فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞عشاق الرضا
💥داستان عجیب گله از #امام_زمان به #امام_رضا علیه السلام
🎙#استاد_عالی
♨️ واقعا فوق العاده است این داستان
🌟حداقل برای یک نفر بفرست🌟
@adrakny_313
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلیِّڪَالفَرَج🌱
#امام_زمان🕊️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به به
سلطان اومده❤️😍😍😍
#امام_رضایی_دلم
10524522956641.
15.2M
مولارضا،
دوسدارمصداتکنمبابارضا!♥️
#امام_رضا
#روحاللهرحیمیان
.
شوق زیارت...
#امام_رضا
باز به دفترم قلم می زنم
واژه ی تازه ای رقم می زنم
قصد نمودم بنویسم چنین
حرف دلی از دل اهل یقین
گر بدهی گوش بر این حرف دل
حرف تو هم هست در این حرف دل
حرف دلم حرف تمام شماست
ذکر من و ذکر شما یا رضاست
تا که دلم قصد سفر میکند
از همه جا صرفنظر میکند
سوی حریم حرم شاه عشق
جاده مشهد بشود راه عشق
شوق زیارت که به قلبم نشست
بلیط مشهد الرضا شد به دست
آنکه نرفته است در این راه کیست
راه که آهن نشود راه نیست
میشود آیا که بدون قطار
وصل شود ریل دلم سوی یار
فاش بگویم که در این بیت من
این به نظر میرسد ای اهل فن
ریل و قطار و ره آهن همه
می زند آهنگ گل فاطمه
ریل و مسیرش گذری تا خداست
سوت قطار نغمه ی نقاره هاست
وقت توقف که رسیدم به توس
پا به نهم بردر شمس و شموس
تا که شوم سایه نشین رضا
میروم اطراف حرم سوی جا
هر چه که نزدیک بود منزلم
نور و الٰی نور شود محفلم
بَه که اگر چنین مهیا شود
پنجره اش سوی حرم وا شود
یا که در این مدت مهمانیم
از کرم شاه خراسانیم
شامل من لطف حبیبم شود
غذای حضرتی نصیبم شود
بگذرم از این همه حرف دلی
کشتی دل را ببرم ساحلی
قبل مشرف شدنم در حرم
پُر شود آوای رضا در سرم
مثل کبوتری که پر می زند
دلم به روی گنبدش می رود
به عرش بارگاه مولای عشق
بگویم از دلم به آقای عشق
قسم به نورانیت مرقدت
به رنگ زعفرانی گنبدت
همیشه سوی تو دلم هواییست
شکر خدا دلم امام رضاییست
#علیرضا_توانا✍
دل بده! همهی ائمه رئوفند..🖐🏼
اما رأفت امام رضا حسی است!
انسان هنگامی که وارد حرم رضوی میشود،
مشاهده میکند که از در و دیوار حرم رأفت
میبارد. محالاست کسی برود مقابل ضریح
امام رضا″ع″ بایستد و دست بر سینه بگذارد
و سلامخالصانه بدهدو امام چیزیدرکشکول
گدایی او نگذارد′🌿💛!
+ علامهطباطبایی
#امام_رضا
#دهه_کرامت
😍💠🌱 صلوات خاصه #امام_رضا (ع)
🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ🌿
#دهه_کرامت #میلاد_امام_رضا (ع) ❤️
عیدتون مبارکا رفقای بزرگوار 💐
salavatemamreza.mp3
1.22M
🌱🤍
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
4_6030587992907714055.mp3
7.55M
#تلنگری
#استاد_شجاعی
#استاد_میرباقری
دو حالت داره:
※ میریم به مراسم شادی و جشن میلاد امام رضا علیهالسلام ؛
۱ـ برای اینکه یه ذره حالمون بهتر شه!
۲ـ برای اینکه شادی و نشاط درونیمون که مربوط به این میلاد هست رو در یک جمع معنوی قسمت کنیم!
※ در یک فرمول مهم انسانشناسی پاسخ ما به این سؤال، تعیین کننده سطحی از شخصیت ماست.
@ostad_shojae
هدایت شده از مهدیاران | mahdiaran
📌 از تهران تا بهشت
🔸 هوا کاملاً تاریک شده بود. احمدآقا تابلوی کنار جاده را به پارسا- که پشت سر هم خمیازه میکشید- نشان داد و گفت: نیمساعت دیگه به مجتمع بین راهی دامغان میرسیم. یه آبی که به صورتت بزنی و یه چیزی که بخوری، خوابت میپره. احمدآقا مقابل مجتمعی بزرگ با نمای آجر سفال توقف کرد. پارسا نوشتهٔ روی کاشی آبی سردر مجتمع را بلند برای خودش خواند: نمازخانه و مجتمع رفاهی امام رضا علیهالسلام.
