eitaa logo
آئینه‌ی جان
6.5هزار دنبال‌کننده
21هزار عکس
5هزار ویدیو
279 فایل
🪞کانال انتشار تولیدات فرهنگی - تبلیغی @Admin_cantact403 ادمین تبلیغات @Admin_farhangi14 ادمین جشنواره فرهنگی هنری @hoda_4561 ادمین همایش تخصصی مبین و همایش فرهنگیاران فعال در فضای مجازی @Ryhan3344 ادمین کنگره فرهنگیاران شاعر و نشست فرهنگیاران نویسنده
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ از برادرتان قاسم ، به همه بسیجیان.... @aeenejan eitaa.com/aeenejan
بسیج، لشکر مخلص خدا @aeenejan eitaa.com/aeenejan
✅ بسيج يعني كل نيروهاي مؤمن و حزب اللهي كشور ما اين كه امام گفتند "بسيج بيست ميليوني" يعني اين. مقام معظم رهبري 69/9/5 ✅ هفته‌ بر دلاورمردان روزهاي سخت مبارک باد. @aeenejan eitaa.com/aeenejan
بسیج، لشکر مخلص خدا @aeenejan eitaa.com/aeenejan
12.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷بسیج پاره تن مردم است. سالروز تشکیل بسیج گرامی باد.... @aeenejan eitaa.com/aeenejan
🎙 رهبر معظم انقلاب : 💢 بسیج؛ بزرگ‌ترین شبکه‌ 🔷 شاید بتوان گفت که بسیج بزرگ‌ترین شبکه‌ فرهنگی و اجتماعی و نظامی در همه‌ دنیا است؛ بنده در هیچ ‌نقطه‌ای از نقاط عالَم، یک شبکه‌ عظیم مردمی با این وسعت، با این تعداد جمعیّت سراغ ندارم؛ این منحصر به بسیج مستضعفین ‌است در کشورمان؛ این بزرگ‌ترین شبکه است. •┈┈••✾❀🌿🖤🌿❀✾••┈┈• 📎@aeenejan 🖇eitaa.com/aeenejan
🌷 حکایت داش مشتی های بسیجی : ✍️ حسین ایرلو بچه تهران بود ، از آن داش مشتی‌ ها. شده بود فرمانده تخریب لشکر المهدی(عج) می‌گفت دوست دارم جوری شهید بشم که یک وجبم از من هم نمونه... گلوله مستقیم تانک خورد به سینه‌اش، تکه تکه شد. بعد از حسین، کاکا علی ( شهید علی ناظم‌پور) شد فرمانده تخریب. دیدم همیشه یک لباس مندرس و کهنه به تن دارد. گفتم کاکا علی این چیه پوشیدی زشته! گفت: لباس شهید ایرلوِ! گفتم: حسین هیکلش دو برابر تو بود؟ گفت: دادم خیاط برام اندازش کرده. روی آستین جای یک پارگی بود. گفتم این چیه، چرا این را ندوختی؟ گفت: جای ترکشیه که به بازوی ایرلو رفته. هر وقت خسته میشم. دلم می‌گیره سرم رو می‌گذارم رو این پارگی آروم میشم . 📚نشریه آئینه جان، شماره ۳۲۸ با موضوع هفته بسیج •┈┈••✾❀🌿🖤🌿❀✾••┈┈• 📎@aeenejan 🖇eitaa.com/aeenejan
آیینه جان با موضوع هفته دفاع مقدس - 328.pdf
حجم: 1.15M
🔹نشریه آئینه جان، شماره ۳۲۸ با موضوع هفته بسیج منتشر شد ✅مهمترین عناوین این شماره به شرح زیر است: 1⃣ دریاقلی ایران را نجات داد؛ ماجرای خواندنی از شهید سورانی 2⃣ با لباس گِلی تا وزارتخانه رفت؛تدبیر فرمانده 3⃣ با سلام به امام زمان (علیه‌السلام)؛ نامه ی زیبا دختر یتیم به رزمندگان 4⃣ از توبه تا شهادت؛ صداقت شهید کاشانی 5⃣ جهاد تبیین و اسارت ده هزار نیروی عراقی؛ تدبیر حاج حسین خرازی 6⃣ اینگونه به جبهه رفت؛ شوخی رزمنده با پدر خود 7⃣ حکایت داش مشتی های بسیجی؛ جلوه های ویژه جنگ تحمیلی •┈┈••✾❀🌿🖤🌿❀✾••┈┈• 📎@aeenejan 🖇eitaa.com/aeenejan
💢 دریاقلی ایران را نجات داد. ✍️رژیم بعث عراق در صدد آن بود که آبادان را محاصره 360 درجه کند برای همین از رودخانه بهمنشیر رد شد. تنها یک نفر به نام شهید «دریاقلی سورانی» متوجه این ماجرا شد؛ تصریح کرد: این فرد ماجرا را به نیروهای خودی اطلاع داد و پس از اطلاع به نیروهای خودی، دشمن متوجه شده و منطقه حضور آن‌ها را بمباران می‌کند که متاسفانه مورد ترکش یکی از این خمپاره ها قرار گرفته و در روز عاشورا شهید می‌شود. 💞همیشه دو فقیر از کنار مغازه ما عبور می‌کردند که این شهید بزرگوار مقداری پول به آنها کمک می‌کرد. بعدا متوجه شدیم که این دو فقیر به سایر مغازه‌ها نیز سر می‌زند اما هیچ کدام به آنها کمک نمی‌کند که بعدا کاشف به عمل آمد این دو فقیر یکی از آنها کلیمی و دیگری مسیحی است و «دریاقلی» با اطلاع از این موضوع، بدون هیچ چشم‌داشتی و فقط برای رضای خدا، تنها کسی است که به آن‌ها کمک می‌کند. «فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَیرًا یَرَهُ» خداوند همین یک مقدار عمل ایشان را خرید و توفیق شهادت را پیدا کرد. 📚نشریه آئینه جان، شماره ۳۲۸ با موضوع هفته بسیج •┈┈••✾❀🌿🖤🌿❀✾••┈┈• 📎@aeenejan 🖇eitaa.com/aeenejan
