eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
712 دنبال‌کننده
880 عکس
154 ویدیو
12 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تحریریه تولید محتوای بانو مجتهده امین است. *کلیک بر روی عبارات آبی رنگ در نوشته‌ها، شما را به صفحه نویسنده هدایت می‌کند. 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
دو: امروز ما شاهد جنگ‌های ترکیبی به‌جای جنگ‌های کلاسیک هستیم. جنگ ترکیبی دارای شاخه‌های مختلفی ازجمله اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، دیپلماتیک، امنیتی، شناختی و رسانه‌ای است. بدین ترتیب یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های جنگ ترکیبی جنگ شناختی است. عرصه کارزار در این جنگ، تفکر مردم است. درواقع شناخت انسان‌ها مورد هدف قرار می‌گیرد. شناخت یک فرد، ادراک، توجه و شکل‌گیری دانش اوست. لذا دشمن درصدد است تا هر یک از آحاد جامعه همان‌طور بیندیشند که او می‌خواهد همان‌طور درک کنند که او در نظر دارد و توجه آن‌ها معطوف به مواردی باشد که مطلوب اوست. درست برعکس بحث آموزش که مدافعان آن اهل حق‌اند. حق‌پرستان همیشه زمینه‌ساز معرفت و علم و تفکرند. آن‌ها همیشه به انسان‌ها یاد می‌دهند که فکر کنند و درست بیندیشند درحالی‌که در جنگ شناختی اهل باطل درصدد هستند که به مردم القا کنند که چگونه فکر کنند، به چه چیزی فکر کنند و به چه نتیجه‌ای برسند. به عبارتی آموزش دنبال تعلیم روش‌های درست فکر کردن و فعالیت‌های استدلالی است تا تفکر اصیل آزادانه شکل بگیرد اما در جنگ شناختی، دشمن به دنبال شبه تفکر به‌جای تفکر است. او برای وصول به چنین آرمانی صفحه‌ای مبهم اما آراسته، مرکب از واقعیت و واقعیت نماهای فریبنده را به سهولت در دسترس جوامع قرار می‌دهد تا محتوای ذهن بشر امروز را تأمین کند. امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام دراین‌باره می‌فرماید: «باطل را باکمال وضوح و صراحت در بطلان به مردم تحویل نمی‌دهند بلکه مقداری از حق را با باطل مخلوط می‌نمایند و باطل را با نمایش حق به مغز و روان انسان‌ها وارد می‌کند.» در طول تاریخ دستگاه‌های ظالم و به‌ظاهر قدرتمند همچون نمرود و فرعون نیز از این شیوه برای مقابله با پیامبران الهی همچون حضرت ابراهیم و موسی استفاده می‌کردند آن‌ها با سرمایه‌گذاری بر افکار و اندیشه‌ها آسان‌تر و با شتاب بیشتر به اهداف و نتایج دست می‌یافتند. از دیگر نمونه‌های تاریخی این جنگ حوادثی است که برای پیامبر اسلام در هنگام تبلیغ واقع شد؛ ازجمله استهزا و تحقیر ایشان و بعدها تفرقه‌افکنی بین اطرافیان ایشان و ترویج شایعات به‌جای واقعیات. مسلم است که این روش هزینه‌های جنگ سخت را ندارد و بیشتر در قالب‌های دوستی و خیرخواهی جلوه می‌کند اما در حقیقت هزینه‌های آن بسیار خانمان‌سوزتر از جنگ سخت است. چراکه در جنگ سخت بدن‌ها از بین می‌رود و در جنگ شناختی روح‌ها. در چنین شرایطی دشمن برای القای محتوای موردنظر خود به دنبال باورپذیر بودن خود نیز هست. اقناع‌گری و همراه‌سازی با استفاده از ترفندهای روانشناسی از ابزار کار آن‌هاست. در دنیای اکنون، دشمن در این مدل از جنگ، سلاحی باقدرت رسانه دارد که با تولید انبوه اطلاعات، در هر زمان و مکان بر مخاطبان خود قادر است اثر گذارد. پرداختن به یک موضوع از جوانب مختلف و تحریف و روایت معکوس از آن با جلوه‌های ویژه و استفاده از هنر و...از ترفندهای او در این زمینه است؛ اما او در این راستا به دنبال سلاح قوی‌تری است سلاحی که او در نظر دارد خود مردم هستند؛ یعنی هر انسان یک سلاح. به عبارتی به این مرحله که به تولید محتوا بپردازد تا سوخت اذهان را تأمین کند، اکتفا نخواهد کرد بلکه نحوه‌ی نگاه، طرز فکر انسان‌ها، نظام باورها، ارزش‌ها، نگرش‌ها و سبک تفکر مردم یعنی دستگاه شناخت آن‌ها را که بسیار قدرتمند است تغییر خواهد داد. او با معماری جدید علوم شناختی، اطلاعات افراد را کنترل کرده و به طور غیر مستقیم و نامحسوس چرخه تصمیم گیری انسان را دچار مشکل می کند. بدین ترتیب می توان گفت جنگ شناختی با جنگ روانی مرز پیدا کرده و علی رغم اشتراکات، مسیرهای متفاوتی را می‌پیمایند.به‌طور خلاصه او اراده انسان‌ها را هدف گرفته است. درنتیجه هر انسانی که در این جنگ مغلوب او گردد، تبدیل به نیروی انسانی دشمن خواهد شد. لذا اگر در جنگ سخت افراد با شلیک دشمن از بین می‌روند اما در چنین جنگی فقط از لشگری به لشگر مقابل منتقل می‌شوند. 👇
سه: بی‌شک می‌توان گفت؛ جنگ شناختی زمینه‌ساز سایر جنگ‌هاست و در طول تاریخ، سردمداران جنگ، همیشه ابتدا ذهن‌ها را آماده کرده و سپس جنگ را آغاز می‌کردند و بعدازآن نیز به توجیه کار خود می‌پرداختند. بالطبع امروز نیز این امر پررنگ‌تر شده است. چراکه هم نیاز است، (هرچند فرمالیته)، ذهن بین‌الملل را با خود همراه سازند و هم دریافته‌اند که دیگر نیازی به جنگ سخت در بسیاری از موارد نیست و با جنگ‌های ترکیبی به آن مقاصد خواهند رسید. لذا ما نیز از همین نقطه به مقابله با آن‌ها باید بپردازیم. برای غلبه بر دشمن در جنگ شناختی باید جهادی همه‌جانبه ترسیم کرد یعنی همان‌طور که در جنگ سخت ما مراحلی را برای غلبه بر دشمن می‌پیماییم در چنین کارزاری، باید چنین کنیم. دشمن‌شناسی، شناسایی هدف حمله‌ی دشمن، شناسایی زمینه‌های فعالیت او، برآورد نیرو و تجهیزات لازم و کافی برای مقابله، هوشیاری و بصیرت در لحظه‌لحظه عملیات و توسل، توکل، افزایش معنویات، الگو گیری از قهرمانان و شهدای تاریخ اسلام از صدر تا به الان از ملزومات چنین جهادی است. رهبر انقلاب می فرمایند: «آن درسی که ما باید بگیریم که بهنگام عمل بکنیم، آن مبنی بر این است که دشمن را بشناسیم، سمت‌وسوی کار دشمن را بدانیم، آن‌قدر بصیرت پیدا کنیم که هر حرکتی که دشمن انجام می‌دهد، بفهمیم که هدفش چیست. اگر متوجّه ما و متعرض به ما است، علاج کنیم آن را، بِایستیم، مقاومت کنیم؛ این وظیفه‌ی ما است.»(بیانات در دیدار مردم قم،19/10/1395) چهار: در نگاه رهبری حرکت تبیین خنثی‌کننده‌ی این توطئه دشمن است یعنی یکی از حرکات راهبردی برای مقابله با دشمن جهاد تبیین است که بستر مناسبی دارد برای ارتباط با حوزه شناخت انسان‌ها و ایجاد تحول در آن. لذا ضرورت دارد برای به‌کارگیری چنین سلاحی از ابعاد مختلف برنامه‌ریزی شود؛ 1. تبیینِ تبیین: ابتدا برای مشارکت افراد جامعه در چنین جبهه‌ای، باید به‌ضرورت و اهمیت آن پرداخت. اما در این نقطه نماند و با سرعت و پرشتاب عمل کرده و فرصت عملیات را فدای آن عملیات نظری نکرد. چنانچه امروز برخی رسانه‌ها بجای طراحی عملیات هنوز مشغول ادبیات تبیین هستند. متخصصان این حوزه تقسیم‌کار را راه علاج این فرصت سوزی دانسته و معتقدند راهکار آن قرارگاهی کردن فعالیت‌های رسانه‌ای و فرماندهی همه آن‌ها زیر سایه‌ی یک مرکز است. 2. تولید تئوری و پرداختن به ادبیات مناسب آن توسط مراکز آموزشی و پژوهشی برای بدل شدن به گفتمان ملی. 3. تولید محتوا و تربیت مجاهدان در مسیر روایت آن‌ها: در این بخش باید به سه نکته توجه داشت؛ الف)تولید محتوا تنها بحث‌های دفاعی در برابر شبهات و پاسخ دادن به پاتک‌های دشمن نباشد بلکه به‌گونه‌ای در جهت روایت اول و حتی پیش روایت فعالیت کنند. ب) در تولید محتوا، موازی با عملیات دفاعی،باید قالب تهاجمی به خود گرفت و بسیاری از مشکلات و معضلات و فقدان‌های غرب را معرفی کرده و به شکست تمدن غرب پرداخته شود و سپس جهان غرب را موظف به پاسخ‌گویی کرده و آنها را به چالش کشید.سپس به روایت تمدن نوین اسلام از منظررهبر معظم انقلاب پرداخت. و انقلاب اسلامی را نقطه شروع تمدن نوین اسلامی معرفی کرد. ج) تربیت راویان، به صورت فراگیر در سراسر کشور و هم‌زمان با تولید محتوا باشد و ذوق هنری تمام‌قد در خدمت این روایت به کار گرفته شود. 4. جلوگیری از غفلت و اشتباه که زمینه‌های موج‌سواری دشمن را فراهم می‌کند از مهم‌ترین نکات این جنگ همه‌جانبه است. مطالبه‌ی درست و به هنگام و به‌دوراز تنش در سطح جامعه از سوی مردم و شفاف‌سازی و آگاهی‌بخشی و اطلاع‌رسانی و روشنگری مسئولین می‌تواند قدم‌های مؤثری برای رفع غفلت‌ها و اشتباهات باشد و زمین‌بازی دشمن را از دسترس او خارج کرد. 5. تقویت و پیشرفت در عرصه علوم شناختی از دیگر لوازم مقابله جدی در این جنگ خواهد بود. تبیین مفهوم علوم شناختی و پرداختن به همه زوایای آن و پاسخ به ابهامات آن از منظر فقه و الهیات و فلسفه اسلامی نیز از اهم امور چنین جنگی است. 6. بی شک فضای مجازی مهم ترین و وسیع ترین جولانگاه جنگ شناختی است، لذا شناخت و پژوهش درباره‌ی آن و بکارگیری همه فرصت‌های آن و تبدیل تهدیدهایش به فرصت می تواند قدم های جدی در این کارزار باشد. ضمن آنکه کنترل چنین فضایی در هر جامعه از حقوق کاربران آن بر عهده حکومت خواهد بود. پایان یادداشت / زینب نجیب https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
