الهی..!
هر بامدادت؛
رودخانه حیات جاری می شود...
زلال و پاک...
پس چون خورشید
مهربان و گرم وخالصمان ساز...
🕊بسم الله الرحمن الرحیم🕊
سلاام 🙂صبح تون بخیررر🎀
خوش اومدین دوستان🌸
╭┅──────┅╮
🌺 @adventt 🌺
╰┅──────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️یک بام و دو هوای ضد انقلاب: مسجد و حرم تعطیل، چهارشنبه سوری و نوروز به هر قیمت‼️
🔷امیر طاهری از چهرههای اپوزیسیون سلطنت طلب: با وجود کرونا ، چهارشنبهسوری و عید را به هر قیمتی هست برگزار میکنیم!😐
پ:ن: اینها همون سطلنت های خبیثی هستن👈 که با وجود تعطیلی مساجد و حرم ها اون همه لجن پراکنی علیه مکان های مذهبی میکردند و هنوز هم ادامه میدن.❗️ اما حالا با وقاحت تمام میگن نباید بزاریم چهارشنبه سوری تعطیل بشه؟!
⚠️ تا کی باید بخاطر بدعت این جماعت هزینه بدیم اونم تو چنین شرایطی؟!⁉️
#کرونا_را_شکست_میدهیم
#در_خانه_بمانیم
#کرونا
╭┅──────┅╮
🌺 @adventt 🌺
╰┅──────┅╯
⚜ #ختم_قرآن_کریم
🔸 جزء 4 صفحه هفتاد_هشت
🔶 به نیت تعجیل در امر فرج و سلامتی امام زمان (ع ) و به یاد
✨ #شهید_مرتضی_آوینی
#شهید_مهدی_شریعتی_نیا
@adventt l کانال مشتاق ظهور
⚜ #ختم_قرآن_کریم
🔸 جزء 4 صفحه هفتاد_هشت
🔶 به نیت تعجیل در امر فرج و سلامتی امام زمان (ع ) و به یاد
✨ #شهید_مرتضی_آوینی
#شهید_مهدی_شریعتی_نیا
@adventt l کانال مشتاق ظهور
سلام و عرض ادب محضر شما مشتاقان ظهور وهمراهان عزیز🦋🌺
متاسفانه دیروز ایتا قطع شده بود و ما خیلی دلمون براتون تنگ شد😌❤️
واقعا باید قدر این نرم افزار بسیار خوب رو بدونیم. خدا به سازندگان انقلابیش خیر بده.
✅ امروز رو همه ادمین ها به حمایت از پیامرسان ایتا اختصاص بدن هر تعداد پیام که میتونن در جهت افزایش امکانات ایتا در کانال هاشون قرار بدن.
🔷 ظاهرا حدود ۱۰۰ تا سرور نیاز هست و اگه دولت و مجلس بتونن چیزی حدود ۲۰ میلیارد تومن کمک کنن این مشکل حل خواهد شد.
در این کمپین هم میتونید شرکت بفرمایید:👇🏼
https://my.farsnews.ir/c/20105
✅ ایام تبلیغ یک طلبه
کاملا #کورونایی 😂
#قسمت_اول
پرستار اول: آقا مگه با شما نیستم؟ چرا بدون ماسک اومدین داخل؟!
گفتم: ببخشید. نشنیدم. بخش پذیرش کجاست؟
پرستار اول: باید برید اورژانس. سرفتون شدیده؟
گفتم: من سرفه نمیکنم. برای کمک اومدم.
پرستار اول: آهان ... بازم باید ماسک میزدید! چرا ماسک ندارین؟
گفتم: راستش گرون بود... دو تا بیشتر نتونستم بخرم. اونم دادم به عیال و بچه ها.
پرستار اول: باشه حالا ... با من بیایید.
رفتیم تا وارد بخش داخلی شدیم که چشمتون روز بد نبینه! تا درش باز شد، بوی وایتکس خورد به صورتم و سرم گیج رفت! دستمو گرفتم به دیوار تا نیفتم و چشمام بسته بودم.
پرستار اول با حالتی از فریاد گفت: حاج آقا دست به دیوار نزنین! این چه وضعشه؟ نمیدونین اینجا باید کنترل دست داشته باشید؟ چند بار باید تذکر بدن؟
گفتم: ببخشید ... سرم گیج رفت!
پرستار اول: بایدم گیج بره. عادت ندارین به این چیزا . حاج آقا میخوای همین جا با خودم دو تا سلفی بگیری و مثلا بگی منم رفتم کمک بیماران کورونایی و جاتون خالی و همین حالا با یه خانم پرستار یهویی؟!
حتی خندمم نمیومد از بس بوی وایتکسش شدید بود. گفتم: من برای سلفی نیومدم. حتی تلفن همراهمم نیاوردم. چند تا هم لباس من دیدید که برای سلفی اومده باشه مرکز بحران که من یکیش باشم؟
یه پوزخند زد و یه ماسک مچاله شده از جیبش درآورد و گفت: بگیر حاجی! اینو بزن که حداقل خودت کورونا نگیری! اینجوری نگاش نکن. استفاده نشده ازش. تو جیبم بوده و مچاله شده.
اعتماد کردم و زدم. به نظر نمیومد دختر بدی باشه. سر و وضع و زبونش با تیر و طایفه آخوند جماعت و بلکه مذهبی هامون خیلی فرق داشت اما مشخص بود بدذات نیست.
رفتیم داخل. به یه اتاق رسیدیم و دیدم سه چهار تا دکتر و پرستار اونجا هستن. مثل اتاق جنگ دوران دفاع مقدس بود. از بس همه میدویدن و میومدن داخل و مشورت میگرفتن و میرفتن و تلفن مدام زنگ میخورد و حتی فرصت نداشتن نفس بکشن بندگان خدا!
گفتم: ببخشید من اومدم کمک!
پرستار دوم که خانم مذهبی بود اومد به طرفم و گفت: حاج آقا شما مشکل تنفسی و ریه و آسم و این چیزا ندارین؟
گفتم: نه خدا را شکر!
گفت: قرص خاصی مصرف نمیکنین؟
گفتم: نه خدا را شکر!
گفت: جسارتا اعتیاد ... منظورم عادته ... عادت به چیز خاصی ...
چه میدونستم منظورش چیه؟ خیلی جدی و صادقانه گفتم: چرا ... نوشابه خیلی میخورم. مخصوصا اگه سیاه باشه و غذامون هم خورشتی نباشه!
خودش و چند تا مرد و زن همکارش زدن زیر خنده. گفت: اصلا هیچی ... ولش کن ... بلدین غسل و کفن و دفن و این چیزا؟
گفتم: آره خب ... از مرحوم پدر خدا بیامرزم تا الان، سه چهار نفر غسل دادم و کفن کردم و اینا.
گفت: بنظرتون میتونین به بیماران روحیه بدین یا همون کارای مربوط به اموات و این چیزا ؟
یه دکتری گفت: اینا در گریوندن و ذکر مصیبت فوق دکترا دارن! تافل دارن!
همشون زدن زیر خنده. منم حساس نشدم و باهاشون زدم زیر خنده و گفتم: کلا هر جا نیاز باشه کار میکنم. اما بنظرم برای روحیه دادن به بیماران بد نباشم.
خلاصه قرار شد بین تخت ها و بیماران و بخش ها بچرخم و باهاشون خوش و بش بکنم و روحیه بدم و حتی المقدور بخندونم.
ادامه دارد...
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه