eitaa logo
●○ مشتـاق ظھور ○●
613 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
61 فایل
. . ←مدیرڪانال ✯ @m_mataranloie ✯ادمین زیارت عاشورا ← @Alone01 ✯ادمین ختم صلوات ← @Derakhshan20
مشاهده در ایتا
دانلود
●○ مشتـاق ظھور ○●
#اهانت_به_قرآن #داستان_های_قرانی 3 ┄┅┄┅┄┅┄✨🍃🌼🍃✨┄┅┄┅┄┅┄ 🔸آيت‌الله شيخ مجتبي قزويني، رحمه‌الله عليه،
4/۱ ┄┅┄┅┄┅┄✨🍃🌼🍃✨┄┅┄┅┄┅┄ «كربلايي كاظم بيسوادي كه حافظ قرآن شد» 🔸كربلايي كاظم در سال 1300 هجري قمري در روستاي ساروق اراك بدنيا آمد و در همان روستا هم زندگي مي‌كرد. سواد خواندن و نوشتن نداشت و داستان حافظ قرآن شدن او در دوران جوانيش اتفاق افتاد. او در روستا مشغول كار كشاورزي بود، در آن سال يك روحاني جهت تبليغ و بيان احكام حلال و حرام به روستا آمده بود و در منبر و سخنراني خود از خمس و زكات، مسائلي را گفت و توضيح داد كه كساني كه گندم و جو و... آنها به حد نصاب برسد و زكات و حق فقرا را ندهند، مالشان مخلوط به حرام مي‌شود و اگر با عين پول آن گندمهاي زكات نداده، خانه يا لباس تهيه كنند، با آن لباس و در آن خانه نمازشان باطل است، مسلمان واقعي بايد به احكام الهي و حلال و حرام توجّه كند واهميت دهد و زكات مالش را بدهد. (كربلايي) كاظم چون مي‌دانست، صاحب زميني كه در آن كار مي‌كند، مقيّد به پرداخت زكات و حق فقرا نيست، به اين فكر فرو رفت كه پس مال او مخلوط به حرام است و زندگي او با پول حرام مخلوط يا شبهه‌ناك است. 🔸اين مسئله را با صاحب زمين، در ميان گذاشت و از او خواست تا او زكات مالش را پرداخت كند ولي او زير بار نرفت. از اين رو كاظم تصميم گرفت از آن روستا هجرت كرده و درجاي ديگر مشغول كار شود كه اجرت او حلال و پاك باشد، چند سالي خارج از آن روستا به فعاليت پرداخت، تا اين كه از او خواستند به روستاي خود برگردد. 🔸به روستا برگشت و زميني با مقداري گندم در اختيارش گذاشتند تا خودش مستقلاً براي خود كشاورزي كند، او همان سال اول نصف آن گندم را به فقرا داد و نصف ديگر را در زمين كاشت و خدا به زراعت او بركت داد، به حدّي كه بيش از معمول برداشت كرد و از همان سال بنا گذاشت كه نيمي از برداشت خود را به فقرا بدهد و (با اين كه مقدار زكات يك دهم و يا يك بيستم است) هر ساله نصف محصول خود را به فقرا و مستمندان مي‌داد. يك سال هنگام برداشت محصول... داستان کپے🚫 l @adventt l
🌸 ✍ دعوت نامه ای برای منتظران ‌‌‌@adventt
