eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
708 دنبال‌کننده
883 عکس
154 ویدیو
12 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تحریریه تولید محتوای بانو مجتهده امین است. *کلیک بر روی عبارات آبی رنگ در نوشته‌ها، شما را به صفحه نویسنده هدایت می‌کند. 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
عقلانیت انقلابی چاشنی هویت و اصالت آمنه عسکری منفرد [۱].جایگاه تعقل و تفکر در اسلام آنچنان رفیع است که خدای متعال در قرآن آنرا برترین نعمت از جانب خود به انسانها معرفی کرده، نورانیتی که به‌عنوان عنصری الهی در وجود‌ انسان نهفته است و به فرمودهٔ امام‌علی(ع) در خطبه اول نهج‌البلاغه، پیامبران برای شکوفایی «گنجینه‌های‌عقول» ظهور کرد‌ه‌اند، «یَثیروا لَهُم‌ دَفائِن‌ُالعُقول». همچنین می‌دانیم ماهیتِ دینِ‌اسلام با سرشتِ‌انقلاب در‌هم آمیخته‌است، به نحوی‌که تصور وجودِ‌ اسلام جدا از وصفِ‌ انقلابیِ‌ آن ناممکن است و بعثت پیامبر اکرم نیز، نمونهٔ کاملِ ظهورِ‌انقلاب علیه ظلم و استبداد و به منظور استقرار حکومتِ‌ عدل‌الهی به‌شمار می‌رود. براین‌اساس؛انقلاب اسلامی ایران یک پدیدهٔ مستقل نبوده، بلکه بخشی‌ از انقلاب مداوم، مستمر و جهانیِ نهفته در خودِ‌ اسلام است، که چهارده قرن پیش ظهور‌کرده وهمواره در طول تاریخِ‌ اسلام به صورت مستمر تداوم‌‌یافته‌است. پس می‌توان چنین ادعا‌کرد که؛ غایاتِ انقلاب اسلامی ایران، همان غایت پیامبران الهی است. پس چرا گاهی مفهوم «عقلانیت» را که جزء جدانشدنی انقلاب است؛ در مقابلِ «انقلابیگری» قرار میدهند، چنانکه گویی عقلانیت نقطهٔ‌ مقابل انقلابیگری است؟ [۲].از آنجاکه حرکت انقلاب اسلامی ایران در راستای به فعلیترساندن اهدافِ بعثت پیامبرانالهی در جامعهٔ‌اسلامی و به سمتِ تحققِ «تمدنِ‌نویناسلامی» است؛ شناخت جایگاه عقلانیت به عنوان اصلیترین ابزاری که موجب قوام انقلاب میشود ضروری مینماید. «انقلابیگری» از تعقل و «عقلانیت» جدا نیست و انسانها به برکت خرد میتوانند پیامِ «نفیِ‌سلطهٔ‌استکبار» و «اثباتِ‌هویتِ‌ دینی» را که هدف از بعثت انبیاست، به عنوان هدفِ غایی انقلاب در جهت تشکیل جامعهٔ اسلامی برگزینند. پس اینکه عدهای با‌ «نامِ عقلانیت»، با «نامِ اعتدال» و با «نامِ پرهیز از جنجال و دردسرِ بینالمللی»؛ دوری از مبانی و اصول انقلاب را تجویزمیکنند نهتنها عاقل نیستند؛ بلکه به تعبیر رهبر انقلاب این نشانهٔ «بیصبری وخستهشدن» آنها از اصول است، زیرا «عقلانیتواقعی» در «انقلابیگری» است و باورهای دینی باید در کنار عقلانیت و اعتدال، از «افراطی‌گری» و «شعار‌زدگی» فاصله گیرد. انقلابی‌بودن یعنی «التزام فکری وعملی به مبانی، اصول و آرمانهای انقلاب‌ اسلامی» و «عقلانیت» یعنی انجام کارِ سنجیده برخاسته از بهکارگرفتنِ خرد و تدبیر، فکر و محاسبات، «توجه به ظرفیت و کارِ کارشناسی»، «مطالعهٔ درست» و ملاحظهٔ جوانب و آثار تبعاتِ اقدام بهعمل که این از آغاز، شیوهٔ جمهوری اسلامی بوده‌است. پس اینکه عد‌ه‌ای «اسم عقلانیت» را می‌آورند ومنظورشان «ترس، انفعال و فرار از مقابل دشمن» است، بزدل هستند و طبق بیان رهبرانقلاب «ترسوها حق ندارند اسم عقلانیت را بیاورند.» (۲۱مهر۹۷) . از طرفی عقلانیت و محاسبه به معنای «محافظه‌کاری» نیز هست، اما عاقلبودن و به‌کارگرفتن‌خرد در امور با محافظه‌کاری فرقدارد. محافظهکار طرفدار وضعِ‌موجود میباشد، از هر تحولی بیمناک است و از دگرگونی میترسد، اما «عقلانیت» اینطور نیست، بلکه «محاسبه‌ْ عقلانی گاهی خودش «منشاء تحولات عظیمی» میشود. انقلاباسلامی ما به رهبری خمینی کبیر نمونهٔ کامل چنین تحولی و بر اساس «محاسبات منطقی و اصولی» بود نه بر پایهٔ رفتارهای هیجانی و شتابزده. 👇👇👇
[۳].انقلاب اسلامی در ایران به دنبال ایجاد یک جامعه «باهویت»، «دارای اصالت»، «خلاقیت» و «حرفِ نو» بود که چنین تحولی با رهبری امامخمینی(ره) بهعنوان رهبریعاقل، اندیشهورز، انقلابی، که دارای روحیه، ذهن و عملانقلابی بودند ممکن شد و «امروز هم مبنای «اقتدار» در جمهوری اسلامی یک مبنای عقلانیتی است؛ یعنی اقتدار را بر اساس احساسات، عواطف و توهمات دنبال نمیکنیم. «محاسبهٔ‌اقتدارملی» یک محاسبهٔ عقلانی، درست و منطقی است و لذا برای تحقق آن همگان باید همتشان را برای یک بازسازی انقلابی، عقلانی و فکورانه در همهٔ عرصههایمدیریتی؛ فردی و اجتماعی بهکارگیرند تا در همهٔ بخشهایاقتصادی، سازندگی، سیاست خارجی و دیپلماسی، علمی و فرهنگی و… یک حرکت انقلابی بهوجودبیاید؛ حرکتی اندیشهورزانه و عقلانی.» (بیانات رهبر انقلاب ۶شهریور ۱۴۰۰) و در این مسیر بهرهگیری از نیروی جوان؛ متخصص، متعهدبهآرمانهایانقلاب در کنار نیروهای با تجربه در هر حوزهای؛ به «همافزایی» توانِ داخلی، برای ریل گذاری تأمین بهینهٔ منافع ملی می‌انجامد. توصیهٔ رهبر انقلاب در این برهه به تشکلهای انقلابی «آرمانگرایی» است؛ چراکه آرمانگرایی «عینِ عقلانیت» است و اگر ملتی «بدونِ‌آرمان» شود، همانند وضع امروز جوامعغربی از درون «پوچ و تهی» خواهد شد. رسیدن به جامعهٔ عادل، آزاد، پیشرفته، متعهد، متعبد، مؤمن، مرفه، متحد، قوی، مستحکم و مستقل «آرمان» محسوب میشود و اینک ایران اسلامی بر اساس این آرمان حرکت میکند. [۴].انسانِ «انقلابیِ شجاع» که «اهلِ‌اقدام وعمل است؛ باید «ابتکار» ورزیده، بنبستها را بشکند، با بهرهگیری از نیروی خرد «گرهگشایی» کرده و با «امیدبهخدا» برای رسیدن به «آیندهٔ‌روشن» حرکتکند و باز به تعبیر رهبرانقلاب این همان «روحیهانقلابی و انقلابیگری» است، که به عنوان نیاز امروز کشور باید حفظ شود. اکنون دنیایاسلام بر پایهٔ حرکتهای انقلابی در مسیر حرکت به سمت «تمدننویناسلامی» است و در این مسیر همواره مورد تهدید استکبار و ابرقدرتها بوده و هست. استکبار با روحیهٔ «نفیاستبداد و دفاعاز آرمانهای انقلابی» خصومت دارد و آن را مانع پیشبرد اهداف خود میداند، بنابراین علت دشمنی های او با ملت ما نیز، تأکید ایران بر«نفی سلطهپذیری» و «اثبات هویت ملی» است. دشمن مستکبر با ایجاد تحریم وفشارهای همهجانبه به دنبال تسلیم کردن ملت است و متاسفانه همانطور که در سالهای اول انقلاب عدهای به بهانه عقلانیت از «اصول و مبانی و پایه های اصلی انقلاب» صرفنظر کرده و سخناز «برسرعقلآوردنانقلاب» میزدند؛ امروز هم تصورمیکنند که انقلابیبودن به واسطهٔ «هزینههایی» که دارد عقلانی نیست»؛ چراکه باعث «ایجاد چالش» با ابرقدرتها میشود و لذا عقلانیت را به «سازش با ابرقدرتها» تعبیرمیکنند، درحالیکه باید دانست «چالش» اگر «عقلایی و منطبق با منطق» و «اعتمادبه نفس» باشد، هزینهای به مراتب کمتر از هزینه «سازش» دارد. عقلانیت در این نیست که انسان خود را بعد از رها شدن از چنبرهٔ قدرت آمریکا و استکبار، مجدد بهآنها نزدیککند.» (بیاناترهبرانقلاب ۱۷شهریور۹۰). که در این‌صورت، «سازش با دشمن» منجر‌ به «عقبافتادگی» و «تحجر» یعنی بازگشت کشور به دوران بردگی طاغوت خواهدشد. امروز «انقلابی‌ماندن» مشکلتر و مهمتر از «انقلابیبودن» است، چون «انقلابی ماندن» هزینه دارد. اما ملتِ بیدارِ ما، با مجهز شدن به «سلاحِ عقلانیت و انقلابیگری»، پرچمدار «بیداری اسلامی» در دنیای اسلام بوده و معتقداست با «کاربست عقلانیت» به «تشکیلِ جامعهٔ ترازِ انقلاب‌اسلامی» دست خواهد یافت .