دوگانگیِ فاحش در صلح‌طلبی 🖋مریم عفتی مطلق [1]. در کشاکش جنگ روسیه با اوکراین کشمکش عجیب و دلواپسی‌های غریبی در میان مدعیان روشنفکریِ غربگرا و دایه‌های نامهربانِ عملگرا به راه افتاده است و چنان از جنگ‌های ظالمانه‌ی روس علیه ایران روایتگری می‌کنند که گویی کسانی در داخل منکر تاریخ این جنگ¬ها شده‌اند و به دنبال عقد اخوّت با روس‌ها و اعتماد بی‌چون و چرا به آن‌ها هستند. البته بماند که روسیه با قبله‌ی آن‌ها آمریکا، دو تفاوت عمده دارد؛ اول آنکه؛ مشکل ما با آمریکا خوی استکباری و عداوت ذاتی او با فرهنگ اسلام و دوم شراکت منطقه‌ای روس با ایران است که این خود موجبات گره خوردن برخی از منافع ملی ما در تعامل سازنده با شرکای منطقه‌ای از جمله روسیه خواهد شد. البته جای تقدیر است که این آقایان رجوع به تاریخ و عبرت گرفتن از آن را به یاد مخاطبین خود آورده و به طور تلویحی بازگشت به اصل رعایت استقلال در همه¬ی ابعاد سیاست‌های کلان کشور را اصلی مهم و راهبردی قلمداد می‌نمایند اما لازم و نیکوست که این مبنای مهم و اصیل را در ارتباط با غرب و آمریکای مستکبر نیز سرلوحه‌ی تحلیل‌های خود قرار دهند تا متّهم به دوگانگی، تزویر و تناقض در فعل و گفتار نگردند. زیرا نه تنها ایران، بلکه کل کشورهای استعمارزده و استثمارشده‌ی جهان، بزرگترین ضربه‌ها و حمله‌های شیطانی را از سوی آمریکا و ایادی او در غرب و شرق و با محوریت شرورانه‌ی او، متحمّل شده‌اند. [2]. به نظر می‌رسد سرسپردگی عده‌ای به آمریکا آن‌ها را وادار به حمایت از متحدان او در منطقه از جمله اوکراین نموده است. دلیل این مدعا سکوت مرگبار آن‌ها در مقابل جنایت وحشیانه‌ی آمریکا وایادی‌اش در حق مردم مظلوم یمن است همان‌گونه که در جنایات لبنان و فلسطین و سوریه و عراق و افغانستان و... مهر باطل بر دهان داشتند. البته صلح و آرامش، دلخواه همه‌ی بشریت است اما قدر مسلّم؛ صلح‌طلبیِ گزینشی، نوعی جنگ‌طلبی‌ست و در واقع همان پیمودن مسیر باطل در نتیجه‌ی پشت کردن به حق است. پس طریقِ صواب این است که در کنار پرداختن به تاریخچه¬ی جنگ‌های ایران و روس که در صورت مطابقت درست با تاریخ در جای خود نیکو و عبرت‌آموز است، به علل و اسباب واقعی وقوع جنگ اخیر، توجه نموده و به روایت واقعی از مستندات صحنه‌ی جنگ پرداخته و از دروغ و سیاست‌های دوگانه پرهیز نمود تا پرده از دست‌های پشت پرده‌ی آن برداشته شود. همان‌گونه که در موضع رهبر معظم انقلاب، مشاهده شد؛ ایشان ضمن طرفداری از توقف جنگ در آن منطقه و توجه به شناخت ریشه‌های هر بحرانی، سیاست¬های آمریکا و غرب را «ریشه‌ی ایجاد بحران در اوکراین» اعلام نموده و همه‌ی قضاوت‌ها و اقدام‌ها در علاج آن را معطوف به شناخت ریشه‌های وقوع آن دانست. (در سخنرانی عید مبعث، 10اسفند1400). بنابراین؛ آن چه در تحلیل مواضع سیاسی خواصّ جامعه باید مورد توجه قرار گیرد این است که اولاً؛ سیاست‌های نظام جمهوری اسلامی ایران برخاسته از سیاست¬های اسلام ناب و فقه شریف آن بوده و بر این اساس، همه‌ی مواضع آن می‌بایست در انطباق با اصولِ مطرح شده در آن باشد. در غیر این‌صورت حاکمیت اسلام زیر سؤال خواهد رفت. ثانیاً؛ سیاست‌های ارزشی و فقهی نظام نیز توسط ولی‌فقیه، مشخص و ابلاغ می‌شود. در غیر این صورت حکومت اسلامی از فلسفه¬ی خود تهی شده و نمی‌توان نام اسلام را بر این حکومت قرار داد. [3]. همان‌گونه که برای برقراری هر تعادلی، مرکز ثقلی لازم است. برای ولایت امر و امامت امت در جمهوری اسلامی نیز، این محوریت لازم است تا اجزای جامعه را به یکدیگر پیوند داده و حفظ نماید. از این رو؛ «مرکز ثقل» حکومت و رهبری در جامعه‌ی اسلامی «ولی‌فقیه» است، یعنی کسی که اسلام¬شناس، مطّلع، ورزیده، متخصّص، باتقوا، همیشه بیدار و آگاه به زمان و مقتضیات آن می‌باشد. زیرا؛ چنین فردی با توجه به ویژگی‌هایی که دارد، چنان‌چه به حفظ و تحکیم جایگاه او به وسیله‌ی اطاعت و همراهی ملت، همت گمارده شود؛ همه‌ی جهات جامعه را به تعادل رسانده و حفظ خواهد نمود. در واقع رهبری یک مدیریت کلان ارزشی است. از جمله این‌که، اگر در مدیریت‌های گوناگون کشور بر اثر«فشارها»، «مضیقه‌ها» و «ضرورت‌ها»، انعطاف‌های غیرلازم و غیرجایزی به وجود آید، رهبر انقلاب مراقبت نموده و جلوی آن را خواهد گرفت که البته به هیچ عنوان به معنای انجام مسئولیت اجرایی یا دخالت در کارها نیست، مگر جلوگیری از اتّخاذ تصمیمی که به انحراف راه انقلاب منتهی گردد. و در حقیقت در تصمیم و عمل رهبری «عقلانیت در خدمت اصول» و «واقع-بینی در خدمت آرمان‌گرایی‌ها» قرار دارد. (دیدار آیت‌الله خامنه‌ای با دانشجویان کرمانشاه،24مهر1390). 👇👇 ادامه
[4]. چون «جمهور» ما، خواهان «اسلام» عزیز که خدای متعال به ما عطا نموده، هستند، بنابراین باید همه چیز بر مدار «جمهوری اسلامی» حفظ شده و همه‌ی تحلیل‌ها و قضاوت‌ها با تکیه بر اصول صریح اسلام و فقه آن صورت پذیرد و اقتدار سیاسی نیز بر اساس اعتقادات دینی بوده و از چند صدایی و تشتّت آرا در اتّخاذ سیاست‌های کلان یک کشور که از اساس، غیرعقلانی، بی‌معنا و مخرّب است، احتراز نمود. بنابراین؛ «افراط» و «تفریط» در نگاه به جایگاه مدیریتیِ ولی‌فقیه، ذهن‌ها را از اصول و مبانی اسلام و انقلاب دور کرده و طمعِ معاندان و بدخواهان را در تهاجم و تعرّض به تمامیت ارضی و معنوی مسلمانان و بر هم زدن وحدت میان آنان، برخواهد انگیخت. https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
السلام علیک یا اباالحسن الرضا المرتضی؛ بمناسبت میلاد امام رئوف، پوسترهای علمی/اینفوگرافی، جهت ملاحظه و بازشناسی شخصیت و سیرت رضوی، و بازنشر در فضای مجازی تقدیم می گردد:
آری! شاید از این جماعت غربگرا که به تعبیر امام خمینی(ره) «به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش و حرکت به سوی آمریکای جهان‌خوار قناعت نمی‌کنند» بیش از این نیز انتظاری نیست اما روی سخن با مسئولان و جریان انقلابی است که مراقب این جریان خطرناک باشند و بیهوده برای حفظ آنان در زیر پرچم انقلاب وقت خود را تلف نکنند. چرا باید هنرپیشه‌های سینما با درآمدهای بسیار کلان و گاه دستمزدهای بی‌قاعده چند میلیاردی برخلاف تمام هنرپیشه‌های جهان از پرداخت مالیات معاف شوند و بعد در جشنواره کن در فرانسه –کشوری که در رابطه با اخذ مالیات مخصوصاً از ثروتمندان و سلبریتی‌های پردرآمد بسیار سخت گیر است- علیه نظام و انقلاب دروغ پردازی کنند؟! این جریان چه ارزش افزوده‌ای برای مردم ایران دارند که باید این گونه مورد لطف بی‌جای دولت قرار بگیرند؟! با استناد به آمار سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD)،‌ فرانسه با نرخ مالیات بیش از پنجاه درصدی دومین کشور با بالاترین نرخ مالیات بر درآمد در اروپاست. بر اساس این آمار، هنرپیشه‌های فرانسوی بیش از نیمی از درآمد خود را باید تقدیم دولت کنند. شاید اگر نظام جمهوری اسلامی هم با هنرپیشه‌ها و فیلم سازان خود مانند کشورهای غربی رفتار می‌کرد آنان این گونه علیه انقلاب و مردم انقلابی و مذهبی ایران گستاخی نمی‌کردند و برای راه یافتن به لانه عنکبوتی غرب به دروغ از فقدان آزادی و زندگی سخت خود در ایران سخن نمی‌گفتند. پی‌نوشت: 1. نامه امام خمینی(ره) به وزیر کشور وقت در خصوص ممنوعیت فعالیت نهضت آزادی، 30 بهمن 1366.
