eitaa logo
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
695 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2هزار ویدیو
89 فایل
در جـنگ نرم پای باور و ایمانمان که وسط باشد ساکت نخواهیم نشست✌️🏻... {خادمان کانال🌱} @valeh_135 @yazahra_83 @Montaghem_soleymani_82 شرایط تبادل و کپی↯ @shorot_13 حرفهاتون⇦ @Afsaranadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نکته مهم درباره بزرگترین سانسور چندسال اخیر 💢رهبر انقلاب از هر فرصتی برای هشدار دادن درباره ابعاد فاجعه بار فضای مجازی رها شده و مدیریت این فضا توسط دشمنان استفاده میکند. در چند سخنرانی اخیر پر تکرار ترین هشدار های ایشان در همین حوزه فضای مجازی بوده است . 🚫و بیشترین سانسور هم نسبت به سخنان رهبر انقلاب در همین حوزه اتفاق افتاده است و غالب رسانه ها حتی از جریان اصولگرا سخنان و هشدارهای رهبر انقلاب نسبت به وضعیت بغرنج فضای مجازی را بایکوت و سانسور کرده اند . ❗️حقیقت اینست فضای مجازی رها شده با مختصات فعلی آخرین ابزار و سنگر دشمنان و جریان تحریف علیه ملت ایران است و اگر مدیریت این فضا را در ایران از دست بدهند در همه حوزه های دیگر از جمله اقتصادی شکست خواهند خورد... ○━━⊰☆📱☆⊱━━○ @afsaranjangnarm_313 ○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
🌱 ما‌بچہ‌هیئتیا،زیاد برامۅن مہم نیس بـهـمون‌بـگن‌دکـتر یا مـهـندس... همه‌ے‌عشقمۅن‌اینه‌ڪه‌بهمون بگن: :))))♥️🍃 ❥•📱•ʝσiŋ↯↷ ✿«@afsaranjangnarm_313
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
#شاید_تلنگر سلام این همون بخش جدیده کاناله این داستان ها یا بهتره بگم تجربه ها که قراره گذاشته بشه
❣ ممنون😍 بله من آیدی منبع این تجربیات و براتون گذاشتم ،کسایی که این تجربیات و داشتن برای مدیر اون کانال فرستادن😊 @afsaranjangnarm_313 ✌️🏻
شاید از نظر شما مسخره باشه اما حتی اگه یه نفرم با خوندش تلنگر بخوره.....🙃 @afsaranjangnarm_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✉️ سلام میکنم خدمت شما ادمین ها وکارشناسای محترم کانال منم وقتی پیام دوستان رو خوندم گفتم ماجرایی که برای خودم هم اتفاق افتاد تو فضای مجازی رو برای دوستانم بگم شاید تو موقعیت من باشن وکمکشون کنه من اولین باری که تلگرام رو نصب کردم یکی از دوستانم منو وارد یه گروه شعرکرد من اصلا روم نمیشد ابراز وجود کنم حتی حرف بزنم چون آدم خیلی مذهبی ای بودم از نامحرم شرم داشتم حتی بااینکه منو نمیدیدن ، بعد ازون دوستم منو وارد یه گپ سه نفره کرد ودیدم با یه آقایی که هم سن خودمون بود میگه ومیخنده من گمان بد نبردم وگفتم بهش فامیلتونه ؟؟ گفت ساده ایا دوست مجازیمه همدیگرو آجی و داداش صدا میزدن هیچوقت یادم نمیره چن بار ازون گروه لفت دادم ولی باز دوستم ادم کرد من دیگه کم کم قبح این ماجرا برام افتاد 🙁 این آقا سنی مذهب بود و به بهانه بحثای مذهبی شرو کردم باهاش تو خصوصی چت کردن تا اینکه دوستم گفت من میخوام یه مدت دلیت اکانت کنم و برم... دوستم که رفت حرف زدن من واون اقا هم چند برابر قبل شد تا اینکه صب میشستم پای گوشی بعد به خودم