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله الذي جعلنا من المتمسکین بولایه امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام ایام عید فرا رسید... و گفتند دلها بنویسند... اما، از چه بنویسند؟!... از مولایشان، از ولایت مولایشان... و دل چه توان دارد که نویسد از ولایت مولایش، آنگاه که خداوند در وصف ولایتش می فرماید: "ولایت علی بن ابیطالب حصنی، فمن دخل حصنی، أمن من عذابی" آنگاه که خداوند جَلّ و علی در توصیف مقام ولایت حجت خود بر زمین اینچنین سخن می فرماید؛ قلم ها در دستان نگارندگان می لرزند و دستها بر صفحات می لغزند و دل می شکند و اشک می جوشد و آه بر می آید و ناله می زنی:" أین الغدیر!؟ " غدیر‌؛ بازگفت ماجرای غربت دین پیامبر رحمت(صلی الله علیه و آله) است، آنچنانی که فرمود:"اسلام در ابتدا غریب بود و به غربت بازخواهد گشت، چنانکه در ابتدا آنگونه بود!" غدیر؛ زمزمه های غمبار آن امام تنهایی است که می فرمود:"صبر کردم در حالیکه گویا خار در چشم و استخوان در گلویم مانده است!" غدیر؛ آذین بستن اسلام است به ولایت ولی خدا(علیه السلام). غدیر؛ پالایش داستان اسلام است از جعلیات قصه گویان و دروغ پردازان بی پروای تاریخ. غدیر؛ مایه وحدت مسلمانان و نجات آنها از تفرق و تشعب است،آنجا که خداوند فرمودند:" واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا..." که به تصریح بسیاری از علمای اهل سنت "حبل الله"در آیه، همان ولایت امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب (علیه السلام) است. و غدیر؛ آغاز عاشقی ماست و ما معتبر شدیم! و ما گدایان کوی عصمت و طهارت، معتبر شدیم به اعتبار ولایت علی ابن ابیطالب (علیه السلام) ، آنگاه که پیامبر (صلی الله علیه و آله) خطاب به مولا فرمودند:" تو و شیعیانت رستگارانید!" و ما رستگار شدیم... شیعه شدیم...عاشق و پروانه... پروانه را به گرد شمع دیده ای؟! ما پروانه شدیم و پیله های جهل و باطل را از تن خود گسستیم و به دور شمع وجود مولایمان پرپر می زنیم! غدیر... کجایی غدیر؟!... تا بشنوی صدای تبریک و ببینی زبانهای دوسر را؟! هنوز حلاوتِ ولایتِ مولا را نچشیده، آفتِ نفاق به دین رسول احمد صلی الله علیه و آله افتاد و انشعاب و افتراق بوجود آمد... و حسودان و منکران و جاهلان و شیاطین هم پیمان شدند! غدیر تو شاهد بودی، شاهد بر أحوال غدیر! آنگاه که پیامبر با جهاز شتران منبری ساخت و دستان علی ابن ابیطالب (علیه السلام) را بر فراز آن بالا برد و چنین فرمود:"من کنت مولا فهذا علی مولا" تو شنیدی غدیر، و همه ی آن جمع صد و بیست هزار نفری هم شنیدند و آسمان و ملائک هم شنیدند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) رسالت خود را به اتمام رسانید و حجت خدا بر مردم تمام شد و دین خدا کامل گشت و نعمت بر مردم تمام! خداوند فرمود:"ابلاغ کن و نترس! " مگر پیامبر را جز خدا از کسی هراس بود که خداوند چنین اش فرمود؟! لا والله... هرگز پیامبر برای خودش نهراسید، که ترس او از فتنه های پس از خودش بود... ترس او از نقض پیمان بود... همان پیمان محکمی که در غدیر، زن و مرد با علی (علیه السلام) بستند و تبریک گویان از کنارش گذشتند که گذشتند! زن و مرد پیمانشان را گذاشتند و گذشتند و تو هنوز پا برجا مانده ای غدیر! غدیر تو برایم بگو؛ با امیر المؤمنینی علی(علیه السلام) چه کردند؟! جز عداوت و خباثت؟! اینان را لیاقت همان سوسماری بود که آرزویش را می کردند... اینان را چه به داشتن أسداللّه الغالب وحیدر کرّار؟! غدیر، تو می دانی! شبهای غمبار مدینه را تاریخ از یاد نمی برد، آنگاه که أصحاب کسای پیامبر (صلی الله علیه و آله) به در خانه های حاضران غدیر رفتند وآنان حاشا نمودند!!! غدیر... مدینه وام دارِ که بود، که در دام فتنه و نفاق گرفتار آمد؟! تو می دانی! ما هم می دانیم، خدای ما هم می داند که جهل وافر، فهم اندک و ایمان ناقصِ اهل مدینه، توان تحمل سنگینی عدل و علم و تقوای مولای متقیان و امام رستگاران را نداشت! که اگر می داشت و اگر همگی مردم بر حُب و ولایت علی ابن ابیطالب (علیه السلام) جمع می شدند، خداوند جهنم را نمی آفرید، آنچنان که پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) فرموده بودند! اما غدیر... غدیرِ دوست داشتنی... امروز عید بزرگ خداوند است که با نام تو عجین شده! آخر تو ماندی و ماجرای غدیر خم را به غایبان آن روز رساندی، حتی پس از هزار و چهارصد و اندی سال فاصله...! غدیر... رسالت تو هم شبیه رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود که ولایت علی( علیه السلام) را به مردمان اعلام و اثبات نمود! حقا، که حافظه ی تو، بلندتر از همه ی تاریخ است! و فریاد معرفتت، بلندترینِ فریادها... عيدت مبارک غدیر، عيدت مبارک!!! زهرا نوری مهربانی https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
جوان ایرانی در میدان فرهنگ‌سازی مخدره چمن خواه ۱.دنیای جوانی دنیایی سرشار از شادی، شور، هیجان و احساسات است. نام جوان همیشه با سرحالی و سرزندگی در ذهن ها تداعی می‌شود. جوان به دنبال نوآوری و کنکاش است. آرام و قرار ندارد. تحمل زندگی یکنواخت برایش سخت است. ذهن ماجراجو و تحول خواه او همیشه به دنبال چیزهای تازه و جدید است. با این اوصاف، جوان ایرانی باید قدرت تحلیل داشته باشد، اگر فاقد قدرت تحلیل باشد، دشمن او را فریفته و مجذوب کرده و در جهت اهداف خودش قرار می‌دهد. جوانان هر کشور به دلیل آنکه بدنه فعال، پویا و پرانگیزه هر ملت و بهترین منابع انسانی در زندگی جمعی محسوب می‌شوند، سهم مؤثری در تضمین «حیات فرهنگی و ملی» کشورهای متبوع دارند. دستیابی مطلوب به «هویت در ابعاد فردی، دینی و ملی در جوانان»، هم درجه امید به آینده را بالا می‌برد و هم مایه اعتماد نهادهای اجتماعی به ویژه نهاد حکومت به آنان و نقش آنها در ضمانت زیست‌جمعی در دهه‌های آینده است. بنابراین کیفیت و درجه «هویت فردی، دینی و ملی» آنان می‌تواند نقش مؤثری در پیشرفت «فرهنگ ملی و دینی» هر کشوری ایفا نماید. «هویت» به چه معناست؟ ۲.«هويت» عبارت است: از مجموعه خصايصي كه شخصیت فرد يا احساس دروني او را تعيين مي كند. نيروي انساني هر جامعه، نقش تعيين كننده اي در سرنوشت آن كشور دارند. از آنجا كه كشور ايران، كشور جواني است، لذا توجه به «هويت ملي ايراني»، امري ضروري است. عناصر بنياني تشكيل دهنده «هويت ملي ايراني» جغرافيا، تاريخ و فرهنگ است كه جوانان ايراني در برهه هاي مختلف نشان دادند كه «تماميت ارضي كشور» برايشان مهم است؛ بنابراين؛ اين بخش از «هويت ملي ايراني» در بين جوانان ايراني زنده، پويا، پررنگ و فعال است. جوانان اين مرز و بوم براي آنكه نسبت به «هويت ملي» خود آگاهي يابند بايد «تاريخ گذشته كشور» را بدانند تا اين كه دلايل وقوع حوادث براي آنها محرز شود و دچار سردرگمي نشوند. بنابراين آگاهي از گذشته كشور ايران، به جوانان كمك مي كند تا به عنوان يك ايراني به «هويت ملي» خود پي ببرند. «هويت ملي» با «فرهنگ و تمدن و دين و سياست و زبان» در ارتباط نزديك است و هر چه در جامعه قابليت ظهور و رشد دارد، از فرهنگ سرچشمه مي گيرد. خلاصه اين كه عناصر سازنده «هويت ملي»، عناصري پايان ناپذيرند. روح ملي، وجدان بيدار يك ملت است كه حركت كلي او، تاريخ را هدايت مي كند.با توجه به اين كه درصد بالايي از افراد جامعه ايران، جوانان هستند راهكارهايی براي آنكه «هويت ملي ايراني» در جوانان ما دروني شود و جزيي از شخصيت آنها قرار گيرد، لازم به نظر مي رسد. مانند: دادن آگاهي و اطلاعات كافي و مفيد به قشر جوان جامعه، مشاركت جوانان در عرصه ها و حوزه هاي مختلف سياسي، فرهنگی و مذهبی، اجتماعی، علمی، اقتصادی، همچنین آزادی بیان، فکر و اندیشه؛ ایجاد روحیه تتبع و پژوهش در جوانان برای کشف «هویت پنهان» و «هویت ملی ایرانی» خود. حساسیت مسئله «هویت» در میان جوانان و اهمیت دوره جوانی با توجه به اینکه جمعیت ایران از لحاظ ترکیب سنی جوان به حساب می آید و اینکه دوران جوانی دوره‌ای است که در آن بحران «هویت‌یابی» بر سازمان روانی فرد چیره می شود و جوان تشنه ی «هویت» را به جست جو و سنجش ارزش های مختلف و گاه متضــاد هـدایت می نماید، تا در پایان این دوره بحرانی، احساسی از داشتن «هویت» را برای وی به ارمغان آورد. رهبر انقلاب اسلامی فرمودند:《نسل نوجوان و جوان باید، دارای هویت ملی و اسلامی_ایرانی، معتمد به نفس، مقاوم، آگاه از اندیشه های امام و آرمانها، دانشمند و کارآمد پرورش یابد. 》(دیدار معلمان،۲۹اردیبهشت۱۴۰۱) «هویت بانی» به چه معناست؟ ۳.«هویت‌بانی» یعنی از ارزش‌ها که از جهان‌بینی و ایدئولوژی نشات گرفته که براساس اسلام است حفاظت کنیم. پیامبر(صلی الله علیه و آله) برای آنکه بتواند در جامعه انقلاب کند، «هویت‌سازی» می‌کند. وآدم ‌ها براساس «هویتی» که دارند عمل می‌کنند. جامعه براساس «هویت» کنش و واکنش دارد. انبیاء علاوه بر «هویت‌سازی»، «هویت‌بانی» هم می‌کنند. انقلاب ما مبتنی بر انقلاب انبیاء است. آنها ابتدا در افراد، بر اساس جهان‌بینی و ایدیولوژی الهی و مبانی فکری و ارزشی «هویت انسان‌ها» و به طبع جامعه را بوجود می‌آورند و پس از آن و به همراه این افراد از این «هویت ایجاد شده» پاسداری و پاسبانی می‌کردند، تا از مسیر اصلی خارج و مبانی دیگری جایگزین اون نشود. همه‌ی انسانها و جوامع براساس جهان‌بینی و ایدئولوژی عمل می‌کنند. نقش دشمن در «هویت زدایی» 👇👇👇👇
۴. اگر جوان ایرانی به دنبال سبک زندگی غلط غربی برود و بخواهد فقط از پوشش و گویش آنها تقلید کند. کم کم به عروسکی خیمه‌شب‌بازی تبدیل می‌شود که از خود هیچ اراده ندارد. حتی در انتخاب مدل مو یا مدل لباس و..... و کاملا تسلیم فرهنگ غرب شده است. چون از فرهنگ غرب تقلید کرده است و دیگر به دنبال تحصیل، کار، معنویت، اخلاق اسلامی نیست. دشمن درصدد «هویت‌زدایی» در مردم علی الخصوص جوانان با نفی ارزش‌های اسلامی است. اگر جامعه از جمعیت جوان محروم بماند، دشمن بر این جامعه مسلط خواهد شد. جمعیت جوان یک ارزش اجتماعی، فرهنگی، علمی، سیاسیو بین‌المللی است و می‌تواند موفقیت کسب کند. حرکت جامعه در دست جوانان است. جوان ایرانی با تکیه بر هوش سرشار، نیروی بدنی، ذهنی پویا و نیروی ایمان بالا، می‌تواند در همه عرصه‌ها تاثیرگذار باشد. باید خاطرنشان کرد که از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی دشمن دائما به دنبال ضربه زدن به انقلاب اسلامی از راه های مختلف بوده و هست و بعد از جنگ سخت و نیمه سخت، به جنگ نرم و هوشمند روی آورد. و تمام تلاش خود را در انحراف فکری و اعتقادی عموم جامعه، علی الخصوص جوانان به کار بست. دشمن از طریق ماهواره، اینترنت، ابزار های رسانه نوپدید، قصد بی هویتی جوانان و بی توجهی آنها به کرامت وجودی خودشان شدند. دشمن یک حمله همه جانبه فرهنگی به وسیله جنگ نرم برای تغییر هویت و تغییر ذهن ها و تحریک هوس ها کرده است. جوان ایرانی با این همه هجمه فرهنگ غرب توانسته هویت خودش را حفظ کند و پای ارزش ها و آرمان‌های انقلاب اسلامی ایستاده و از آنها دفاع می کند. مهم‌ترین شگرد دشمن برای اینکه نگذارد هویت‌سازی رخ دهد، دائم مسئله‌سازی می‌کند. حال اگر در هویت‌سازی و هویت‌بانی قوی باشیم، ما باید برای دشمن مسئله‌سازی کنیم. «هویت جوان ایرانی» در پیشرفت کشور ۵. با پیروزی انقلاب اسلامی، شاهد «پیشرفت جوانان» در عرصه های مختلف علمی، سیاسی، نظامی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شده ایم. از سلولهای بنیادی گرفته تا ساخت موشک، همچنین فناوری نانو و دانش بنیان در خیلی از زمینه‌ها. اینها همه محصول پشتکار و احساس مسئولیت جوان ایرانی است. جوانان ایرانی باید از سرگذشت جوانان اندلسی عبرت بگیرند و نگذارند دشمن بر انها تسلط پیدا کند. راز عبور از تاثیرپذیری جوان ایرانی و رسیدن به مرحله تاثیر‌گذاری افزایش چشمگیر «معنویت و اخلاق» در فضای عمومی جامعه است تا جوانان بتواند در این فضا خوب رشد کند. تمام دستاودها و عقب‌ماندگی‌های یک ملت، زیر نظر هویت است. تا زمانی که هویت بماند این انقلاب تداوم خواهد داشت. آیت الله خامنه ای فرمودند: «یک حرکت عظیم خودجوش در میان همین جوان‌هایی که انقلاب و امام خمینی و دفاع مقدس را ندیده اند، وجود دارد، به طوری که دل های آنها هم چنان «مجذوب انقلاب» است؛ که این حیرت زا است». (در دیدار با خانواده شهید محسن حججی؛ ۱۱مهر۱۳۹۶) جوانان ایرانی برگزیدگان تاریخ‌ساز هستند. یعنی قابلیت «اثرگذاری در تاریخ» را دارند. در زمان امام خمینی افرادی همچون شهید مطهری، شهید بهشتی، آیت الله مصباح یزدی، حلقه های میانی میان امام و امت بودند. یعنی قدرت بسیج کنندگی مردم را داشتند و مردم را در جهت اهداف انقلاب هدایت میکردند. امام خمینی به جوانان مسئولیت پذیری داد. افق را برای آنها روشن کرد. جوان باید آرمانگرا باشد. قله ها راه بطلبد. نباید محافظه کار باشد. از جمله مصادیق روحیه آرمان‌گرایی، تمسک به اصول و مبانی فکری اسلامی است. آیت الله خامنه ای فرمودند: «البته اگر جوانان بخواهند به معنای واقعی کلمه،«مفید» باشند، باید «نگاه انقلابی» را در خودشان را حفظ و تقویت کنند، در غیر این صورت، پیشرفت ما متوقف خواهد شد». (در دیدار نخبگان علمی؛ ۱۶مرداد۱۳۹۸). با نگاهی گذرا به تاریخ چهل و سه ساله انقلاب اسلامی ایران، هر عقل سلیمی در می یابد که امروز نسبت به اول انقلاب، جوان دارای عزم و همت و بصیرت بیشتری است. حتی عمق معرفت جوانان امروز از بسیاری از جوانان اول انقلاب بیشتر است. البته انحراف و لاابالی گری و خلاف کاری ها در بعضی از جوانان وجود دارد و اینها را باید از «ریزش ها» به شمار آورد، اما مهم این است که «رویش ها» بر «ریزش‌ها» رجحان و غلبه دارد.
