😳تجلی؛ توجیه #ادعای #خدایی #بهاء!
♦️مدعی پیامبری بهائیت، در موارد بسیاری ادعای خدایی و حتی خداآفرینی داشته است.[1] از اینرو مبلّغان بهائی برای توجیه این #انحرافات پیامبرخواندهی خود، تجلّی را بهترین راه برای توجیه انحرافات او یافتند؛ همچنان که میخوانیم: «میتوانیم بگوییم در جمله "لا إله إلا أنا" مقصود از ضمیر، مظاهر مقدسه هستند که به این خطاب تکلم میفرمایند؛ زیرا حقیقت مظاهر الهی، حقیقت واحده است و لهذا میگوید: "لا إله إلا أنا". #روح #أعظم، قوه تجلّی به جمیع صور را داراست؛ از این جهت ما میتوانیم بگوییم که مظهر ذات خدا عبارت از خداست و مشاهده مظهر خدا، مشاهده نفس خداست».[2]
🔰اما در پاسخ به این توجیه نویسندگان بهائی میگوییم:
1⃣اولاً: ذات الهی محیط و بینهایت و کُنه او درک نشدنی است؛ لذا چگونه #مخلوق محدودی میتواند خود را مظهر "ذات" خدا بخواند! از اینرو قرآن کریم فرموده است: «... لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ ۖ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ [شوری/11]؛ هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا و بیناست».
ثانیاً: پیشوایان الهی همواره با غالیان و کسانی که ادعای حلول خدا در اجسام آنها را میکردند، برخورد شدیدی کرده و از اینرو احادیث بسیاری در نفی غلوّ و غالی وجود دارد.[3]
2⃣ثالثاً: نویسندگان بهائی برای توجیه غلطهای پیشوایان خود، با چه سندی پیامبران را متهم به ابراز ادعای "خدایی" میکنند، حال آنکه خدای تعالی صراحتاً در قرآن میفرماید: «مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَٰكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ [آلعمران/79]؛ برای هیچ بشری سزاوار نیست که خداوند، کتاب آسمانی و حکم و نبوّت به او دهد سپس او به مردم بگوید: "غیر از خدا، مرا پرستش کنید!" بلکه (سزاوار مقام او، این است که بگوید:) مردمی الهی باشید، آنگونه که کتاب خدا را میآموختید و درس میخواندید! (و غیر از خدا را پرستش نکنید!)».
📚پینوشت:
[1]. عباس افندی، مکاتیب، کردستان العلمیه: 1330 ق، ج 2، ص 255-254.
[2]. احمد حمدی آلمحمد، دلیل و ارشاد، 126 بدیع، ص 73.
[3]. ر.ک: محمد محمدی ریشهری، میزان الحکمه، 1404 ق، ج 7، ص 287-282.
🔴نقد وبررسی بهائیت
♨️ @n_bahaiat
🔴آخرین اخبار فرق، ادیان و مذاهب
♨️ @adyannet 👈
😳تجلی؛ توجیه #ادعای #خدایی #بهاء!
️مدعی پیامبری بهائیت، در موارد بسیاری ادعای خدایی و حتی خداآفرینی داشته است.[1] از اینرو مبلّغان بهائی برای توجیه این #انحرافات پیامبرخواندهی خود، تجلّی را بهترین راه برای توجیه انحرافات او یافتند؛ همچنان که میخوانیم: «میتوانیم بگوییم در جمله "لا إله إلا أنا" مقصود از ضمیر، مظاهر مقدسه هستند که به این خطاب تکلم میفرمایند؛ زیرا حقیقت مظاهر الهی، حقیقت واحده است و لهذا میگوید: "لا إله إلا أنا". #روح #أعظم، قوه تجلّی به جمیع صور را داراست؛ از این جهت ما میتوانیم بگوییم که مظهر ذات خدا عبارت از خداست و مشاهده مظهر خدا، مشاهده نفس خداست».[2]
اما در پاسخ به این توجیه نویسندگان بهائی میگوییم:
1⃣اولاً: ذات الهی محیط و بینهایت و کُنه او درک نشدنی است؛ لذا چگونه #مخلوق محدودی میتواند خود را مظهر "ذات" خدا بخواند! از اینرو قرآن کریم فرموده است: «... لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ ۖ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ [شوری/11]؛ هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا و بیناست».
