبير می پندارد با دست بيعت کرد نه با دل، پس به بيعت با من اقرار کرده، ولی مدّعیِ انکار بيعت با قلب است. بر او لازم است بر اين ادّعا دليل روشنی بياورد يا به بيعتِ گذشته بازگردد.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه7
🔹شناخت پيروان شيطان
♦️منحرفان شيطان را معيار کار خود گرفتند و شيطان نيز آنها را دام خود قرار داد و در دلهای آنان تخم گذارد و جوجه های خود را در دامانشان پرورش داد. با چشم های آنان می نگريست و با زبانهای آنان سخن می گفت. پس با ياری آنها بر مرکب گمراهی سوار شد و کردارهای زشت را در نظرشان زيبا جلوه داد؛ مانند رفتار کسی که نشان می داد در حکومت شيطان شريک است و با زبان شيطان سخن باطل می گويد.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
سهم #روز_صد_وهشتاد_وهشتم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۰ تا ۴
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه6 : ( در سال ۳۶ هجری در شهر مدینه آن گاه که از امام علیه السلام خواستند طلحه و زبیر را تعقیب نکند، فرمود:)
🔹آگاهی و مظلوميت امام (علیه السلام)
♦️به خدا سوگند، از آگاهی لازمی برخوردارم و هرگز غافلگير نمی شوم، که دشمنان ناگهان مرا محاصره کنند و با نيرنگ دستگيرم نمايند. من همواره با ياری انسان حق طلب بر سر آن کس می کوبم که از حق روی گردان است و با ياری فرمانبر مطيع، نافرمان اهل ترديد را در هم می شکنم، تا آن روز که دوران زندگانی من به سر آيد. پس سوگند به خدا، من همواره از حقِّ خويش محروم ماندم و از هنگام وفات پيامبر(صلی الله علیه و آله) تا امروز حق مرا از من باز داشته و به ديگری اختصاص دادند.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه5 : ( پس از وفات پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و ماجرای سقیفه، عباس و ابوسفیان، پیشنهاد خلافت داده که با امام علیه السلام بیعت کنند.)
1⃣ راههای پرهيز از فتنه ها
♦️ای مردم! امواج فتنه ها را با کشتی های نجات در هم بشکنيد و از راه اختلاف و پراکندگی بپرهيزيد و تاج های فَخر و برتری جويی را بر زمين نهيد. رستگار شد آن کس که با ياران به پاخاست، يا کناره گيری نمود و مردم را آسوده گذاشت. اين گونه زمامداری چون آبی بد مزّه و لقمه ای گلوگير است و آن کس که ميوه را کال و نارس بچيند، مانند کشاورزی است که در زمينِ شخصِ ديگری بکارد.
2⃣ فلسفه سكوت
♦️ در شرايطی قرار دارم که اگر سخن بگويم، می گويند بر حکومت حريص است و اگر خاموش باشم، می گويند: از مرگ ترسيد. هرگز! من و ترس از مرگ؟! پس از آن همه جنگ ها و حوادث ناگوار؟! سوگند به خدا! اُنس و علاقه فرزند ابيطالب به مرگ در راه خدا از علاقه طفل به پستان مادر بيشتر است. اين که سکوت برگزيدم، از علوم و حوادث پنهانی آگاهی دارم که اگر باز گويم مضطرب می گرديد، چون لرزيدن ريسمان در چاههای عميق.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه4 : ( گفته شده که پس از فتح بصره در سال ۳۶ هجری و کشته شدن طلحه و زبیر ایراد فرمود.)
1⃣ ويژگیهای اهل بيت(علیهم السلام)
♦️شما مردم به وسيله ما از تاريکی های جهالت نجات يافته و هدايت شديد و به کمک ما به اوج ترقّی رسيديد. صبح سعادت شما با نور ما درخشيد. کر است گوشی که بانگِ بلندِ پندها را نشنود و آن کس را که فرياد بلند، کر کند، آوای نرم حقيقت چگونه در او أثر خواهد کرد؟ قلبی که از ترس خدا لرزان است، همواره پايدار و با اطمينان باد. من همواره منتظر سرانجام حيله گری شما مردم بصره بودم و نشانه های فريب خوردگی را در شما می نگريستم. تظاهر به دين داری شما پرده ای ميان ما کشيد ولی من با صفای باطن درون شما را می خواندم.
2⃣ ویژگی های امام علی علیه السلام
♦️من برای واداشتن شما به راه های حق، که در ميان جادّه های گمراه کننده بود، به پاخاستم در حالیکه سرگردان بوديد و راهنمايی نداشتيد. تشنه کام هرچه زمين را می کنديد قطره آبی نمی يافتيد، امروز زبانِ بسته را به سخن می آورم. دُور باد رأیِ کسی که با من مخالفت کند. از روزی که حق به من نشان داده شد، هرگز در آن شک و ترديد نکردم، کناره گيری من چونان حضرت موسی(علیه السلام) برابر ساحران است که بر خويش بيمناک نبود، ترس او برای اين بود که مبادا جاهلان پيروز شده و دولت گمراهان حاکم گردد. امروز ما و شما بر سر دو راهی حقّ و باطل قرار داريم، آن کس که به وجود آب اطمينان دارد تشنه نمی ماند.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۰ تا ۴.mp3
2.47M
🔊 شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۰ تا۴
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمومنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃قسمت صد و هفتاد و چهارم
❇️ ملاقات با رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در رؤیا
🔹ابراز اشتیاق رسول خدا صلیاللهعلیهوآله برای ملاقات با من!
