#ضبط_مخفیانه
🔆حجت الاسلام#حیدری_کاشانی می گوید:
🔆روزی در#خدمت آقا بودیم. طلبهای #ضبط_صوت را تنظیم کرد و رفت نزدیک آقا نشست که فرمایشات آقا را ضبط کند.
🔆 چون آقا #اجازه نمی داد کسی فرموده هایشان را ضبط کند.
🔆 آن طلبه خواست #مخفیانه این کار را بکند.
🔆 سوالاتی از آقا کرد و ایشان#جواب داد به همان نحوی که ضبط صوت روشن بود از منزل#خارج شدیم.
🔆 در خارج منزل نیز#مذاکراتی شد که ضبط می شد،#نوار را آن آقای طلبه برگرداند که صحبتهای ایشان را از#اول بشنویم، ولی با کمال#تعجب دیدیم یک کلمه از حرفهای ایشان#ضبط نشده و به حرفهای خودمان که رسید دیدم ضبط شده است.
🔆 خیلی تعجب کردیم. و شگفت انگیزتراین که روز بعد با همان#طلبه خدمت ایشان رسیدیم.
به آقا #عرض کرد: اجازه بفرمایید #فرمایشات شما را ضبط کنم.
🔆 آقا با نگاهی که به او کرد فرمود :اگر به #دردت می خورد، همان#دیروز ضبط
می شد.
🔆 رنگ از#چهره آن طلبه پرید و رفت و دیگر منزل#اقا او را ندیدیم.
کتاب ستارگان سپهر سلوک ص201
------------------
در محضر عارفان(ایتا، سروش ،روبیکا)
@aflaakyaan
#کرامتی_از_ایت_الله_مرندی
🔆آقا محمد تقی که حالات #عرفانی داشت و در روستای محبوب آباد مرند زندگی میکرد، به هنگام رحلت وصیت کرده بود که حتماً نمازم را آیت الله مرندی بخواند.
🔆 بعد از#فوت ایشان دو نفر از آن روستا خدمت آیت الله مرندی رسیدند و وصیت آقا محمد تقی را به#عرض ایشان رساندند.
آیت الله مرندی فرمودند: آن جا یکی #نمازش را می خواند ولی حالا چون وصیت کرده، من می ایم نماز میت برای ایشان میخوانم.
🔆 آن دو نفر عرض می کنند آقا! ما
#اسب آورده ایم لطف بفرمایید سوار شوید برویم.
🔆 ایت الله مرندی می فرماید :شما #تشریف ببرید من می آیم.
🔆 آنها هم چهار نعل سوی روستا می تازند تا #اهالی را از آمدن آیت الله مرندی باخبر سازند.
🔆 ولی وقتی می رسند با #تمام شگفتی متوجه میشوند ایشان آمده نماز را خوانده و رفته است.
🔆 ریشسفیدان #روستا میگویند که دنبال آیت الله مرندی بروید مبادا در جاده مشکلی پیش آید.
🔆 آنها دوباره با تمام #سرعت همان جاده را طی میکنند ولی ایشان را نمی بینند با نگرانی به منزل آیت الله مرندی میآیند و جویای حال آیت الله مرندی میشوند.
🔆 به آنها گفته میشود ایشان خیلی وقت است تشریف آورده و جای#نگرانی نیست.
اسوه ی سالکان ص143
------------------
در محضر عارفان(ایتا، سروش ،روبیکا)
@aflaakyaan
🔆حضرت آیت الله العظمی#حجت نیز مانند بقیه مراجع به طلاب حوزه علمیه شهریه میدادند.
🔆 روز#اخر ماه بود و برای فردا که اول ماه باشد، زمینهای برای شهریه نداشتند.
🔆 به #خادم فرموده بودند: مرکب را آماده کن تا به مسجد جمکران بروم.
#معظم_له عازم مسجد جمکران
می شوند، بعد از نماز صاحب الزمان و دعا، #عرض می کنند :آقا امام زمان این حوزه علمیه مال شماست این طلبه ها سربازان حضرتعالی هستند، آبروی ما مربوط به شماست، راجع به شهریه حوزه عنایتی فرمایید.
🔆 وقتی به #منزل تشریف آوردند، خادم عرض کرد :آقا بعد از رفتن شما دو نفر آمدهاند و منتظر شما هستند.
🔆 پس از آن معلوم میشود جهت دادن وجوه شرعیه آمدهاند و مبلغی #پول خدمت آیت الله حجت می دهند، وقتی آن را می شمارند، میبیند به اندازه #شهریه همین ماه است.
کتاب مسجد جمکران ص221، 220
------------------
در محضر عارفان(ایتا، سروش ،روبیکا)
@aflaakyaan