میومدم میدیدم ساعت دو بعدازظهره ومن هنوز پای چتم !!! یا ماه رمضون بود منی که هرسال ماه رمضون حداقل یه بار قرانو سعی میکردم بخونم دیگه فقط زبونی روزه بودم حتی شبای قدر هم چت میکردم😔 البته هیچوقت تو این مدت ما حرف بد یا چت ممنوعه نکردیم اما بلاخره باتوجه به متاهل بودن من این کار خیلی بی معنا بود منی که هدفم این بود که تو درسم خیلی موفق باشم حالا کارم شده بود که بشینم وچت کنم چند ماه بود که ما چت میکردم که اون آقا بمن ابراز علاقه کرد ومن عوض اینکه بزارم برم موندم🙁 وقتی ماحرارو برای دوستم تعریف کردم عذاب وجدان گرفت و گفت من نباید تورو بااون آقا آشنا میکردم اون آقا از اعتماد تو سواستفاده کرده راستی تو این حین خواهرم هم بااون آقا آشنا شده بود وچت میکرد خلاصه نمیدونم چیشد وچی گذشت که من اون آقا دعوامون شد و بهم گفت بلاکم کن و برای همیشه برو من خیلی زود سردشدم و بلاکش کردم بعدا دیدم خواهرم بهم گفت که به اون هم ابراز علاقه کرده من خندم گرفت و به خواهرم گفدم این حرفو بمنم زده بود این آدم مشکل داره به همه این حرفو میزنه ،وخواهرم هم بلاکش کرد این ماجرا تموم شد اما چیزی که یادگاراین قضیه بود این بود که من دیگه اون آدم سابق نبودم خیلی برام عادی شده بود حرف زدن با نامحرم😔😔 حدود چند ماه بعد تویه گروه بودم که یکی از افراد هم فکر یه لینک گروه مذهبی برام فرستاد به اسم منتظران آقا منم آنقدر حالم از بی دینی وکفر بهم خورده بود خیلی خوشحال شدم که همچین گروهی بهم پیشنهاد شد و رفتم اون گروه میخواستم لینکو به یکی ازدوستام بدم توگروهه اعلام کردم لینکو میخوام که مدیرش اومد پی وی و .... ...🙁 📛⛔️📛⛔️📛⛔️📛 ‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️
رفتم اون گروه میخواستم لینکو به یکی ازدوستام بدم توگروهه اعلام کردم لینکو میخوام که مدیرش اومد پی وی وگفت چه خبرته گروهو به هم ریختی بیا این لینک منم خندیدم و گفتم ببخشید🙈ممنونم که اون آقا گفت اصل بده منم گفتم و یکم گفتیم وخندیدیم متاسفانه ،(من خیلی شیطونی میکردم واین اصلا خوب نیست باعث جلب توجه نامحرم میشه و دودش به چشم خود آدم میره)من قصد نداشتم با اون آقا چت کنم چون فکرمیکردم چون مدیر گروه مذهبی هستن لزوما خیلی آدم مقیدی هستن ولی خب طرز برخورد من برای ایشون به معنی نخ دادن بود متاسفانه🙁 اون آقا هرشب به یه بهانه ای میومد پی وی و کلی میگفتیم ومیخندیم متاسفانه من به این آقا نگفته بودم که متاهلم گذشت تا یه روز این آقا بهم گفت دوست دختر من میشی ؟!😳 ومن بهت زده شدم اصلا انتظار نداشتم یه آدم که مدیر گروه مذهبیه این حرفو بهم بزنه بهش گفتم این چه مدلشه گروه مذهبی به اسم آقا میزنید بعد پشت پرده دنبال دوست دخترید مگه اقامسخره من وشماست؟! اون آقا ام ابراز شرمندگی کرد و گفت پس همینجوری باهام حرف بزن تو گروه بمون ومن بزرگترین اشتباهمو کردم و تو اون گروه موندم یه روز دیدم یکی از خانومای اون گروه با یه( کنیز بی بی زینب )نامی دعواشون شد باهم نمیدونم سرچی‌بود ولی من به عقلم نمی رسید وخیلی ازمسائل رو ازبی تجربگی ساده ازکنارشون میگذشتم بعدا که اون آقای مدیر دوباره اومد پی وی من گفتم ماجرا چی بود گفت هیچی اون خانوم دختردایی منه منو دوست داره فکرکرد من بااون کنیز بی بی زینب در ارتباطم و عصبانیتشو سر اون خانم خالی کرد من اون موقه متوجه نبودم که وابسته اون اقام وهرروزهم بیشترمیشد این وابستگی😔 بلاخره من ماجرای متاهل بودنمو بهش گفتم واونم هیچی عکس العمل خاصی نشون نداد حالا دیگه یجورایی من وابسته اون بودم اون آقا به دروغ میگفت من مدافع حرمم وچنتا عکس با لباسای بسیجی برام فرستاد ومن ساده باورکردم بعد ازینکه اون آقا متوجه وابستگی من شد شروع کرد به ابراز علاقه های مکرر تاجایی که میگفت طلاق بگیربامن ازدواج کن!!!!😱 اما من مخالفت میکردم چندین بار باهم خداحافظی کردیم و قرارشد دیگه کات کنیم اما هر بار یا اون میومد دوباره یامن اشتباه من این بود که کلا راهای ارتباطیمو قطع نمیکردم همیشه یه راهی برای برگشت میزاشتم واینکه مدام خودم پروفایلشو چک میکردم😔😔 ...🙁 📛⛔️📛⛔️📛⛔️📛 ‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️
ایول بردیم دمشون گرم ❤️ خسته نباشن😍 🙃😍میریم برای قهرمانی به امید پیروزیمون❤️ جا داره که بخونیم ایران خاک دلیران🍃 تو هر گروهی میرم بحث بردیمونه انقدر خوبیم ما😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 چه راحت می رفتیم حرم یادته؟😭 کفران نعمت کردم ببخش آقا.....🙏🏻😔 🤩 ○━━⊰☆📱☆⊱━━○ @afsaranjangnarm_313 ○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 حواستون به بچه ها هست ؟ 🎥حواستون هست بچه‌هاتون چطوری دارن بزرگ میشن؟ کودکان دلبندتون دارن کودکی میکنن یا شدن عقده‌ی توجه و گدای لایک؟ . . 🔺 تو سبک زندگی آمریکایی هم این رفتارها پسندیده نیست، شما دقیقا با چه مدل سبک زندگی دارین بچه‌هاتون رو تربیت میکنید؟ ❥•📱•ʝσiŋ↯↷ ✿«@afsaranjangnarm_313
{•🌻🔗•} خوش‌بہ‌حال‌اونایۍ‌ڪہ‌ قشنگ‌زندگۍ‌کردن‌و‌قشنگ‌رفتن :) نہ‌شرمنده‌گذشتهـ‌شون‌شدن نہ‌نگراݧ‌‌آینده‌شون...! ..🌱 ⓙⓞⓘⓝ↴ ✨|→• @afsaranjangnarm_313
خواستم یه تشکر ویژه ای بکنم خدمت کسی که حتی بنر کانال مارو هم برای پیج روبیکاشون کپی کردن✋🏻🎤 خداقوت، واقعا افسر جنگ نرم به شما میگن که انقدر قشنگ تولید محتوا می کنین✌️🏻
💔 قرار‌بود‌راهت‌راادامه‌دهیم؛ ببخشید‌املایمان‌ضعیف‌بود؛ به‌جایِ‌ ، نوشتیم...😔🖐🏻؛ ○━━⊰☆📱☆⊱━━○ @afsaranjangnarm_313 ○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜 🌹پنج ماه ازشهادت ابراهیم گذشت. هرچند مادر از ما می پرسید:چرا ابراهیم مرخصی نمی آید؟ بابهانه های مختلف بحث راعوض می کردیم! 🌹می گفتیم:الان عملیاته،فعلانمی تونه بیاد و...خلاصه هرروز چیزی می گفتیم. تا اینکه یکبار مادر آمد داخل اتاق. روبروی عکس ابراهیم نشسته واشک میریخت!جلو آمدم. گفتم:چی شد!؟ گفت:من بوی ابراهیم روحس می کنم! ابراهیم الان توی این اتاقه! همینجاست... 🌹وقتی گریه اش کمتر شد گفت: من مطمانم که ابراهیم شده. ابراهیم دفعه اخر خیلی فرق کرده بود. چند روزبعد دوباره جلوی عکس ابراهیم ایستاده بود وگریه می کرد. مابالاخره مجبورشدیم دایی رابیاوریم تابه مادرحقیقت را بگوید. 