eitaa logo
در محضر عارفان
2.1هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
0 فایل
گاهی تنها یک دعا گافیست تا همه مشکلات حل شود. توصیه های اخلاقی ، اسرار عارفان ، نکته های ناب ، تربیتی ، ادعیه مجرب ، دعای رزق و.... @aflaakyaan تاریخ ساخت کانال 1399/01/28 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 داستان آیت الله شفتی و دعای سگ گرسنه نمی دانم نام آیت الله شفتی را شنیده اید یا خیر؟ اما داستان جالب و آموزنده ای است. یکی ازعلمای ربانی قرن دوازدهم مرحوم سید محمد باقر رشتی معروف به حجه الاسلام شفتی است که از مجتهدین برازنده و پرهیزکار بود، او بسال 1175 ه-ق درجرزه طارم گیلان دیده به جهان گشود و بسال 1260درسن 85سالگی در از دنیا رفت و مرقد شریفش درکنار مسجد سید اصفهان، معروف ومزار علاقمندان است. وی درمورد نتیجه ترحم، و فراز و نشیب زندگی خود، حکایتی شیرین دارد که دراینجا می آوریم: حجه السلام شفتی درایام تحصیل خود در نجف و اصفهان به قدری بود که غالبا لباس او از زیادی وصله به رنگهای مختلف جلوه می کرد، گاهی ازشدت گرسنگی و ضعف غش می کرد، ولی فقر خود را کتمان می نمود و به کسی نمی گفت. روزی درمدرسه علمیه اصفهان، پول نماز وحشتی بین طلاب تقسیم می کردند، وجه مختصری از این ناحیه به اورسید، چون مدتی بود گوشت نخورده بود، به بازار رفت و با آن پول جگر گوسفندی را خرید و به مدرسه بازگشت، درمسیر راه ناگاه درکنار کوچه ای چشمش به سگی افتاد که بچه های او به روی سینه او افتاده وشیر می خوردند، ولی از سگ بیش ازمشتی استخوان باقی نمانده بود و از ضعف، قدرت حرکت نداشت. حجه الاسلام به خود خطاب کرده وگفت: اگر از روی انصاف داوری کنی، این برای خوردن جگر از تو سزاوارتر است، زیرا هم خودش و هم بچه هایش گرسنه اند، از این رو جگر را قطعه قطعه کرد و جلو آن سگ انداخت. خود حجه السلام شفتی نقل می کند: وقتی که پاره های جگر را نزد سگ انداختم گویی اورا طوری یافتم که سربه آسمان بلند کرد و صدائی نمود، من دریافتم که او درحق من دعا می کند. ازاین جریان چندان نگذشت که یکی از بزرگان، از زادگاه خودم شفت مبلغ دویست تومان برای من فرستاد وپیام داد که من راضی نیستم از عین این پول مصرف کنی، بلکه آن را نزد تاجری بگذار تا با آن تجارت کند و از سود تجارت، از او بگیر و مصرف کن. من به همین سفارش عمل کردم، به قدری وضع مالی من خوب شد که ازسود تجارتی آن پول، مبلغ هنگفتی بدستم آمد و با آن حدود هزاردکان وکاروانسرا خریدم و یک روستا را در اطراف محلمان بنام گروند به طور دربست خریداری نمودم، که اجاره کشاورزی آن هرسال نهصد خروار برنج می شد، دارای اهل و فرزندان شدم و قریب صد نفر از در خانه من نان می خوردند، تمام این ثروت و مکنت بر اثر ترحمی بودکه من به آن سگ گرسنه نمودم، و او را برخودم ترجیح دادم. 📙 اقتباس ازکتاب صد و یک حکایت ،ص ١۵٨ ------------------ در محضر عارفان(ایتا، سروش ،روبیکا) @aflaakyaan