✅ ایام تبلیغ یک طلبه کاملا 😂 پرستار اول: آقا مگه با شما نیستم؟ چرا بدون ماسک اومدین داخل؟! گفتم: ببخشید. نشنیدم. بخش پذیرش کجاست؟ پرستار اول: باید برید اورژانس. سرفتون شدیده؟ گفتم: من سرفه نمیکنم. برای کمک اومدم. پرستار اول: آهان ... بازم باید ماسک میزدید! چرا ماسک ندارین؟ گفتم: راستش گرون بود... دو تا بیشتر نتونستم بخرم. اونم دادم به عیال و بچه ها. پرستار اول: باشه حالا ... با من بیایید. رفتیم تا وارد بخش داخلی شدیم که چشمتون روز بد نبینه! تا درش باز شد، بوی وایتکس خورد به صورتم و سرم گیج رفت! دستمو گرفتم به دیوار تا نیفتم و چشمام بسته بودم. پرستار اول با حالتی از فریاد گفت: حاج آقا دست به دیوار نزنین! این چه وضعشه؟ نمیدونین اینجا باید کنترل دست داشته باشید؟ چند بار باید تذکر بدن؟ گفتم: ببخشید ... سرم گیج رفت! پرستار اول: بایدم گیج بره. عادت ندارین به این چیزا . حاج آقا میخوای همین جا با خودم دو تا سلفی بگیری و مثلا بگی منم رفتم کمک بیماران کورونایی و جاتون خالی و همین حالا با یه خانم پرستار یهویی؟! حتی خندمم نمیومد از بس بوی وایتکسش شدید بود. گفتم: من برای سلفی نیومدم. حتی تلفن همراهمم نیاوردم. چند تا هم لباس من دیدید که برای سلفی اومده باشه مرکز بحران که من یکیش باشم؟ یه پوزخند زد و یه ماسک مچاله شده از جیبش درآورد و گفت: بگیر حاجی! اینو بزن که حداقل خودت کورونا نگیری! اینجوری نگاش نکن. استفاده نشده ازش. تو جیبم بوده و مچاله شده. اعتماد کردم و زدم. به نظر نمیومد دختر بدی باشه. سر و وضع و زبونش با تیر و طایفه آخوند جماعت و بلکه مذهبی هامون خیلی فرق داشت اما مشخص بود بدذات نیست. رفتیم داخل. به یه اتاق رسیدیم و دیدم سه چهار تا دکتر و پرستار اونجا هستن. مثل اتاق جنگ دوران دفاع مقدس بود. از بس همه میدویدن و میومدن داخل و مشورت میگرفتن و میرفتن و تلفن مدام زنگ میخورد و حتی فرصت نداشتن نفس بکشن بندگان خدا! گفتم: ببخشید من اومدم کمک! پرستار دوم که خانم مذهبی بود اومد به طرفم و گفت: حاج آقا شما مشکل تنفسی و ریه و آسم و این چیزا ندارین؟ گفتم: نه خدا را شکر! گفت: قرص خاصی مصرف نمیکنین؟ گفتم: نه خدا را شکر! گفت: جسارتا اعتیاد ... منظورم عادته ... عادت به چیز خاصی ... چه میدونستم منظورش چیه؟ خیلی جدی و صادقانه گفتم: چرا ... نوشابه خیلی میخورم. مخصوصا اگه سیاه باشه و غذامون هم خورشتی نباشه! خودش و چند تا مرد و زن همکارش زدن زیر خنده. گفت: اصلا هیچی ... ولش کن ... بلدین غسل و کفن و دفن و این چیزا؟ گفتم: آره خب ... از مرحوم پدر خدا بیامرزم تا الان، سه چهار نفر غسل دادم و کفن کردم و اینا. گفت: بنظرتون میتونین به بیماران روحیه بدین یا همون کارای مربوط به اموات و این چیزا ؟ یه دکتری گفت: اینا در گریوندن و ذکر مصیبت فوق دکترا دارن! تافل دارن! همشون زدن زیر خنده. منم حساس نشدم و باهاشون زدم زیر خنده و گفتم: کلا هر جا نیاز باشه کار میکنم. اما بنظرم برای روحیه دادن به بیماران بد نباشم. خلاصه قرار شد بین تخت ها و بیماران و بخش ها بچرخم و باهاشون خوش و بش بکنم و روحیه بدم و حتی المقدور بخندونم. ادامه دارد...