[6]. امروز جبهه عظیم فکری و فرهنگی در مقابل ایران صف‌آرایی کرده است که همه آنها با سلاح «نفوذ» در زیر یوغ دشمن گرد آمده‌اند و دانسته و ندانسته برای دشمن کار می‌کنند. دشمن می‌داند که دیگر جنگ نظامی و تحریم، قابلیت بازدارنگی ندارد و اینک به دنبال تغییر ذهنیّت‌ها و هوس‌ها و در یک کلام «نفوذ فکری و فرهنگی» است تا از این طریق همراهانی را در داخل برای خود فراهم آورد تا هر جا که نیاز بود «بی‌دردسر» و «بی‌هزینه» از او حمایت کنند. به این ترتیب، ایران همواره مظلوم بوده اما ضعیف نه و در مقابل همه توطئه‌ها، چه در جنگ، چه در فتنه‌ها و چه در هزار خیانت دیگر، با اقتدار مثل کوه، استوار ایستاده و قوی‌تر شده است. اکنون دشمن و به‌طور ویژه آمریکا، برای مذاکره با ایران اصرار می‌کند؛ چراکه او نیاز خود را در ایران می‌بیند. از آن سو، این ایران بود که در این سال‌ها از مذاکره امتناع می‌ورزید تا راه نفوذ دشمن را ببندد و بر جهانیان بنمایاند که در دنیا ملّتی مقتدر و مستقل وجود دارد که قدرت غاصبانه، طاغوتی و دیکتاتوری آمریکا را قبول نمی‌کند و اگر روزی پشت میز مذاکره با او نشست، هرگز زیر بار زور نخواهد رفت؛ چراکه آنان مصداق این آیه هستند: «کَیفَ وَ إن یَظهَروا عَلَیکُم لا یَرقَبوا فیکُم إلّا وَ لا ذِمَّهً یَرضَونَکُم بِأفواهِم وَ تَأبی قًلوبًهًم وَ اَکثرهًم فاسِقون» چگونه(پیمان مشرکان ارزش دارد) در حالی که اگر بر شما غالب شوند، نه ملاحظه خویشاوندی با شما را می‌کنند و نه پیمان شما را. شما را با زبان خود خشنود می‌کنند ولی دل‌هایشان ابا دارند؛ و بیشتر آنها فرمانبردار نیستند(سوره توبه، آیه 8).
«نفوذ» مرگبارتر از اسلحه راضیه شعبان [1]. نهال باریک انقلاب اسلامی از همان ابتدای نشاء در معرض حوادث، گزندها، طوفان‌ها و تندی‌هایی قرار گرفت. آنچه را که از پس حوادث طبیعی و طوفان‌ها بر او رفت، می‌شد به انباشت کمبودها و کمی امکانات مرتبط دانست و چاره کرد؛ اما گاه این تندی‌ها و گزندها از سوی دوستان ما و از روی نادانی، یا از سوی منافقان و منحرفان و از روی عقده، یا از سوی مخالفان اسلام و دشمنان و از روی عمد و کینه وارد می‌شود که در این صورت چون هجمه غیرطبیعی، عامدانه و کین‌مدارانه است باید چاره‌ای بی‌نقص، عاقلانه و کارگشا اندیشید. در اینجا ضروری می‌نماید برای احقاق و اثبات حقّ جمهوری اسلامی ایران، نقاب از چهره دشمنان او برداشت و آنها را شناخت و شناساند. [2]. انقلاب اسلامی همواره در کنار همه دوستی‌های ناب و همراهان یک‌رو، دوستانی را در کنار خود دیده است که گاه به دلیل نادانی، گاه به دلیل «ضعف در مبانی فکری و معرفتی» و گاه به دلیل «گرایش و علاقه یافتن به تجملات و تشریفات»، هر از گاهی با زبان یا عمل خود نیش‌ها و ضربه‌هایی بر پیکر انقلاب می‌زنند که شاید بتوان تصریح کرد که از نیش و کین دشمن دردآورتر است. این «دوستان نادان» را باید مانند سایه دنباله‌گیری کرد، چراکه هر لحظه ممکن است سنگی در چاه آب ملّت بیندازند که حتی دشمن در خواب چنین نتواند کرد. [3]. پیش از انقلاب مبارزینی بودند که در کنار دیگر انقلابیون، سرنگونی رژیم شاه را خواهان و در پیروزی انقلاب نیز مؤثر بودند اما بعدها در صف نخستین دشمنان انقلاب قرار گرفتند، چراکه می‌پنداشتند حکومت متعلّق به آنها خواهد شد. آنان از همان ابتدا در مقابل امام و حکومت اسلامی قد عَلَم کردند، به صدام پناهنده شدند و در کنار او با هم‌وطنان خود جنگیدند و بعد زیر پرچم آمریکا درآمدند. اینان همان «منافقین» هستند. منافقین به دلیل «ضعف در مبانی معرفتی و اعتقادی»، «غرور ناشی از نادانی به یافته‌های ذهنی خود» و «تمسّک به ظواهر دین» در مسیر انحراف افتادند. آنان اینک چشم به کارهای دشمن دارند و مترصد فرصتی تا به نظام ضربه بزنند، میان مسئولان و مردم و میان مسئولان با هم اختلاف ایجاد کنند و جوانان را از دین دور و رابطه‌شان را با نظام قطع کنند. [4]. از طرف دیگر، در داخل کشور «منافقانی» هستند که با «اظهارات/موضع‌گیری/تبلیغات»ِ خود دشمن خارجی را امیدوار می‌کنند. آنان «ترسو»، «کناره‌گزین» و «عافیت‌طلب» هستند؛ وقتی ملت در شدائد و سختی‌ها قرار می‌گیرند، از آنان هیچ خبری نیست اما آن‌گاه که میدان خطری ندارد، زبانشان بر مومنان دراز است»(در دیدار مردم آمل؛ 21 خرداد 1377). از آن سو، افرادی را داریم که مخالف نظام هستند اما در عمل، تحرّکی علیه نظام و انقلاب ندارند. بنابراین، «از آنجایی که تحمل شنیدن حرف مخالف در جمهوری اسلامی بالاست»(در دیدار مدیران مطبوعات کشور؛ 3 فروردین 1375)، میان افراد معتقد و مخالف نظام، در حقوق شهروندی تفاوتی نیست(در دیدار اعضای مجلس خبرگان؛ 15شهریور1380). [5]. سرسخت‌تر از همه، آمریکا به سرکردگی استکبار همواره دشمنی آشکاری با ایران داشته است که این دشمنی حتی به پیش از انقلاب نیز برمی‌گردد. آمریکا در سال 1332، با کودتای 28 مرداد، دولت ملّی ایران را ساقط و دولت فاسد و وابسته خود را جایگزین کرد. به این ترتیب، تا انقلاب 1357، بر نیروهای مسلح، نفت، سیاست و فرهنگ کشور تسلّط کامل داشت. پس از انقلاب نیز این دشمنی را با «تهدید/تحریم/بدگویی/مشکل‌تراشی/نفوذ» ادامه داد. در حال حاضر، مهمترین سلاح آمریکا در این دشمنی «نفوذ» است. او تلاش می‌کند تا با نفوذ به مراکز حسّاس و تصمیم‌گیر و نیز تغییر فرهنگ، در عزم ملّی تزلزل و در میان ملّت و دولت تفرقه ایجاد کند. محاسبات تصمیم‌گیران را دستکاری و حضور و ارتباط با آمریکا را حلّال مشکلات قلمداد کند. این از سلاح‌های نظامی، خطرناک‌تر است.
6. دین و دین داری، «نخ تسبیح» و «عامل وحدت» میان مردم و حیرانی دشمن زبون است. به فرموده‌ی رهبر انقلاب: «دین عامل وحدت، پیشرفت، فداکاری، و از خودگذشتگی است.....دین یک چنین تاثیری دارد».( رهبرانقلاب در دیدار کنگره شهدای عشایر ۲۲خرداد ۱۴۰۱). شعائر اسلام انقلابی که در باطن جامعه‌ وجود دارد مانند، ضد نظام سلطه بودن، دفاع از مظلوم، آزادی و عدالت.‌.‌.. در حال گسترش به جهان اسلام و مستضعفان عالم است و هرجا که ملت با اطمینان به اسلام و رهبری قدم برداشته، دشمن را در راه رسیدن به مقاصد خود ناکام گذاشته‌ است. استکبار این خوف وخطر را از اسلام انقلابی احساس کرده است لذا می‌خواهد این عامل وحدت که هویت دینی و ملی ملت ایران است را به نابودی بکشاند اما در این رویارویی بارها به دلیل محاسبات غلط این شکست‌ها را به چشم خود دیده است. رهبر انقلاب نیز با اتکال به خداوند متعال و با عزم و اراده‌ی راسخ و به تبعیت از خمینی عظیم، با پشتیبانی مردم و با شناخت دشمنِ عنود، هم‌چنان درصدد است تا درخت تناور و ریشه‌دار اسلام و شاخه‌های طوبایِ آن را با مجاهدت‌های چشم‌گیر خود در دسترس بشریت قرار داده و دشمن حیران، حقیر و خبیث را به ضعف بکشاند و امت اسلام را با سرعت به سمت تمدن نوین اسلامی پیش برده تا در مسیر ظهور قرار بگیرد. https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
دشمن حیران و جذابیت‌های حکومت اسلامی کبرا خالقی 1. از زمانی که خداوند متعال، دین اسلام را که نقشه‌ی راه و برنامه سعادت بشر است، به دست باکفایت پیامبر اکرم(ص) سپرد و او را مامور کرد که این برنامه را عمل کند، به مردم برساند و از پیروان خود مطالبه کند، مخالفانِ سر‌سختی در برابر آن قد عَلَم کردند. این دشمنی‌ها در هر دوره‌ای فراز و نشیب‌های بسیاری را پشت سر گذاشته است. در واقع استکبار بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به طور جدی در مقابل نظام اسلامی صف‌بندی کرده و همواره با شدیدترین فتنه‌ها و ترفند‌ها بر علیه ملت ایران به رویارویی پرداخته است. راز این حجم از عدوات و کینه‌جویی از سوی دشمنان با اسلام و مجریان واقعی احکام آن و قوت و استحکام جمهوری اسلامی که در مقابل مستکبران ایستاده است ؛ چیست؟ 2. از مهم‌ترین جذابیت‌های اسلام حقیقی که جمهوری اسلامی بر آن بنا شده است «جامعیت» آن است که در سایه‌ی توحید اجتماعی در تمام عرصه‌های زندگی بشر حاضر است و اهداف، ایدئولوژی و کنش‌های آن در «اشاعه خیر»، «اقامه عدل»، «مقابله با ظلم و ستم»، «مبارزه با ستمگران عالم»، «جنگ»، «صلح»، «سیاست داخلی»، «سیاست خارجی»، «مسائل بین المللی» «سبک زندگی»...به زیبایی نمود پیدا می‌کند. این نگاه به دین، نمایان‌گر این است که دین اسلام فقط، دین فردی و قلبی یا دین حداقلی نیست، بلکه حقایق و احکام آن در تمام زندگی انسان جاری می‌باشد. بنابراین در درجه‌ی اوّل همه‌ی مستکبران که با استبداد و ظلم میخواهند بر امور جوامع بشری تسلّط پیدا کنند، زمانی‌که با این نگرش عمیق دینی مواجه می‌شوند، چون بر خلاف نیات شوم آن‌ها است، بر علیه اسلام و اسلام باوران توطئه و دسیسه چینی می‌کنند. 3. از دیگر جذابیت‌های اسلام «وحدت بین مسلمین» است که در قرآن نیز به آن اشاره شده است. « واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا» در آیه( ۱۰۳ سوره آل عمران)، در اسلام انسانِ خدا محور نه تنها یک مسلمان مسئول است بلکه این مسئولیت مانند روح در کالبد امت اسلام می‌درخشد و بر مسلمان فریضه است تا در همه‌ی جنبه‌ها پشت و پناه برادر دینی خود باشد و از آنجایی که برقراری وحدت، فقط بیانگر یک امر اخلاقی نیست، بلکه مهمتر از آن، عامل دست پیدا کردن دنیای اسلام به عزت کامل است. بنابراین، این وحدت یک واجب قطعی و لازم است که باید به آن عمل شود تا مسلمانان با اتحاد و هم افزایی بیشتر و بهتر، به عنوان امت اسلامی بتوانند در برابرِ زورگویان و ستمگران بایستند تا از تجاوز و تعدی نسبت به امت اسلامی دست برداشته شود. 4. استکبار جهانی به خصوص شیطان بزرگ آمریکا، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مواجه با نظامی شد که دارای ابعادی اجتماعی خاص و جدیدی بود. «حرف نوی» جمهوری اسلامی همراه با اتحاد و همدلی علاوه بر اخلاق اجتماعی، مردم به ویژه مستضعفان جهان را به خود جذب کرد. جذابیت دین اسلام و رهبری مقتدرانه امامین انقلاب در طول ۴۳سال، که باعث شکست توطئه‌های روز افزون دشمن علیه نظام اسلامی به دلیل محاسبات غلط بوده تا جایی که منجر به عقب‌نشینی دشمن و پیشرفت نو به نوی نظام اسلامی شده است. «آنها نتوانستند، بفهمند که در عالم بشر غیر از محاسبات و مناسبات سیاسی یک محاسبات و مناسبات دیگری هم وجود دارد که آنها قادر به فهم آن نیستند، آنها سنت‌های الهی است». (رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان قوه قضاییه ۷تیر ۱۴۰۱. 5. حیرانی دشمن در عدم موفقیت خود در مبارزه با جمهوری اسلامی به دلیل محاسبات مادی و فهم غلط از پشتیبانیِ مردم از نظام اسلامی و رهبری آن است. مردم مسلمان ایران مانند گذشته با هویت دینیِ و اسلام ناب، هم‌چنان در مقابل دشمنِ تا بُن دندان مسلح به انواع جنگ‌های نرم، شناختی و روانی و نشر اکاذیب ایستاده و مبارزه می‌کند. استکبار نیز دریافته است، برای از بین بردن هویت دینی باید همان بلایی که میسیونر‌های مسیحی بر سر اندلس(اسپانیای کنونی) آورده‌اند بر پیکره‌ و روح جمهوری اسلامی که همان هویت مردم است؛ وارد کند. به همین دلیل دشمن در انواع تهاجم‌ها و شبیخون‌ها از راه‌های مختلف فرهنگی کم نگذاشته و به شدت در حال حمله به باورهای دینی مردم است، تا به زعم خود در زودون هویت‌ دینی ملت ایران موفق شود. 👇👇👇👇
اما، «نگاه اسلام به زن، نگاهی است عزت‌بخش، كرامت‌بخش، رشدآفرین، استقلال‌دهندۀ به هویت و شخصیت زن است» (اجلاس زنان و بیداری اسلامی، 21/4/1391) و در آن، زن موجودی موردِ انتفاع برای مرد، تعریف نمی‌شود که اگر بخواهد نمودی در جامعه داشته باشد، باید از جذابیت‌های جنسىِ خودش چیزی را ارائه بدهد. این نگاه، همان راهی است که نصِ قرآن، برای انسان انتخاب کرده است؛ «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ؛ اى پيامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: پوششهاى خود را بر خود فروتر گيرند. اين براى آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند؛ نزديكتر است»(سوره احزاب، آیه59). بنابراین، حاکمیت اسلامی و جبهۀ حق، باید در مسیرِ اسلام و راه قرآن طیِ طریق کنند تا سعادت جامعه در امور اجتماعی را متضمن شوند و دست غارتگرانِ حیا را از دامن جامعه اسلامی کوتاه کنند.