[ چند روز قبل از شهادت ]
🔻در حال سجده و رازونیاز با خدا و درخواست خیر بودم که لحظاتی خواب بر چشمانم غلبه کرد و در آن حال، رؤیای شگفتی دیدم. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ایستاده بودند و خطاب به من فرمودند: «ای اباالحسن، دوری تو از من به درازا کشید. چقدر مشتاق دیدار توام! خداوند وعدهای را که به من داده بود، دربارهٔ تو محقق ساخت و به عهدش وفا کرد!»
عرض کردم: یا رسولالله، خداوند کدامین وعده را دربارهٔ من محقق ساخت؟
فرمودند: «این وعده دربارهٔ تو، همسرت، فرزندانت و خاندان تو بود که شما را در والاترین درجات قرب در مقام علیین جای دهد.»
🔻عرض کردم: پدر و مادرم فدایت یا رسولالله! پس شیعیان ما در چه جایگاهی قرار دارند؟ فرمودند: « شیعیان ما همراه ما هستند و قصرهایشان در اطراف قصرهای ما و منازلشان در مقابل منازل ماست.»
پرسیدم: یا رسولالله، به شیعیان ما در دنیا چه عنایتی خواهد شد؟
فرمودند: « امنیت و عافیت.»
🔻پرسیدم: شیعیان ما در هنگام مرگ چگونه خواهند بود؟
فرمودند: « چگونگی مرگ بر عهدهٔ خود آنان گذاشته میشود. فرشتهٔ مرگ مأمور به اطاعت از آنهاست و با هر نوع مرگ که بخواهند، با همان میمیرند. آری، شیعیان ما به اندازهٔ محبتی که به ما دارند، مرگ بهتری هم خواهند داشت.»
🔻عرض کردم: آیا توضیح بیشتری برای فهم این مسئله وجود دارد؟
فرمودند:« آری، جان دادن شیعیانی که بیشترین محبت را به ما دارند، مانند این است که آب سرد و گوارایی در روز گرم تابستان بنوشند و دلشان خنک شود. بقیهٔ شیعیان نیز به راحتی جان میدهند و چشمانشان با مرگ روشن میشود، مانند اینکه وارد رختخواب خود شوند و به خواب روند.»
🔹یا رسول الله از امت تو چه تلخیها دیدم!
[ در همان شبی که سحرگاهش ضربت خوردم، به فرزندم حسن گفتم: ]
🔻فرزندم، امشب در لحظاتی که به خواب رفته بودم، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را دیدم. به ایشان عرض کردم: یا رسولالله، چه سختیهای خستگیآور و چه دشمنیهای تلخ که از امت تو تحمل کردم!
فرمودند: « نفرینشان کن!»
و من اینگونه خواستم: بار پروردگارا، بهتر از آنان را نصیب من فرما و بدتر از مرا نصیب آنان کن!
❇️ شب ضربت خوردن
🔹اگر سپیدهٔ صبح بدمد، من کشته خواهم شد!
[ آن شبی که سحرگاهش ضربت خوردم، در منزل دخترم امکلثوم بودم. آن شب خواب نداشتم؛ ولی برای نماز شب نیز مسجد نرفتم. دخترم پرسید: چرا امشب استراحت نمیکنید؟ گفتم: ]
🔻اگر سپیدهٔ صبح بدمد، من کشته خواهم شد!
[ دخترم پیشنهاد کرد که برای اقامهٔ نماز صبح به مسجد نروم و به جای خودم جعده را بفرستم، موافقت کردم: ]
🔻آری، به جعده بگویید نماز را اقامه کند.
[ ولی پس از آن گفتم: ]
🔻راهی برای گریز از اجل وجود ندارد.
[ و عازم مسجد شدم.]
🔹امشب همان شب موعود است!
[ در آن شب، بسیار از اتاق بیرون میآمدم و آسمان را مینگریستم و میگفتم: ]
🔻به خدا سوگند، به من دروغ گفته نشده است و من نیز دروغ نمیگویم! قطعاً امشب همان شب موعود است!
🔹با آنها کاری نداشته باشید
[ در بیرون خانه، مرغابیها اطرافم را گرفتند و سروصدا کردند، اهل منزل سعی کردند که آنها را از اطراف من دور کنند. به آنان گفتم: ]
🔻با آنها کاری نداشته باشید. آنها نوحهخوانی و مرثیهسرایی را شروع کردهاند!
🔹برخیز برای نماز!
[ مردم را که برای نماز صبح بیدار میکردم، دیدم ابنملجم را که در میان آنان خود را به خواب زده بود. او را هم صدا زدم: ]
🔻برخیز برای نماز!
🔹سوگند به خدای کعبه، رستگار شدم!
[ در محراب مسجد قرار گرفتم و نماز را شروع کردم. ابنملجم فریاد زد: یا علی، حکم به خدا اختصاص دارد، نه به تو و نه به اصحاب تو! سپس ضربت را بر سرم وارد کرد. ابتدا گفتم: ]
🔻 مراقب باشید این مرد از دست شما فرار نکند!
[ و سپس گفتم: ]
🔻سوگند به خدای کعبه، رستگار شدم!
🔹پدرِ تو از امروز به بعد دیگر ناراحتی نخواهد دید
[ فرزندم حسن آمد و سرم را به دامن گرفت. او را دلداری دادم: ]
🔻به خدا سوگند، رستگار شدم. پدر تو از امروز به بعد دیگر ناراحتی نخواهد دید.
📚منابع:
۱. تأویل الآیات الظاهره، ص۷۵۲
۲. شرح الأخبار، ج۲، ص۴۵۱
۳. الاستیعاب، ج۳، ص۲۲۰
۴. مقتل ابنأبیالدنیا، ص۲۸
۵. مقاتل الطالبیین، ص۲۵
۶. مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۴۱
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی