eitaa logo
ادمین یار نهضت(هر محب علی یک کانال)
2.2هزار دنبال‌کننده
986 عکس
42 ویدیو
2 فایل
آرشیو محتوای کانالهای پویش هر فرد یک کانال برای امیر المومنین علیه السلام شماره تماس :3174(025) شماره پیامک: 10003130313 ادمین و پشتیبانی: @nehzati04
مشاهده در ایتا
دانلود
شرح حکمت ۵۰ قسمت ۳ راز جذب دلها.mp3
3.14M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 3⃣ ⭕️ راه جذب دلها 🎙حجت الاسلام
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 3 ) 🔹 راه جذب دلها 🔰 البته نکته بسیار مهمّ دیگری که در این رابطه هست، این است که گاهی مردم در ظاهر نسبت به هم اظهار محبت و مودّت می کنند، اما در قلبهایشان نفرت و کینه و جدایی هست. از این هم باید پرهیز کرد. 🔻 لذا مولا علی (علیه السلام) در بند هفتم از خطبه ۱۰۸ نهج البلاغه می فرمایند: در آخرالزّمان یا در دوران حکومت بنی امیّه در آینده ، مردم چنین صفاتی پیدا می کنند ؛ از جمله با زبان اظهار دوستی می کنند ولی « تَشَاجَرَ النَّاسُ بِالْقُلُوبِ» ؛ در دلهایشان با هم مشاجره می کنند. 🔻 نکته پایانی هم عرض بکنم که یکی از نکات جالب در مورد قلب و آرام کردن قلب و مأنوس کردن قلب ، حکمت به آن عرضه کردن است. یعنی انسانها به حکمت احتیاج دارند تا روح و قلبشان در تکاپوی زندگی مادی و مشاجرات اجتماعی ، آرامش بگیرد و رفع خستگی کند. 🔻در این باره مولا علی (علیه السلام) ، حکمتی دارند که در نهج البلاغه تکرار شده است، هم در حکمت ۹۱ و هم در حکمت ۱۹۷ . یک عبارت است که اشتباهاً در نهج البلاغه مثل بعضی حکمت های دیگر تکرار شده است. 🔻 در این حکمت که هم در شماره ۹۱ و هم در شماره ۱۹۷ می خوانید ، حضرت فرمودند : « إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الاَْبْدَانُ » ؛ "همانطور که بدن ها در اثر کار خسته می شوند ، قلب ها هم خسته می شوند." وقتی خسته شدند چگونه باید رفع خستگی کنند ؟ فرمود : « فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ » ؛ " در وقتی که قلبها احساس خستگی و ملالت می کنند ، حکمت های نغز و طُرفه را به آنها عرضه کنید ، سرزنده و شاد می شوند. " 🔻از همین جا می شود فهمید چرا نهج البلاغه انقدر انسان را سرحال می کند ، نیرومند می کند ، با نشاط می کند ، امیدوار می کند؛ چون سراسر حکمت است. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃 🌸🍃 👇شروع پستهایی که امروز شما ادمین های گرامی باید در کانال هایتان ارسال بفرمایید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(25).mp3
5.76M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷 سهم روز پنجاه و سوم : نامه ۶۸ تا ۶۶ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
🌹سهم : از نامه ۶۸ تا نامه ۶۶ ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ 📜 : نامه به سلمان فارسی، قبل از ایام خلافت 🔹روش برخورد با دنيا ♦️پس از ياد خدا و درود، دنيای حرام چونان مار است كه پوستی نرم و زهری كشنده دارد، پس از جاذبه های فريبنده آن روی گردان، زيرا زمان كوتاهی در آن خواهی ماند و اندوه آن را از سر بيرون كن، زيرا كه يقين به جدایی آن و دگرگونی حالات آن را داری و آنگاه كه به دنيا خو گرفته ای بيشتر بترس، زيرا كه دنياپرست تا به خوشگذرانی در دنيا اطمينان كرد او را به تلخ كامی كشاند و هرگاه كه به دنيا انس گرفت و آسوده شد ناگاه به وحشت دچار می گردد. ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ 📜 : نامه به قثم بن عباس فرماندار شهر مکه 1⃣ رسيدگی به امور حاجيان در مراسم حج ♦️ پس از ياد خدا و درود! برای مردم حج را به پای دار، و روزهای خدا را به يادشان آور، در بامداد و شامگاه در يك مجلس عمومی با مردم بنشين، آنان كه پرسشهای دينی دارند با فتواها آشنايشان بگردان و ناآگاه را آموزش ده و با دانشمندان به گفتگو بپرداز، جز زبانت چيز ديگری پيام رسانت با مردم و جز چهره ات دربانی وجود نداشته باشد و هيچ نيازمندی را از ديدار خود محروم مگردان، زيرا اگر در آغاز از درگاه تو رانده شود، ديگر تو را نستايد گرچه در پايان حاجت او برآورده شود. در مصرف بيت المالی كه در دست تو جمع شده است انديشه كن و آن را به عيالمندان و گرسنگان پيرامونت ببخش و به مستمندان و نيازمندانی كه سخت به كمك مالی تو احتياج دارند برسان و مازاد را نزد ما بفرست تا در ميان مردم نيازمندی كه در اين سامان هستند تقسيم گردد. 2⃣ سفارش به رفع نيازهای حجاج ♦️به مردم مكه فرمان ده تا از هيچ زائری در ايام حج در مكّه اجرت مسكن نگيرند كه خدای سبحان فرمود: (عاكف و بادی در مكّه يكسانند.) عاكف، يعنی اهل مكّه و بادی، يعنی زائرانی كه از ديگر شهرها به حج می آيند، خدا ما و شما را به آنچه دوست دارد توفيق عنايت فرمايد، با درود. ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ 📜 : نامه به عبدالله بن عباس 🔹ضرورت واقع بينی ♦️پس از ياد خدا و درود، همانا انسان از به دست آوردن چيزی خشنود می شود كه هرگز آن را از دست نخواهد داد و برای چيزی اندوهناك است كه هرگز به دست نخواهد آورد، پس بهترين چيز در نزد تو در دنيا، رسيدن به لذّتها يا انتقام گرفتن نباشد، بلكه بايد خاموش كردن باطل يا زنده كردن حق باشد، تنها به توشه ای كه از پيش فرستادی خشنود باش و بر آنچه بيهوده می گذاری حسرت خور و همّت و تلاش خود را برای پس از مرگ قرار ده. ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
گزارش موضوعات مهم نامه ۶۸ تا ۶۶.mp3
2.59M
🔊 گزارش موضوعات مهم نامه ۶۸ تا ۶۶ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۵۲) 📚 انتشارات عهدمانا مرد ، پشت دو جوان روس ایستاده بود و از پشت شانهٔ آن ها سرک می کشید. با دست زد به کتف یکی از دو جوان و گفت : « بروید کنار ببینم ! راه را چرا بسته اید ؟ » از بین آن ها گذشت و جلوی کشیش ایستاد. رنگ پریده اش مرد را نگران کرد. پرسید : « چه شده پدر ؟ حالتان خوب نیست ؟ می خواهید برایتان آبی چیزی بیاورم ؟ » مرد ریش جوگندمی به طرف کشیش خم شد ، اما دستی از پشت يقه اش را گرفت و به عقب کشید و گفت : « بروید سرکارتان ! ما خودمان مواظب پدر هستیم . » مرد ریش جوگندمی برگشت و به جوانی که با او حرف زده بود ، نگاه کرد. جوان لبخندی بر لب داشت که با چهرهٔ عصبی و ترسناکش تناسبی نداشت . مرد ریش جوگندمی که عادت نداشت روی دستوری که به او می دهند نه بیاورد ، از اتاق بیرون رفت. کشیش توانست نفسی بکشد و کمی از آن شوک سنگین اولیه بیرون بیاید. آرام لب هایش را جنباند و گفت : «شما کی هستید ؟ با من چه کار دارید ؟ » یکی از جوان ها جلوتر رفت ، من می خواهم به گناهانم اعتراف کنم و شاید هم شما ؛ فرقی نمی کند ، هر دوی ما گناهکار هستیم. کشیش گفت : « می بینید که اوضاع اینجا آشفته و به هم ریخته است. بروید و عصر برگردید. » مرد یقهٔ قبای کشیش را به دست گرفت و او را به طرف خود کشید. سرش را به صورت کشیش نزدیک کرد ؛ طوری که بوی مشروبی که خورده بود ، به بینی کشیش خورد : _ بگو آن کتاب قدیمی کجاست؟ ↩️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁 ره آورد نماز 💠 « همانا نماز گناهان را مانند برگ پاییزی فرو می ریزد» 📒 ، خطبه١٩٩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۵۱ بخش ۱ قدرت و عیب پوشی.mp3
4.2M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 1⃣ ⭕️ قدرت و عیب پوشی 🎙حجت الاسلام
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح (1) 🔹 قدرت و عیب پوشی 🔰 امیرالمؤمنین در حکمت ۵۱ می فرمایند: 💠 «عَيْبُكَ مَسْتُورٌ مَا أَسْعَدَكَ جَدُّكَ» ؛ " عیب تو تا آنگاه که روزگار با تو هماهنگ باشد، پنهان است." 🔻 برای فهم عمیق این حکمت کافیست نکاتی را از نهج البلاغه پیرامون روزگار ، دسیسه های روزگار و قواعد روزگار و بعد نکاتی را در مورد عیب بشناسیم. 🔻 در مورد روزگار، امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۳۹۶ می‌فرمایند: «الدَّهْرُ يَوْمَانِ » ؛ روزگار برای هر کسی دو روز است، یعنی دو جلوه دارد. « يَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْكَ » ؛ یک دوره به نفع تو است همه چیز و یک روز هم علیه تو است. 🔻 بر این اساس مولا علی (علیه السلام) به ما در خطبه ۱۵۷ می فرمایند که این قاعده دهر که دو روز است برای گذشتگان بوده و برای آیندگان هم هست برای امروزی ها هم هست. «عِبَادَ اللَّه» ، بندگان خدا ! « إِنَّ الدَّهْرَ يَجْرِي بِالْبَاقِينَ كَجَرْيِهِ بِالْمَاضِينَ» ؛ روزگار همان بلایی را که سر گذشتگان آورد سر امروزی ها هم می آورد، یعنی قاعده همان قاعده است. یکی از کارهایی که روزگار با همهٔ ما می‌کند این است که روز به روز پیرتر می شویم و بدن ها فرسوده تر. 🔻 در حکمت ۷۲ فرمود: «الدَّهْرُ يُخْلِقُ الْأَبْدَانَ» ؛ "روزگار بدنها را فرسوده می‌کند. " 🔻با این نگاه در حکمت ۲۸۶ مولا علی (علیه السلام) به ما می آموزند که اگر روزگاری چیزی داشتی که مردم شگفت زده می شدند ، منتظر روزی هم باش که مردم رغبت دیدنش را نداشته باشند. در حکمت ۲۸۶ می فرمایند : « مَا قَالَ النَّاسُ لِشَيْ‏ءٍ طُوبَى لَه» ؛ مردم در مورد چیزی و کسی نمی گویند خوش به حالش، « إِلَّا وَ قَدْ خَبَأَ لَهُ الدَّهْرُ يَوْمَ سَوْءٍ » مگر اینکه روزگار برای همان چیز روزگار بدی را هم آماده کرده. اگر اینگونه است باید دانست که اگر کسی دنیا را درست شناخت و درست زندگی کرد، تا روزگار باقی است نام نیک او هم باقی است. 🔻در حکمت ۱۴۷ مولا علی (علیه السلام) می فرمایند: «الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ الدَّهْر»؛ " تا دنیا دنیاست علما باقی هستند؛ حتی اگر هزاران سال از مرگشان گذشته باشد." 🔻با این فهم از مسأله روزگار ، باید برویم سراغ عیب. بالاخره همه ما که غیر معصوم هستیم عیب یا عیوبی داریم باید در مورد عیب هم باهم صحبت کنیم. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃 🌸🍃 👇شروع پستهایی که امروز شما ادمین های گرامی باید در کانال هایتان ارسال بفرمایید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_857906035.mp3
4.93M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷 سهم روز پنجاه و چهارم : نامه ۶۵ تا ۶۴ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
🌹سهم مطالعه نهج البلاغه از نامه ۶۵ تا نامه ۶۴ ┄═❁🍃❈🌹🍃🌹❈🍃❁═┄ 📜 : نامه به معاويه پس از جنگ نهروان 1⃣ افشای علل گمراهی معاويه ♦️پس از ياد خدا و درود، معاويه! وقت آن رسيده است كه از حقائق آشكار پند گيری، تو با ادعاهای باطل همان راه پدرانت را می پيمایی، خود را در دروغ و فريب افكندی و خود را به آنچه برتر از شأن تواست نسبت می دهی و به چيزی دست دراز می كنی كه از تو باز داشته اند و به تو نخواهد رسيد، اين همه را برای فرار كردن از حق و انكار آنچه را كه از گوشت و خون تو لازم تر است انجام می دهی، حقایقی كه گوش تو آنها را شنيده و از آنها آگاهی داری، آيا پس از روشن شدن راه حق، جز گمراهی آشكار چيز ديگری يافت خواهد شد؟ و آيا پس از بيان حق جز اشتباه كاری وجود خواهد داشت؟ از شبهه و حق پوشی بپرهيز، فتنه ها دير زمانی است كه پرده های سياه خود را گسترانده و ديده هایی را كور كرده است. 2⃣ پاسخ به ادّعاهای دروغين معاويه ♦️نامه ای از تو به دستم رسيد كه در سخن پردازی از هر جهت آراسته، اما از صلح و دوستی نشانه ای نداشت و آكنده از افسانه هایی بود كه هيچ نشانی از دانش و بردباری در آن به چشم نمی خورد، در نوشتن اين نامه كسی را مانی كه پای در گل فرو رفته و در بيغوله ها سرگردان است، مقامی را می طلبی كه از قدر و ارزش تو والاتر است و هيچ عقابی را توان پرواز بر فراز آن نيست و چون ستاره دوردست (عيّوق) از تو دور است. پناه بر خدا كه پس از من ولايت مسلمانان را بر عهده گيری و سود و زيان آن را بپذيری، يا برای تو با يكی از مسلمانان پيمانی يا قراردادی را امضا كنم. از هم اكنون خود را درياب و چاره ای بينديش، كه اگر كوتاهی كنی و برای در هم كوبيدنت بندگان خدا برخيزند، درهای نجات به روی تو بسته خواهد شد و آنچه را كه امروز از تو می پذيرند فردا نخواهند پذيرفت، با درود. ┄═❁🍃❈🌹🍃🌹❈🍃❁═┄ 📜 : نامه ای در جواب معاويه 1⃣ پاسخ تهديدات نظامی معاويه ♦️پس از ياد خدا، چنانكه يادآور شدی ما و شما هم دوست بوديم و هم خويشاوند، اما ديروز ميان ما و شما بدان جهت جدایی افتاد كه ما ايمان آورديم و شما كافر شديد و امروز ما در اسلام استوار مانديم و شما آزمايش گرديديد، اسلام آوردگان شما با ناخشنودی، آن هم زمانی به اسلام روی آوردند كه بزرگان عرب تسليم رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم ) شدند و در گروه او قرار گرفتند. در نامه ات نوشتی كه طلحه و زبير را كشته و عايشه را تبعيد كرده ام و در كوفه و بصره منزل گزيدم، اين امور ربطی به تو ندارد و لازم نيست از تو عذر بخواهم. و نوشتی كه با گروهی از مهاجران و انصار به نبرد من می آیی، هجرت از روزی كه برادرت (يزيد) در فتح مكه اسير شد پايان يافت، پس اگر در ملاقات با