#کرامتی_از_ایت_الله_معصومی
🔆مرحوم آخوند آیت الله ملاعلی معصومی همدانی به خانه یکی از #محترمین جهت صرف غذا دعوت شدند.
🔆 در سر سفره غذا #میزبان متوجه میشود که آخوند ملاعلی از خورش موجود در سفره تناول نمی فرماید.
🔆 از آنجا که او فرد پارسایی بوده متوجه این مسئله میشود که ممکن است اشگالی از جهت #شرعی در خورش وجود دارد که ایشان#میل
نمی کنند.
لذا از #خانواده خود سوال می کند معلوم می شود اشگال از طرف خانواده نیست.
🔆 سپس به دنبال #قصاب میرود که شاید گوشت آن شبهه دارد.
🔆 قصاب نیز اظهار بی اطلاعی می کند و می گوید که گوشت را از کس دیگری خریده و خود#ذبح نکرده است.
🔆 به ناچار #سراغ آن شخص رفته و
مساله را از او سوال می کند.
🔆 وی ابتدا وجود هر شبهه ای را
انکار می کند.
🔆 ولی وقتی با اصرار سائل مواجه می شود، می گوید:
🔆 ما#گوسفند_چاقی داشتیم و در صحرا آن را به جایی بسته بودیم.
🔆 بعد از چند#ساعت که به سراغ حیوان رفتیم، دیدیم از بس که جست و خیز کرده طناب به گردنش پیچیده و او را#خفه کرده است.
چون متحمل ضرر زیادی شده بودیم تصمیم گرفتیم گوسفند مرده را سر بریده و گوشت ان را به#قصابی بفروشیم.
🔆 #میزبان وقتی عیب کار رامتوجه میشود سراغ مرحوم آخوند می رود و عرض می کند :آقا شما چطور شد که از
#خورش نخوردید؟
🔆 #آخوند می فرماید:((من دیدم که در ظرف خورش، #نجاست وجود دارد.))
کتاب همچو سلمان ص96
------------------
در محضر عارفان(ایتا، سروش ،روبیکا)
@aflaakyaan
#براورده_شدن_حاجات
حجت الاسلام سید علی اصغر#دستغیب به نقل از آیت الله نجابت مینویسد :
🔆 یک روز در خدمت آقای#قاضی بودیم و ایشان تازه استراحت شان تمام شده بود و برخاسته بودند، چند لحظه که گذشت فرمودند :امروز در خاطرم به چند چیز#میل پیدا کردهام.
🔆 اول یک دیگ #پلو_زعفران با مرغ، یک #عبای بسیار اعلا و مقداری#پول.
🔆 این مطالب را در حالی بیان کردند که ما می دانستیم یک #فلس هم در دست ندارد.
🔆 نیم ساعتی طول نکشید که کسی درب #منزل ایشان را زد و یک دیگ پلو زعفران با#مرغ آورد بدون اینکه چیزی بگوید رفت و بالاخره در عرض نیم ساعت#تمام خواستههای ایشان یکی پس از دیگری برآورده شد.
کتاب اسوه عارفان ص38، 37
------------------
در محضر عارفان(ایتا، سروش ،روبیکا)
@aflaakyaan