✨﷽✨
#پندانه
🔴حواسمان به فرشته و شیطان درونمان باشد
✍حاکمی ماهرترین نقاش مملکت خود را مامور کرد که در مقابل مبلغی بسیار، از فرشته و شیطان تصویری بکشد که به عنوان آثار هنری زمانش باقی بماند.نقاش به جستوجو پرداخت که چه بکشد که نماد فرشته باشد، چون فرشتهای برایش قابل رؤیت نبود.
کودکی خوشچهره و معصوم را پیدا کرد و تصویر او را کشید تا اینکه تصویری بسیار زیبا آماده شد که حاکم و مردم به زیبایی آن اعتراف کردند.نقاش به جاهای بسیاری میرفت تا کسی را پیدا کند که نماد چهره شیطان باشد و به هر زندان و مجرمی مراجعه کرد، اما تصویر موردنظرش را نمییافت چون همه بندگان خدا بودند، هرچند اشتباهی کردہ بودند.
سالها گذشت اما نقاش نتوانست تصویر موردنظر را بیابد. پس از 40 سال که حاکم احساس کرد دیگر عمرش به پایان نزدیک شده است، به نقاش گفت:هر طور شده این طرح را تکمیل کن تا در حیاتم این کار تمام شود. نقاش هم بار دیگر به جستوجو پرداخت تا مجرمی زشتچهره و مست با موهایی درهم ریخته را در گوشهای از خرابات شهر یافت.
از او خواست در مقابل مبلغی بسیار اجازہ دهد نقاشیاش را به عنوان شیطان رسم کند. او هم قبول کرد. متوجه شد که اشک از چشمان این مجرم میچکد. از او علت آن را پرسید؟مجرم گفت:من همان بچه معصومی هستم که تصویر فرشته را از من کشیدی! امروز اعمالم مرا به شیطان تبدیل کرده است.
🔰خداوند همه ما را همانند فرشتهای معصوم آفرید اما...
@adyanoerfann 🌿🌼👈👈
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍مرد آجیلفروشی بود که به برخی زنان برای کار در منزل گردو میداد و در ازای شکستن گردوها مبلغی به عنوان دستمزد به آنان پرداخت میکرد. روزی زنی از او یک گونی گردو برای کار خواست. مرد، یک گونی گردو آورد و به او گفت: من گونی را شمردهام! سه هزار و صد و دو گردو دارد. زن گفت: نرو و نزد من بمان تا آن را بشمارم و تحویل بگیرم. مرد گفت: من کار زیادی دارم، اگر چنین کنم از کسب و کارم باز میمانم. زن گفت: پس یک راه بیشتر نداری که به من اعتماد کنی و من هر چه شمردم باید آن را قبول کنی. مرد گفت: من شمردهام و تو باید شمارش مرا بپذیری، زن گفت: گردوهای خود بردار؛ من نمیتوانم. مرد آجیلفروش، گونی گردوی خود برداشت و برد.
شب که آجیلفروش از سر کار برگشت، به درب منزل آن زن رفت و کلید انبار خود را به او داد و گفت: تو امینترین کسی هستی که در این شهر یافتم. چون کسی که امانتی را درست تحویل بگیرد نزد صاحب آن همان کسی است که میخواهد درست آن را تحویل دهد. من نه گردوها را شمرده بودم و نه اگر میشکستی میتوانستم آنها را بشمارم. هدفم امتحان صداقت تو در امانتداریات بود که آن را ثابت کردی؛ زیرا کسانی که چیزی را بدون شمارش تحویل میگیرند، کسانی هستند که بدون شمارش هم تحویل میدهند و راه را بر نفس خود، برای خیانت در امانت، باز نگه داشتهاند.
↶【به ما بپیوندید 】↷
@adyanoerfann 🌿🌼👈👈
🔰غصه خوردنهای بی منشأ
✍️استاد فاطمینیا: گاهی اوقات ما یک غُصههایی داريم که منشأ آن معلوم نیست و فرد نمیداند که چه اتفاقی افتاده که دلش گرفته است! در اين مواقع بايد گفت انشاءالله که خير است.
گاهی دل گرفتنیهایی هست که هيچ منشأیی ندارد و فرد به سبب آنها غُصه میخورد. در حديث داريم که اين غصه خوردنهای بدون منشأ، سبب "آمرزش گناهان" میشود.
@adyanoerfann 🌿🌼👈👈
به بزرگی از اهل معرفت گفتند: نصیحتی بفرمایید؛
مقداری سکوت کرد و فرمود:
با آبروی کسی بازی نکنید!
