♦️ برخی از افراد خوشبین ممکن است نظر غیر واقعبینانهای دربارهی آسیبپذیری نسبت به عواقب رفتارشان داشته باشند.
🔷 برای مثال، امکان دارد که آنها در سیگار کشیدن، مشروبخواری، یا مصرف دارو زیادهروی کنند و به خودشان بگویند که این رفتارها نمیتوانند به آنها صدمه بزنند، زیرا نگرش آنها خیلی مثبت است.»[2]
🔶 اگر بخواهیم قانون جذب را تا حد امکان با خصلت خوشبینی تطبیق کنیم، میتوانیم بگوییم که از دیدگاه قانون جذب، خوشبینی موجب آزاد شدن انرژیهای ذهنی و تأثیر آن بر کائنات میشود. تطبیق قانون جذب با خوشبینی به این معناست که خوشبینی راه دستیابی به آرزوها و اهداف است.
🔷 پس هر کس که امیدوار و خوشبین است، نباید در زندگی به ناکامی برسد و تجربهی ناکامی داشته باشد و ما هرگاه که فکر میکنیم به نتیجه میرسیم، کسی یا چیزی را در جایی میبینیم، در معاملهای سود میکنیم، در آزمونی موفق میشویم و...، نباید برخلاف آن اتفاق بیفتد، زیرا همین تصور خوشبینانهی ما بر کائنات و زندگی ما تأثیر میگذارد و ممکن نیست که به نتیجهای ناهماهنگ با تصورمان برسیم.
🔶 به راستی زندگی ما و تجاربی که تاکنون داشتهایم و یا در زندگی دوستان و نزدیکانمان شاهد آن بودهایم این را تأیید میکند❓
🔷 یعنی همه، به هرچه میخواهند و خوشبینانه به آن امیدوارند، رسیدهاند❓
🔶 اگر خوشبینی را با موضوع انرژی و تأثیر ذهن بر کائنات ترکیب کنیم، میتوانیم آنرا به عنوان بخشی از قانون جذب بپذیریم، اما آیا به راستی این قانون درست است❓ یا تجربهها و مشاهدات آن را تأیید میکند❓
🔷 شاید برای کسانی که از برخی بیماریهای روانی رنج میبرند، به همه چیز بدبیناند و یا به علت ناکامیها، بدبینیها و منفی بافی، به افسردگی شدید دچار شدهاند، این قانون جذب تا حدی مؤثر باشد، اما نمیتوانیم همه مردم را بیماران روانیِ وخیم تصور کنیم.
🔶 ممکن است این آموزشها برای افراد بیمار بهطور محدود کمک کننده باشد، البته در اینجا نیز باید به برخی از مسائل اخلاقی توجه کرد که آیا ما مجازیم برای درمان یک فرد به او دروغ بگوییم یا نه❓
🔷 یا دروغهای یک درمانگر دربارهی تأثیر خوشبینی، نیروی ذهن، کائنات و غیره از نوع دروغهای مصلحتی به شمار میآید یا نه❓
🔶 البته این مسائل به قلمرو اخلاق کاربردی مربوط میشود. محققانی در جهانی هستند که میکوشند پاسخی مناسب به این گونه ابهامات اخلاقی بدهند.
🔷 ولی آنچه واضح و مسلم است اینکه آموزش عمومی این مطالب دستکم اهانت به مردم است. کسی حق ندارد همه مردم را بیماران وخیم روانی تصور کند و بعد شیوههای درمانی خاص را برای عموم به کار گیرد.
♦️ مردم سالم، در دنیای واقعی زندگی میکنند و از دیگران انتظار دارند که مطالب را براساس واقعیت بیان کنند و در غیر این صورت او را دروغگو میدانند.
🔻 پینوشت:
[1]. شاه کلید، جک کنفیلد، نسل نواندیش، تهران، 1387، ص 51-59.
[2]. جادوی فکر بزرگ، دوان شولتز، فیروزه، تهران، ص 497.
برای اطلاع بیشتر: نگاهی متفاوت به قانون جذب، مظاهری سیف، صهبای یقین، ص 22.
#قانون_جذب
#عرفان_های_نوظهور
♦️ ذکر « اُم ناما شیوایا » نشان ارادت به شیوا ( یکیاز خدایان مکاتب هندویی ) است.
🔷 روز غدیر نشان جایگاه مفهوم امامت در مکتب شیعه است.
🔶 رود گنگ در نزد هندوها نشان طهارت روحی و زدودن ناپاکیهاست.
🔷 عدد 11 از اعداد مقدس در کابالاست .
🔶 « کندالینی » و « چاکرا » نماد انرژی حیات در یوگا و بعضی از مکاتب شرقی است.