🌹آن روز حال مادر به هم خورد. ناراحتی قلبی اش شدیدتر شد و درسی سی یو بیمارستان بستری شد! سال ها بعد وقتی مادر را به بهشت زهرا(س) می بردیم بیشتر دوست داشت به قطعه چهل وچهار برود. به یاد ابراهیم کنار قبر شهدای گمنام می نشست. 🌹هرچند گریه برای او بد بود. اماعقده دلش را آنجا باز می کرد وحرف دلش را با شهدای گمنام می گفت. بعد از پایان مبادله اسرا که مشخص شد ابراهیم اسیر نشده و شهید شد،مادر شروع کرد به خوردن یخ و برفک یخچال؛ ما فکر میکردیم قندِ مادر بالا رفته به همین دلیل مادر رو بردیم دکتر ؛ دکتر گفت : مادر شما هیچ مشکلی ندارند.بعد از من پرسید مادرتون ناراحتی دارد؟ 🌹گفتم:یکی از پسرهایش دو سه ماهی است مفقود شده ؛دکتر گفت این یخ و برفک یخچال میخورد چون جگرش دارد میسوزد دکتر گفته بود ممکنه قلبش از داخل منفجر بشه.همینطور هم شد. ○|خاطره‌اے از شهید💔 ابراهیم هادی🕊|○ 🌴@afsaranjangnarm_313🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
رفتم اون گروه میخواستم لینکو به یکی ازدوستام بدم توگروهه اعلام کردم لینکو میخوام که مدیرش اومد پی وی
.... پروفایلشو چک میکردم اینکارخیلی اشتباهه سر یکی ازخداحافظیا شوهر من گوشیمو برداشت و تمام چت های مارو خوند متاسفانه با اینکه هیچوقت بین من و اون آقا حرفای ممنوعه رد و بدل نشد اما همسرمن به شدت نسبت به من بی اعتماد شد اون شب یادمه شب نیمه شعبان بود ومن شکست همسرمو دیدم دیدم که چطوری اشک می ریخت 😭😭 ومیگفت من دوست داشتم من عاشقت بودم چرا بامن اینکارو کردی (من حامله بودم)همسرم برام آب قند آورد چون خیلی ترسیده بودم اون روز و هیچوقت یادم نمیره هنوزم که یادآوری میکنم تمام بدنم میلرزه تایه مدت همسرم به شدت بمن بی اعتماد بود و به قول خودش تا منو نبخشید فکرش اروم نشد (البته ناگفته نماند همسرمن خیلی آدم قد ومغروریه من خیلی دوست داشتم بهم بیشتر توجه کنه یامن قهرکنم و اون بیاد منت کشی یا برام هدیه بخره وقتی میاد خونه برام گل بخره وخیلی چیزای دیگه که هرزنی دوست داره متاسفانه زندگی ما خیلی زود رنگ روزمرگی دید و نمیخوام توجیه کنم اما بی ارتباط نیست رفتارهمسر با خیانت مخصوصا که همسر مذهبی هم باشه و بالذات اهل خیانت نباشه همسرمن بیشتر درگیریاش مربوط به زندگی پدرومادرش بود بیش از حد خودشو درگیر زندگی اونا کرده بود به حدی که من ازشنبه منتظر آخر هفته بودم که اخرهفته هم ایشون میرفت مغازه پدرش و من ازشون بی بهره بودم باتوجه به اینکه منزلمون نزدیک خونه پدرشوهرم اینا بود معنی استقلال نمیفهمیدم ،حتی من و همسرم هرمسافرتی باهم رفتیم باپدر و مادرش میرفتیم حتی اولین مشهدی که رفتیم دوران عقد با پدرومادرش رفتیم جوری بود که من حس میکردم زندگیمون وقف پدرومادرش شده و ازین ماجرا به شدت ناراحت بودم خلاصه همسرمن نمیتونست تعادل بین من وخانوادشو رعایت کنه!! واین خودش بسترسازاین بودکه من به سمت گوشی کشیده بشم وقتی با اون آقا چت میکردم اصلا برام مهم نبودکه شوهرم بهم بی توجهی کنه اصلا ازخدام بود سمت من نیاد ) بعداون ماجرا متاسفانه من باز با اون آقا ارتباط گرفتم تو اینستاگرام و پنهانی باهاش چت کردم اون مدام ابراز علاقه میکرد و میگفت بیا ببینمت اما من قبول نمیکردم یادمه یبار بهم گفت