در حاشیه خیانت هنرمندنمایان ایرانی در جشنواره کن؛ پناه غربگرایان به لانه عنکبوت محمد ملک‌زاده یکی از هشدارهای جدی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی(ره) به تمام کسانی که دغدغه حفظ نظام را دارند، هشدار نسبت به نفوذ عناصر غربگرا است که هیچ اعتقادی به اصل انقلاب و آرمان‌ها و ارزش‌های آن ندارند. امام در منشور روحانیت به جریان انقلابی می‌فرمایند مراقب جریان غربگرا باشند و بیهوده تلاش نکنند غربگرایان را در داخل مجموعه انقلاب حفظ کنند و نگران خروج آنان از نظام و انقلاب هم نباشند زیرا این جریان‌ها و گروه‌ها هیچ تعلق خاطری به نظام و انقلاب نداشته و ندارند بنابراین حفظ منافع و مصالح انقلاب اقتضا دارد صف آنان از صف انقلابیون جدا شود: «... معتقدم که آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش و هر حرکت به سوی آمریکای جهان‌خوار قناعت نمی‌کنند، در حالی که در کارهای دیگر نیز جز حرف و ادعا هنری ندارند. امروز هیچ تأسفی نمی‌خوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبوده‌اند. انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان خود را به گروه‌ها و لیبرال‌ها می‌خوریم». خطر نفوذ غربگرایان در بدنه انقلاب از دیدگاه امام خمینی (ره) به حدی است که ایشان در پاسخ به استعلام وزیر کشور وقت در خصوص ادامه فعالیت جریان غربگرای موسوم به نهضت آزادی در پیامی فرمود: «اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و آنان برای مدتی بیشتر در حکومت موقت باقی مانده بودند، ملت‌های مظلوم به ویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال آمریکا و مستشاران او دست و پا می‌زدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران می‌خورد که قرن‌‌ها سربلند نمی‌کرد». (1) حکایت امروز برخی به اصطلاح هنرمندان و سلبریتی‌های فضای رسانه‌ای کشور، حکایت همان غربگرایانی است که امام حدود 35 سال قبل نسبت به وجود آنان در بدنه انقلاب هشدار داد؛ هنرمندنمایانی که برای بدست آوردن یک جایزه فرنگی تن به هر حقارتی می‌سپارند؛ به ملت و کشور خود خیانت می‌کنند و با سیاه نمایی از وضعیت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور برای جلب نظر اربابان غربی خود با یکدیگر مسابقه می‌گذارند و گوی سبقت را در دروغ‌گویی از یکدیگر می‌ربایند! آیا به راستی کسی نمی‌داند که سیاه نمایی‌های عامدانه و القای عقب ماندگی ذاتی کشور عزیزمان در آثار به اصطلاح هنری این جریان، در تضاد با واقعیات جامعه ایران و فرهنگ غنی و پویای اسلامی و ایرانی است که با تار و پود کشور اسلامی ایران عجین شده است؟! آیا این به اصطلاح هنرمندان از واقعیت تمدن سراسر توحش غرب که بر اساس آمار رسمی در قتل و تجاوز و وحشی گری سرآمد جهانیان می‌باشند بی‌خبرند؟! آیا آنان از قتل عام وحشیانه هزاران زن خیابانی در کشور فرانسه در دوران جنگ جهانی دوم بی‌اطلاعند که رفتار یک بیمار روانی در قتل چند زن خیابانی در شهر مشهد را سوژه سیاه‌نمایی وضعیت فرهنگی و مذهبی ایران نموده‌اند؟! آیا آنان اخبار این روزهای آمریکا را نشنیده‌اند که فقط در یک حادثه تیراندازی در یکی از مدارس ابتدایی در تگزاس آمریکا 18 کودک به قتل رسیدند؟! ‏آیا آنان که برای گدایی یک جایزه بی‌ارزش و راه یافتن در جشنواره‌های غربی، غرب را مرجع رفاه و آسایش و ایران را غرق در گرانی و فقر و بدبختی ترسیم می‌کنند، از گرانی سرسام آور این روزهای کشورهای اروپایی و غربی و توزیع کوپن‌های غذایی در میان شهروندان فرانسوی و آمریکایی و ... بی‌اطلاعند؟! آیا سلبریتی‌هایی که در روزهای اوج کرونا و تحریم‌های ظالمانه غرب علیه ایران، دولت و نظام را مسئول آمار بالای فوتی‌ها قلمداد می‌کردند و به کشورهای غربی برای دریافت واکسن التماس می‌کردند، امروز آنقدر شهامت دارند که موفقیت ایران در غلبه بر این ویروس آن هم بدون واکسن‌های آمریکایی و انگلیسی را فریاد کنند؟! آیا آنان که واکسن‌های افتخارآمیز ساخت ایران را تمسخر می‌کردند و خواستار ورود واکسن‌های ساخت آمریکا و انگلیس به ایران بودند نمی‌بینند در روزهایی که در انگلیس، فرانسه و آلمان و آمریکا، تعداد زیادی بر اثر کرونا جان می‌دهند آمار فوتی‌های کرونا در ایران بدون واکسن‌های غربی به صفر رسیده است؟! سوال ما از آنان که مدعی دفاع از مردم ایران هستند این است که چرا حتی برای یکبار هم غرب را به دلیل انبوه تحریم‌های ناجوانمردانه علیه ملت ایران در عرصه‌های دارویی و اقتصادی مورد اعتراض قرار ندادند؟! آیا به راستی دعوت از آنان به جشنواره‌های غربی و عیش و خوشگذرانی در این مراسم برای این جماعت این قدر اهمیت دارد که به خاطر آن در فیلمنامه‌های خود بر روی این همه از افتخارات ایران چشم فروبندند و با سیاه نمایی‌های دروغین از وضعیت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران و با زیرپا نهادن انسانیت و اخلاق، تحمل حقارت بار گدایی جایزه فرنگی را به جان بخرند تا شاید غرب آنان را در لانه سست و بی‌بنیان عنکبوت‌های واقعی خود راه دهد؟!👇👇
نگاه دکترین اقتصاد مقاومتی به کشاورزی رضا زرخانی محور توسعه اقتصادی در ایران میتواند کشاورزی در ابعاد مختلف آن باشد. کشور ما ایران که دائما توسط دشمنان مورد تهدید و تحریم قرار میگیرد، بایستی در تولید قوت غالب مردمش به خودکفایی برسد! با اینکه طبق قوانین حقوق بشر و قواعد حقوق بین الملل در تحریم های تنبیهی علیه یک کشور، غذا و دارو از موارد تنبیهی و تحریمی مستثنی کرده اند! متاسفانه سخاوت و انسانیت غربی ها که در طول تاریخ معاصر که آغاز کننده دو جنگ بزرگ جهانی بوده اند بر همگان مبرهن و آشکار شده که ایشان هیچ ملاحظه ای نسبت به کشورهای دشمن خود نداشته و هیچ اعتماد و اعتباری به حضرات چشم آبی اروپایی و امریکایی نمیتوان کرد! لذا اقتصاد کشاورز محور با تمرکز بر تولید محصولاتی که قوت غالب مردم باشد؛ میتواند بیش از هشتاد درصد تحریم ها را خنثی کند، و تورم و قیمت ها را کاهش بدهد. در این خصوص چند راهکار جهت کمک به دولت انقلابی دکتر رئیسی: 1. توسعه کشاورزی دانش محور و جایگزین نمودن آن با کشاورزی نیمه صنعتی ایران! که از آبیاری قطره ای و بارانی گرفته، تا استفاده از اقلام پر محصول و مقاوم در مقابل آفات نباتی باید ادامه پیدا کند. 2. جایگزین کردن کشاورزی آینده محور و برنامه محور با کشاورزی گذشته محور و سنتی محور! یعنی مزارع کشاورزی ایرانیها که اکثرا با نگاه سنتی و ابا اجدادی زیر کشت محصولات تکراری میرود، بایستی محصولات جایگزین اقتصاد محور با نگاه توسعه ملی باشد. مثلا کشاورزان یک منطقه با نگاه ابا اجدادی که فقط عادت به کشت گوجه ، خیار و یا آفتابگردان آجیلی (نه روغنی) دارند، که در این خصوص وزارت کشاورزی دولت با طرح های تشویقی و ترویجی میتواند؛ اقلام اقتصادی زود بازده و با مصرف آب کمتر را جایگزین آنها کند؛ مثل جایگزین کردن کشت آفتابگردان روغنی زود بازده و پر بازده با آفتابگردان آجیلی کم بازده و غیر اقتصادی و یا کشت باغات زیتون با آبیاری قطره‌ای جهت تامین روغن مورد نیاز جامعه در زمین های کشاورزی که در آن گوجه و خیار کشت می شود، و نیاز به آب فراوان دارد. البته در اجرای طرح ها کشت های جایگزین نبایستی به اقتصاد خانواده های روستایی از لحاظ درآمدی زیان رسانید و موارد جایگزین باید با در آمد زایی مساوی و یا حتی بالا نسبت به محصولات قبل باشد. 3. توسعه آبزی پروی کنار رودخانه های دائمی و سواحل دریاهای ایران و نیز اجرای طرح هر قنات و چاه آب کشاورزی مجوز دار سابق! یک مزرعه بالقوه پرورش آبزی جهت اشتغال آفرینی. 