غارتگریِ حیا نساالعلیه خلیلی حجاب و عفاف از مسائل مهّمی است که جوامعِ بشری با آن در ارتباط هستند و از دیرباز، غارتگران برای زدودنِ آثار حجاب از جامعۀ ایران، ادعاهای مختلفی را مطرح کردند؛ در دورانِ معاصرِ ما، پهلوی اول با ادعای مختلِ‌شدن فهم زن با چادر و روسری، پوشش از سرِ زنِ ایرانی ربود و عریانی را ترویج کرد؛ عملۀهای غرب‌، زمانی با کلیدواژه‌سازی‌هایی مانند؛ «حجاب اجباری» پاپیِ ذهنِ خواص و عوامِ جامعه شدند، گاهی با معیارهای خود ساخته، برخورد با بی‌حجابی را دوقطبی‌سازی جامعه، خواندند یا آنکه اقتصاد را به حجاب گره‌زدند تا ماهی خویش را به دام اندازند و بتوانند از سدِ عفافِ زنانِ ایران به هر شکل ممکن، رد شوند و مطلوبِ خویش را در تسخیر ایران و سلطۀ بر «هویتِ مستقلِ زن مسلمان» به دست آوردند؛ چراکه، «سیاست راهبردیِ اساسیِ بنیانی غرب بر «عرضه‌شدن» و «هرزه‌شدن» زن است و حجاب مخالف آن است»(دیدارِ بانوان نخبه، 1/3/1390). در برهۀ فعلی نیز، ادعای پرغلطِ دوگانه‌سازی مردم با پیگیری وضع حجاب در اوج قرار گرفته است و در آن، مفروض این است که تعداد قابل توجهی از مردم ایران، مخالفِ حجاب هستند؛ در حالی که واقعیت‌های میدانی خلافِ آن را اثبات می‌کند. در درگیری اخیرِ فردی با برخی گرایشاتِ کمونیستی با یک خانم محجبه در اتوبوس، نشان داده شد که مردم از طرز برخورد موجود مبهوت و متحیر مانده بوده‌اند. از سوی دیگر، مردم ایران، آنچنان دل در گروی انقلاب و اسلام دارند که بارها هویتِ دینی خود را در تشییع پیکر حاج قاسم سلیمانی و سرود سلام فرمانده و جشن غدیر نشان داده‌اند. امّا، امیدی که دشمن به این موارد و چهارشنبه‌های کذایی بسته، آن است که اقلیت هنجارشکن به اکثریت تبدیل شود؛ بدخواهانِ این مرز و بوم، به این اقدامات، امید بسته‌اند که از سویی اقلیتی هنجارشکن را با قوۀ جبهۀ سایبری خود در فضای ولِ مجازی اکثریت نشان ‌دهند تا موجب «خطای محاسباتی» مسئولان در «جنگ ادراکی» شوند و از سوی دیگر، با قُبح‌زدایی و مظلوم‌نمایی، آن‌ها را به اکثریت تبدیل ‌کنند و با موج‌سواری بر احساسات ساده‌دلان، به قرائت سکولاریستی از دین برسند. نمونه‌های استفاده از این روش در اعصار مختلف بسیار است؛ تبدیل‌کردن تایلند و فلیپین به قطب‌های توریسم جنسی، تسخیر اندلس، به زیرکشیدن انقلاب الجزایر و.... از این موارد است. در کشورهایی مانند فیلیپین و تایلند که مرزهای انحرافِ جنسی را رد کرده‌اند؛ با استفاده از روش «اقلیتِ هنجارشکن»، مطلوبِ سربازان آمریکایی مستقر در این کشورها حاصل شد. این موهبتِ «فرهنگِ ولنگار» غربی با اسیران جنگی و استقرار روسپی‌هایی از سایر کشورها به ارمغان آمد. پیش از این، بیگانگیِ فیلیپین با این امر به حدی بود که این کشور، حتی کلمه‌ای در فرهنگ خود در این رابطه نداشت اما اکنون... و در تایلند تنها در هفت سال اوضاع تغییر کرد؛ در سال 1957 تنها 20 هزار زن روسپی که عمدتا خارجی بودند، در خانه‌های فساد، زندگی می‌کردند اما ظرف مدت «هفت سال» تعداد زنان روسپی به 400هزار نفر رسید! این همان، حربۀ استعمار برای قبح‌زدایی از مطلوب خود است. افزون بر راهکار فوق، غارتگرانِ حیا، همواره سعی بر وارونۀ‌سازی واقعیت‌ها دارند و می‌خواهند ملت ایران را ملتی «معارض» و «دین‌گریز» نشان دهند و با ایجاد خطای محاسباتی درلایۀ تصمیم‌گیران، «اباحی‌گری» را گسترش دهند؛ چرا که وقتی هوس به‌ جای ارضاء، «تهییج» و «تحریک» شود؛ عقل که در نسبت عکس با هوس است؛ ضایع می‌شود و دیوارهای «مقاومتِ فرهنگی» فرو می‌ریزد و ملتِ سلطۀ‌پذیر برای ارائه منابع خود به سلطۀگر آماده خواهد بود. ملتی که زنان آن در منجلاب «خودآرایی» و «خودنمایی» و مردانش در منجلاب «تنوع‌طلبی»ِ خسرو پرویزی، فرصتی برای فکرکردن و پیشرفت نخواهند داشت. در مقام عمل، متاسفانه برخی خواص، حتی از دلسوازنِ نظام نیز، با دشمن «هم‌مخرج» می‌شوند و آگاهانه یا ناآگاهانه ضربه‌ای وارد می‌کنند که نتیجه آن ایجادِ «میلِ غلطِ انحرافی» فرهنگِ غربی در جامعۀ ما است؛ کاری که دشمن، با خرج مبالغ زیاد و به کارگیری رسانه‌های متعدد، قادر به انجام آن نبوده است؛ از حنجره‌های خودی به گوش می‌رسد.(دیدارِ مداحان، 17/12/1396) غافل از آنکه با این «اشتباه راهبردی»، نه تنها مجوز «ارتکاب حرام شرعی» به صورت آشکار را صادر می‌کنند بلکه زن را هم به «حضیضِ ذلت» می‌کشانند؛ ذلتی که جنسِ لطیف جامعه را در حد کالاشدن پایین می‌آورد و ثمره‌ای جز فروپاشی خانواده‌ها، افزایش خشونت‌های جنسی، فرزندان نامشروع، ردشدن از مرزهای اخلاقی و... نخواهد داشت. از مكافات عمل غافل مشو گندم از گندم برويد جو ز جو (مثنوی معنوی، دفتر دوم) 👇👇👇👇
۹ - معاویه که در قتل عثمان نقش اساسی داشت، از آن به عنوان نردبان صعود بر بام خلافت بهره می برد. پس از آن به تحریک عناصر قدرت طلب و دنیامدار همچون طلحه و زبیر پرداخت و آنان را به جنگ بر ضد علی علیه السلام وادار کرد. در نتیجه جنگ خونین جمل به وقوع پیوست و جنگ صفین - که معاویه خود پیشاهنگ آن بود و در آن خون هزاران مسلمان به زمین ریخت - و فتنه خوارج - که امیرمؤمنان علیه السلام ، قربانی تفکر جاهلی آنان شد - از دیگر اقدامات شوم و تبهکارانه معاویه به حساب می آید. ۱۰ - موارد زیر، مهمترین عوامل پیروزی ظاهری معاویه بر امیر مؤمنان علیه السلام است: الف) اطاعت پذیری و فرمانبرداری بی قید و شرط مردم شام از معاویه، که در این زمینه زبان زد بودند؛ ب) نافرمانی و خیره سری مردم کوفه و سرپیچی آنها از فرمانهای حکیمانه امیر مؤمنان علیه السلام ، که امام علیه السلام بارها زبان به گلایه و اعتراض گشوده بود؛ ج) مهم تر از همه، سیاستهای ماکیاولی گونۀ معاویه بود که برای رسیدن به اهدافش، از هر وسیله ای استفاده میکرد. ۱۱ - اطراف معاویه را کسانی پر کرده بودند که در سفّاکی و جنایت پیشگی، دست کمی از خود او نداشتند. عناصر سیاه دل و سنگ دلی که برای بهره مند شدن از سفره معاویه و به دست آوردن دل او حاضر بودند هر ننگی را به جان بخرند! افرادی همانند عمروعاص، مغیرهًْ، بُسر، مسلم، ضحاک و...؛ دین به دنیا فروشانی که در تاریخ نام ننگینی از خود برجای گذاشتند و در آخرت نیز عذاب ابدی را برای خود مُهیّا کردند؛ نوریان مرنوریان را جاذبند ناریان مرناریان را طالبند ۱۲ - معاویه و دودمان دیو صفت و تاریک اندیش بنی اُمیه، یا به تعبیر قرآن - شجره ملعونه - با حاکمیت بر سرنوشت جهان اسلام، نه تنها جامعه اسلامی بلکه جامعه بشری را از سرچشمه زلال هدایت و نعمت بی بدیل ولایت و امامت علوی علیه السلام محروم کردند. امیر مؤمنان علیه السلام ضمن پیشگویی سیطره بنی امیه بر مردم وهشدار به آنها، فرجام دردناک و سیاه باند اموی را نیز بیان فرموده بود. ابیاتی از شاعر معاصر عرب «عبدالمنعم فرطوسی» را به عنوان حسن ختام نوشتار می آوریم که ضمن چکامه ای بلند، بر بالای گور معاویه خوانده است: هنا معاویة فی قعر مزبلة یا قبر اخبث خلق الله این ثوت هذا معاویة فی الشام محتفر قم من حضیض المساوی یامعاویة تغض بالخزی من لعن الملایین سود الفضائح من حمرا الکوانین کأنّما هو من ابناء صهیون وانظر سماء العلی من آل یاسین. قم ۳۰ مرداد ۱۴۰۱
*سخنی بی مقدمه با آقای گرگیچ* یادآوری ۱۲ نکته تاریخی در باره معاویه ابن ابی سفیان . به کوشش ؛ آیت پیمان. ۱- معاویه از نظر نسبی، پیشینه خانوادگی بسیار ننگین و فاسدی داشت. شخصیت خانوادگی او به شدت لکه دار و خاستگاه وجودی او آشفته بود؛ به گونه ای که به چهار تن منسوب است! او خود به این واقعیت آگاه بوده و از این جهت، گرفتار ننگ و احساس حقارت بوده است. ۲- معاویه تا پایان عمر، اسلام رانپذیرفت! بلکه تظاهر به اسلام می کرد. وقتی شنید که پدرش ابوسفیان، اسلام آورده است، ضمن سرودن اشعاری، او را سخت نکوهش کرد که با روی بر تافتن از بُتها و گرویدن به آیین محمد صلی الله علیه و آله وسلم ننگ ابدی را به دودمان بنی امیه آورده است! خود او تنها در پنج ماه آخر عمر شریف پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، به مدینه آمد و با اکراه و به ظاهر اسلام آورد. او بارها، خشم و دشمنی خویش را با پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ابراز و کفر خود را اظهار کرد و سرانجام نیز، آن گونه که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم خبر داده بود، در حال شرک، از دنیا رفت. ۳- هواداران و دوستان معاویه - که از معایب او آگاه بودند - برای سرپوش گذاشتن بر نقایص او، در صدد فضیلت تراشی و شخصیت سازی او برآمدند! و با جعل عناوین دروغین، مانند «خال المؤمنین» و «کاتب وحی» خواستند، برای او در افکار عمومی مسلمانان، موقعیتی دست و پا کنند! این اقدام سیاسی هواداران أموی، از طرف اندیشمندان اهل سنّت مورد انتقاد و استهزاء قرار گرفت. به گفته ی یکی از عالمان اهل سنّت، بنی امیه برای اینکه علی علیه السلام را کوچک نمایند! معاویه را بزرگ کردند!! ۳- راهیابی معاویه و بنی امیه به دستگاه خلافت اسلامی، پاداش همکاری و سکوت ابوسفیان در برابر سران سقیفه بود. پس از تشکیل سقیفه و خلافت ابوبکر، ابوسفیان ناراضی از این امر، نزد امام علی علیه السلام آمد و خواهان بیعت با امیرمؤمنان علیه السلام شد. سران خلافت که به خوبی از میزان نفوذ ابوسفیان و مکر او آگاه بودند، برای همراه کردن او با حکومت، فرزندان او یزید و معاویه را در ترکیب فرماندهان لشکر قرار دادند. از اینجا بود که معاویه، نخستین گام را در پلکان قدرت گذاشت. ۵ - در زمان خلیفه دوم با گسترش و توسعۀ قلمرو حکومتی معاویه و نیز حمایت های بی بدیل خلیفه از معاویه، قدرت و حکومت معاویه پی ریزی و تقویت شد؛ نهالی که در زمان ابوبکر کاشته شد، اینک به درخت شومِ تنومندی تبدیل شده بود که معاویه به میوۀ شیطانی آن چشم دوخته بود! خلیفه دوم بر خلاف روحیه ی خشن و سیره ی سخت گیرانه ای که نسبت به کارگزارانش داشت، معاویه را در حاشیه ی امن قرار داد و با او برخوردی کاملاً متفاوت در پیش گرفت. عمر با آنکه معاویه را کسرای عرب! می خواند، هیچ گونه نظارت و باز خواستی از او نکرد! ۶ - در دوران عثمان - که توپ در زمین بنی امیه قرار گرفته بود - معاویه با خاطری آسوده و آزادی به مراتب بیشتر از زمان عمر، به خود کامگی پرداخت. در این دوران، حکومت شام به صورت مستقل درآمده بود و معاویه، در قبال عملکرد خود، پاسخگوی مرکز خلافت نبود! او سرانجام، زمینه قتل عثمان را فراهم آورد تا به آرزوی دیرینۀ خود دست یابد و درخت امیدش، به بار نشیند. ۷ - معاویه ازنظر شخصیتی، دچار عقده های روانی بود. او از سابقه خانوادگی و آلودگی نسبی اش، به شدت احساس حقارت و سرخوردگی می کرد. از سوی دیگر، فضایل اجدادی بنی هاشم و رذایل اخلاقی نیاکان بنی اُمیه به این عقده ها افزوده بود. معاویه برای رهایی از این رنج جانکاه و سرپوش گذاشتن بر این احساس حقارت، تمام اصول انسانی و اخلاقی را برای رسیدن به قدرت، زیر پا گذاشته بود و در این راه، از هیچ جنایتی فرو گذار نمی کرد. همچنین امیر مؤمنان علیه السلام در جای جای نهج البلاغه، دنیامداری و دل بستگی شدید به - حیله و نیرنگ - که از ویژگی های خاص معاویه به حساب می آمد و نیز بردگی ابلیس را از دیگر شاخصه های شخصیتی معاویه معرفی کرده و پیاپی به او هشدار داده است. ۷ - دشمنی دیرینه میان بنی امیه و بنی هاشم - که معاویه میراث دار آن بود - سبب شده بود تا او در برابر امیر مؤمنان علیه السلام ، سر تسلیم فرود نیاورد و با تمام توان به کارشکنی و رویارویی با امام علیه السلام بپردازد و به دلیل دشمنی معاویه با اسلام و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم - که ریاست و قدرت قبیله ای بنی امیه را درهم شکسته بود - پذیرش حکومت امام علیه السلام برای او بسیار دشوار می نمود. عطش مهار نشدنی معاویه به قدرت - که بذر آن در کودکی در وجود او کاشته شده بود - و کینه های پنهان او از امیر مؤمنان علیه السلام ، که بستگان او را در بدر، به خاک ذلت افکنده بود، از دیگر عوامل به شمار می آید. 👇👇👇