مریض شدم و برای مریضیم پنج میلیون پول لازم دارم من گفتم من همچین پولی ندارم گفت خطرناکه مریضیم واین حرفا اما من زیربارنرفتم و گفتم اگه همچین پولی داشتم دریغ نمیکردم میدونستم داره دروغ میگه خلاصه این رابطه ادامه داشت اونم نصف ونیمه هرچن ماه یبارمیومد بهم سرمیزد من خیلی سراین عشق مجازی داغون شدم واقعا داشتم ذره به ذره اب میشدم تا اینکه یه بار ازمن عکس بی حجاب خواست ومن قبول نکردم که اون آقا گفت پس حالا هرچی‌دیدی ازچشم خودت دیدی !!! منم به خدا توکل کردم گفتم خدایا من برای رضایت تو بهش گفتم نه تو ام خودت مراقب من باش بااینکه خیلی ازتهدیدش ترسیدم چون اون آقا عکس هرچند باحجاب اما ازمن داشت که میتونست پخششون کنه 😱😞 باز اشتباهی که کردم این بود که بلاکش نکردم بعد این حرف باز اون آقا اومد و بازهم چت کردیم تا اینکه نمیدونم سرچه موضوعی باهم حرفمون شد واون بلاکم کرد این باعث شد جوری فراموشش کنم که انگار نه انگار سه سال دوسش داشتم بعدها فهمیدم اون آقا باخانومای زیادی در ارتباط بوده وچه خوب شد که فریبشو نخوردم خانوما میخواستم بگم صرف گروه مذهبی داشتن کسیو تطهیرنمیکنه مخصوصا که این فضا فضای مجازی ومیشه راحت میشه هر نقابی به صورت زد...... 📛⛔️📛⛔️📛⛔️📛 ‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️
✉️ 👇 سلام خسته نباشید من ۱۶ سالمه و چند ماهی میشه که ازدواج کردم خانمی که گفتن تو گروه مختلط بودن منم متاسفانه اینجوری بودم و خیلی وابسته به گوشی بودم طوری که اصلا دیگه مسجد نمیرفتم تو جمع دوستام شرکت نمیکردم یا اگرم تو جمعشون بودم فقد گوشی دستم جایی که میرفتم و نت نداشتم دیوونه میشدم دقیقا مثلا مادری که بچه پیشش نیست من تو اون دوران با دوست پسر یکی از دوستای مجازیم اشنا شدم دوستم بهم گفت ما میخوایم بهم بزنیم باهم و خیلی حالاش بد بود پیوی دوست پسرش رو داد به من گفت برو باهاش حرف بزن و منم این کار رو کردم 😔😔 که ای کاش نمیکردم و از همونجا اشنایی من و اون اقا شروع شد به عنوان دوست نه به عنوان خواهر رو برادر باهم بودیم خــیلی بابت این قضیه پشیمونم خیلی 😔😔 هرچی که میگذشت منو به اصطلاح اون،داداشم بیشتر بهم وابسته میشدیم و..... منم به واسطه،اون دوست مجازی رفتم گروه مختلط و با نامحرم چت کردم و خیلی اشتباهات مرتکب شدم منی که حتی با نامحرم حرف نزده بودم فقد خودمو گول میزدم من دوبار رفتم راهیان نور این بار که رفتم به شهدا خیلی قولا دادم که دور خیلی کارو خط بکشم!! وقتی از راهیان برگشتیم ‌کلا تغییر کردم. و بعد از یک ماه ازدواج کردم واقعا خواست و اراده شهدا بود ازدواج من !! الان که ازدواج کردم خیلی عذاب وجدان دارم با اینکه بعد ازدواج دیگه سمت اون کارا نرفتم ولی فکر به کارای گذشتم دیوونم میکنه !! کسانی که پیام من رو میخونید برام دعا کنید تا به ارامش برسم دعا کنید تا گذشته رو فراموش کنم خواهشی که دارم همه زندگیتون رو نزارید پای مجازی چون تهش تنها کسی که ضربه میخوره خودتونید!! ‼️‼️‼️‼️‼️‼️ 🚫🚫🚫⛔️⛔️⛔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من ام چون ... بسیـــج مکتــب ولایــت است ... ✨ @afsaranjangnarm_313