4. جایگزین کردن دام های سبک کوچنده غیر اقتصادی مثل بز و گوسفند که امروز عامل اصلی تخریب طبیعت و جنگل های در حال احتضار ایران هست با احشام سنگین غیر کوچنده اقتصادی مثل گاو و شتر های اصلاح شده پر بازده. 5. ایجاد سدهای دریایی در استانهای ساحلی جهت توسعه زمین های کشاورزی به خصوص سواحل استان گرگان به دلیل عمق کم آب دریا در آن، مستعد اجرای چنین طرح هایی هست. (شبیه کشور هلند که با خشک کردن آب دریا با سدهای دریایی، زمین های زیاد کشاورزی را جهت کشت استخراج کرده است.) 6. ایجاد پیمان ها و معاهدات کشاورزی بلند مدت بیست یا سی ساله کشاورزی، با کشورهای مستعد کشاورزی مثل کشورهای ضعیف آفریقا و آمریکای لاتین و یا کشور های جنگ زده مثل عراق و سوریه که شرکای خوب و مطمئن اقتصادی امروز ما هستند؛ جهت بهره برداری مشترک اقتصادی. 7. توسعه کشاورزی گلخانه ای برای بهره‌برداری بیشتر و اقتصادی در فصول سرد و پر آب سال با ایجاد شهرک های صنعتی کشت گلخانه ای . 8. استفاده از آب دریای خزر در دشت های مرکزی ایران! که به اذعان کارشناسان به دلیل شوری پایین آن، مستعد آبیاری برخی از محصولات کشاورزی هست جهت اشتغال آفرینی و درآمد زایی و نیز ایجاد زمین های کشاورزی جدید. 9. اجرای طرح توسعه کشاورزی گلدانی با شعار هر خانه ایرانی یک مزرعه خانگی خودکفا! مثل کشت سبزی، گوجه و خیار و ... جهت مصارف خانگی که این طرح در برخی دانشگاه های کشاورزی و غیر کشاورزی با عنوان یک فعالیت دانشجویی اجرایی شده؛ و موفقیت آمیز بوده است. 10 . جایگزین کردن فضای سبز شهرهای کشور به جای درختان بی ثمر و بیشتر مواقع غیر بومی با درختان بومی ثمرده و نیز به جای کشت چمن در پارک ها با مصرف آب بالا با جایگزین کردن کشت سبزی های خوراکی مثل نعنا ایرانی که قدرت تکثیر بالایی دارد و جزء سبزی ها با ماندگاری بالا و عمر چندین ساله هست که در عرق گیری هم مصرف بالایی دارد.
شکوفایی روز افزون خمینی کبیر آمنه عسکری منفرد [۱].«انقلاب‌ جمهوری‌ اسلامی ایران و امام‌خمینی دو پدیدهٔ انفکاک ناپذیر‌ند و تحلیل انقلاب اسلامی بدون شخصیت رهبر بزرگ آن ممکن نیست.» (بیانات رهبر انقلاب ۷۸/۳/۱۴). تحلیلگران تحولات سیاسی و اجتماعی جهان که مسائل انقلاب اسلامی را دائماً تعقیب می‌نمایند، به این واقعیت به انحای مختلف اعتراف میکنند که امام خمینی سنگ‌بنای اصلی این انقلاب بوده‌ است، تا جایی که اندیشمندان بزرگی چون (فرید هالیدی) استاد روابط بین‌الملل دانشگاه لندن، انقلاب اسلامی را عظیم‌ترین انقلاب تاریخ دانسته وآن را در پرتوعظمت شخصیت امام خمینی معرفی می‌کند و معتقد است، دست‌های پر قدرت و فرمانده او بود که این امواجِ پرشکوه وقدرتمندِ انسانی را به شور و خروش وا داشت. [۲].امام خمینی بر مبنای افق‌ِ اندیشهٔ سیاسی که حاصل منطقیِ تفسیرِ عرفانی ایشان از هستی و معنای وجودی انسان است، «عنصرِ حیاتی شروع و استمرار جریان انقلاب اسلامی» بودند و بزرگترین تکیه‌گاه دنیاییِ ایشان همان «جمهور» بوده است وبرهمین اساس است که در جریان مبارزات سال ۴۲ ادعا می‌کنند که سربازان من در گهواره ها به سر می‌برند. این همه اقتدار و صلابت و شکوه در یک وجود زمینی چگونه متبلور گشته است، وقتی در میان انبوه اختناق حاکم با اتصال به منبع لایزال الهی فرمان شکست حکومت نظامی صادر می کند و زن و مرد، پیر و جوان، خرد و کلان به پا می خیزند و در بذل جان شیرین گوی سبقت را از یکدیگر می‌ربایند و این در حالی است که حتی بزرگانی از علما از خوف به خطر‌افتادن جان مردم و شکست نهضت، مخالفت می‌کردند. [۳].به اعتراف تحلیلگران غربی، آنها از درک حقیقت انقلاب‌اسلامی و تفکر بسیار عمیق امام خمینی عاجز مانده‌اند، تا جایی که معجزه انقلاب اسلامی ایران را یک «واقعیت بی تعریف » نامیده و اذعان می‌کنند که امام‌ خمینی، در تعریف وتعیینِ اهداف انقلاب، رهبری جریان مبارزه، مواجهه با قدرت‌های افزون طلب وتاکتیک‌ها وروش‌های حفظ واستمرارِ دستاوردهای انقلاب اسلامی، دارای «دکترینِ سیاسیِ ویژه و منحصر به‌فردی» بودند که انقلاب را از قواعد انقلاب‌های دیگر چون انقلاب روسیه و فرانسه خارج می‌کند و غرب چاره‌ای ندارد جز اینکه بپذیرد، انقلابِ ایران حتی از لحاظ انگیزه های اصلی ایجاد آن منحصر به فرد و کاملاً جدا از سایر انقلاب‌هاست. [۴]. اکنون که چنین نعمتی در گستره جهانی در اختیار ماست، وظیفهٔ ما «حفظ هویت» این انقلاب است. انقلاب اسلامی یک واقعیت اجتماعی، قدسی و ملکوتی دارد که به واسطهٔ همین هویت «زنده» است و «استمرار» دارد.هدف و شأن انقلاب، به وجود آوردن «جامعه‌ای بر اساس احکام الهی» است که در آن، هم «سعادت دنیا» و «قدرت مادی» هست، هم «سعادت آخرت» و«قدرت معنوی». انقلاب در پیِ تبدیل شدنِ ایران به «الگوی کاملِ نظامِ پیشرفتهٔ اسلامی» و آن‌گاه، ایجادِ «تمدن نوینِ اسلامی» است.» (بیانیه گام دوم انقلاب ۹۷/۱۱/۲۲). اگر جامعه‌‌ای احساس‌هویت نکرد، حتی صداهای بلند تحکم‌آمیز او را مغلوب خواهد کرد. آن که ایستادگی می‌کند، به دلیل احساس هویت ملی، دینی، انسانی و شرف است. «امروز جامعهٔ اسلامی ایرانیِ ما یک «هویت‌ ریشه‌دار» و تاریخی و قوی و قابل استقامتی دارد که باید به جوانان منتقل کنیم. جوانِ انقلابیِ با‌هویت؛ باید پر‌انگیزه، هوشیار، امیدوار، با‌‌فکر و اندیشه‌ورز، شجاع و فداکار، مصمم، متدین، پارسا و پاکدامن، دارای اعتماد‌به‌نفس، فعال، پرکار و پراثر باشد.» (بیانات رهبر انقلاب۹۵/۲/۱). [۵]. پیام انقلاب‌اسلامی، «احیای هویتِ اسلامی» در میان ملت های مسلمان است واین تقابل فرهنگی،تهدیدِ مهلکی برای نظام سلطه به شمار می‌آید واکنون که سی وچند سال ازعروج ملکوتی امام (رحمت‌الله) می‌گذرد، علیرغم توطئه‌های طراحی‌ شده و به‌ روز سردمداران کفر و استکبار و ایادی داخلی و خارجی آنها چراغ پرفروغ اندیشه و افکار متعالی امام کبیرمان، بیش از پیش روشنگر راه تمام مومنان و آزادی‌خواهان جهان گردیده‌است. نمونه بارز آن حضور پرشکوه ملت‌های بزرگ جهان در دفاع از ملت مظلوم فلسطین و قدس عزیز که به فرموده امام پاره‌‌تن اسلام است مشاهده می شود؛ آنجا که حتی در قلب آمریکا به دفاع از مظلوم برخاسته و پرچم کفر را به آتش می‌کشند. تحولات جاری دنیا خصوصاً بیداری اسلامی هر روز بیش از پیش حاکی از آن است که گسترش دامنه «نفوذ ایده‌ها و اندیشه‌های خمینی کبیر» بوده و بی‌تردید روح خدا تا وصول انقلاب‌ عظیم اسلامی به اهداف بلند و متعالی رسالت تاریخی امام در کالبد نائب بر حق امام عصر و امت فداکارش به حیات خود ادامه خواهد داد و اساساً باید گفت: «این انقلاب بی نام خمینی در هیچ کجای جهان شناخته شده نیست.» و «از این پس نیز، دنیا شاهد شکوفایی روزافزون «اندیشه وهویتِ خمینی کبیر» در «کالبدِ هویتِ انقلابی خواهد بود. https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