💢 "با لباس گِلی تا وزارتخانه رفت" حاج اسکندر با سر و روی شلی و گلی و خاکی تازه از خط جزیره برگشته بود. بادگیر به تن داشت و پوتینش گل گرفته بود. گفت همین جور باید بروم تهران . گفتم:زشته،اول برو حمام، لباست را عوض کن بعد برو! گفت:نه، من باید همین جور برم. حریفش نشدم. حکم گرفت، ماشین هم گرفت و رفت به سمت تهران. چند روز بعد حاج اسکندر با چند کامیون امکانات برگشت. آن زمان کشور در تحریم شدید بود و ما در تهیه کوچکترین تجهیزات، مثل یک سوزن ته گرد هم مشکل داشتیم چه رسد به تجهیزات سنگین و آمدن چند کامیون اجناس مختلف و کم یاب به لشکر که یک چیز غیر قابل باور بود. با ذوق زدگی از این همه جنس، گفتم حاج اسکندر مگه کجا رفتی، چی کار کردی؟ گفت : از اینجا مستقیم رفتم تهران، وزارت صنایع. در گیت بازرسی گفتند: با چه کسی کار داری؟ گفتم: آقای عبدالله دستغیب،معاون وزیر! گفتند:نمیشه، باید وقت قبلی بگیری، هماهنگ کنی! گفتم: آقا من الان از جبهه آمدم باید معاون وزیر را ببینم. وقتی دیدند،هیچ جوری بر نمی گردم،با آقای دستغیب تماس گرفتند،که فلان شخص با این شکل و شمایل آمده است. ایشان هم گفت : بگید بیاد بالا. با احترام من را بردند طبقه شش ساختمان، اتاق معاون وزیر. آقای دستغیب وقتی من را با این سر و وضع خاکی دید، گفت: حاج اسکندر مگه کجا بودی؟ گفتم: آقا من مستقیم از جزیره مجنون آمدم! گفت:چند لحظه بشین. سریع زنگ زد به سایر معاونان وزیر و چند مدیر کل و همه را توی اتاق خودش جمع کرد. من را به آنها نشان داد و گفت: ببینید این رزمنده، مستقیم از جبهه آمده و خاک و گل جبهه روی تنش است، بوی جبهه می دهد. هرچه امکانات می توانید برایش جور کنید تا ببرد! حاج اسکندر بعد از اینکه این جریان را تعریف کرد با خنده گفت: دیدی این لباس خاکی من چه کرد! 📚نشریه آئینه جان ، شماره ۳۲۸ با موضوع هفته بسیج •┈┈••✾❀🌿🖤🌿❀✾••┈┈• 📎@aeenejan 🖇eitaa.com/aeenejan
💢با حضور بسیج مخالفت می‌کردند . ✍️ بعضی ها می‌ترسیدند. بعضی ها از پیش قضاوت می‌کردند که نمی شود -اصلاً می‌گفتند نمی شود- هرجا هم حضور بسیجی بود، مخالفت می‌کردند. من می‌دیدم مردان مؤمنِ باصلاحیتِ ارتشِ منظمِ آن روز ما استقبال می‌کنند از این که مجموعه‌ی بسیج با آنها و همراه آنها باشد؛ این را من خودم در دوران جنگ مکرر دیدم؛ در پادگان ابوذر، در جنوب، در شمال غرب. خود فرمانده ارتشی اصرار داشت که مجموعه‌ی بسیجی با او همراه باشند؛ دوست می‌داشت، استقبال می‌کرد؛ اینجا در تهران یک عده‌ای نشسته بودند، نق می‌زدند که آقا چرا اینها وارد شدند؟ چرا بدون اجازه رفتند؟ چرا فلان اقدام را کردند؟ از حضور بسیجی ناراحت بودند. چون امید نداشتند، مأیوس بودند، می‌گفتند نمی شود کاری کرد؛ اما وقتی که وارد شدند، دیدند این ورود، امیدآفرین است؛ همه‌ی این استعدادها را جوشش می‌دهد. (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار بسیجیان استان خراسان شمالی) 📚نشریه آئینه جان با موضوع هفته بسیج شماره ۳۲۸ •┈┈••✾❀🌿🖤🌿❀✾••┈┈• 📎@aeenejan 🖇eitaa.com/aeenejan
23.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 دفاع مقدس سراسر درس و آموزه بود •┈┈••✾❀🌿🖤🌿❀✾••┈┈• 📎@aeenejan 🖇eitaa.com/aeenejan