🔰با خانواده همسر چطور رفتار کنیم؟ 🔵وقتی ما می کنیم، اکثرا توجه نمی کنیم که با یک خانواده دیگر وصلت کرده ایم. ممکن است این خانواده و رسوم، رفتارها، و عادتهایی برخلاف ما داشته باشند. 🔵زمانی که این نظرها یا اختلاف در زمینه رسم و رسوم و غیره وارد خانواده شما شد، و درگیری شروع می شود. بنابراین یک قاعده کلی درمورد خانواده این است که از به عنوان یک راهنما کمک بگیرید. ✅***رودربایستی همیشه ضروری است!*** 🔵برای بیشتر افراد، ارتباط برقرار کردن با خواهرشوهر و'# مادرشوهر بسیار سخت است. حتی اگر مادرشوهرشان را به عنوان بهترین دوستشان بدانند. بسیاری از مادرشوهرها نگران نحوه رفتار کردن عروسشان با پسرشان هستند. ابتدا ممکن است ارتباط برقرار کردن با کمی سخت باشد اما با مشخص کردن حد و حدودی بین شما و او مشکل حل می شود. 🔵هرگز نباید# مسائل مالی تان را با خانواده همسر در میان بگذارید، نباید بدگویی همسرتان را نزد خانواده اش بکنید و مهم تر از همه آنها نباید از اختلافاتی که داشته اید پیش خانواده شوهرتان حرفی بزنید. نیازی به گفتن ندارد که اختلافات شما با پدر، مادر و خواهر و برادر خودتان هم جزو مگو است که هرگز نباید پیش خانواده شوهرتان آنها را فاش کنید. 🔵خانواده شوهر هر قدر هم باشند، هر قدر به آنها داشته باشید و حتی هر قدر آشنای شما و خانواده تان باشند، باز هم شما را به چشم فرزندانشان نمی بینند. آنها دوستتان دارند اما در جایگاه دوم؛ بعد از فرزندانشان. درست در جایگاه عروسی که به تازگی وارد خانواده شان شده است. 💥پس ها را رعایت کنید. ╭┅──────┅╮ 🌺 @adventt 🌺 ╰┅──────┅╯
4_5881812937114389076.mp3
2.48M
🎧 🎙استاد محمودی ♨️ عجل الله ◀️ 🔸کوتاه و شنیدنی👌 👉 @adventt ادامه دارد....
*نحوه ظهور امام زمان ارواحنا فداه* 📚منبع: 💢مطالب کارشناسی و بررسی شده نشانه های ظهور توسط واحد تحقیق و پژوهش محکمات💢 ⁦●○ http://eitaa.com/joinchat/1298595840C8bda46efbe
●○ مشتـاق ظھور ○●
*نحوه ظهور امام زمان ارواحنا فداه* #قسمت_اول 📚منبع: 💢مطالب کارشناسی و بررسی شده نشانه های ظهور توس
💢سفر به آینده تاریخ 💢 دوستم سلام✋، با چه انگیزه ای این متن را مطالعه می کنی❓می دانی می خواهم تو را به سفری دور و دراز ببرم❓🙂 همسفر خوبم❗️ از تو می خواهم تا همراه من به آینده بیایی❗️ آینده ای که دیدنش آرزوی همه است🤗 🚚 من تو را به روزگاری می برم که قرار است اتفاق جدیدی در عالم بیفتد؛ آری، سخن من در مورد روزگار ظهور است. من می خواهم حوادث آن روزگار را برایت بگویم. آیا آماده هستی❓ حتماً بارها شنیده ای که وعده خدا بسیار نزدیک است. پس برخیز و همراه من به مکه بیا ....🤝 💠 امروز، بیستم "ذی الحجّه" است. ما الان در شهر مکه، کنار کعبه🕋 هستیم. بیست روز دیگر ⏳تا رویداد جهانی باقی(ظهور منجی) مانده است. نگاه کن❗️ ببین که کعبه🕋 چقدر زیبا، جلوه نمایی می کند❗️🌸 آیا موافقی با هم طوافی گرد کعبه بنماییم❓ به راستی چرا "مسجدالحرام" 🕌 این قدر خلوت است؟!🤔 شنیده بودم که خانه خدا 🕋 بسیار شلوغ است وهیچ وقت دور خانه خدا خلوت نمی شود. چرا امروز اینجا این قدر خلوت است❗️❓ آیا عشق و علاقه مردم به کعبه🕋 کم شده است؟ مکه حرم امن خداست؛ امّا امروز سپاهیان "سُفیانی"😈 این شهر را محاصره کرده اند😔 و به همین علّت است که شهر این قدر خلوت است. همسفرم❗️آیا "سُفیانی" را می شناسی❓ آیا می خواهی کمی درباره او برایت سخن بگویم❓🤔 📛"سفیانی" یکی از دشمنان امام زمان ارواحنا فداه است و قیام او از علامت های ظهور معرّفی شده است. تقریباً چند ماه قبل، او در سوریه دست به کودتای نظامی زد و حکومت این کشور را به دست گرفت، سپس به عراق حمله کرد و شهر کوفه را به تصرّف خود درآورد و در این شهر جنایات زیادی انجام داد و تعداد زیادی از شیعیان این شهر را قتل عام کرد. 🔚...... ☘ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج☘ ✴️ما را در ایتا دنبال نمایید؛👇 ══════°✦ ❃ ✦°══════ http://eitaa.com/joinchat/1298595840C8bda46efbe