یادداشت جالب، دلنشین، ادبی و معرفتی خانم زهرا محسنی فر در مورد فیلم عنکبوت مقدس... *🔹عنکبوت مقدس*، جانداری است که درلحظه‌ی صفر تقویم هجری قمری، بر دهانه‌ی غار ثور تار تنید تا جان‌پناه پیامبر آخرالزمان شود. وقتی دوام اسلام به تاری بند بود،حشره‌ای سُست‌منزل، محاسبات دنیای کفر را بهم ریخت! حالا که شیعه زیر سایه‌ی امامی قُدس‌منزل قوام گرفته، کجا شب‌پره‌ای با نیشترِ *هنر هفتم* می‌تواند بر چهره‌ی *آفتاب هشتم* پنجه بکشد؟ *پرده‌ی نقره‌ای* را کجا آن یارا باشد که *گنبد طلایی* را بپوشاند؟ *رسانه‌های زنجیره‌ای* اهل باطل کی می‌توانند *سلسلةالذهب* و *عروة الوثقای* حق را از هم بگسلانند؟ *«گنبد طلای مشهد»* همان *درخت «طوبى»* ست که خدا با دست خود در جان دنیا کاشته و *«نخل طلای کن»* همان *شجره‌ی «زقوم»* است که *سران ابلیس لای زر ورق پیچیده‌اند* تا رئوس الشیاطین از آن بیرون نزند. 🔸 *شهر عنکبوتی واقعی همانی است که چند سال آینده را نخواهد دید،* آنگاه که *مرد عنکبوتی هم دیگر نمی‌تواند به دادش برسد.* *قاتل زنجیره‌ای، غرب وحشی است که زنجیر پاره کرده* و شیک و مجلسی نسل‌کشی می‌کند و *از خون کودکان یمنی و سوری و عراقی در ونیز و برلین و کن فرش قرمز پهن می‌کند*، تا تعدادی *ناهنرمند از وطن گریخته* روی آن اسکی بروند. در قاموس هنر سکولار، حُکماً، سامری چهره ماندگار و هنرمندی مردمی است که گوساله‌ای را از طلا تراشید و به شعبده، به جای خدا جا زد و مُشتی گوسفند برای او کف زدند و با او عکس یادگاری گرفتند!. *تندیس طلایی گوساله‌ی سامری* هم، باشد برای *آنها که برای فستیوال‌های موهن غربی غش و ضعف می‌روند.* *...* میلاد امام رئوف مبارک باد 🌺🌺🌺 https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
حفظ غیرت دینی و شور و انگیزه دفاع را از عوامل قوام و نجات کشور در بزنگاه¬های مختلف و مبدل تهدید به فرصت به خصوص در جنگ تحمیلی و دفاع هشت ساله می¬توان برشمرد. این غیرت دینی جوانان، پدران و مادرانمان بود که موجب شد تا همدستی باطل آمریکای آن دوران، شوروی و ارتجاع منطقه برای شکست ایران قوی و به¬زانو درآوردن امام و نابودی نظام با حضور جوانان آگاه و مومن ما با روحیه جهادی در این جبهه حق و جنگ بین المللی بی ثمر بماند. در عصر جدید هم، عظمت و برکت شهادت سردار دل ها، شهید سلیمانی، موجب شد تا هویت و وحدت دینی و انقلابی مردم در دید همگان قرار گیرد و بدرخشد. این حرکت عظیم ملت ایران یک تهدید محسوب می شود که با غیرت ملت مسلمان تبدیل به فرصت شد. مردم ایران اثبات کردند که قوی اند و با جوشش استعدادهایشان توانستند کارهای بزرگی انجام دهند؛ کارهای بزرگ، همیشه بزرگ و ماندنی هستند ولو از نوع جنگ و از نوع حضور در جبهه‌ها نباشد؛ و همیشه به ایمان، به صفا، به غیرت دینی، به ایستادگی در راه خدا و به آشتی¬ناپذیری با دشمن احتیاج دارد. و اما امروز هم ما کارهای بزرگی در مقابل خودمان داریم؛ یاد و نام یادگار انقلاب، خمینی عزیز، خاطره های دوران جنگ، شهدا و سبک زندگی شان، مادران و همسران شهدا و نشانه ها و اسوه های غیرت و همت دینی نباید به فراموشی سپرده شود. برای این مهم، استخراج حقیقت دوران جنگ و تولید آثار هنری جنگی می تواند بر ذهن مخاطب بنشیند و او را آگاه سازد؛ چرا که تحریف گران بیکار نمی نشینند. این روزها، ایران قوی با خطر فقر، مشکلات معیشتی، تهاجم فرهنگی و نابهنجاری اجتماعی دست و پنجه نرم می کند. مسئولان باید غیور باشند و به انقلاب متعهد باشند و دلسوزانه این موارد را در نظر بگیرند تا فعالیت¬های هدفمندی صورت گیرد. مذاکره مستقیم با دولتمردان بی غیرت، بیعت با دشمن و جهت گیری خنثی نسبت به خواسته های مردم، سم غیرت دینی است. بنابراین هر یک از ما که به آینده و اقتدار این کشور علاقه مندیم، باید در راه تبیین، گسترش و تقویت ایمان خود و مجموعه¬ای که در آن حضور مفید داریم، دغدغه¬ی دینی داشته باشیم و جهاد کنیم. تلاش ما باید در راستای شکوفاسازی غیرت دینی و پایبندی مردم و جوانان به این مملکت و اسلام باشد. باید یاد بگیریم که به اقتضای مکان و زمان، برای خدا اخم کنیم و لبخند نزنیم. ما نباید اجازه دهیم که منحرفین در خاک ما، جان و دل ما، و قلمرو اندیشه و گفتار و رفتار و دید ما باشند و شاخ شوند. ما باید معرفت پیدا کنیم، تجربه های دیرینه را ورق بزنیم و تاریخ و گذشته ها را مرور کرده تا چشم اندازی هدفمند نسبت به آینده کشور داشته باشیم. روشن است که معرفت و عبرت از مولفه های غیرت دینی به شمار می آیند. امروز وظیفه داریم، نسبت به دشمن عصر خود و عوامل زمینه ساز خطر با نکته بینی بیشتری معرفت پیدا کنیم، امکان سنجی کنیم و فضای ورود دشمن به فرهنگ، شعور و شعائر دینی ملت را مسدود کنیم. https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
چرا غیرت دینی؟! فائزه سادات عظیم زاده اردبیلی، سیده مریم حسینی غیرت را می¬توان یکی از برجسته¬ترین صفات الهی و انسانی برشمرد که در وجود مقدس خداوند تجلی دارد و اسباب آن را در وجود انسان نیز تعبیه کرده است. امام¬ صادق(ع) می¬فرمایند: "اِنَّ اللَّه غَیُورٌ یُحِبُّ کُلَّ غَیورٍ"خداوند غیور است و هر غیرت¬مندی را دوست دارد. اگرچه واژه غیرت در اکثر موارد به عنوان غیرت ناموسی به¬کار می¬رود، اما ملااحمد نراقی در کتاب معراج السعاده، غیرت را پیرامون زنان، دین، آبرو ومال مطرح می¬کند، بنابراین هرگونه دفاع از حریم ولایت و ارزش¬ها را می¬توان در زمره مفهوم گسترده غیرت و مایه سعادت دنیا و عقبی قرار داد. واژه غیرت از تغییر و تغیّر گرفته شده و یک نوع حالت، دگرگونی و برانگیختگی درونی به همراه حس دفاع در شخص نسبت به آنچه دوست می¬دارد؛ اعم از عزت، آبرو، شرف، دین، ناموس و کشور است؛ گویی در مواجهه با خطر، جرقه غیرت در روح و روان انسان شعله¬ور می¬شود. و غیرتمند نیز به کسی گویند که برای حفظ آنچه که نگاهبانی از آن لازم است، می¬کوشد. ناگفته نماند، غیرتی ارزشمند است که در حد اعتدال و محور آن عقلانیت باشد؛ چرا که نبود عقلانیت، ضررهای جبران ناپذیری برای دین به ارمغان می آورد. حساسیت فرد مسلمان نسبت به کیان دین نشان از غیرت دینی اوست. این غیرت دینی به معنای تلاش جهادی و بی¬وقفه و خستگی¬ناپذیر در راه نشر معارف دینی و حاکمیت ارزشها و خشم والا در برابر متجاوزان به مرزهای دین، مقابله با تجاوز به حریم دین و آمادگی برای فدا کردن جان خود در راه آن است. تا زمانی که چنین حساسیت¬هایی در روح مومنان جان و جریان دارد، جامعه هنجاری خواهیم داشت و امت مسلمانان ممتاز و برتر محسوب می¬شود. دقت در معنای غیرت دینی، دریچه¬ای به روی انسان باز می کند که در آن، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، محافظت از حلال و دوری از حرام، حفظ حدود الهی، دفاع از اسلام ، مقابله با بدعت¬ها و خشم مقدس؛ نوامیس خداوند هستند و از مصادیق غیرت دینی محسوب می¬شوند و دستیابی به چشم-اندازی روشن و کارآمد، در راستای برخورداری از بصیرت و غیرت¬ورزی دینی است. در مبانی دینی، به همان کمیت و کیفیت که در برابر خودی¬ها دعوت به مهربانی و همدردی دینی شده، در برابر فجّار به قداست خشم سفارش شده است. مظهر این خشم و غیرت، انبیا و اهل بیت(ع) بودند... برای اینکه جامعه نمای دینی پیدا کند و با این هندسه تنظیم شود و حرکت کند و جریان بسازد، نیازمند حاکمیت دین خداوند است که نظام جمهوری اسلامی برای برپایی این حاکمیت بنا نهاده شد. مردم خون ها تقدیم کردند و جان شیرین خود را نثار کردند تا اصول انقلاب پابرجا باشد و سقف دین فرو نریزد. غیرت دینی مردم که بیانگر عمق دین¬دانی و دین¬داری آنان است و مایه حفظ هویّت ملی یک ملت است، نیرو محرکه¬ی انقلاب است. نمونه ای از منتهای غیرت دینی را می توان در شخص امام بزرگوار مشاهده نمود که با عقلانیت بالا، غیرت ورزی نسبت به دین، فرهنگ دینی و سبک زندگی اسلامی، خردورزی، بینش و علم نافع خود و شناخت