احمدآقا، گوسفند را پیاده کرد و نخ دور پای حیوان را به دور گردنش بست. گوسفند با آرامش و وقار پشت سرشان راه آمد تا به ورودی ساختمان رسیدند. احمدآقا به اطراف نگاه کرد. مانده بود با این حیوان چه کار کند که جوان آشنایی را دید و صدایش کرد.
🔹 - شاگرد مغازه ساندویچیه. پسر خوبیه.
گوسفند را به سعید سپردند و وارد مجتمع شدند. احمدآقا گفت: من کلی خاطره خوش اینجا دارم. اینجا توقفگاه همیشگی سفرامون به مشهده.
داغ دل پارسا تازه شد. آخرین سفرش به مشهد حدود چهار سال پیش بود. موقع مراسم تدفین خالهمهین. با هواپیما رفتند و روز بعد از خاکسپاری با عجله برگشتند. سالهای قبل هم از مسیری دیگر میرفتند مشهد. مادر، جاده سرسبز شمال را ترجیح میداد.
🔸 همیشه میگفت: «مسیر هم جزئی از سفره و به اندازه مقصد مهمه.» پدر هم برای سر نرفتن حوصله پارسا هر کاری میکرد. گاهی او را به حرف میکشید. گاهی روی فرمان ضرب میگرفت و آواز میخواند، گاهی هم با ویراژ دادن سر به سر مادر میگذاشت و جیغ مادر و خنده پارسا را درمیآورد. آنقدر در خاطرات گذشته غرق شده بود که چند متری از احمدآقا که داشت با تلفن صحبت میکرد، عقب مانده بود. جا ماندنش را با دویدن جبران کرد. احمدآقا تلفن را قطع کرد. لبخندی زد و گفت: اگه از نقشهات خبر داشتم، احسان رو هم با خودم میآوردم.
🔹 پارسا خندید. غم دلش کمتر شده بود و دیگر مثل ظهر احساس بدبختی نمیکرد. یاد دعوتنامه جشن تجلیل از دانشآموزان نخبه مدرسه افتاد. فکر کرد شاید کمی عجولانه رفتار کرده است. سعی کرد با نگاهی منصفانه اتفاقات ظهر را مرور کند. یاد رفتار بیتفاوت پدر و مادرش در مواجهه با دعوتنامه و ذوقزدگی خودش افتاد. مادر مثل دیروز و همه روزهای ماههای گذشته، مشغول برنامهریزی برای تولید محتوای لایکخور برای پیجش بود و پدر مشغول چککردن نوسانات بازار سکه و ارز! آنقدر از دستشان عصبانی بود که نهار نخورده به اتاقش رفت و دعوتنامه را مچاله کرد و داخل سطل زباله کنار میز تحریرش انداخت.
🔸 حالا که آرامتر شده بود، با خودش فکر میکرد: کاش کمی صبورتر بود و به پدر و مادرش فرصت میداد. اما صدایی در درونش میگفت: دیگه برای یک خانوادهٔ واقعیشدن دیره.
بعد از خواندن نماز و خوردن شام دوباره حرکت کردند. احمدآقا رادیوی ماشین را روشن کرد تا هوشیار بماند.
- اگه خستهای، برو صندلی عقب بخواب. مشهد که رسیدیم، بیدارت میکنم.
- نه، بیدار میمونم. کلی سوال دارم.
- سوال؟ در مورد چی؟
- در مورد امام رضا یا حتی امام زمان. واقعاً نسبت ما با امام چیه؟
🔹 احمدآقا شیشه را پایینتر کشید، تا اکسیژن بیشتری به مغزش برسد. با خودش فکر کرد: یعنی احسان هم به این چیزا فکر میکنه؟
- موبایل همراهت داری؟
- خاموشه.
- روشنش کن.
پارسا تلفن همراهش را روشن کرد. صدای اعلان پیامهای در انتظار ارسال که حالا به مقصد رسیده بودند، هر دویشان را متعجب کرد. احمدآقا خندید و گفت: به نظرم اول پیاماتو چک کن.
پارسا گفت: الان نه. خب چیکار کنم؟
- تعریف امام در کلام امام رضا رو جستوجو کن. مکثی کرد و پرسید: چی شد؟ پیداش کردی؟!
- به نظرم. اما این خیلی طولانیه.