ثانیاً: پیشوایان الهی همواره با غالیان و کسانی که ادعای حلول خدا در اجسام آنها را میکردند، برخورد شدیدی کرده و از اینرو احادیث بسیاری در نفی غلوّ و غالی وجود دارد.[3]
2⃣ثالثاً: نویسندگان بهائی برای توجیه غلطهای پیشوایان خود، با چه سندی پیامبران را متهم به ابراز ادعای "خدایی" میکنند، حال آنکه خدای تعالی صراحتاً در قرآن میفرماید: «مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَٰكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ [آلعمران/79]؛ برای هیچ بشری سزاوار نیست که خداوند، کتاب آسمانی و حکم و نبوّت به او دهد سپس او به مردم بگوید: "غیر از خدا، مرا پرستش کنید!" بلکه (سزاوار مقام او، این است که بگوید:) مردمی الهی باشید، آنگونه که کتاب خدا را میآموختید و درس میخواندید! (و غیر از خدا را پرستش نکنید!)».
📚پینوشت:
[1]. عباس افندی، مکاتیب، کردستان العلمیه: 1330 ق، ج 2، ص 255-254.
[2]. احمد حمدی آلمحمد، دلیل و ارشاد، 126 بدیع، ص 73.
[3]. ر.ک: محمد محمدی ریشهری، میزان الحکمه، 1404 ق، ج 7، ص 287-282.
نقد وبررسی بهائیت
♨️ @n_bahaiat
آخرین اخبار فرق، ادیان و مذاهب
♨️ @adyannet
😳حکایت #اسماعیلِ #بهاءالله!
💥پیامبرخواندهی بهائیت از نخستین همسر خود که "#آسيه" نام داشت، صاحب دو پسر با نامهای عباس (مقلب به #غصن #أعظم) و مهدی (ملقب به غصن أطهر) شد. زندگی مهدی در سنّ جوانی، با سقوط از روزنهی بام در شهر عکّا، پایان یافت.[1] از اینرو پیامبرخواندهی بهائیت نیز که گویا از مرگ پسر خود بسیار متأثر گشته بود، فوراً دست به قلم برده و لوحی دربارهی مهدی نوشت و او را به حضرت اسماعيل و حضرت عيسی مسيح و حضرت امام حسين (عليهم السلام) تشبیه نمود.
💠به راستی چگونه میتوان بیاحتیاطی جوانی که به سقوط او از پشت بام منجر شد را به قربانی کردن حضرت اسماعیل (علیه السلام) توسط پدرش حضرت ابراهیم (علیه السلام) تشبیه کرد؟!
♻️و به راستی چه شباهتی میان فداکاری و جانبازی امام حسین (علیه السلام) و تمام اصحابش برای برپایی دین خدای سبحان، با افتادن فرزند مدعی کذّابی از پشتبام وجود دارد؟! آيا افتادن از پشت بام با فدا کردن یکی است؟! آیا اين حادثه، نهايت خودخواهی پیامبرخواندهی بهائیت را نمیرساند که آدمی، سقوط فرزندش را از پشت بام، به منزلهی کار عظيم ابراهيم و پسرش (علیه السلام) میشمارد؟ و يا آن را با فداکاری شگفتآور حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) مقايسه کند؟
✅آری؛ همين خودپسندی بيش از حدّ موجب شد تا سرکردگان بهائیت، خود را برتر از غیر دانسته و متحد با ذات خدا بدانند و به ادعای ربوبيت و الوهيت برخیزند.[3]
📚پینوشت:
[1]. شوقی افندی، قرن بديع، ترجمه: نصرالله مودت،125 بدیع، ج 2، صص 301-300.
[2]. همان، ص 302.
[3]. ر.ک: عباس افندی، مکاتیب، نسخهی الکترونیکی، ج 2، ص 255.
نقد وبررسی بهائیت
♨️ @n_bahaiat
آخرین اخبار فرق، ادیان و مذاهب
♨️ @adyannet