🕌کفّاره گناهان بزرگ امیرالمؤمنین علیه‌السلام: مِنْ کَفّاراتِ الذُّنُوبِ الْعِظامِ إِغاثَهُ الْمَلْهُوفِ وَ التَّنْفیسُ عَنِ الْمَکْرُوبِ. از جمله کفاره هاى گناهان بزرگ، به فریاد بیچاره و رسیدن و شاد کردن و تسلّى دادن به افراد غمگین است 📝شرح حدیث : «ملهوف» معناى وسیعى دارد که هر فرد مظلوم و بیچاره اى را شامل مى شود، خواه بیمار باشد یا گرفتار طلبکار و یا نادار و یا زندانى بى گناه. کسى که به کمک این گونه افراد بشتابد مى تواند در قبال گناهان، مشمول الهى گردد. «مکروب» به هر شخص غمگین گفته مى شود. از مصیبت فردی یا شکست ها و ... «تنفیس» همان زدودن غم است. مانند زدودن فقر از طریق کمک مالى یا سبک نمودن غم و اندوهی با تسلى دادن، مانند کسى که عزیزش را از دست داده با گفتن و دلدارى دادن به وسیله دوستان، غم و اندوهش کاهش مى یابد یا برطرف مى شود. در یک جمله کمک هاى مردمى در اسلام به هر شکل و به هر صورت اهمیت فوق العاده اى دارد; هم موجب در زندگى و هم سبب برطرف شدن بلاها و هم کفاره گناهان است. 🔸نهج البلاغه، حکمت ۲۴. شرح: آیت‌الله مکارم شیرازی ------------------ در محضر عارفان(ایتا، سروش ،روبیکا) @aflaakyaan
🔴 💠 روزی پسر حاج آقا وحید بهبهانی برای همسرش زیبا و گران قیمتی خرید. آیت الله بهبهانی با این کار پسرش مخالفت کرد. پسر که قصد لجاجت یا اهانت به پدر را نداشت، در پاسخ اعتراض وی آیه ۳۲ سوره اعراف را تلاوت کرد: «بگو چه کسی زینت‌ها و رزق‌ها و غذاهای پاکیزه را که خداوند برای بندگانش آفریده، حرام کرده است؟» سپس افزود: «پدر جان! مگر پوشیدن لباس های زیبا برای زنان است که می‌گویید چرا این لباس را برای زنم خریده‌ام؟» آیت‌الله بهبهانی با لحنی آرام به پسرش گفت: «اینها نیست، ولی من مرجع تقلید مردم هستم. از این رو، بزرگی بر عهده دارم. شما نیز به عنوان فرزندانم مسئولید. در جامعه‌ی ما، افراد و نیازمندِ بسیاری وجود دارند. وقتی توانایی مالی نداریم آنها را از نظر مالی هم سطح خود کنیم، باید به گونه‌ای رفتار کنیم که برای آنان باشیم تا اگر زنی از شوهر فقیرش لباس گران قیمتی خواست و مرد قدرت خریدش را نداشت، بتواند بگوید مگر زن یا عروس وحید بهبهانی این گونه لباس می‌پوشند که تو نیز بپوشی؟» 💠 بیاییم همه نسبت به اقوام و اطرافیانمان چنین نگاهی داشته باشیم. 📙قصص العلماء، ص ۲۰۳ ------------------ در محضر عارفان(ایتا، سروش ،روبیکا) @aflaakyaan
☘️ داستان آیت الله شفتی و دعای سگ گرسنه نمی دانم نام آیت الله شفتی را شنیده اید یا خیر؟ اما داستان جالب و آموزنده ای است. یکی ازعلمای ربانی قرن دوازدهم مرحوم سید محمد باقر رشتی معروف به حجه الاسلام شفتی است که از مجتهدین برازنده و پرهیزکار بود، او بسال 1175 ه-ق درجرزه طارم گیلان دیده به جهان گشود و بسال 1260درسن 85سالگی در از دنیا رفت و مرقد شریفش درکنار مسجد سید اصفهان، معروف ومزار علاقمندان است. وی درمورد نتیجه ترحم، و فراز و نشیب زندگی خود، حکایتی شیرین دارد که دراینجا می آوریم: حجه السلام شفتی درایام تحصیل خود در نجف و اصفهان به قدری بود که غالبا لباس او از زیادی وصله به رنگهای مختلف جلوه می کرد، گاهی ازشدت گرسنگی و ضعف غش می کرد، ولی