🔘 در ایام جوانی که در #سامرا مشرّف بودم شبی به حرم رفته و عرض کردم : آقا جان ! یا #امام_حسن_عسکری ! مددی بفرمائید، عنایتی کنید تا یادگار از شما داشته باشم
آن شب هنگامیکه برای اقامه #نماز_شب برخاستم اتفاقی برایم افتاد که حقیر از بیان اینگونه اتفاقات و حالات اکراه دارم امّا به خاطر منافع فوق العاده ای که امید است شامل حال برادران ایمانی شود آن را نقل میکنم
باری ، آن شب در نماز وتر بودم که دیدم اطرافم دارد روشن میشود و گویا روح میخواهد از بدنم خلع شود و احساس میکردم مرگم فرا رسیده است . ترس عجیبی مرا فرا گرفت لذا وحشت زده و برای فرار از این حالت خود را در رختخواب انداخته و لحاف را بر سر خود کشیدم تا این حالت تغییر کند امّا هیچ تغییری نکرد
ناگهان دیدم من را بسوی بالا میبرند در حالیکه بدنم روی رختخواب افتاده بود و ابداً حرکتی نمیکرد. همچنان بدون قالب مثالی با سرعت بسیار زیادی به بالا میرفتم تا اینکه از جوّ عبور کردم . همینکه از جوّ عبور کردم صداهای عجیب و غریب و بسیار مهیبی میشنیدم برخی، این صداها را صدای اجانین و شیاطین میدانند که در فضا ساکنند
با رد شدن از این مرحله صدا های فوق العاده دلربایی می شنیدم که گویا از گردش افلاک به وجود می آمد و همچون آهنگ دلنوازی نواخته می شد
همچنان در حالیکه هیچ قالب مثالی و صورتی نداشتم از این مراحل گذشتم و وارد نشئه و عالمی شدم که غیر از این عالم بود. عالمی بود که مملو از نور زرد و همچون دریایی بود که آب در آن موج می زد و همه اش حیات بود و تمام ذرّات آن " حیّ، حیّ، حیّ " میگفتند
از استماع ذکر آنان چنان لذّتی می بردم که با هیچ لغت و زبان و عملی نمیتوانم آن را بیان کنم
در اوج لذّت از آن عالم بودم که متاستفانه حقیر را بازگرداندند و با سرعت بسیار زیادی همان عوالمی را که هنگام آمدن طی کردم پشت سر گذاشتم . امّا نکته قابل توجه برای اهل معنا این است که هنگام برگشت قالب مثالی داشتم
همچنان با سرعت عوالم را طی کردم تا به جوّ زمین رسیدم و همچنان پایین می آمدم تا اینکه وارد اتاق شدم و به جسمم ملحق شدم . ناگهان چشم هایم را باز کردم و متوجه شدم که گلویم خشک شده و به سختی نفس میکشیدم
کم کم روح به تمام بدن نفوذ کرد و من از جای برخاسته و نشستم . هنوز صدای زیبای " حیّ ، حیّ ، " به گوشم می رسید . از بس لذّت برده و در هیجان بودم که ناخواسته دوتا پشتک زدم و ذکر " حیّ ، حیّ " را تکرار میکردم
واین، عنایتی بود که از ناحیه آن امام همام در آن شب به این حقیر رسید
بعد ها که این واقعه را برای آیت الله العظمی #میلانی نقل کردم ایشان فرمودند : من تا کنون فقط تجرّد ازمادّه را قبول داشتم و تجرّد از صورت را برای بشر غیر ممکن میدانستم ، امّا چون شما را صادق میدانم و شما خودتان میگویید که این اتفاق برایتان افتاد قبول میکنم که تجرّد از صورت هم امکان دارد
سپس فرمود : عالمی که شما وارد آن شدید عالم جان یعنی همان عالم " حَیَوان " است که در آیه شریف " وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ كَانُوا یَعْلَمُون
📝 خاطره ای از آیت الله #سید_حسین_یعقوبی
🔴 عضو شوید:👇👇👇
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
📱تلگرام👇
Telegram.me/afsar13
📱ایتا👇
eitaa.com/afsar13
🔺🔺🔺🔺🔺 🔺🔺🔺 َ