eitaa logo
در محضر عارفان
1.9هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
0 فایل
گاهی تنها یک دعا گافیست تا همه مشکلات حل شود. توصیه های اخلاقی ، اسرار عارفان ، نکته های ناب ، تربیتی ، ادعیه مجرب ، دعای رزق و.... @aflaakyaan تاریخ ساخت کانال 1399/01/28 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
آقای سید حسن می‌فرمود: یک زمانی به مشرف شدم تا آقای قاضی را زیارت کنم و از محضرش استفاده ببرم ولی بر اثر بد گویی برخی طلاب می ترسیدم به محضر آقای قاضی بروم. 🔆 یک روز در بزرگ بازار حرم نشسته بودم و کسانی را که از در قبله و به حرم رفت آمد می‌کردند می‌دیدم. 🔆 یک در فکر فرو رفتم که اصلاً من برای چه به نجف آمده ام، من برای ملاقات با آقای قاضی به اینجا آمده‌ام ولی می ترسم. 🔆 در همین اوان که نشسته بودم و در این فکر بودم دیدم یک بزرگواری از حرم مطهر بیرون آمد و دورتادور بدنش را نوری کرده بود، چنانکه از شش جهت اندامش نوری ساطع بود. من این آقا شدم، دیدم به طرف در سلطانی حرم رفت و نزد قبر ملا فتحعلی سلطان آبادی نشست. 🔆 در این لحظه دیدم آن سید به کسی چیزی گفت و او نزد من آمد و گفت: آن سید می فرماید: 🔆 ای کسی که اسمت است سیره ات حسن است، حسن است چرا میترسی؟ پیش بیا پیش ما بیا و نترس. 🔆 و ما اینچنین به محضر اقای قاضی شدیم. اسوه عارفان ص34 ------------------ در محضر عارفان(ایتا، سروش ،روبیکا) @aflaakyaan
🔆 مقید بودتا آنجا که امکان دارد کار خود را بر دیگری تحمیل نکند و کار خودش را خودش انجام دهد. 🔆در ، گاهی اتفاق می افتاد امام روی پشت‌بام متوجه می‌شد که چراغ آشپزخانه یا دستشویی روشن مانده به و دیگران که در پشت بام بودند، دستور نمی داد که بروند چراغ را خاموش کنند، خود راه می افتاد و سه طبقه را در تاریکی پایین می‌آمد، چراغ را خاموش می کرد و باز می گشت. 🔆گاهی می خواست که در اتاق طبقه دوم منزل بود، به هیچ کس حتی به عزیزانش، فرزند شهیدش مرحوم حاج سید مصطفی، دستور نمی داد که برای او کاغذ و قلم بیاورند. 🔆 خودش بر می خواست، از بالا می رفت و یک ورق کاغذ یا قلم بر می داشت و باز می گشت. جلوه حق ص77، 76 ------------------ در محضر عارفان(ایتا، سروش ،روبیکا) @aflaakyaan