آیت الله فاطمی نیا
#حواسمون_باشه...
#تلنگر
🌺 بعضی ﭼﻚﻫﺎ ﺩﻭ ﺍﻣﻀﺎ ﺩﺍﺭﻧﺪ؛
ﺗﺎ ﺍﻣﻀﺎﻱ ﺩﻭﻡ ﻧﺒﺎﺷﺪ نقد ﻧﻤﻲﺷﻮﻧﺪ،
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﺍﻣﻀﺎﯼ ﺩﻭﻡ،
ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻫﻞ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﻢ ﺍﻣﻀﺎ ﻛﻨﻨﺪ،
ﻫﻴﭻ ﻓﺎﻳﺪﻩﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ!
ﺑﺎﻧﻚ ﻓﻘﻂ ﺻﺎﺣﺐ ﺍﻣﻀﺎ ﺭﺍ ﻣﻲﺷﻨﺎﺳﺪ.
ﺣﺎﻝ، ﺍﺗﻔﺎﻗﺎﺗﯽ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺑﻴﻔﺘﺪ، ﻣﺜﻞ ﭼﻚ دﻭ ﺍﻣﻀﺎ ﻣﯽﻣﺎﻧﺪ!!
ﻳﻚ ﺍﻣﻀﺎﯼ ﺁﻥ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺎﺳﺖ ﻭ ﻳﻚ ﺍﻣﻀﺎﯼ ﺩﻳﮕﺮﺵ ﺧﻮﺍﺳﺖ خدﺍﺳﺖ...
ﺗﺎ ﺍﻭ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﻫﻴﭻ ﺍﻣﻜﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ،
ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻫﻤﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ.
«اگر تیغ عالم بجنبد زجای»
«نبرّد رگی تا نخواهد خدای»
ﭘﺲ ﺍﮔﺮ ﻛﺴﻲ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺗﻬﺪﻳﺪ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺁﺑﺮﻭﻳﺖ ﺭﺍ ﻣﻲﺭﻳﺰﻡ، سکه ﻳﻚ ﭘﻮﻟﺖ ﻣﻲﻛﻨﻢ،
ﻛﺎﺭﯼ ﻣﻲﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﻭﻱ ﻳﺦ ﺷﻮﯼ،
ﺑﻼﻳﯽ ﺳﺮﺕ ﻣﻲﺁﻭﺭﻡ ﻛﻪ ﻣﺮﻍﻫﺎﯼ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﻨﻨﺪ...
ﻫﻴﭻ ﻧﺘﺮﺱ!
ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﭼﻚ ﺩﻭ ﺍﻣﻀﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﻣﻀﺎﻱ ﺩﻭﻡ ﻣﺎﻝ ﺧﺪﺍﺳﺖ؛
ﻳﻌﻨﯽ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺗﺎ ﺁﺑﺮﻭﯼ ﺗﻮ ﺭﻳﺨﺘﻪ ﺷﻮﺩ،
ﻭ ﺍﻭ ﻳﺎ ﻧﻤﻲﺧﻮﺍﻫﺪ،
ﻳﺎ ﺍﮔﺮ ﻫﻢ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ، ﻫﺮﭼﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﺳﻮﺩ ﺗﻮﺳﺖ...
«ﻫﺮ ﭼﻪ ﺁﻥ ﺧﺴﺮﻭ ﻛﻨﺪ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﺑﻮﺩ»
#تلنگر
میگویند در دل هر اناری، یک دانهی بهشتیست...
اما ما که هیچوقت نمیفهمیم بین آن همه دانه کدامش آن دانهی بهشتیست...
به همین دلیل، همیشه میگویند یک انار را تا دانهی آخر کامل بخورید...
حالا هم... این مسیر بندگی، مثل دانههای انار میماند...
ما نمیدانیم که کی، کجا، کدام یکی از این کارها قرار هست آن دانه بهشتی باشد که ما را به خدا میرساند!
برای همین هم باید دانههای بهشتی انار زندگیمان را سفت بچسبیم که یکی از آنها هم از دستمان نرود...