🔷 خلاصه، به هر چه که با زبان اشاره و به گونه مجمل به انعکاس باور و یا بینشی بپردازد نماد اطلاق میشود.
🔶 نماد بر خلاف آنچه تصور میشود در قدم اول نه با قوۀ اندیشه و دراکه انسان، که با احساس و عواطف آدمی ارتباط میگیرد. اگر چه قوۀ فکری انسان نیز از تیر رس نماد در امان نیست و شعاع تأثیر نماد به ساحت قوۀ عاقله هم میرسد، اما آنچه نماد در مواجهه اول، آن را نشانه میگیرد قوای حسی و هیجانات درونی است.
🔷 نماد برای تسخیر روح و قلب انسانها ساخته شده نه برای اقناع عقل آدمی. علت ایناست که نماد از جنس هنر است ( غالب نمادها دیداری یا شنیداریاند ) و از راه حس به ساحت وجود آدمی وارد میشود .
🔶 هر چه از راه ابزارهای حسی وارد شود، ابتدا قوای عاطفی را بر میانگیزاند و آنگاه اندیشه انسان را جهت داده و به باورها و اعتقادات سمت و سو میبخشد.
🔷 مکاتبی در تبلیغ خود موفقترند که تبلیغ خود را با نماد آغاز کنند؛ یعنی اگر از ابتدا به واسطۀ این ابزار با مخاطب ارتباط گیرند شانس بیشتری برای جذب مخاطب خواهند داشت.
🔶 البته این کلام به این معنا نیست که نماد به تنهایی برای بقای یک آیین کافی است، بلکه به این معناست که اگر دیگر شرایط و بسترهای لازم فراهم باشد، انتخاب چنین سبکی برای تبلیغ، دسترسی به نتیجه را تسهیل خواهد کرد.
🔷 نمادها در بردارندۀ ارزشها و مفاهیم مقدساند، اما نه به صورت تفصیلی و بسط یافته؛ بلکه به شکل منجمد و دربسته.
🔶 به عبارت دیگر مفاهیم گوناگون و باورهای متکثر در یک آیین، اگر قرار باشد جمعبندی و تلخیص گردد، تبدیل به نماد میشود؛ چرا که نماد سمبل ایدئولوژی است.
🔷 بنابراین نماد، اندیشۀ سربسته است و کارکرد نماد، انتقال اجمالی مفاهیم است. زبان نماد زبان رمز، ایماء و استعاره است.
🔶 از این رو طبیعی است که نمادها، زبان مخصوص داشته و نیاز به ترجمان و تفسیر پیدا کنند و انتظار میرود که عقبۀ فکری هر مکتب این نقش را عهدهدار شده و کار توضیح نماد را به انجام رساند.
🔷 نماد، ابزاری قوی و نافذ است و برخورداری از نمادهای گویا و متنوع، قدرتی بیبدیل محسوب میشود.
🔶 به همین جهت، هرچه مفاهیم پیچیدۀ دینی و فلسفی بیشتر تبدیل به نماد گردند و به تکثر در نمادها منجر شوند، امکان انتقال ارزشهای آن مکتب به مخاطب و در نتیجه ماندگاری آن بیشتر خواهد بود. [3]
🔷 باز از همینروست که گاهی پارهای از جریانها به سود خود دست به استخدام نمادهای دیگر مکاتب میزنند و به نام خود آن را تبلیغ میکنند.
🔶 مثلا جریان شیطانپرستی، بسیاری از نمادهایی را که در دیگر آیینها و مسلکها ریشه دارد، امروزه به سود خویش و در خدمت خود به کار گرفته است.
🔷 بسیاری از نمادهایی که امروزه به نام شیطانپرستی مشهور شده، متعلق به جریان شیطانی نیست و آنها این نمادها را تصاحب کردهاند.
🔶 از جمله بعضی از این نمادها متعلق به شرق است؛ چنان که « آنتوان لاوی » در کتابش « کالی » و « شیوا » را که در میان هندوها و یوگیها جایگاه خاصی دارند و از خدایان هندو به حساب میآیند، همان شیطان معرفی میکند.
♦️ بعضی از نمادهای ماسونها یا کابالا نیز اکنون در خدمت این آیین قرار گرفته است. بنابراین امروزه عمل « سرقت نماد » کاری است که در پارهای از مکاتب نوپدید رواج پیدا کرده است.{4}
🔻 پینوشت:
[1]. فرهنگ نمادها، ژان شوالیه، ص18.
[2]. فرهنگ و نمادها، سرلو، ص 11 – 34.
[3]. فرهنگ نمادها، ژان شوالیه، ص 34.
[4]. عرفانهای کاذب، راههای نفوذ و راهکارهای مقابله، ص 95 – 99.
#عرفان_های_نوظهور
#نماد