[8]. اربعین یک همایش سیاسی، یک جنگ و یک عملیات بزرگ علیه دشمنان اسلام است.و عظمت شیعه با این راهپیمایی به دنیا نشان داده می‌شود. زور،قدرت و اثر امام حسین، امروز بیشتر از کل فعالیت‌ها و دارایی‌های ما است.همانطور که در دوران دفاع مقدس می‌گفتیم جنگ،جنگ تا پیروزی، یا جنگ،جنگ تارفع فتنه در جهان، حالا می گوییم اربعین،اربعین تا ظهور. به اربعین می رویم چون امام زمانمان غریب، مظلوم و تنهاست. و می‌خواهیم به ندای"هَل مِن ناصِرِ یَنصُرُنی" او پاسخ بدهیم و این یاری رساندن امام، دشمنان را هراسان و وحشت‌زده کرده است، پس هرساله اربعین را باشکوه‌تر ازسال‌های قبل برگزار کنید تا دشمن راهرچه بیشتر مستاصل ووحشت‌زده نمایید.
ژئوپلیتیک شیعه در آیینه اربعین مرضیه عاصی [1]."یکی از مصادیق قوّت، راه‌پیمایی اربعین است؛ وَ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة. راه‌پیمایی اربعین قوّت جبهه‌ی مقاومت اسلامی است که این ‌جور اجتماع عظیم میلیونی به سمت قلّه و اوج افتخار فداکاری و شهادت راه می‌افتند که همه‌ی آزادگان عالم باید از او درس بگیرند." بیانات در مراسم دانشجویان دانشگاه امام‌حسین(ع)، (۲۱/مهر۹۸).ازعاشورا تا اربعین، چهل روزِ فرمانروایی منطقِ حق در میان دنیای ظلمانی حاکمیّت بنی‌امیّه و سفیانی‌ها بود. رسانه‌ی حقیقی یعنی فریاد سفیران عاشورا درکوفه وشام.همین اربعین بود که عاشورا را به امروز رساند. بنابراین دشمن ازریشه واصالت اربعین واهمه داردکه رسواکننده کاخ ظلم وجور است. [2].اهمیت پیاده روی اربعین آن است که با تدبیر محبّان اهل‌بیت(عَلَیهِمُ السّلام) یاد نهضت حسینی جاودان می‌شود و اگر بازماندگان شهدا وصاحبان اصلی در حوادث گوناگون از قبیل شهادت امام حسین(عَلَیهِ‌السَّلام)در عاشورا به حفظ یاد و آثار شهادت کمر نبندند، نسل‌های بعد، از دستاورد شهادت استفاده زیادی نخواهند برد. هدف ازپیاده‌روی اربعین این است که باید یاد حقیقت و خاطره شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگه‌داریم و وحدت، الگوسازی و مبارزه حق علیه باطل را برای همیشه سرلوحه زندگی خود قرار دهیم و این همان چیزی است که دشمن از آن واهمه دارد. [3].پیاده روی اربعین، سیاسی‌ترین راهپیمایی جهان است اگر سیاسی نبود، دنیا در مقابل آن سکوت نمی‌کرد. همه دشمنان معنی این پیاده‌روی را می‌فهمند، ولی در مقابل آن لال شده اند و هیچ قضاوت مثبتی در مورد آن نمی‌کنند، نظاره گر آن هستند امّا بدون دادن نظر مثبتی در مورد آن به راحتی از کنار آن می‌گذرند. چرا یک جمعیت عظیم به راه می‌افتد و درهیچ گوشه‌ای از دنیا در مورد آن اظهار نظر نمی کنند؟! چون همایشی است که هیچ تاریخی، هیچ تمدنی و هیچ ایدئولوژی‌ایی چنین چیزی را درخود سراغ ندارد. این چه انرژی‌ایی است که بعد از۱۴۰۰سال اینطوری مردم را به خیابان‌ها و جاده‌ها می‌کشاند و با تحمل گرسنگی، تشنگی، خستگی و اما با نشاط کامل و عشق و ایمان به امام شان، جاده‌ها را درمی‌نوردند؟ [4].اربعین مظهر ژئوپلیتیک شیعه است وقتی از شرق آسیا تا شبه قاره از کشمیروهندوستان و پاکستان، از آسیای میانه تا افغانستان و ایران، از قفقاز و آذربایجان تا ترکیه و عراق، از یمن و عربستان و بحرین و کویت و عراق، از لبنان و سوریه تا عراق از نیجریه و غربِ آفریقا تا شاخِ آفریقا و از تمامی بلاد دیگر، شیعه راهپیمایی عظیمی راه می اندازد چیزی جز نمایش پرستیژ ژئوپلیتیکی مقاومت نیست آن هم به درازنای منطقه قلب دنیاست و این برای دشمن قابل هضم نیست چون منطقه عظیمی را در بر گرفته است. دقیقاً مناطقی را شامل می‌شود که جولانگاه مناسب آن‌هاست، بنابراین به هراس افتاده‌اند که مبادا این جولانگاه را ازدست بدهند. [5].دشمن از این راهپیمایی عظیم، خوفناک است، چون می ترسد سخن پیر جماران محقّق شود که فرمودند :"راه قدس از کربلا می‌گذرد" اگر مقصد این زائرین، قدس شود، دیگر تا تحقق تمدن مهدوی راهی نمانده است، به همین دلیل غده سرطانی صهیونیست از این واهمه دارد که سرزمینهای تصرف شده‌اش را از چنگش بیرون بیاورند و خودش و تشکیلات نامشروعش دود هوا شود و حکومت پوشالینش سربه نیست گردد و به دنبال آن آمریکای جنایتکارنیز دست از پا نمی‌شناسد و درپی راهکاری برای خنثی‌کردن آثار این حماسه بزرگ است. [6].دشمن می داند که طالبانِ حقیقت و عدالت در هر کجای دنیا که باشند با دیدن این همایش، زیر عَلَم "حُبُّ الحُسَین یَجمَعَنا" به پویش عدالت خواهی می‌پیوندند و استکبار جهانی و صهیونیست کودک‌کشِ غاصب را ریشه‌کن می‌کنند؛ چون اربعین از یک مناسک فراتر رفته و احیاگر فرهنگ ناب تشیع شده است و تعظیم شعائر اسلامی باعث احیای اسلام ناب محمدی می‌گردد و طومار نسخه استعماری تفرقه افکن و حکومت کن را در هم می پیچد. جریان اربعین اژدهای موسایی است که می آید و اِفک و دروغ‌های ساحران زمان وفرهنگ دروغ وفریب را می بلعد و حیاط جدیدی به اسلام عرضه می کند و آیه "تَلقَفُ مایَافِکونَ" تجلی پیدا می کند. [7].چون بانگ "لبیک یا حسینِ" مومنان که ۱۴۰۰ سال پیش ستون‌های کاخ سبز یزید را لرزاند امروز ستون‌های کاخ سفید ظالمان را نیز می‌لرزاند و نسخه اسلام آمریکایی که با تاج و تخت فرعون و ثروت قارون کاری ندارد، با جرقه اربعین آتش می گیرد، چون امام زمان در جمع حاضران اربعین پیداترین زائر پنهان کربلاست و نظاره‌گر سربازان مومن و انقلابی خویش است و در هدایت آنها می کوشد، و این دشمن را هراسان کرده‌است.👇👇👇
جوشش «مردم» در معرکۀ میدان مهدی جمشیدی ۱. تهران، ۱ مهر ۱۴۰۱، نماز جمعه، راهپیمایی مردم. آن‌قدر از "مردم" سخن گفتند که بعضی باور کردند که گویا آنان که در خیابان، رسم "هرزگی" و "خیانت" و "خباثت" در پیش گرفته‌اند، به‌راستی "مردم" هستند، امّا امروز، نه در شب تاریک بلکه در روز روشن، معنی "مردم" را دریافتیم و دیدیم "مردم" چه کسانی هستند و چه می‌گویند. سیل جوشان و برآشفتۀ جمعیّت، پایان نداشت و مردم از پسِ مردم در راهپیمایی، روان بودند. هرچه می‌آمدند و می‌رفتند، تمام نمی‌شدند. در اینجا، دل‌ها شعله‌ور بود، نه سطل‌های زباله؛ درد دین داشتند، نه سودای ولنگاری فرهنگی؛ هم‌دل و مؤمن بودند، نه اجیرشده و فریب‌خورده؛ نه سنگی پرتاب شد و نه شیشه‌ای شکست شد؛ نه اموال عمومی به آتش کشیده شد و نه مأمور نیروی انتظامی؛ نه راه بر کسی سد شد و نه به کسی حمله شد؛ نه سلاح سرد در میان بود و نه سلاح گرم. ۲. امروز، متن و ماهیّتِ "واقعیّت اجتماعی" در ایران، از سوی خودِ "مردم"، به تصویر کشیده شد؛ تصویری راستین از "لایۀ پنهانِ هویّتی". آنچه را که دیگران در "نظرسنجی‌ها" و "نظرسازی‌ها" طلب می‌کردند، امروز در برابر چشمان خویش مشاهده کردیم و از زبان خودش، "دردها" و "دغدغه‌ها" و "رنج‌ها" و "خواسته‌ها" و "آرمان‌ها"یش را شنیدیم. همه‌چیز، "طبیعی" و "دست‌کاری‌نشده" بود و مردم، خویش را همان‌گونه که بودند، نمایاندند. کافی بود از حائل و عایق "رسانه" خارج بشویم و به خودِ "واقعیّت"، چشم بدوزیم تا حقیقت را دریابیم. باید خویش را از بافته‌ها و ساخته‌های "رسانه‌های نارسا"، تهی سازیم و صدای واقعیّت را مستقیم بشنویم. ۳. همچنین در "میدانِ عینیّت"، مشاهده کردیم که واقعیّت اجتماعی در ایران، هر چند خصوصیّت "پیوستاری" و "رنگین‌کمانی" دارد، امّا از "دامنۀ دیانت" و "دایرۀ ولایت" خارج نیست. مردم، یکسان نیستند، امّا تنوّع و تکثّرشان، در چهارچوب "ارزش‌های غایی و بنیادی" صورت‌بندی شده است که همگی از هویّت و حیات دینی برخاسته‌اند. این است عمق و عقبۀ تعهد دینی در جامعۀ ایران. آنان که جامعۀ ایران را "پاره‌پاره" و مبتلا به "شکاف‌های فزاینده" و "تضادهای ریشه‌ای" می‌دانند، نمی‌دانند که بیرون‌زدگی‌ها و اصطکاک‌ها، اقلّی و ناچیز هستند و نمی‌توانند به یکپارچگیِ هویّت دینی، گزند برسانند. ۴. البتّه می‌دانم که ما در ایران با "طبقۀ متوسطِ متجدِّد" روبرو هستیم که دنبالۀ بومی و وطنیِ تمدّنِ غربی هستند و انتخاب‌های فرهنگی‌شان با ما تفاوت فراوان دارد، امّا اینان، "تعیین‌کننده" نیستند؛ چراکه "اکثری" و "فربه" نیستند. اینان اقلّیّتِ پریشان‌حال و پُرمدّعایی هستند که می‌کوشند از خویش، "روایت‌های بزرگ" بیافرینند و وانمود که کنند همان "مردم" هستند. این دعاوی و روایت‌سازی‌ها، چنان زیرکانه و موذیانه بوده که حتّی برخی از ما را نیز به خطا افکنده و دچار این گمان کرده که جامعۀ ایران از "ایدئولوژی انقلابی" عبور کرده است؛ حال‌آن‌که واقعیّتِ نیالوده به کج‌روایت، چنین دلالتی ندارد. ۵. بخش عمده‌ای از این روایت‌سازی‌های وارونه، بر عهدۀ "روشنفکرانِ سکولار" بود. آنان به‌طور عامدانه و آگاهانه، "پیش‌فرض‌های اثبات‌نشدۀ" خود را تکرار کردند و کوشیدند با "تکرار روایت"، دروغ را بر جای حقیقت بنشانند. ما نیز سعی نکردیم که مواجهۀ ساختارشکنانه با "بدیهیّات کاذبِ" آنها داشته باشیم و نشان دهیم که "مقدّمات" و "مبانی"‌شان، یکسره خطا و ناصواب هستند. بیچاره اینان که استدلال‌های‌شان، پای چوبین دارند و آرمان‌شهرشان، چونان خانه‌ای بر آب است. آنچنان در مردابِ "حماقتِ نظری" فروغلتیده‌اند که هرچه "واقعیّت" فریاد می‌زند که "نظریه‌ها"ی‌شان را برنمی‌تابد، نمی‌شنوند. ۶. در آن سو، دسته‌ای از "روحانیانِ دگراندیش و سیاست‌زده" قرار دارند که تجدّد را "توجیه دینی" می‌کنند و برای "آزادیِ لیبرالی"، آیه و روایت می‌آورند. از آن‌گاه سهم‌شان از قدرت سیاسی پرداخت نشده، زبان به اعترض گشوده‌اند و سرگرم دوخت‌ودوز "جامۀ کج‌روایت" به تن واقعیّت شده‌اند. این "آیت‌الله‌های فرسوده" و "حجت‌الاسلام‌های پشیمان"، جاده‌صاف‌کنِ نیروهای تجدّدی در ایران هستند و دین را به دست‌مایۀ بازتولید سیاسیِ خویش فروکاهیده‌اند. دریغ از اندکی صداقت و تقوا و اخلاق در این ظاهرالصلاح‌های معممّ. شریح‌های هُرهری مسلکی هستند که دین‌دانی‌شان، "نرخ" دارد نه "عیار". اینان مبلغان و مروّجانِ "فقهِ جان لاکی"‌اند نه"فقهِ جعفری"‌ که می‌توانند به هر دروغ و خدعه‌ای، ده‌ها آیه و روایت سنجاق کنند و از دین و دین‌دانی، "دکّان" بسازند. خمینیِ کبیر از بوی تعفّن اینان در آخرت گفت، امّا کار بدانجا رسیده که ما در همین دنیا، از وجودِ مشمئزکنندۀ اینان گریزان شدیم.