#سمت_نور
#برنامه_ریزی آخر شب
۱. ابتدا رسیدگی به برنامه ی اول صبح؛ بررسی کن ببین آیا برنامه ی را که صبح چیدی، بهش عمل کردی یا نه؟ چند درصد برنامه را پیش بردی؟
۲. اگر طبق برنامه پیش نرفتی یا بخشی را بهش عمل نکردی؛ حالا فکر کن و علت پیش نرفتن طبق برنامه را کشف کن، اون ریشه را پیدا کن، قطع کن. اگر سراغ شاخه و برگ ها بری، و ریشه را قطع نکنی، فردا دوباره مرتکب همان خطا خواهی شد. مثال بزنم براتون. مثلا تصمیم داشتی غیبت نکنی، اما غیبت کردی؛ فکر میکنی و با خود میگی فردا دیگه پشت سر فلانی غیبت نمیکنم ولی دوباره فردا غیبت میکنی، اما این بار پشت سر فرد دیروزی نیست بلکه پشت سر فرد دیگری هست. علت اینکه غیبت کردن را ادامه دادی چی بود؟ با اینکه فکر هم کرده بودی و تصمیم بر ترک غیبت داشتی؟ جواب: چون شما سراغ ریشه غیبت نرفته بودی، بلکه سراغ شاخه و برگ رفته بودی؛ مثلا ریشه غیبت کردن، تکبر هست، خود برتر بینی، زود قضاوت کردن؛ در این صورت وقتی ریشه را پیدا کنم، از فردا تلاش میکنم اون حس خود برتر بینی را از بین ببرم و اون حس هم مثلا تنها با یاد مرگ از بین میره؛ لذا برای اینکه ریشه را خشک کنم، یاد مرگ را در دلم بیشتر میکنم و این کمک میکند جرئت نکنم سراغ غیبت کردن بروم. این مثال بود؛ خودتان بشینید ریشه ها و علت اصلی خطاهای تان را کشف کنید و راه خشک کردن آن را نیز پیدا کنید تا درمان اساسی کرده باشید. اگر سراغ شاخه و برگ برید، میبینید که عمرتان دارد به سر می اید ولی هنوز درگیر همان خطای تان هستید. باید اساسی، ریشه ی و عمیق فکر کرد.
۳. بابت کارهای خوبت، آن بخشی از کارهایت که طبق برنامه پیش رفته، خداروشکر کن و خودت را تشویق کن.
قسمت پر لیوان خوبی هایت را حتما ببین تا به خودت امیدوار باشی و انرژی و شوق کافی برای فردا داشته باشی.
۴. به روزی که از دست رفته و دیگه به هیچ وجه بر نخواهد گشت، توجه عمیق کن تا قدر ثانیه به ثانیه ها را بیشتر بدانی و بدانی که امروز هر چه که بود، با تمام اتفاقاتی که در آن افتاد، چه خوش چه ناخوش، چه اینکه در معرض گناه قرار گرفتی و گناه نکردی و چه گناه کردی تمام شد، رفت و اصلا بر نخواهد گشت. فرصت امروز تمام شد؛ فردا روز جدید است و دیگر امروز نیست.
۵. یاد گذشتگان بیفت، کسایی که دیگه هیچ کس از اونا یادی نمیکنه، ثواب کارهایت را براشون بفرست که حسابی خوشحال شون میکنی و بعد چندتا استغفار در سجده کن تا با ارامش کامل به خواب بری.
#مهارتهای_ارتباطی
♦️ *كينه به دل گرفتن از مومنين، ممنوع است*
📗 صحیفۀ سجادیه، دعای ۴۷ (دعای روز عرفه):
🔆 «وَ انْزَعِ الْغِلَّ مِنْ صَدْرِي لِلْمُؤْمِنِينَ، وَ اعْطِفْ بِقَلْبِي عَلَى الْخَاشِعِينَ، وَ كُنْ لِي كَمَا تَكُونُ لِلصَّالِحِينَ، وَ حَلِّنِي حِلْيَةَ الْمُتَّقِينَ، وَ اجْعَلْ لِي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْغَابِرِينَ، وَ ذِكْراً نَامِياً فِي الآْخِرِينَ، وَ وَافِ بِي عَرْصَةَ الْأَوَّلِينَ.»
✨ خدایا! کینۀ مؤمنین را از سينۀ من ریشهکَن کُن.
❇️ اگر بخواهیم ارتباط صحیح با افراد داشته باشیم، ابتدا باید به خدا پناهنده بشویم. بالاخره همۀ ما آسیبهایی به همدیگر رساندهایم که موجب کینه شده! کینه، بیدليل اتفاق نمیافتد.