فقر خود را کتمان می نمود و به کسی نمی گفت. روزی درمدرسه علمیه اصفهان، پول نماز وحشتی بین طلاب تقسیم می کردند، وجه مختصری از این ناحیه به اورسید، چون مدتی بود گوشت نخورده بود، به بازار رفت و با آن پول جگر گوسفندی را خرید و به مدرسه بازگشت، درمسیر راه ناگاه درکنار کوچه ای چشمش به سگی افتاد که بچه های او به روی سینه او افتاده وشیر می خوردند، ولی از سگ بیش ازمشتی استخوان باقی نمانده بود و از ضعف، قدرت حرکت نداشت. حجه الاسلام به خود خطاب کرده وگفت: اگر از روی انصاف داوری کنی، این برای خوردن جگر از تو سزاوارتر است، زیرا هم خودش و هم بچه هایش گرسنه اند، از این رو جگر را قطعه قطعه کرد و جلو آن سگ انداخت. خود حجه السلام شفتی نقل می کند: وقتی که پاره های جگر را نزد سگ انداختم گویی اورا طوری یافتم که سربه آسمان بلند کرد و صدائی نمود، من دریافتم که او درحق من دعا می کند. ازاین جریان چندان نگذشت که یکی از بزرگان، از زادگاه خودم شفت مبلغ دویست تومان برای من فرستاد وپیام داد که من راضی نیستم از عین این پول مصرف کنی، بلکه آن را نزد تاجری بگذار تا با آن تجارت کند و از سود تجارت، از او بگیر و مصرف کن. من به همین سفارش عمل کردم، به قدری وضع مالی من خوب شد که ازسود تجارتی آن پول، مبلغ هنگفتی بدستم آمد و با آن حدود هزاردکان وکاروانسرا خریدم و یک روستا را در اطراف محلمان بنام گروند به طور دربست خریداری نمودم، که اجاره کشاورزی آن هرسال نهصد خروار برنج می شد، دارای اهل و فرزندان شدم و قریب صد نفر از در خانه من نان می خوردند، تمام این ثروت و مکنت بر اثر ترحمی بودکه من به آن سگ گرسنه نمودم، و او را برخودم ترجیح دادم. 📙 اقتباس ازکتاب صد و یک حکایت ،ص ١۵٨ ------------------ در محضر عارفان(ایتا، سروش ،روبیکا) @aflaakyaan
معناى و و 🍃فيما أوحَى اللَّهُ إليه- عليه السّلام-: يا موسَى! الفقيرُ مَن ليس له مِثْلى كَفيلٌ والمَريضُ مَن ليس له مِثْلى طَبيبٌ و الغريبُ مَن ليس له مِثْلى مونِسٌ. 🍃خداى متعال به حضرت موسى- عليه السّلام- وحى كرد: اى موسى! فقير كسى است كه سر پرستى چون من ندارد و بيمار آن است كه طبيبى مانند من ندارد و غريب و تنها آن است كه مونس و نديمى و [يا دوستى] چون من ندارد. 📗پاسداران حریم عشق؛ ج1 ----------------- در محضر عارفان(ایتا، سروش ،روبیکا) @aflaakyaan
✍️میرزا اسماعیل (ره) : 🔸بعضی سال‌ها می‌شد که مزرعه‌ی اصلی ما آفت می‌خورد و تمام محـصولمان از بین می‌رفت. 🔸یک قطعه زمین کوچک هم جای دیگـری کاشـته بـودیم، بـه اصـطلاح کناره‌کاری، و اصلاًَ آن را به حساب نمی‌آوردیـم؛ اما همـه‌ی خـرج سـالمان را همـان کناره‌کاری تأمین می‌کرد و جبران همه‌ی خسارت مزرعه‌ی اصلی را هم می‌نمود. 🔸خوب است در کنار عبادات و اعمال واجبش یک عمـل_، هـر چنـد هـم کـه کوچک باشد، به طور خصوصی برای خودش قرار بگـذارد، مثـل دسـتگیـری از یـک خانواده‌ی یا سرپرستی و چه بسا فردای قیامت همین باعث نجات انسان شود. 📚مصباح‌الهدی، ص ۲۳۲ ------------------ در محضر عارفان(ایتا، سروش ،روبیکا) @aflaakyaan