🖌تصوف و جاهلیت - #بخش_سوم
📝بعد از همه آن وقايع، جبهههاي جديدي با عوامل تازه برنامهريزي شده براي دگرديسي در افکار و انديشههاي مسلمين باز شد که زيربناي بسياري از اتفاقات و حوادث تلخ براي آيندهاي نامعلوم بود. از آن ميان به دو عامل اساسي و زيربنائي براي دگرگوني اسلام به معنويتي غير الهي اشاره ميشود:
1- منع از کتابت و نوشتن حديث
2- توسعه ميدان براي تبليغ راهبان و دانشمندان يهود و نصاري.
3-
1. منع از کتابت و نوشتن حديث
براساس تاريخ قطعي و مسلم ، پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله براي بعد از خودشان چندين وديعه و امانت را در ميان مسلمانان به جاي گذاردند:
الف: قرآن فرقان، که تمام خواستهاي الهي در آن بيان شده بود «ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز، و مايه هدايت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است! وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ».
ب: سنت، همان قول، فعل و تقرير پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله بود که الفاظ و معاني قرآنِ مبين را تفسير، تبيين و تشريح ميساخت. «ما اين ذكر [قرآن] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى و شايد انديشه كنند! وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» که چندين شاخصه دقيق دارد:
1. اقتباس از وحي الهي،
2. سالم از خطا و اشتباه،
3. مصون از ضعف و سستي
4. مطابق عقل سليم.
و شاخصهاي ديگر...
ج: اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام، که در عصمت و حجيت قول آنها، حديث متواتر ثقلين کفايت ميکند.
پيرو اين حقايق تحقق يافته، طبيعي بود که مسلمانان با حجتهاي الهي همراه شده، صحيفه آسماني، وحي خداوندي و حقايق گرانبهاي حکمت رباني را بدون التقاط و درهمآميزي و تفسير به رأي، از کارشناسان اين کتاب طلب ميکردند همچنان که خود پيامبر صلي الله عليه و آله به آن تأکيد کرده بودند. اما آنچه اتفاق افتاد چيزي نبود که مورد نظر خدا و رسولش بود.
در اوضاع پيچيده و غير عادي، بعد از حذف اهل بيت عليهم السلام، جدال به غير احسن و ناميموني با مقدمه و استنباطات غلط به نتيجهاي فوق غلط! انجاميد. با برنامهريزي هدف دار، کلام و بياني را از زبان پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله جعل کرده و با افسانه غير قابل فهمي، بر عليه خود سنت نبي گرامي اسلام صلي الله عليه و آله به کار بردند. افسانه با يک خط درشت براي تجزيه و جداسازي در اضلاع اسلام به نگارش درآمد که: «پيامبر نه تنها براي کتابت و نوشتن حديث اذن ندادند ، بلکه اگر چنان چه احاديثي هم نوشته شده باشد به دستور خود ايشان بايستي از بين برده شوند!!». راستي، اگر اين گفته درست و مستند باشد چرا شامل خود اين حديث نشود؟
تاريخ هرگز از يادش نرفته است که خليفه ثاني امثال «ابوذر صحابي صديق»، «عبدالله بن مسعود» و«ابي درداء» را از دور و نزديک جمع کرد و به آنان گفت: «اين احاديث چيست که از محمد صلي الله عليه و آله پخش و نشر ميکنید». و تاريخ حديث، روايتهاي ديگري از دومی نقل ميکند که پس از دريافت گزارش از کتابها و نوشتههاي مردم، به ايراد سخنراني ميپردازد و ميگويد: در نزد شما نوشتههايي وجود دارد که بايستي همه آنها را ارسال کنيد و کسي چيزي در دستش نماند تا من همه آنها را ببينم و در باره آن نظر بدهم. مردمي که نوشتههاي حديثي از پيامبر نزدشان بود با اين گمان که نگاه خواهد کرد و اختلاف حديثي را رفع و دوباره باز خواهد گرداند، نوشتهها و کتيبهها را فرستادند و او بدون فوت وقت همه آنها را سوزاند و گفت: اکاذيبي هستند مثل اکاذيب اهل کتاب!!». از شخصي که خود رسول اکرم صلي الله عليه و آله را از کتابت کلامش جلوگيري ميکند انتظاري بيش از اين، خلاف عقل بديهي است. و مضحکتر از اين، مردماني فلجعقل، که خودشان را پيرو ديني ميدانستند که از درک اصول اوليه اين دين عاجز بودند.
💠کانال فرق و ادیان استان قم💠
🆔 @adyaneqom
#قوم_یهود
#بخش_سوم
آزاد شود قدس و شود خصم چه حیران
وقتی که شود فتح، همان ملک سلیمان
از کرب و بلا میگذرد، قبله ایمان
با پرچم های سیه از سمت خراسان
بیست صفر و ماه عزایی که سیاه است؟
آیا به همان پرچم ها نیز گواه است؟
شاید بله شاید نه ولی آنچه که راه است
صهیون ز محبان حسین(ع)، محو و تباه است
ما وارث سلمان شده و وارث مختار
ماییم محبان علی(ع) حیدر کرار
با خامنه ای عهد ببندیم در این کار
با اسلحه یا با قلم آییم به پیکار
ای رهبر محبوب من و عشق و وجودم
هرچند بدم عاشق رخسار تو بودم
هر لحظه تو را در دل و اندیشه ستودم
با اینکه بدم دشمن سرسخت یهودم
ای نایب مهدی(عج)، تو مرا خوب دعا کن
از این قفس تن که در آنم تو رها کن
یعنی ز دعا قلب مرا سمت خدا کن
یادی ز حقیر پیش امام و شهدا کن
سُراینده: علی شیرازی
#نقد_و_بررسی_مسیحیت
#نقد_و_بررسی_یهودیت
#آزادی_قدس_شریف
#آزادی_فلسطین
🔰 @adyanuniv 🔰