باد کاذب سلبریتی ها را اینبار بخوابانید ! در چند سال گذشته به طور خاص با پشتیبانی کامل سرویس های بیگانه با واسطه و مستقیم برخی سلبریتی ها به طور منظم و مداوم عملیات روانی ایجاد تنش در جامعه را به صورت پنهان و آشکار انجام می دهند و متاسفانه به هر بهانه ای مقابله مدبرانه ای با این قماش رفاه زده و طلبکار نشده است در طول سال ها و به علت اینکه دولت ها اکثرا با اصلاحات بوده است و جریان اصلاحات هم معمولا چون بیشتر به دنبال رای و جذب این سلبریتی ها و طرفدارانشان بوده اند نوعی توهم و خود بزرگ بینی برای برخی از این سلبریتی ها ایجاد شده و هر از گاهی هم که خبر دستگیری فلان هنرپیشه معروف را در فلان پارتی شنیده ایم در نهایت با یک تعهد کتبی ختم شده و تمام ! اینستاگرام هم که به طور ویژه عملیات تجمل خواهی و سلبریتی و بلاگر پروری را انجام می دهد و سلبریتی هایی که در سهل انگاری مسئولین در باد فالوور و پول های سنگین و زندگی اشرافی طغیان کرده اند به خوبی در اینستاگرام سرمایه های میلیاردی را بدست آورده و با همین سرمایه ها بر ضد مردم تبلیغ و سرمایه گزاری می کنند ! در تداوم ناهنجاری سلبریتی ها اینبار اما با همکاری و قوت قلب متوهمانه از بیگانگان ! به طوری علنی وارد میدان شده اند و بخشی از کار به هم ریختگی نظم اجتماعی و مقابله با ارزش های نظام و ملت را بدست گرفته اند که فساد گسترده و تجاوز و ...در سینما و تبلیغ گسترده زندگی اشرافی و لذت طلبی و روابط ناسالم و سفرهای کاذب ترکیه و تایلند و ...در امتداد آن دخالت سازمان یافته و هماهنگ در اغتشاشات مثل علی کریمی و مهران مدیری که مستقیما به تهییج و تحریک مردم پرداختند سلبریتی هایی که مثل همین دو نمونه بالا درآمد خود را از تبلیغات شهری و تبلیغ فروشگاه رفاه و برنامه دورهمی صدا و سیما (۳۰میلیارد مدیری ) و از صدقه سر امنیت بدست آمده از تلاش خون شهدا و مدافعین امنیت بدست می آوردند ولی در بزنگاه ها به عوامل اصلی اغتشاشات تبدیل می شوند و روی اصلی خود را که اشرافی گری و منفعت طلبی و مفت خوری هست علنی می کنند ... حال نظام باید به پشتیبانی ملت یکبار برای همیشه باد این سلبریتی ها را بخواباند و این دندان لق طلبکاری و پررویی نجومی این قماش را بکشد ! سلبریتی های باد کرده از سرمایه های مردم و توجه سیاسیون بی بصیرت برای جلب رای دیگر از چند مرحله عبور و به مرحله طغیان رسیده اند و اگر اینبار با برخورد قاطع و قانونی و بازدارنده ادب نشوند نه تنها پررروتر و وقیح تر خواهند شد بلکه قسمت خطرناک قضیه الگو گیری بقیه هنرپیشه ها و ورزشکاران و سلبریتی های دیگر از معروف و تازه وارد از این این افراد است که اگر برخورد بازدارنده نشوند خود به خود به دیگر افراد این جماعت سیگنال ادامه این ناهنجاری ها و پررویی ها را داده ایم که گسترش این سلبریتی های طلبکار را به دنبال خواهد داشت . هر جا فراتر از قانون و اهمال کاری در قانون حرکت بشود نتیجه اسیب را خواهد بود باز هم به نکته مهم رهبر انقلاب در سخنرانی چند وقت اخیر ایشان متذکر می شوم که فرمودند : نظام اسلامی باید از ظرفیت های قانونی خود با قدرت و اقتدار استفاده کند ...که شکستن اقتدار در نظام و پررو کردن سلبریتی عواقب خطرناک دارد و‌سیگنال بدی برای جامعه می فرستد که هر چقدر بیشتر فحش بدهید و بی قانونی کنید و توهین کنید چون سلبریتی هستید نظام به خاطر رای فالوور !با شما کاری ندارد و برای آرام کردن شما به شما جایزه و امتیاز هم می دهند !این طرز تفکر بسیار خطرناک و موجب بی قانونی و تربیت پرروهای نجومی در جامعه خواهد شد ... طبق قانون عمل کنیم تا جامعه بی قانون نشود ... یادمان نمی رود حسن عباسی را با شکایت دولت روحانی چند ماه زندان انداختند گفتیم ایرادی ندارد قانون است قطعا همانطور که با بچه مذهبی ها با کوچکترین اشتباه قانونی برخورد می شود منتظر اعمال قانون با سلبریتی های بر هم زننده نظم جامعه و شریک در اغتشاشاتی که ده ها نفر در آن جان خود را از دست داده اند هستیم ... اعمال قانون و قانون و قانون که اگر بی قانونی مد شد همه بی قانونی و بی نظمی را بلدند و سنگ روی سنگ بند نمی شود ...قانون برای همه است و سلبریتی ها هم عضو این همه هستند !وسلام ... پوریا نقدی
سلام و احترام شما نخبه محترم و دوستان‌تان را به 👈 کانال نویسندگان حوزوی دعوت می‌کنیم: 💬 نوشتن، اکسیژن است و نویسندگی نان شب. 📢 جامعه امروز چه مقدار از فعالیت حوزویان در عرصه ادبیات، فرهنگ، سیاست و اجتماع باخبر است؟ 🌻نخبگان، استادان و دوستان‌تان را به دعوت کنید.👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6 📢 فرصتی برای نشر دیدگاه نخبگان و نویسندگان جوان حوزوی و تحلیل مسائل روز
شاید این روایت از روایات قبلی اهمیت دور بودن از چشم نامحرم را بیشتر روشن کند؛ چرا که حضرت زهرا علیها‌السلام از اینکه بعد از فوت حجم بدنش نمایان باشد و بخواهد نامحرمی او را با این وضع ببیند نگرانی دارد. این در حالی است که تشییع حضرت شبانه و با عده انگشت شماری صورت گرفت و شاید حداکثر ۵ نامحرم در تشییع حضرت حضور داشت که آن‌ها هم همچون سلمان فارسی انسان‌های باتقوا و چشم پاکی بودند. فاصله گرفتن با آموزه‌های دینی حالا اگر این قضیه را با وضعیت حال حاضر مقایسه کنیم به راحتی درمی‌یابیم که جامعه اسلامی چه فاصله زیادی با سیره صدیقه کبری علیها‌السلام دارد. زنانی که بعضاً بخش زیادی از تلاششان این است که چگونه خودنمایی کنند و اندام خود را به حراج بگذارند تا نامحرمان به نظاره بنشینند و لذت حرامی عایدشان شود. چند سالی هست که مد شده عکس زن را روی سنگ قبر حک می‌کنند؛ نکته تأسف انگیز این است که گاهی اوقات عکس‌هایی با پوشش نامناسب و چهره‌ای آرایش کرده از آن زن متوفی روی سنگ قبر می‌اندازند. حضرت زهرا علیها‌السلام نگران نمایان بودن حجم بعد از فوت است که پوشیده هم هست، ولی عده‌ای بعد از مرگ هم می‌خواهند در معرض دید باشند. ممکن است کسی بگوید که این بنده خدا که از دنیا رفته، خودش که عکسش را روی قبر حک نکرده! درست است؛ ولی فراموش نکنیم که خیلی ازاین افراد به این مطلب راضی هستند و چه بسا وصیت هم بکنند که چنین کاری برای او انجام بدهند. سخن در این است که فرهنگ حجاب با آنچه که باید باشد فاصله معناداری دارد. البته کم نیستند زنان با حجب و حیایی که سعیشان این است که از بزرگانی، چون حضرت زهرا و زینب کبری علیهما‌السلام الگو بگیرند و متمسک به سیره این بزرگواران باشند. حضرت زینبی که وقتی در کاخ یزید قرار می‌گیرد، با وجود آن همه رنج و سختی و مصیبتی که دیده، ولی دغدغه اش حجاب و عفت است و به یزید ملعون می‌فرماید که آیا عادلانه است که زن تو در پشت پرده باشد و فرزندان رسول خدا در معرض نامحرم! بابک شکورزاده حوزه علمیه قم
🔻 جای خالی حجاب فاطمی با نگاهی اجمالی به سیره حضرت زهرا علیها‌السلام که معصومه‌ای بی‌بدیل است پی خواهیم برد که مسئله حجاب و دور بودن از چشم نامحرم چه جایگاه مهمی دارد. به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، یکی از شاخصه‌های جدی زن مسلمان که به نوعی می‌توان گفت هویت دینی او را تشکیل می‌دهد، حفظ حجاب است. حجاب از ضروریات دین به شمار می‌آید که هم در قرآن کریم و هم در احایث معصومین علیهم‌السلام بر آن تأکید شده است. با نگاهی اجمالی به سیره حضرت فاطمه زهرا علیها‌السلام که معصومه‌ای بی‌بدیل و حجت خدا بر سایر حجت‌های الهی است پی خواهیم برد که مسئله حجاب و دور بودن از چشم نامحرم چه جایگاه مهمی دارد. دراین جا ذکر این نکته شایسته است که باید توجه داشته باشیم فعل و قول حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها بر همگان حجت است و همچنانکه اطاعت از نبی اکرم و امامان معصوم علیهم‌السلام واجب است اطاعت از این بانوی عظیم الشأن نیز واجب است. خوشحالی از تقسیم کار پیامبر صلی الله علیه و آله امام باقر علیه‌السلام در روایتی فرمودند که علی و فاطمه علیهما‌السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله تقاضا کردند که آن حضرت کارهاى داخل و بیرون خانه را بین آن‌ها تقسیم‏ نماید. نبی اکرم صلی الله علیه و آله انجام کارهاى داخل خانه را به عهده فاطمه علیها‌السلام و امور خارج از منزل‏ را به عهده على علیه‌السلام گذاشت. امام باقر علیه‌السلام فرمود که حضرت فاطمه علیهاالسلام مى‌‏گفت: هیچ کس جز خداوند نمى‌‏داند که من چقدر خوشحال شدم از اینکه رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله کارهاى بیرون از خانه را به عهده من قرار نداد و مرا از مراوده با مردان نجات داد. (بحار/ج ۴۳/ص ۸۱) بهترین چیز برای زن در روایت دیگری نقل شده که حضرت زهرا سلام الله علی‌ها در پاسخ سؤال پیامبر که بهترین چیز برای یک زن چیست فرمود: بهترین چیز براى یک زن مسلمان آن است که مردهاى نامحرم را نبیند و مردهاى اجنبى هم او را نبینند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بعد ازاینکه شنید حضرت زهرا علیها‌السلام چه پاسخی به این سوال داده فرمود: راست گفته و او پاره تن من است. (مستدرک الوسائل / ج‏۱۴/ص ۱۸۳) نزدیک‌ترین حالات زن به خدا از امام صادق علیه‌السلام نقل شده که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله از اصحابش پرسید: زن چیست؟ گفتند: زن «عورت» است. [یعنی باید از نامحرم به دور باشد]. پیامبر صلی الله علیه و وآله پرسید: در چه هنگامى زن به خداوند نزدیک‌تر است؟ اصحاب پیامبر نتوانستند به این سؤال پاسخ دهند؛ هنگامى که این سؤال به فاطمه علیها‌السلام عرضه شد، فرمود: هنگامى زن به خداوند نزدیک‌تر است که در کنج خانه‏‌اش قرار داشته و از اختلاط با نامحرمان به دور باشد. وقتی این پاسخ به گوش رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید فرمود: همانا فاطمه پاره ‏اى از وجود من است. (سفینة البحار/ج ۲/ص ۷۰۴) همین سه روایت به تنهایی نشان می‌دهد که دور بودن از دید نامحرم و عدم اختلاط با او چه ارزش والایی دارد. نکته‌ای که در جامعه امروز در حد افسانه است و خیلی‌ها نمی‌توانند این مطلب را هضم کنند و از آن بدتر اینکه – نعوذ بالله- این مسائل را تحجر، اُمّل بازی و به دور از تمدن می‌دانند. البته چنین تفکری هم دور از ذهن به نظر نمی‌رسد؛ وقتی جامعه از آموزه‌های دینی فاصله بگیرد و آمیخته با فرهنگ غرب شود، سال‌های طولانی حجاب مورد هجمه باشد و تبلیغات سنگینی علیه آن به راه بیفتد، خانه‌داری زن و تمرکز او بر کار‌های خانه ظلم به زن و مخالف حقوق بشر تلقی شود، طبیعی است که چنین مسائلی قابل قبول نباشد. ماجرای تابوت شیخ طوسی در کتاب «تهذیب الاحکام» که از کتب اربعه شیعه است از امام صادق علیه السلام نقل می‌کند که فرمود: اوّلین تابوتى که در اسلام ساخته شد، تابوت فاطمه علیها‌السلام بود. زیرا آن بانو در آن بیمارى که از دنیا رفت، به اسماء، فرمود: من لاغر شده‌‏ام و گوشت بدنم از بین رفته است، آیا چیزى که بدنم را بپوشاند، براى من درست نمى‏ کنى؟ اسماء گفت: زمانى که در حبشه بودم نوعى تابوت مى‏ ساختند. مایل هستید من شکل آن را نشان دهم؟ فرمود: مانعى ندارد. اسماء گفت تا تختى را آوردند، آنگاه آن تخت را وارونه بر روى زمین نهاد، دستور داد تا شاخه‏‌هاى خرمایى هم آوردند، آن شاخه‏‌هاى خرما را به پایه‏‌هاى آن تخت تابید و یک پارچه روى آن‌ها انداخت و گفت: این شکل همان تابوتى است که من دیدم. فاطمه زهرا علیها‌السلام فرمود: نظیر این تابوت را براى من بساز و بدنم را به وسیله آن بپوشان! خدا بدن تو را از آتش محفوظ بدارد! (تهذیب/ج ۱ /۴۶۹) 👇👇👇 ادامه
«ایرانیان خائن» در اغتشاشات اخیر محمد ملک زاده مقام معظم رهبری در بازدید اخیر خود از دانشگاه افسری امام حسین (ع) یکی از عوامل اغتشاشات اخیر را «ایرانیان خائن» دانستند؛ وطن فروشانی که با خیانت به کشور خود با دشمنان ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران همکاری میکنند و با این اقدامات به منافع و مصالح ملی ضربه می زنند. این ایرانیان خائن چه کسانی هستند که مقام معظم رهبری در تحلیل اغتشاشات اخیر به آنها اشاره کردند؟ در یک مطالعه اجمالی، این جریان خیانتکار را می توان در سه دسته قرار داد: گروه اول جریان نفاق و گروهک منافقین هستند که از ابتدای پیروزی انقلاب با سهم خواهی از انقلاب مردم ایران، قبضه کردن کلیت نظام سیاسی را هدف نهایی خود قرار دادند و برای رسیدن به این هدف نامشروع، از هیچ جنایتی علیه ملت و کشور خود کوتاهی نکردند؛ این جنایتکاران، کشتار 17هزار شهید مظلوم را در پرونده سیاه خود ثبت کردند و در نهایت به دامان دشمنان ملت ایران پناه بردند. مدعیان حقوق بشر در غرب با پناه دادن به این جانیان تروریست، بیشترین امکانات را برای تداوم جنایت و خیانت علیه ملت ایران در اختیار آنها قرار دادند. این گروهک همواره با حمایت اربابان غربی خود از هر فرصتی از جمله در اغتشاشات اخیر با توسل به دروغ پردازی های گوناگون رسانه ای، برای ایجاد اغتشاش و بلوای خیابانی و ضربه زدن به کشور و منافع ملی ایران بهره برده اند. گروه دوم جریان منفور سلطنت طلب و وابستگان به رژیم منحوس پهلوی است. رژیمی وابسته، دست نشانده و بی اراده که به تعبیر دقیق مقام معظم رهبری، ارزشی بیشتر از یک گاو شیرده برای آمریکا و غرب نداشت. خیانتها و جنایتهای رژیم سلطنتی پهلوی در ایران در طول 57 سال دوران تاریک ستمشاهی بر ملت ایران پوشیده نیست. در طول این مدت، ذیل حاکمیت استبداد و دیکتاتوری پهلوی، بخش های وسیعی از خاک ایران از کشور جدا شد و منافع ملت ایران فدای اهداف و منافع نامشروع دشمنان ایران، آمریکای جنایتکار و انگلیس خائن گردید. این گروه نیز با سودای احمقانه بازگشت به کشور، با به راه انداختن فتنه های گوناگون مذبوحانه در مسیر براندازی نظام مردمی جمهوری اسلامی تلاش کرده اند. حال آنکه این گروه نیز هیچ جایگاهی در ایران ندارند و مورد نفرت ملت ایران هستند. گروه سوم از ایرانیان خائن، جریان کوچک تجزیه طلب هستند که در فتنه اخیر با حمایت گسترده مالی و تدارکاتی بیگانگان بیشترین سهم را به خود اختصاص دادند. تجزیه طلبان، همسو با منافع بیگانگان به دنبال قطعه قطعه کردند کشور پهناور ایران هستند. گروهکی مطرود از میان اقوام مختلف ایرانی. البته اکثریت ملت ایران چه کرد، چه بلوچ، چه اعراب مناطق جنوب یا اقوام دیگر، همه از اقوام میهن دوست و عاشق وطن خود ایران هستند و همواره از تجزیه طلبان اعلام برائت نموده اند، اما طبیعتا در بین این اقوام افراد خیانت کاری نیز هستند که با اقدامات خصمانه خود بر اغتشاشات دامن می زنند تا به اهداف نامشروع خود و اربابانشان که تجزیه خاک ایران است برسند. سه گروه فوق گرچه اختلافات اساسی با یکدیگر دارند اما همگی در زمره ایرانیان خائن قرار می گیرند و هر جریان داخلی –اعم از هنرمندان و بازیگران، سیاستمداران، اقشار دانشگاهی و...- که به نحوی در زمین آنان بازی کند، خواه ناخواه در این خیانت آنان علیه ملت ایران سهیم خواهند بود. سه گروه یاد شده خائنان وطن فروشی هستند که رهبر معظم انقلاب از آنها به عنوان «مشاوران خائن» هم یاد کردند. یعنی آنان علاوه بر اینکه خائن به ملت و کشور خود می باشند، به دلیل مشاوره غلط، به اربابان خود نیز خیانت می کنند. سالهاست که این مشاوران با تحلیل های غلط خود اعلام می کنند که نظام اسلامی ایران در حال سقوط و فروپاشی است اما با وجود تمام این تحلیل ها جهانیان شاهد بوده اند که جمهوری اسلامی ایران روز به روز در حال قوی تر شدن بوده است. از آنجا که دشمنان ملت ایران هرگز تحمل پیشرفت ایران اسلامی مستقل را نداشته اند و آرزوی سلطه مجدد بر کشور و ذلت ایران را در سر می پرورانند، به ناچار خود را به این مشاوره های غلط دل خوش کرده اند. غافل از آنکه ملت ایران راه پیشرفت و عزت خویش را در عدم وابستگی به بیگانگان و استقاومت در برابر فشارها و توطئه های آنان تشخیص داده و با قدرت این مسیر را ادامه خواهد داد.
🔺حسین علم الهدی گفته بیایم برای انتقام! ✍️ روایت خواندنی محمد علیان از اغتشاشات روز چهارشنبه 30 شهریور صبح زود راهی صدا و سیما می شوم. حراست ورودی، کارت ملی می خواهد. تقدیم می کنم. بعد بررسی سیستمی می گوید: «ساختمان معاونت سیما را بلد هستی؟: می گویم نه. آدرس می دهد و بعد می گوید:« لطفاً حقیقت را بگو!» لحظه ای به فکر فرو می روم که یعنی چی؟ که بوق ماشین عقبی به سمت جلو هُلم می دهد. به استودیوی ۱۱ می رسم. هماهنگی با مجری و ارکان دیگر برنامه انجام می شود و ٧:٣٠ روی آنتن. از همان اول فضای بحث، متفاوت است و مشخص است که نمودارهای ذهنی مجری محترم به هم ریخته، اما همراهی می کند و جایگاه دفاع مقدس را در جامعه امروز و نحوه رجوع به آن را می گویم و ثقل بحث اینجاست که: «برای برداشتن گام های درست در آینده باید گذشته را به درستی شناخت وگرنه آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار می گیرد.» 🔹 برنامه تمام می شود. راهی محل کار می شوم. به کارهای پیشرفت منطقه ای و... می پردازم، خبر شلوغی ها بالاگرفته است. عصر شده و به سرم می زند بروم کف میدان شاید بشود با این ها که می گویند آتش بیار معرکه شده اند صحبت کرد. تجربه 88 تا 98هست. آنجایی که وقت می گذاشتیم قبل از شلوغ شدن و تاریکی، بعضی ها رها می کردند و برمی گشتند! 🔹 می روم خیابان حجاب و به سمت بلوار کشاورز قدم می زنم، تیپ ضایع پیراهن دوجیب با شلوار کتان جلب توجه می کند و همان اول، مقداری متلک چیزدار نصیبم می شود. همین اول می فهمم اینها کلماتشان هم متفاوت است. کشاورز را رد می کنم، به تقاطع وصال- ایتالیا می رسم. جمعیتی که شعار می دهند در حال بیشتر شدن هستند. سراغ یک گروه مشترک دختر و پسر می روم. به شانه یکی از پسرها می زنم، بر می گردد: - یاعلی ریشو؟ + محمد هستم. و دست دراز می کنم. دست می دهد. - ارسلان هستم. + کجا به سلامتی؟ - مأموری؟ اسلحه داری؟ دست بند؟ +نه؛ هیچ کدام. می خوام باهاتون بیام. -ما داریم می ریم انتقام بگیریم، به قیافه‌ات نمی آد! + چرا اتفاقاً منم می خوام انتقام بگیرم. - دختر بدون روسری با رنگ سبز فانتزی: بابا حاجی به قیافت نمی آد. ما رو اُسکل نکن! +نه به جان « علینژاد»، منم دنبال انتقامم. -ا... ایول؛ «مصی» رو می شناسی؟ 🔹 حالا دیگر همراهشان شده ام. من بین شان هستم. این اولین بار است که این گونه بین دختر و پسرها هستم. +آره، می شناسم، ولی به من یکی دیگه گفته بیام برای انتقام. -کی؟ + . -کیه؟ +از «مصب» باحالتره؛ اصلاً مصی فقط زِر می زنه. -درست حرف بزن! مصی خط قرمز ماست! 🔹 یکی شان سریع دارد در گوگل میگردد و با دوتا فحش رکیک به مسئولان می گوید: «قطعه لامصب ببینم حسین علم الهدی کیه؟» +گفتم که باحالتره! اصلا «حسین» ما آدم کشته و بدجوری انتقام گرفته! -دَمش گرم؛ از حکومتی ها زده؟ +آره از اون بالایی ها. -حاجی! عکسش رو نداری؟ +محمد هستم. -ما بگیم ممد؟ +بفرما. 🔹 یه خانم می آید جلویم، گوشی به دست، از «حسین» که حکومتی زده بگو، می خوام با صدات، پادکست درست کنم برای مبارزه! +این طوری نمی شه؛ بیایید یه گوشه. می پیچیم تو یه فرعی کنار جوب می شینیم! به چشم،١٠نفر می شن، خیلی مهربون و توی هم نشستن و هنوز ننشسته سیگارها تعارف می شود، به من هم تعارف می کنند، می گم تو تَرکم. می خندن! -ارسلان: بگو؛ می خوایم بریم. 🔹 شروع می کنم و خاطرات مبارزه «حسین علم الهدی» و کشتن ساواکی ها در کرمان و... را برایشان می گویم. آرام آرام چهره ها متفاوت می شود، یکی شان بلند می شود و دوتا فحش خاردار می دهد و می رود. اما بقیه نشسته اند و من داغ تر حرف می زنم تا حسین علم الهدی زیر شنی های . -یکی از دخترها شالش را سرش می کند، پسری دارد با ته سیگارش با زمین بازی می کند که ناگهان چند نفر در تعقیب چند زن و مرد را می بینیم که مشخص است هر دو طرف حرفه ای هستند. 🔹 با صدای این اتفاق همه حساس می شویم. -یکی از تعقیب کننده ها که با لباس عملیات مشکیS313 هست تا ما را می بیند جلو می آید. چه غلطی می کنید اینجا؟ سرم را بلند می کنم: من مسئولشان هستم. -شما؟ +دوست شما! -پاشید متفرق شید. بزن بزن شروع شده. دختر و پسرها و من بلند می شویم، یکیشان جلو می آید خیلی نزدیک، فرد با لباس S313 کنار من است. -ممدآقا اینو رد کن بره وگرنه درگیر می شیم. دست برادرS313 را می گیرم، کنارش می کشم، حرف می زنم و می گم دنبال چی هستم! دنبال اینکه قبل شدت گرفتن درگیری ها و تاریکی ولو یک نفر شده را رد کنم برود خانه. -به من نگاه می کند: به خدا تازه از اربعین و موکب داری آمده ام، خسته و داغان، خدا خیرت بدهد. هر گلی زدی به سر خودت زدی... و می رود. 🔹 بر می گردم، از جمعیت 10 نفره دختر و پسرها، 7 نفر مانده اند. 👈 ادامه در مطلب بعد... 👇👇👇 http://eitaa.com/bano_sadeghy