🍃 از خدای سبحان میخواهیم کینۀ مؤمنین را از سینۀ ما خارج کند. اما در مورد غیر مؤمنین درخواست خارج شدن كينه را نمیكنيم؛ زيرا هر روز دشمنان اهلبیت را لعن میکنیم و آتش لعن در دلمان شعلهورتر میشود و نمیتوانیم کوتاه بیاییم.
✨ خدایا! تو سینۀ مرا پاکسازی کنی.
💢 نزع آورده شده است؛ یعنی در ارتباطات با مؤمنین نباید ذرهای کینه در میان باشد كه در روابط آنها تأثیر بگذارد.
♦️اساساً نبايد دل ما گرفتار آسیب رسانی به مؤمنین باشد و بهدنبال مكر و نقشه كشی برای آنان باشيم حتی اگر دلخوریهايی هم وجود داشته باشد بايد قبل از نهادينه شدن در سينه، آن را مرتفع كنيم.
🔆 «وَ اعْطِفْ بِقَلْبِي عَلَى الْخَاشِعِينَ»
✨ خدایا! من قلباً نسبت به كسانی كه در مقابل تو خشوع دارند، مهربان باشم.
❇️ قرار نیست روابط ما با همه یکسان باشد. کسانی را قلباً دوست داریم و کسانی را بهطور رسمی ارتباط برقرار میکنیم.
قانون همین است كه ارتباط با افراد مختلف يكسان نباشد قرار نیست!
💠 *ذكر خير ماندگار*
🔆 «وَ اجْعَلْ لِی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْغَابِرِينَ»
✨ خدایا! از تو میخواهم ذکر خیر از من را ماندگار كن.
✴️ *این یکی از نیازهای ماست كه در میان بازماندگان ذکر خیرما باقی بماند.*
🍀 امیرالمؤمنین در وصیتهایشان میفرمایند:
🔆 «خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مُتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُم»
📙 نهجالبلاغه، حکمت ۹
(با مردم چنان آميزش و رفتار نمائيد كه اگر در آن حال مرديد (در مفارقت و جدائى) بر شما بگريند، و اگر زنده مانديد خواهان معاشرت با شما باشند.)
❇️ بهگونهای زندگی کنید که وقتی نیستید برای شما گریه کنند؛ یعنی اینقدر به شما علاقمند باشند.
✨ خدایا! مرا طوری قرار بده که همه مدح و ثنای مرا بگویند و بازماندگان از من خاطرۀ بد نداشته باشند.
❇️ *در ارتباطات سالم و مهارتهای ارتباطی، باید طوری برخورد کنیم که افراد بگویند غیر از تعریف و خوبی چیزی از او مشاهده نكرديم.*
💢 اگر انسان فکر کند که بهزودی میميرد و عمر دنيا كوتاه است، وقتی نمیداند فردا هست یا خير، ناخودآگاه خوب میشود و هر خیری از دستش بربیاید انجام میدهد و خدای سبحان ثناگویی او را در بازماندگان جاری میکند.
♦️ انسانها برای یک وجود خنثی، که ثناگویی ندارند! وجود مؤثر موجب ثناگویی میشود!
🍃 از خدای سبحان درخواست میکنیم تا زنده هستیم ما را وجود مؤثر و مفیدی برای اطرافیانمان قرار بدهد که بعد از مرگمان ثناگوی ما باشند.
🔆 «وَ ذِكْراً نَامِياً فِي الآْخِرِينَ»
✨ خدايا! میخواهم ذکر من در ميان آيندگان رشد و نمو داشته باشد.
وجودی داشته باشم که بعد از مرگم روز به روز جلوهگرتر شود.
❇️ ارتباطات ما نه فقط با افراد زمان خودمان به نحو زیبایی باشد، بلکه با افرادی که در تاریخ و بعد از ما خواهند آمد، رابطۀ خوبی برقرار کنیم.
🔰 خانمی نقل میكرد به یک شهیدی توسل پيدا کرده بود که شوهرش از کما برگردد. شهید هم اجابت كرده و با آن مرد در کما ارتباط برقرار کرده بود. در واقع آن شهید نه فقط در بازماندگان خود بلکه در بارۀ غریبهها هم موثر است.
💢 گاهی اوقات وجود يك فرد آنقدر گسترده میشود كه مثلاً یک عالِم هزار سال قبل یک کتابی نوشته و در حال حاضر هنوز از آن کتاب استفاده میشود.
📌 ادامه دارد...
📚 « استاد بروجردى»
@adyanoerfann 🌿🌼👈👈