من شتاب داری دست نگهدار، زيرا اگر من به ديدار تو بيايم سزاوارتر است، كه خدا مرا به سوی تو فرستاده تا از تو انتقام گيرم و اگر تو با من ديدار كنی چنان است كه شاعر اسدی گفت: "تندباد تابستانی سخت می وزد و آنها را با سنگ ريزه ها و در ميان غبار و تخته سنگها درهم می كوبد." 2⃣ يادآوری سوابق نظامی در پيروزيها ♦️و در نزد من همان شمشيری است كه در جنگ بدر بر پيكر جد و دایی و برادرت زدم. به خدا سوگند، می دانم تو مردی بی خرد و کور دل هستی، بهتر است درباره تو گفته شود از نردبانی بالا رفته ای كه تو را به پرتگاه خطرناكی كشانده و نه تنها سودی برای تو نداشته که زيانبار است؛ زيرا تو غير گمشده خود را می جویی و غير گله خود را می چرانی. منصبی را می خواهی كه سزاوار آن نبوده و در شأن تو نيست، چقدر گفتار تو با كردارت فاصله دارد؟ چقدر به عموها و دایی های کافرت شباهت داری، شقاوت و آرزوی باطل آنها را به انكار نبوت محمّد (صلی الله علیه و آله وسلم) واداشت و چنانكه می دانی در گورهای خود غلطيدند، نه برابر مرگ توانستند دفاع كنند و نه آنگونه كه سزاوار بود از حريمی حمايت و نه در برابر زخم شمشيرها خود را حفظ كردند، كه شمشيرها در ميدان جنگ فراوان و سستی در برابر آن شايسته نيست. تو درباره كشندگان عثمان فراوان حرف زدی، ابتدا چون ديگر مسلمانان با من بيعت كن، سپس درباره آنان از من داوری بطلب، كه شما و مسلمانان را به پذيرفتن دستورات قرآن وا دارم، اما آنچه را كه تو می خواهی، چنان است كه به هنگام گرفتن كودك از شير او را بفريبند، سلام بر آنان كه سزاوار سلامند. ┄═❁🍃❈🌹🍃🌹❈🍃❁═┄
گزارش موضوعات مهم نامه ۶۵ تا ۶۴.mp3
2.82M
🔊 گزارش موضوعات مهم نامه ۶۵ تا ۶۴ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۵۳) 📚 انتشارات عهدمانا کشیش گفت : « نمی دانم، شما دارید از چه حرف می زنید. » مرد گفت : « خیلی هم خوب می فهمی ما چه می گوییم. آن کتاب قدیمی را رد کن بیاید ! لقمه ای نیست که از گلوی تو پايین رود. » کشیش روی سینه اش صلیب کشید ، سعی کرد آرامشش را به دست آورد و با اعتماد به نفس صحبت کند : - از چه کتابی صحبت میکنی فرزندم ؟ من اصلاً شما را نمی شناسم و نمی دانم دربارهٔ چه کتابی حرف می زنید. لطفاً واضح تر صحبت کنید ، شاید بتوانم کمکتان کنم. مرد جوان گفت : « ببینید آقا ، ما حال و حوصلهٔ بازی موش و گربه را نداریم ، آمده ایم کتاب قدیمی را برداریم و ببریم. » کشیش گفت : « من البته در کتابخانه ام کتاب های بسیاری دارم . منظور شما کدام کتاب قدیمی است ؟ » مرد جوان با تحکّم بیشتری گفت : « داری وقت ما را تلف میکنی پیر خرفت ! منظورم را خوب می فهمی و میدانی از کدام کتاب حرف می زنم ؛ همان کتابی که آن روز آن مرد تاجیک آورد و داد دستت. » - « ببینید پسرم ! من جای پدر شما هستم ، پس درست صحبت کنید و عصبی نشوید. » - من نیامده ام اینجا تا به موعظه های تو گوش بدهم. یک کلام بگو کتاب را به ما می دهی یا نه ؟ - دارید وقت مرا تلف میکنید. من از کتابی که می گویید اطلاعی ندارم . - بسیار خوب . بیست و چهار ساعت به تو فرصت می دهیم تا با زبان خوش کتاب را بیاوری ، در غیر این صورت ، همان بلایی را به سرت می آوریم که به سر دوست تاجیکت آوردیم. ↩️ ادامه دارد...