و اعتماد به ملت ایران موجب برانگیختن غیرت دینی مردم شد و صفحات مهمی از تاریخ را به خود اختصاص می-دهد. از مصادیق غیرت دینی مردم ما در برابر دشمنان این مرز و بوم، راهپیمایی باشکوه هرساله بیست و دوم بهمن ماه است که نشان از ایستادگی و مقاومت ملت ایران همیشه در صحنه است. ملتی که با برپایی تشکل¬های آتش¬به¬اختیار؛ چه در زمان جنگ و پشت جبهه ها، چه در مبارزه با گروهک¬ها و هنوز هم در بحث مواسات و امدادرسانی به وضعیت سیل و زلزله زدگان؛ از عز، غیرت دینی و شهامت حسینی خود مایه گذاشتند. چنین حرکت¬هایی، از حب مردم به میهن حکایت می¬کند و ایران را در برابر چشمان دشمنان قدرتمند می¬سازد. این مردم، با قوّت و قدرت و نشاط و اهتمام به میدان می¬آیند و موتور ملت را به حرکت در آورده و بیداری و آگاهی خود را به نمایش می¬گذارند. پیاده¬روی اربعین، نمود دیگری از غیرت دینی مسلمانان است. نیروی مغناطیسی جنبش اربعین، همه مسلمانان و حتی بعضا غیرمسلمانان از اقصی نقاط جهان با سلایق سیاسی ناهمسو را با هم هم¬راستا و متحد می-سازد. آنچه مخل غیرت دینی می¬شود، فعالیت¬های مستکبرین و افرادی است که از شجاعت و عزت نفس کافی برخوردار نیستند، افرادی که با هدف یا ندانسته و از روی غفلت، روح مردم و اساس شریعت را متزلزل می¬کنند و بی¬ایمانی را به¬بار می¬آورند. علما، نخبگان و اساتید ما باید تقویت شوند، هشیار باشند و قدرت تحلیل داشته باشند و در دفاع از ملت و آرمان¬ها و ارزش¬های دینی، موضع¬گیری به¬موقع و فتوت داشته و با غیرت¬مندی دشمن را بر خودی ترجیح ندهند و خود را بازیچه دست دشمن قرار ندهند... https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
این نکته را بگوییم که فضای آزادی که دست نویسنده و کارگردان را برای ایجاد طنز که طبعا همیشه نمی‌تواند در نهایت ادب و متانت باشد و ذاتش این است که گاهی خارج از چارچوب عمل کند، الزاما منفی نیست. حتی شوخی‌های جنسی با رعایت یک حد و حدودی می‌تواند قابل‌پذیرش باشد اما مکالمه‌هایی مانند آنچه در دیالوگ بالا به‌عنوان نمونه دیدیم، قدری مسموم است و دیگر یک تیکه جنسی به شمار نمی‌آید، بلکه رسما فضای شهوت‌آلود را تداعی می‌کند. منظور آن نیست که مخاطب را تحریک می‌کند؛ بلکه آن فضا را برای او مجسم می‌کند. یا تکیه‌کلام‌های «بده بزنیم» و «مگه چیه حالا کاریه که شده» و… خواه‌ناخواه فرهنگ‌سازی جنسی می‌کند و کارکرد قبح‌زدایی دارد. نکته‌ای که شاید مغفول مانده این است که فرهنگ‌سازی جنسی و آنچه چندسالی است در قالب سند ۲۰۳۰ مورد توجه اهالی فرهنگ و آموزش‌وپرورش قرار گرفت، دارد به‌طور زیربنایی و کاملا هماهنگ و برنامه‌ریزی‌ شده، در ادبیات و کتب و برنامه مهدهای کودک و تئاترها و دیگر عرصه‌های محتوایی نامحسوسی که شاید به آن کم‌تر توجه می‌شود ریشه می‌دواند و نفوذ می‌کند و اگر غفلت کنیم می‌بینیم نسل و نسل‌هایی را به‌یک‌باره ازدست ‌داده‌ایم و غافل بوده‌ایم. اینکه ایرج طهماسب را با وجود توانایی هنری غیرقابل ‌انکارش هربار از کانادا به ایران دعوت کنیم تا برایمان یک‌ مجموعه بسازد و بعد هم به کانادا و آمریکا برگردد و ما کاملا فارغ باشیم از آنکه این هنرمند محترم با چه کسانی حشرونشر دارد یا چه تفکر و مسلکی، بی‌خیالی خوبی نیست. چندی قبل تصویر جناب طهماسب درکنار بشری دستور نژاد دیده شد که از بازیگران بهائی مقیم آمریکا و از مشارکت‌کنندگان در ساخت برنامه‌های شبکه pmp است. او بخصوص برای کودکان در حوزه نمایش و شعر و داستان برنامه‌سازی می‌کند و با مسیح علی نژاد در ارتباط است و به‌صراحت افکار خود را در پست‌های متعددی منتشر کرده است که از جمله آن‌ها می‌توان به برهنه انگاری، نه به جمهوری اسلامی، اباحه گری جنسی در بین کودکان، ترویج بی‌بندوباری گسترده، توهین به مقدسات، توهین به امام خمینی و… اشاره نمود. او به شکل وسیعی با شبکه تولید محتوای بهائیت ارتباط دارد و به‌طور منظم خوراک خود را با این جریان به‌روزرسانی می‌کند. و خب ارتباط آقای طهماسب فعال در عرصه کودکان با این مفسد بهایی می‌تواند محل سؤال باشد. نه می‌خواهم تهمت بزنم و نه خدای‌ناکرده دروغی بگویم چه اینکه ممکن است روح ایرج طهماسب هم از یک سری مسائل خبر نداشته باشد. اما تلنگر و سرنخ دادن به اهالی فرهنگ و بررسی روابط افراد فرهنگ‌ساز قطعا باید برای همه ما موردتوجه و تأکید باشد که اولا این‌گونه افراد از مواضع تهمت به دور باشند و ثانیا محتوای برنامه‌هایشان مورد رصد و تنظیم‌گری حرفه‌ای و هوشمندانه و نه سانسورهای تاریخ‌گذاشته و عریان و خشن قرار گیرد. ختم کلام اینکه همه حواسمان را جمع کنیم. یک شیرینی‌ها و خوشمزگی‌هایی هست که شاید الان به آن بخندیم و خوش باشیم ولی سال‌ها بعد همین‌ها بشود کاسه چه کنم چه کنم. https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
نگاهی به ساخته جدید ایرج طهماسب؛ بزم عروسک‌های جان‌دار صفورا ترقی ایرج طهماسب را از همان کودکی‌هایمان می‌شناسیم. متولدین دهه پنجاه و شصت، عروسک‌گردانی، صداپیشگی، مجری‌گری او در «مدرسه موش‌ها» و «خونه مادربزرگه» و «دکتر عروسکی» را هنوز به خاطر دارند. دهه هفتادی‌ها «کلاه قرمزی و پسرخاله» او را هرگز از یاد نمی‌برند و دهه هشتادی‌ها «بچه‌ننه»، سریال نوروزی «کلاه‌قرمزی» و بقیه عروسک‌هایش را. حالا دهه نودی‌ها نیز مخاطبان ماجراهای «مهمونی» و عروسک‌های جدید آن شده‌اند. بااین‌همه دایره مخاطبان ایرج طهماسب هیچ‌وقت منحصر در مخاطب هدفش که کودکان بودند نشده و هنر و خلاقیت او افراد را از طیف‌های متنوع سنی جذب کرده است. اثر آخر آقای مجری این بار از مجرایی غیر از تلویزیون، از شبکه نمایش خانگی به مخاطبان عرضه می‌شود. دور از انصاف است اگر بگوییم نمره کاری او در فرهنگ‌سازی و عرضه ادبیات نمایشی در قالب عروسک‌ها زیر بیست است. آن‌قدر در دیالوگ‌های بین عروسک‌ها و یا بین مجری‌ها و انسان‌ها با عروسک‌ها واقعیت و باورپذیری موج می‌زند که گاهی یادت می‌رود طرف مقابلت عروسک است و بی‌جان و تا مدت‌ها هم جمله‌های خاص و کلمات قصارشان تکیه‌کلام بچه‌ها و نوجوانان و حتی بزرگسالان می‌شود. او و تیمش به‌شدت در ساخت تیپ‌های شخصیتی زبردست‌اند. در آثار او اگر قرار است یک دختربچه دبستانی ببینیم، آن را به‌تمام‌معنای کلمه می‌بینیم و اگر قرار است یک بچه‌دهاتی تخس بیابیم، با پسرعمه‌زاجان مواجه می‌شویم که انصافا مجسمه یک بچه شروشور روستایی است. از این هم فراتر، طهماسب و تیمش حتی می‌توانند حیوانات را هم تیپ‌سازی کنند. اثر محبوب تازه‌ای که طهماسب برای گروه سنی کودک (و در عمل تمام گروه‌های سنی) تولید کرده «مهمونی» است که به‌جای قاب تلویزیون در پلتفرم‌های اینترنتی به تصویر درآمده است. با توجه به کاهش برخی محدودیت‌ها در فضای نمایش خانگی، این مجموعه قرار است با عروسک‌هایی جدید و فضایی بسیار متفاوت، سریالی کمدی، کم‌قید و بند و سرخوش را برای مخاطب به ارمغان بیاورد. قیمه خانم، بادوم ( معروف به بچه، همان پسربچه بی‌اعصاب گل‌فروش)، کته، شاباش، دی جی، خوشگل بابا (مگسی) که همیشه دنبال زن بور بوده است(!) و پشه‎ای که می‌خواهد همه را تست کند و روحی، عروسک‌هایی‌ هستند که تاکنون در «مهمونی» ایرج‌خان حضورداشته‌اند. این برنامه هم همانند اکثر برنامه‌های سرگرمی تلویزیون و نمایش خانگی میزبان سلبریتی‌هایی است که زمانی را به سخن و شوخی و خنده می‌گذرانند. هرچند ایرج طهماسب در این گفت‌وگوها خلاقیت‌هایی به خرج می‌دهد