🔹➖➖➖➖🔸➖➖➖➖🔹
بسمه تعالی
بانـــوے ایـــرانے...🇮🇷
.
تو وقتے #زیبا میشوے که #حجاب در ظـــاهرت😌.
و #حیا در #قلب و باطـــنت نمایان باشد❤️
.
میدانے ⇣
↶ به #اشتراک_گذاری #عکس هاے شخصے
↶ و #صمیمیت هاے ممنـوعـــه
↶ و #لایک هاے بـــدون توجـــه
↶ و زیـــر پـــا گـــذاشتن #ارزش ها و...
↶ در #تلگرام و #اینستاگرام و هـــزار برنـــامه ے دیـــگر...💯
↶ ذره ذره حیـــا را در وجـــود تـــو از بیـــن مےبـــرد...🤕
#بانوی_ایرانی بـــاور کن
↲ تو با حیـــا و حجـــابت
عزیـــزتـــرینـــے ⇣
براے #خدا ...⚜
✔ خودت را با حجابت حفظ کن #بانو .
✔ و یادت باشد برای بعضی ها در #شهر
✔ #چشم ها بزرگتر و #گرسنه تر از معده ها ست!
✔ آری #گل باش 👈🌼👉
✔ همانگونه که برای آن آفریده شده ای
✔ اما بدان و یقین دار ، گلی که در کوچه های شهر #دلبری کند ⇣
سرآخر نصیب دست بی #مهر رهگذر خواهد شد .
✔ وعاقبت زود هنگامش ، دو کوچه آنطرف تر شاید
✔ به روی #خاک خواهد بود!
✔ گل باش بانوی شهر من
✔ و میان حجاب #غنچه ات بمان ...
✔ و بدان که گل ، گل است ...
✔ حتی اگر میان حجابش تا همیشه غنچه بماند
✔ و از تمام #نگاه های شهر تا ابد رو بگیرد
✔ خودت را با حجابت حفظ کن بـانـو ...
.
پ.ن:
☝ بانوی زیبای کشورم...
↲زیر #باران باش ⛆
↲ و بگذار که باران نگاه #رحمت #حق تو را در #آغوش گیرد
↲ و نه آن سیل بی رحم چشمهای دوره گرد
↲ که #لطافت و #پاکی تنت را با خودش خواهد برد ...
.
👈 خودت را با حجابت حفظ کن بانو
@afsaranjangnarm_313
😈خانوووووووووم......شماره بدم؟
🚗خانوم خوشگله برسونمت؟؟
💁♂ #خوشگله چن لحظه از وقتتو به ما میدی؟؟
☝️اینها جملاتی بود که دخترک در طول مسیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!‼️
بیچاره اصلا” اهل این حرفها نبود… این قضیه به شدت آزارش می داد😔
🎋 تا جایی که چند بار تصمیم گرفت بی خیال درس و مدرک شود و به محل زندگیش بازگردد...
🌸روزی به امامزاده ی نزدیک #دانشگاه رفت…
👈شاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی….!‼️
🍁دخترک وارد حیاط امامزاده شد
خسته… انگار فقط آمده بود #گریه کند…
دردش گفتنی نبود…!!!
🍃رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد
وارد #حرم شد و کنار ضریح نشست🌸
😔زیر لب چیزی می گفت انگار!!! ‼️
😭خدایا کمکم کن…
☝️چند ساعت بعد،دختر که کنار #ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد…
👩💼خانوم! خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان #زیارت کنن!!!‼️
😧دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت 8 خود را به خوابگاه برساند…
💃به سرعت از آنجا خارج شد… وارد #شهر شد…
اما… اما انگار چیزی شده بود… دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!
😯 انگار محترم شده بود… #نگاه #هوس_آلودی تعقیبش نمی کرد!‼️
🌼احساس #امنیت کرد…با خود گفت: مگه میشه انقد زود دعام #مستجاب
شده باشه!!!!
🙎فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! ‼️اما اینطور نبود!
🌿یک لحظه به خود آمد…
🌸دید #چادر #امامزاده را سر جایش نذاشته است
🌹 @afsaranjangnarm_313 🌹