- طولانی، اما کامل. بعداً حتماً بخونش اما فعلاً دنبال بخشی که میگه امام مثل رفیق و برادره، بگرد.
- پیداش کردم.
- بلند بخونش.
🔸 پارسا سینهاش را صاف کرد.
- «امام آب گواراى زمان تشنگى و رهبر به سوى هدايت و نجاتبخش از هلاكتگاههاست؛ هر كه از او جدا شود، هلاك شود. امام ابری بارنده و بارانی شتابنده و خورشيدی فروزنده است. امام سقفى سايهدهنده است، زمينى گسترده است. چشمهای جوشنده و بركه و گلستان است. امام همدم و رفيق، پدر مهربان، برادر برابر، مادر دلسوز به كودك، پناه بندگان خطاکار در گرفتارى سخت است… »
- هر کدوم از این تعاریف کلی حرف و نکته با خودش دارههاااا. مثلاً تشبیه رابطه امام به رابطه پدر و مادر با بچهشون.
صورت پارسا دوباره پژمرده شد.
- رابطه من و پدر و مادرم که تعریفی نداره.
احمدآقا گفت: مطمئنی؟ پیامهاتو چک کن، ببین چندتاشون از پدر و مادرت بوده.
📖 #داستان_کوتاه ؛ قسمت سوم
ویژه ولادت #امام_رضا علیهالسلام
✅️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
هدایت شده از اللهم عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖇یا رضا گفتم و وا شد به نگاهت گره ها... 🌹😍
چه خبر ها که رسید از دل این پنجره ها!
یارضا گفته و بینا شده چشمان کسی... یا رضا گفته اسیری که به دادش برسی...🕊
#همه_خادم_الرضاییم 🌱
#امام_رضا علیهالسلام 🌼
@adrakny_313
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌱
#امام_زمان🕊
اللهم عجل لولیک الفرج
😍💠🌱 صلوات خاصه #امام_رضا (ع) 🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْ
#میلاد_امام_رضا علیه السلام 🌼
دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت
جایی ننوشته است گنهکار نیاید...
•••♥️!'
نیگا نکن رفیق! بسپار به دلت... :)
ما ایرانی ها بی برو برگرد به هر جا رسیدیم، قبلش دلو داده بودیم دست امام رضامون...🙃 بعدا نگی کاش و ای کاش، شب میلاد آقا بود، همینجوری دلی اون پیام صلواتی که فلانی بنده خدا گذاشته بود و میخوندندما...
خصوصا شمایی که بابارضا منتظرته برگردی؛ سلام یادت نره مشتی...!
میدونی که جواب سلام واجبه :))🌿
اللهم عجل لولیک الفرج
💔 این دلِ سنگِ مرا ،
« گریه » عجب بود عجب !
دَمِ « نقاره زنت » گرم ، غریب الغربا...
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
#به_وقت_طلوع
※ دعای سپاسگزاری از خداوند
به بعضی نعمتها که فکر میکنی، مغزت سوت میکشد!
چرا از میان میلیاردها آدم، مرا برای چنین نعمتی کنار گذاشتهاند؟
✘ترس هم دارد، نه؟
نعمتی که میدانی نه اندازهی درکت به ادراک وسعت آن میرسد،
و نه بلدی از آن استفاده کنی و شکرش را بجا بیاوری؛
مثل همین نعمت داشتن #امام_رضا علیهالسلام.
دلت میکشد کاش میشد این خدا را درآغوش بگیری و بوسهبارانش کنی، و امام سجاد ع برای این احوالاتت نیز نسخه پیچیده است؛
• یا من فَضُلَ إنعامهُ انعام المُنعمین،
نعمت دادن تو کجا، و دیگر انعام دهندگان کجا؟
• و عجز عن شکره شُکر الشّاکرینْ
که در شکر نعمتت، اهل شکر هم عاجزند.
• و قد جرَّبْتُ غیرَکَ من المأمولینَ لغیری من السّائلین،
و من آزمودهام آنان را که به غیر تو امید بستند،
• فإذا کل قاصدٍ لغیرک مردود،
و دیدم که هر که غیر تو را یار بخواهد، به جایی نمیرسد،
• کلّ طریقٍ إلی سواکَ مسدود
و هر که راهی جز بسمت تو در پیش گیرد، به بنبست میرسد،
• و کلّ خیرٍ عندکَ موجود،
که منبع هر خیری، توئی،
• و کل خیرٍ عند سواکَ مفقود،
و حقیقت خیر، هیچ کجا یافت نمیشود.
و ....
※ دسترسی به متن دعا
Blog.montazer.ir