+می گویم: نمی خواید برید تظاهرات مگه؟ -با مدل «مصی» بریم یا «حسین»؟ +انتخاب با خودتان؟ 🔹 سر دو راهی گیر افتاده اند! دخترها بیشتر تو فکر هستن. +یه جمله می گم و خداحافظی می کنم: حسین، قبل اینکه شما بیایید خودش رو براتون فدا کرده و جون داده، اما مصی اون طرف نشسته و من و شما رو انداخته به جون هم. -یکی از پسرها: بس که این مصی فلان فلانه... 🔹 خداحافظی می کنم که بروم، سه نفرشان با من می آیند، نزدیک فلسطین هستیم، دیگر حریف سؤال های شان در مورد حسین علم الهدی نیستم، مسیر را می برم سمت کتابفروشی سر میدان فلسطین. سه جلد «» می خرم، یکی برای دختر خانم، دوتا برای پسرها و می گویم: این شما و این حسین... 🔹 می زنیم بیرون، می خواهم جدا بشوم، دختر خانم جلو می آید: -اسمم فاطمه است، تو گروه، مینا صدایم می کنند. +عکس فاطمه خودم را نشان می دهم که منم یک فاطمه دارم. -بغضش می ترکد: «خوش به حال فاطمه که بابایی مثل تو دارد»... می خواهد حرف بزند، نمی تواند. پسرها سرشان پایین است... +دیگر وقت گذشته و هوا دَم تاریکی است، می گم چه می کنید؟ -هر سه می گویند بر می گردیم خانه، «حسین» بخوانیم. اما فاطمه یا همان مینا حالش فرق می کند. شماره می خواهند، می دهم. خداحافظی می کنیم، حالا اول طالقانی به سمت ایرانشهر هستم، اشک هایم می ریزد که چقدر کم کاری کرده ام برای این دهه هشتادی ها، حرف فاطمه (مینا) مثل پُتک در مغزم کوبش دارد... 🔹 یک جواب دارم فعلاً: در کنار همه دشمنان و... من هم مقصرم. پایان
یادداشتی برای او که مرامش عشق است نمی دانم شهرداری منطقه چند آمده بود نقاشی اش را روی دیوار کشیده بود،چقدر هم عین خودش قشنگ بود،چشم هایش مراقب خانه ها و خیابان بود!رفتیم با نقاشی اش عکس یادگاری گرفتیم! فرشته ای که دستی در آفرینشش داشت جوری چشم هایش را کشیده بود که ما تا عمر داشته باشیم یادمان نرود چه قدر مهربان بوده. حتما وقتی قرار بود به زمین بیاید فرشته هابدرقه اش کرده بودند!خدا به فرشته ها گفته بود قرار است درآینده ی روزگارِ خودش آدم علیه السلامی باشد. از همان ها که مولای ما گفته بود می بینم از مشرق گروهی برای بدست آوردن حق به پا می خیزند... او با شهادت رفت، تا سیر استکمالی اش کامل شود،چیزهایی که ما نه خوابش را می بینیم و نه تصوری ازآن داریم! ما قشنگی چشم‌های او را درک می کنیم و اینکه چهره اش برایمان آشناست!!!انگار سال ها با او حشر و نشر داشتیم! برایتان نگفتم!!!! می خواستم بروم کربلا ؛همه گفته بودند خطای محض است توی آن شلوغی ها بچه ها را ببرید! دو روز قبل رفتن ،سحر جمعه خوابش را دیدم !!روی خاکریزهای شلمچه منتظر بود! قشنگی چشم هایش قابل توصیف نبود!برایم هدیه آورده بود .... چند تا دفتر برای بچه ها!روی جلدش را امضا کرد که به سلامت بر می گردید.... تمام مسیر اربعین او هم بود!با ابومهدی !!!مراقب آدم‌ها !مراقب مشایه... وقتی برگشتم رفتم‌ پیش دیوار !روزهای اول نا آرامی ...پیشانی اش رنگی شده بود !رنگ‌رقیق بنفش کبود از روی پیشانی اش حرکت کرده بود تا لبه های یقه اش،تا روی اسمش.یادم آمد به حرف های آن حکیم‌که گفته بود حال امروز مردم حاکی از باطن مسوولینست!!!! چقدر منطبق بود با حال و هوای این بنفش کبود وسط نقاشی او روی دیوار.... بنفش کبوود... او که این رنگ ها را ریخته بود ناخواسته حرف های نگفته را زده بود!رنگ بنفش کبودی که روی پیشانی اش متبلور شده بود غصه های هشت ساله ی یک ملت بود... دو سه روز بعد شیر پاک خورده ای آمده بود رنگ ها را شسته بود!بماند که غصه ی آن خاطرات بنفش و هشت سال خیانت و به باد دادن یک نسل از ذهن آدم ها پاک نمی شود... خوشحال بودم ... عکس قهرمان ملی روزگارِ خودش ،او که موقع آمدن به زمین فرشته ها بدرقه اش کرده بودند همچنان روی دیوار بود و چشم هایش هنوز به خانه ها وخیابان ... نا آرامی ها که شدت گرفت یکروز دیدمش! روی دیوار .... با لکه های سیاه ... از آن سیاهی ها که نمی شود پاکش کرد... چشم هایش اما سالم مانده بود ،هنوز هم به خانه ها و خیابان نگاه می کرد.... فرشته ها کسی که رنگ نفرت را روی دیوار پاشیده بوددیده بودند! من اما ندیدم. اما اگر ببینم ازو می پرسم : اگر آشوبها و غارت اموال عمومی برفرض محال نتیجه داد نقاشی کدام قهرمانتان را می خواهی بجای نقاشی او روی دیوار بکشی؟ او برای یک سانت از تمامیت این خاک شب و روز نداشت اما قهرمان های شما بانک ها و ایستگاه های اتوبوس را به آتش نفرت می کشند و .... پرده ی خانه را کنار می زنم ،چهره اش با وجود لکه های سیاهِ وسط صورتش هنوز هم مصمم و مهربانست! چشمش به خیابان است... لطفا به آقای شهرداری منطقه ی چند بگویید به نقاشی او روی دیوار دست نزنند. بگذار برای همه این سوال ایجاد شود که اگر عده ای با نقاشی آن قهرمانِ مردم دارِ نام آشنای روی دیوار مخالفند چه کسی را شایسته ی نقاشی شدن روی دیوار های محلات می دانند! قهرمانشان کی و کجاست ؟وچقدر برای حفظ این آب و‌خاک از جان گذشته.... تقدیم به آن مسلمان ایرانی،آن قهرمان ملی ،که دشمنان این آب و خاک از چشم هایش در هراسند 🖋️طیبه فرید
انقلاب اسلامی ایران زنده‌تر از همیشه آمنه عسکری منفرد [۱]. انقلاب اسلامی ایران یک موجود کاملاً زنده در جهان معاصر است. تفکرش، اهدافش، مبارزات و موضع گیری‌هایش زنده‌است. انقلاب یک حقیقت و موجود زنده است؛ که تولّددارد، رشد دارد، قِوام دارد و عمر طولانی دارد در صورتی؛ و بیماری دارد، مرگ دارد، نابودی دارد، در صورت دیگری؛ مثل هر موجود زنده‌ٔ دیگری. انقلاب چون موجودِ زنده است، پس افزایش دارد، رشد دارد، قِوام‌یافتگی و کمال‌یافتگی برای آن وجود دارد. قرآن کریم می‌فرماید: «وَمَثَلُهُم فِی الاِنجیلِ کَزَرعٍ اَخرَجَ شَطئَه فَئازَرَه فَاستَغلَظَ فَاستَویّْ عَلیّْ سوقِه: مَثَل اصحاب پیغمبر، جامعه‌اسلامی - همان انقلابیّون- مثل یک گیاهی است که از زمین سر می‌زند، خودش را نشان می‌دهد، بعد به‌تدریج رشد می‌کند، ساقه‌ی آن محکم میشود، به‌تدریج قد می‌کشد و تبدیل می‌شود به یک موجودِ مستقرِّ بابرکتِ شگفت‌انگیز؛ برای خود آن‌کسی که این گیاه را بر زمین نشانده، شگفت‌آور است، دشمن را هم به خشم می‌آورد؛ انقلاب این‌شکل است؛ روزبه‌روز می‌تواند رشد و تکامل پیدابکند.» (بیانات رهبر انقلاب، ۱۹بهمن۸۶). هدف امام خمینی (رحمة الله علیه) از انقلاب اسلامی، احیای تفکر دینی بود و امروز دشمنان انقلاب با تفکر ناب وصحیح اسلام مخالفند و به آن حمله می‌کنند. [۲].ملت ایران در دوران انقلاب اسلامی احساس هویت کرد، اما دشمنان بنیانی این ملت که همیشه می‌خواستند از این ملت «سلب‌هویت» کنند، این همه وحدت، یکپارچگی، عزت و اقتدار را به عنوان «ایرانی مستقل و مقاوم»، آن هم در این پیچ تاریخی مهم تاب نیاوردند. چرا که به گواه تاریخ، بعد از گذشت چهل واندی سال از آغاز پیروزی انقلاب، آحاد ملت و جوانان ما نسبت به مبانی انقلاب «عمیق‌تر»، «پخته‌تر» و «مجرب‌تر» شده‌اند. امروز جوانان بانشاط و باایمان ما، طلایه‌دار ابتکار و نوآوری در کشور هستند و در همه کارزارها از جمله؛ صحنه جهانی مبارزه با ویروس همه‌گیر و کمک‌های مومنانه تا حضور میلیونی در راهپیمایی اربعین، چه در داخل‌خاک عراق و یا در داخل کشور و شهرهای مختلف ایران و کسب توفیقات دیپلماتیک در عرصه اقتصاد و سیاست در سطح بین الملل، با «اقتدار کامل» و«حفظ رمز ایستادگی» در برابر دشمن، «ابتکار عمل» را به دست گرفته، باافتخار اعلام‌می‌کند: «همهٔ موازنه قدرت در دنیا به یال و کوپال ظاهری و به چهره ابرقدرتی نیست. ایستادگی‌، لازم‌است.»(بیانات رهبر انقلاب ۱۶ اردیبهشت۸۷). [۳].ملت ما در سالهای جنگ و هم در دوران بعد از آن در سالهای تحریم‌های بی‌سابقهٔ نظامی، امنیتی و اقتصادی قدرت‌های بزرگ و مستکبر دنیا و هم در شرایط سخت کنونی ایستادگی می‌کند و پیروز می‌شود. این فشارهای تبلیغاتی، سیاسی، اقتصادی «یارگیریهای خائنانه و رذالت آمیز از درون کشور به وسیله دشمن»، به خاطر این است که ملت ایران طبق آیه ۳سوره فصلت «قالوا رَبُّنا الله ثُمَّ استَقاموا». سخن حق و خواسته مشروع و منطقی خود را که دردست‌گرفتن امور خود و قطع دخالت بیگانگان و تکیه به حکم و دین الهی است را با صدای رسا اعلام کرده و پای‌ آن، محکم ایستاده‌اند. [۴].ملت متدین و دین‌باور ایران اسلامی، کشور را به «الگوی مقاومت اسلامی» در منطقه تبدیل کرده و ملت‌های دیگر را به هوشیاری، حفظ هویت و دفاع از حقوق خود فرا خوانده است. «امروز حرکت دشمن همچنان انفعالی است، «اما ملت ایران می‌داند که تنها راه علاج مبارزه با دشمنی‌های دشمن، «ایستادگی» درمقابل صحنه‌های آشوب‌ها و اغتشاشات، ایستادگی در مقابل طراحی‌ها و دردسرهای شیطانی است؛ چرا که این شیطنت‌ها موجب توقف ما نمی‌شود، بلکه نیمساز حرکت به جلو خواهد بود.» (بیانات رهبر انقلاب، ۲۰مهر۱۴۰۱). ما به فرموده رهبر انقلاب به وعده‌های الهی مبنی بر «پیروزی قطعی حق بر باطل» یقین داریم، چرا که ملت ما در راه اراده الهی و اهداف الهی و اسلام حرکت می‌کند، پس حتما دفاع و نصرت الهی همراه ما خواهد بود. «اِن تَنصُرُالله یَنصُرکُم و یُثَبِّت أقدامَکُم» (محمد/۷).