تا آن‌ها فاز و فضای متفاوتی با یک گفت‌وگوی کلیشه‌ای پیدا ‌کنند. در مورد شخصیت‌های این مجموعه نقدهای مثبت و منفی متفاوتی نوشته یا گفته‌شده و هرکسی از زاویه‌ای به تحلیل این برنامه پرداخته است. در کل این سریال موفق بوده و حتی می‌تواند آثار تربیتی خوب زیادی هم داشته باشد. درواقع طهماسب با خلق شخصیت‌های این سریال بر لبه پرتگاه بدآموزی راه‌رفته اما خیلی جاها هم جذابیت ایجاد کرده و هم کار خود را بدآموزی نیالوده. مثل شخصیت بادوم یا همان پسرک گل‌فروش بددهنی که هربار باید جلوی دهانش را بگیرند تا فحش ندهد و باتربیت باشد. می‌دانیم که در جامعه امثال این بچه زیاد است. طهماسب هم نحوه تعامل کم‌چالش یک بزرگتر با این‌گونه بچه‌ای را به تصویر می‌کشد و هم نحوه تعامل این بچه‌ها را با بزرگترهایشان. همه در یک محیط سالم پرورش نیامده‌اند که بخواهند اخلاق کاملا سالمی هم داشته باشند. همان‌گونه که ما دلمان برای کودکان مبتلابه اوتیسم یا امراض مادرزادی دیگر می‌سوزد، باید برای کودکان مبتلابه بداخلاقی نیز دل بسوزانیم و فورا به فکر تنبیه آنان نیفتیم. پس شخصیت بچه می‌تواند یکی از نقاط قوت این مجموعه باشد؛ به شرطی که ماهیت خود را حفظ کند و تحت تأثیر محبوبیتی که پیداکرده، به راه افراط نرود. برخی شخصیت‌ها نیز گویی تنها آمده‌اند تا طیف‌های متنوع مخاطبان را جذب کنند و خاصیت دیگری ندارند؛ مثل تیم بی‌بندوبار شاباش و دی جی با این اسم نچسب. این بخش‌ها خطری ندارند و تنها فرهنگی را نمایندگی می‌کنند که بافرهنگ عمومی و رسمی جامعه تفاوت‌هایی دارد. اما در برخی بخش‌های این مجموعه به‌طورجدی خطر پرورش جنسی نادرست می‌رود. مثل پشه‌ای که آخرشب موقع خواب ایرج طهماسب پیدایش می‌شود و به‌وضوح ادبیات نامناسبی برای گروه سنی کودک دارد. تکیه‌کلام «بده بزنیم» او معروف است و گاهی بعد یا قبل از نیش زدن حالاتی به او دست می‌دهد و چیزهایی بر زبان می‌آورد که به‌سادگی انسان را یاد فضای اروتیک می‌اندازد. «-مگه نگفتی سیری؟ -چرا ایرج ولی تو تا حالا دست خودت رو دیدی؟ -بله، دیدم. -خیلی خوبه! -خب نگاه نکن! -حالا سریع نکنی زیر پتوها.» https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
نگاهی به ساخته جدید ایرج طهماسب؛ بزم عروسک‌های جان‌دار صفورا ترقی ایرج طهماسب را از همان کودکی‌هایمان می‌شناسیم. متولدین دهه پنجاه و شصت، عروسک‌گردانی، صداپیشگی، مجری‌گری او در «مدرسه موش‌ها» و «خونه مادربزرگه» و «دکتر عروسکی» را هنوز به خاطر دارند. دهه هفتادی‌ها «کلاه قرمزی و پسرخاله» او را هرگز از یاد نمی‌برند و دهه هشتادی‌ها «بچه‌ننه»، سریال نوروزی «کلاه‌قرمزی» و بقیه عروسک‌هایش را. حالا دهه نودی‌ها نیز مخاطبان ماجراهای «مهمونی» و عروسک‌های جدید آن شده‌اند. بااین‌همه دایره مخاطبان ایرج طهماسب هیچ‌وقت منحصر در مخاطب هدفش که کودکان بودند نشده و هنر و خلاقیت او افراد را از طیف‌های متنوع سنی جذب کرده است. اثر آخر آقای مجری این بار از مجرایی غیر از تلویزیون، از شبکه نمایش خانگی به مخاطبان عرضه می‌شود. دور از انصاف است اگر بگوییم نمره کاری او در فرهنگ‌سازی و عرضه ادبیات نمایشی در قالب عروسک‌ها زیر بیست است. آن‌قدر در دیالوگ‌های بین عروسک‌ها و یا بین مجری‌ها و انسان‌ها با عروسک‌ها واقعیت و باورپذیری موج می‌زند که گاهی یادت می‌رود طرف مقابلت عروسک است و بی‌جان و تا مدت‌ها هم جمله‌های خاص و کلمات قصارشان تکیه‌کلام بچه‌ها و نوجوانان و حتی بزرگسالان می‌شود. او و تیمش به‌شدت در ساخت تیپ‌های شخصیتی زبردست‌اند. در آثار او اگر قرار است یک دختربچه دبستانی ببینیم، آن را به‌تمام‌معنای کلمه می‌بینیم و اگر قرار است یک بچه‌دهاتی تخس بیابیم، با پسرعمه‌زاجان مواجه می‌شویم که انصافا مجسمه یک بچه شروشور روستایی است. از این هم فراتر، طهماسب و تیمش حتی می‌توانند حیوانات را هم تیپ‌سازی کنند. اثر محبوب تازه‌ای که طهماسب برای گروه سنی کودک (و در عمل تمام گروه‌های سنی) تولید کرده «مهمونی» است که به‌جای قاب تلویزیون در پلتفرم‌های اینترنتی به تصویر درآمده است. با توجه به کاهش برخی محدودیت‌ها در فضای نمایش خانگی، این مجموعه قرار است با عروسک‌هایی جدید و فضایی بسیار متفاوت، سریالی کمدی، کم‌قید و بند و سرخوش را برای مخاطب به ارمغان بیاورد. قیمه خانم، بادوم ( معروف به بچه، همان پسربچه بی‌اعصاب گل‌فروش)، کته، شاباش، دی جی، خوشگل بابا (مگسی) که همیشه دنبال زن بور بوده است(!) و پشه‎ای که می‌خواهد همه را تست کند و روحی، عروسک‌هایی‌ هستند که تاکنون در «مهمونی» ایرج‌خان حضورداشته‌اند. این برنامه هم همانند اکثر برنامه‌های سرگرمی تلویزیون و نمایش خانگی میزبان سلبریتی‌هایی است که زمانی را به سخن و شوخی و خنده می‌گذرانند. هرچند ایرج طهماسب در این گفت‌وگوها خلاقیت‌هایی به خرج می‌دهد تا آن‌ها فاز و فضای متفاوتی با یک گفت‌وگوی کلیشه‌ای پیدا ‌کنند. در مورد شخصیت‌های این مجموعه نقدهای مثبت و منفی متفاوتی نوشته یا گفته‌شده و هرکسی از زاویه‌ای به تحلیل این برنامه پرداخته است. در کل این سریال موفق بوده و حتی می‌تواند آثار تربیتی خوب زیادی هم داشته باشد. درواقع طهماسب با خلق شخصیت‌های این سریال بر لبه پرتگاه بدآموزی راه‌رفته اما خیلی جاها هم جذابیت ایجاد کرده و هم کار خود را بدآموزی نیالوده. مثل شخصیت بادوم یا همان پسرک گل‌فروش بددهنی که هربار باید جلوی دهانش را بگیرند تا فحش ندهد و باتربیت باشد. می‌دانیم که در جامعه امثال این بچه زیاد است. طهماسب هم نحوه تعامل کم‌چالش یک بزرگتر با این‌گونه بچه‌ای را به تصویر می‌کشد و هم نحوه تعامل این بچه‌ها را با بزرگترهایشان. همه در یک محیط سالم پرورش نیامده‌اند که بخواهند اخلاق کاملا سالمی هم داشته باشند. همان‌گونه که ما دلمان برای کودکان مبتلابه اوتیسم یا امراض مادرزادی دیگر می‌سوزد، باید برای کودکان مبتلابه بداخلاقی نیز دل بسوزانیم و فورا به فکر تنبیه آنان نیفتیم. پس شخصیت بچه می‌تواند یکی از نقاط قوت این مجموعه باشد؛ به شرطی که ماهیت خود را حفظ کند و تحت تأثیر محبوبیتی که پیداکرده، به راه افراط نرود. برخی شخصیت‌ها نیز گویی تنها آمده‌اند تا طیف‌های متنوع مخاطبان را جذب کنند و خاصیت دیگری ندارند؛ مثل تیم بی‌بندوبار شاباش و دی جی با این اسم نچسب. این بخش‌ها خطری ندارند و تنها فرهنگی را نمایندگی می‌کنند که بافرهنگ عمومی و رسمی جامعه تفاوت‌هایی دارد. اما در برخی بخش‌های این مجموعه به‌طورجدی خطر پرورش جنسی نادرست می‌رود. مثل پشه‌ای که آخرشب موقع خواب ایرج طهماسب پیدایش می‌شود و به‌وضوح ادبیات نامناسبی برای گروه سنی کودک دارد. تکیه‌کلام «بده بزنیم» او معروف است و گاهی بعد یا قبل از نیش زدن حالاتی به او دست می‌دهد و چیزهایی بر زبان می‌آورد که به‌سادگی انسان را یاد فضای اروتیک می‌اندازد. «-مگه نگفتی سیری؟ -چرا ایرج ولی تو تا حالا دست خودت رو دیدی؟ -بله، دیدم. -خیلی خوبه! -خب نگاه نکن! -حالا سریع نکنی زیر پتوها.»👇 https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
این نکته را بگوییم که فضای آزادی که دست نویسنده و کارگردان را برای ایجاد طنز که طبعا همیشه نمی‌تواند در نهایت ادب و متانت باشد و ذاتش این است که گاهی خارج از چارچوب عمل کند، الزاما منفی نیست. حتی شوخی‌های جنسی با رعایت یک حد و حدودی می‌تواند قابل‌پذیرش باشد اما مکالمه‌هایی مانند آنچه در دیالوگ بالا به‌عنوان نمونه دیدیم، قدری مسموم است و دیگر یک تیکه جنسی به شمار نمی‌آید، بلکه رسما فضای شهوت‌آلود را تداعی می‌کند. منظور آن نیست که مخاطب را تحریک می‌کند؛ بلکه آن فضا را برای او مجسم می‌کند. یا تکیه‌کلام‌های «بده بزنیم» و «مگه چیه حالا کاریه که شده» و… خواه‌ناخواه فرهنگ‌سازی جنسی می‌کند و کارکرد قبح‌زدایی دارد. نکته‌ای که شاید مغفول مانده این است که فرهنگ‌سازی جنسی و آنچه چندسالی است در قالب سند ۲۰۳۰ مورد توجه اهالی فرهنگ و آموزش‌وپرورش قرار گرفت، دارد به‌طور زیربنایی و کاملا هماهنگ و برنامه‌ریزی‌ شده، در ادبیات و کتب و برنامه مهدهای کودک و تئاترها و دیگر عرصه‌های محتوایی نامحسوسی که شاید به آن کم‌تر توجه می‌شود ریشه می‌دواند و نفوذ می‌کند و اگر غفلت کنیم می‌بینیم نسل و نسل‌هایی را به‌یک‌باره ازدست ‌داده‌ایم و غافل بوده‌ایم. اینکه ایرج طهماسب را با وجود توانایی هنری غیرقابل ‌انکارش هربار از کانادا به ایران دعوت کنیم تا برایمان یک‌ مجموعه بسازد و بعد هم به کانادا و آمریکا برگردد و ما کاملا فارغ باشیم از آنکه این هنرمند محترم با چه کسانی حشرونشر دارد یا چه تفکر و مسلکی، بی‌خیالی خوبی نیست. چندی قبل تصویر جناب طهماسب درکنار بشری دستور نژاد دیده شد که از بازیگران بهائی مقیم آمریکا و از مشارکت‌کنندگان در ساخت برنامه‌های شبکه pmp است. او بخصوص برای کودکان در حوزه نمایش و شعر و داستان برنامه‌سازی می‌کند و با مسیح علی نژاد در ارتباط است و به‌صراحت افکار خود را در پست‌های متعددی منتشر کرده است که از جمله آن‌ها می‌توان به برهنه انگاری، نه به جمهوری اسلامی، اباحه گری جنسی در بین کودکان، ترویج بی‌بندوباری گسترده، توهین به مقدسات، توهین به امام خمینی و… اشاره نمود. او به شکل وسیعی با شبکه تولید محتوای بهائیت ارتباط دارد و به‌طور منظم خوراک خود را با این جریان به‌روزرسانی می‌کند. و خب ارتباط آقای طهماسب فعال در عرصه کودکان با این مفسد بهایی می‌تواند محل سؤال باشد. نه می‌خواهم تهمت بزنم و نه خدای‌ناکرده دروغی بگویم چه اینکه ممکن است روح ایرج طهماسب هم از یک سری مسائل خبر نداشته باشد. اما تلنگر و سرنخ دادن به اهالی فرهنگ و بررسی روابط افراد فرهنگ‌ساز قطعا باید برای همه ما موردتوجه و تأکید باشد که اولا این‌گونه افراد از مواضع تهمت به دور باشند و ثانیا محتوای برنامه‌هایشان مورد رصد و تنظیم‌گری حرفه‌ای و هوشمندانه و نه سانسورهای تاریخ‌گذاشته و عریان و خشن قرار گیرد. ختم کلام اینکه همه حواسمان را جمع کنیم. یک شیرینی‌ها و خوشمزگی‌هایی هست که شاید الان به آن بخندیم و خوش باشیم ولی سال‌ها بعد همین‌ها بشود کاسه چه کنم چه کنم. https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
انتخاب اختیاری، پیامد اجباری محمدجواد محمودی حتما شما هم برخورد داشته‌اید با نوجوان‌هایی که با پدر و مادرشان سر ناسازگاری دارند و از امر و نهی‌های مداوم آن‌ها کلافه هستند. البته این مسئله اختصاص به والدین ندارد و در برخی موار با مربیان تربیتی نیز ارتباط صمیمانه‌ای ندارند، چرا که از پند و اندرز و نصیحت فراری هستند. پس اگر شما هم با جوانان و یا نوجوان‌ها فعالیت و ارتباط دارید، پیشنهاد می‌کنم برای حل این مشکل، ادامه یادداشت را مطالعه نمایید. تجلی اختیار انسان موجودی مختار است و بر اساس همین ویژگی در پی کسب شناخت و آگاهی است تا بتواند تصمیم بگیرد و انتخاب کند. تبلور و تجلّی قوّه‌ی اختیار کمی پیش از بلوغ آغاز شده و با شروع دوران نوجوانی و رسیدن به جوانی، به نهایت قوّت و اتقان می‌رسد. از دلایلی که گفته می‌شود ترک گناه و عادت به اخلاق حسنه در دوران جوانی آسان‌تر است، همین قوت و شدتی است که انسان در این دوران بدان دست پیدا می‌کند. بنابراین نوجوان در این سن، می‌خواهد هر چه تمام‌تر نشان دهد که می‌تواند خودش تصمیم بگیرد و اثبات کند که قدرت اختیار دارد. از این رو با هر مانعی که بخواهد او را از قدرت انتخاب بازدارد، به مقابله بر می‌خیزد. امر و نهی، آغاز ناسازگاری همانطور که گفته شد، نوجوان و جوان با هر آنچه که بخواهد قدرت و نقش تصمیم‌گیری او را نادیده بگیرد، سر ناسازگاری دارد و این، امری کاملا طبیعی است. از طرفی سبک تربیتی قریب به اتفّاق والدین و برخی معلمّین و مربّیان بر مبنای امر و نهی و به دیگر عبارت، «بکن و نکن» می‌باشد. این دقیقا همان نقطه تلاقی و اصطکاک میان نوجوانان با بزرگ‌ترهاست. به همین دلیل، گاهی مشاهده می‌شود نوجوان حتی شده از روی لجبازی و برای اینکه نشان دهد به امر و نهی دیگران بی اعتناست، کاری خلاف هنجار و چه بسا میل خودش انجام می‌دهد، تا اثبات کند که من می‌توانم از حرف شما تبعیت نکنم. او امر و نهی کردن بوسیله‌ی تهدید را منافی با اختیار خویش می‌بیند و به همین دلیل، از افرادی که بخواهند از این راه او را تهدید و یا حتی نصیحت کنند، گریزان است. هدف درست، اما روش اشتباه! آن چیزی که مسلّم است، خیرخواهی و صلاح‌دید اولیا و مربیان نسبت به نوجوانان است و امّا چالش و مشکل در نوع انتقال این خیرخواهی است. حال باید بررسی کرد که راهکار حل این معضل چیست؟! آن چیزی که از تعلیمات انبیاء و اولیای الهی فهم می‌شود، تکیه بر فهماندن سیاست «انتخاب اختیاری؛ امّا پیامدهای اجباری» است. این سیاست بدین معناست که انسان به طور کامل قدرت در انتخاب دارد، ولی پیامد انتخاب در اختیار وی نیست، بلکه نتیجه قطعی و تبعی آن است و آدمی باید یاد بگیرد که هر چند در انتخاب آزاد است، امّا باید مسئولیت تبعات تصمیم خویش را بپذیرد. «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا»(انسان 3) و «لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ» (کافرون 6) و بشیر و نذیر بودن پیامبر اکرم(ص) حاکی از همین دستگاه فکری است که در تعلیمات الهی، آثار و پیامدهای تبعی و تکوینی هر انتخاب و عمل بر انسان عرضه می‌شود؛ حال او اختیار دارد در انتخاب مسیر خویش؛ بنابراین امر و نهی کردن بدون مقدمه و تبیین تبعات، در این نگرش جایی ندارد. تبیین پیامد هنگامی که پیامد هر تصمیم برای جوان و نوجوان روشن شود و به جای امر و نهی، با استفاده از روحیه کنجکاوی و پرسشگری وی، نسبت به عواقب یک کار، مطّلع گردد و در عین حال، نسبت به انتخاب، دور از جبر و تهدید باشد؛ خود او به سمت انتخاب صحیح سوق داده خواهد شد، چرا که هر انسانی به دنبال کمال خویش است و وقتی درک کند که این عمل در مسیر رشد و کمال اوست و همچنین در تصمیم‌گیری مختار است، دیگر مجالی برای لجبازی نمی‌ماند. اینجاست که نقش والدین و مربیان در ذهن او، به جای «زورگو»، مبدّل به «هدایتگر» و «راهنما» می‌شود. برای مثال اگر نوجوان نسبت به مواد مخدّر پرسش داشت، اگر او را بدون هیچ مقدمه‌ای نهی و تهدید کنیم، احتمالا نتیجه‌ی مطلوبی نخواهیم گرفت؛ امّا اگر عواقب و نتایج را برای او به نحوی که با روحیه او سازگار است، تبیین کنیم به طوری که درک کند این مسیر، برای او خسارت و شکست به ارمغان می‌آورد، او خودش خواهد فهمید که نباید به این سمت حرکت کند، البته با اختیار خودش و همین باعث می‌شود تا وی علاوه بر لجبازی نکردن، کم کم به قوه استقلال شخصیتی و تجربه‌ورزی عاقلانه نیز برسد. پیامدهای تکانشی ممکن است پرسش ایجاد شود که اگر این قدرت آزادی داده شود، چه بسا او همچنان از انتخاب عاقلانه سر باز زند و این ممکن است تبعات بسیار بدی داشته باشد؛ لذا این روش تربیتی، تکانشی(ریسکی) است و ضمانت اجرایی ندارد. 👇👇👇