eitaa logo
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
695 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2هزار ویدیو
89 فایل
در جـنگ نرم پای باور و ایمانمان که وسط باشد ساکت نخواهیم نشست✌️🏻... {خادمان کانال🌱} @valeh_135 @yazahra_83 @Montaghem_soleymani_82 شرایط تبادل و کپی↯ @shorot_13 حرفهاتون⇦ @Afsaranadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁☘🍁☘🍁☘ موعود خدا مرد خطر می خواهد آری سفر عشق،جگر می خواهد ای جمعیت میلیونی عصر ظهور او سیصد و سیزده نفر می خواهد! 😔 🤲 ☘🍁☘🍁☘🍁 @afsaranjangnarm_313
🦋💚بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم💚🦋 🕊اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ،وَبَرِحَ الْخَفاءُ،وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُواَنْتَ الْمُسْتَعانُ،وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى،وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِوالرَّخاءِ؛اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد ،اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ،وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم،فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاًعاجِلاً قَريباًكَلَمْحِ الْبَصَرِاَوْهُوَاَقْرَبُ؛يامُحَمَّدُياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُماكافِيانِ،وَانْصُراني فَاِنَّكُماناصِرانِ؛ يامَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني،السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ،الْعَجَل،يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ،بِحَقِّ مُحَمَّدوَآلِهِ الطّاهِرين🕊 •°•🌸✨اَللّهُـمَّ‌ عَجـِّـل‌ لِوَلیِّــکَ‌ الفَـــرَج✨🌸•°• 🌺 @afsaranjangnarm_313 🌺
✨ هرکار کردم پاهام تکون نخوردن +کمیل پاهام... -پاهات چی قربونت برم؟ صداش بغض داشت +تکون نمی خورن -الان میرم دکتر و صدا می کنم دکتر اومد چند بار به پام ضربه زد ولی... ولی هیچی احساس نمی کردم دکتر سرش و انداخت پایین... متاسفمی گفت و رفت... مامان بابا و زینب به بهونه ی نماز اتاق ترک کردن... من موندم و کمیل +کمیل؟کمیل پاهام چیشده؟ صورتم خیس اشک شده بود -اروم باش قربونت برم... اروم باش عزیز داداش... خوب میشی فقط یه مدت کوتاه... یه مدت کوتاه باید رو ویلچر بشینی دیگه گریه نمی کردم... حتی نمی تونستم حرف بزنم... دنیا اوار شد رو سرم.... تنها کاری که تونستم بکنم این بود که دوباره دراز بکشم و پتو رو بکشم روسرم😔 چهره ی محمد مدام جلو چشمم بود تکلیف اون چی میشد؟ اگه بدونه فلج شدم میره؟ نه محمدی که من میشناسم پام میمونه.... ولی مگه گناهش چیه که باید یه عمر پای من بسوزه😔 تا وقتی محمد میومد وقت داشتم که انتخاب کنم از یه طرف فکر زندگی بدون محمد دیوونه م می کرد و از یه طرف دلم نمی خواست یه عمر اذیتش کنم... خیلی با خودم کلنجار رفتم و اخرم به این نتیجه رسیدم که.... ✍به قلم: ث.نیکوتدبیر 💫 @afsaranjangnarm_313 💫
✨ من محمد و دوست داشتم.... راضی نبودم به اذیت کردنش... دوست نداشتم سربارش باشم... تصمیمم و گرفته بودم تقه ای به در اتاق خورد و محمد وارد شد بغضم و خوردم و خودم و به خواب زدم چند دفه صدام کرد وقتی جوابی نشنید فکر کرد خوابم و همونجا نشست و شروع کرد به قران خوندن بغض داشت خفه م می کرد... سرم و تو بالشت فرو کردم شکستم بغضی رو که داشت خفه م می کرد بی صدا شکستم که مبادا مرد رویاهام بشنوه صدای شکستنم و بالشت خیس شده بود و مطمئن بودم چشام متورم شده هیچوقت فکرش و نمی کردم حتی برای شخصی ترین کارام به بقیه نیاز داشته باشم دلم و یک دل کردم... روسریم و مرتب کردم و برگشتم طرفش... سعی کردم بشینم متوجه شد و سر به زیر پرسید -بیدار شدید؟ +بله میخواستم باهاتون صحبت کنم -خداروشکر که بهوش اومدید سرم و اوردم بالا و تو صورتش نگاه کردم برای اخرین بار چقد شکسته شده بود یه تیکه از موهاش سفید شده بود بازم اون بغض لنتی... سعی کردم محکم باشم.. +من فکرام و کردم .... با این وضعیتی که برام پیش اومده ازدواجمون به صلاح نیست خیلی عذر می خوام ولی ولی من فکر می کنم دیگه بهتون علاقه ندارم انشالله یه دختر خانوم خوب پیدا کنید و خوشبخت شید ممنونم بابت این چند وقت که اینجا بودید خدا نگهدار با چشمای پراز بهتش بهم خیره شده بود -اما... +ببخشید من می خوام استراحت کنم زیر سنگینی نگاه ناباورش داشتم اب میشدم پرستار اومد و من از اون فضای خفقان نجات داد +لطفا برید بیرون دکتر میخوان بیان معاینه شون کنن محمد بدون هیچ حرفی رفت و من اون لحظه از خودم متنفر شدم برای شکستن قلب عاشقش... شاید فکر می کرد خیلی بی رحمم ولی خدا شاهده با هر جمله ای که گفتم یه تیکه از قلبم یخ زد.... ✍به قلم: ث.نیکوتدبیر 💫 @afsaranjangnarm_313 💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✔️⭕️✔️⭕️✔️ تلاش و هدف دشمنان ایران از اندوهگین و نا امید کردن ملت ایران و ترساندن آن از ورود در میدان است اما درمقابل پیام و بشارت برای ما این است اگر بر خلاف خواست دشمنان وارد میدان مبارزه شوید،خدای متعال همچون دوران، ترس و اندوه را دور خواهد کرد. ⭕️✔️⭕️✔️⭕️ | @afsaranjangnarm_313 |
|انشاءالله|🤲🏻 روزۍروۍسنگِ‌قبرم‌ باسه‌رنگِ‌پرچمِ‌کشورم^^🇮🇷 بنویسن🙃 [شهیدگمنام]🕊🌹 فرزندسیدعلۍ محل‌شهادت:مدینہ✨🖐🏻♥️ عملیات:آزادسازۍبقیع😍 حتےتصورشم‌قشنگہ💖 🌱😌📒 🌸 @afsaranjangnarm_313 🌸
********************************************************* دنیای چادری ها شاداب تراست ********************************************************* آهای اهل عالم… دختران ما… فقط چادرشان “سیاه” است.. وگرنه دنیایی دارند رنگارنگ… دنیایی شاداب پر از مهـر خدایی دنیای چادری ها شاداب تراست ❤️ @afsaranjangnarm_313 ❤️
🌸🌷🌸🌷🌸🌷 همیشه گفته اند دعا در حق دیگری زودتر مستجاب میشود... گاهی بی هیچ دلیلی خوشحال هستید و حال خوبی دارید... یقین بدانید کسی برایتان دعا کرده است... 🤲برای هم دعاکنیم🤲 🌷🌸🌷🌸🌷🌸 @afsaranjangnarm_313
💚 زیباترین عکس سال....😍 کهکشان راه سلیمانی.....❤️😍 🎇 @afsaranjangnarm_313 🎇
. . |دهه هشتادی ها هم شهید میشود..| . °بسم الله الرحمن الرحیم° •وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ• . خیالِ دلم راحت شد دیگه پای دهه هشتادی ها هم به شهادت باز شد! ولی خیال روحم تازه داره یه تکون هایی میخوره..! تازه داره کم کم به خودش میاد .. تازه داره صداش در میاد : تو کجای این راهی؟ این همه ادعا داری که بنده خالص خدایی ، بگو ببینم اصلا وارد راه شدی که بخوام ازت بپرسم کجای این راهی؟ تا دیروز میگفتی شهدا ازم بزرگترن منم به سن اونا برسم لایق شهادت میشم منم میتونم..! بسه دیگه جمع کن دوره این حرفا تموم شد یه نگاه به عکس بالا بنداز، متولده هشتاده ، یه جوون دهه هشتادی درست هم سن تو..بازم بهونه داری؟! دیگه چی میخوای بگی؟! ببین تو هنوز وارد راه نشدی ولی اون رسید به خط پایان ببین خیلی عقبی خیلی..! ولی میتونی جلو بزنی به شرطی که کوفتت بشه لذت گناه...! . شروعِ حالِ نامعلوم.. . . 🖤 . . ولادت : ۱۳۸۰/۳/۹ شهادت: ۱۳۹۹/۱/۲۲ . . •|سر برای عشق ناچیز است در آیین ما|• ❣ @afsaranjangnarm_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸☘🌸☘🌸☘ آن حس زیبائی است که در تاریکی صحرا زمانی که هراس مرگ می دزدد سکوتت را یکی آهسته میگوید: کنارت هستم ای تنها... و دل آرام میگیرد😌... ... ☘🌸☘🌸☘🌸 @afsaranjangnarm_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☝️اگر زیبایی گیسوانت عنوانی ست که در شعرها ستایش می شود حجب و تو عنوانی ست که در ستایش و تاکید شده است... 📖 @afsaranjangnarm_313 📖
4_6041595938252785470.mp3
10.42M
نمایـشنامہ 🌱🌸 بر اسـاس زندگۍ شـهید مدافع حـرم حمیدسیاهکالۍمرادۍبه‌روایـت‌همـسر🦋 🌻 ✌️🏻 ✨ ⚡️ @afsaranjangnarm_313 ⚡️
اونی که میگــے دختــرا شهید نمیشن یہ لحظه گوشت بامن باشہ میخوام یہ چی بگم 👥 من یہ دختـــرم خب😊 باچــادری که ازمادرم بہ ارث بردم 😍 با اخلاق و کــردارم 😇 با پاکدامنے ام 🙃 یــک شهیـــد بہ حساب میام 🤞🏻 واز این بابت خیلے خوشحالــم 😌 😚 @afsaranjangnarm_313 😚
🇮🇷🌱🇮🇷🌱🇮🇷🌱 از سردار همدانی پرسیدند:بعد از باز گشت از سوریه برنامتون چیه⁉️ گفتند:{تصمیمی گرفتم که مطمئنم از ۴۰سال مجاهدت بالاتره...☝️ بروم یک گوشه ای از این مملکت تو یک مسجدی،تو یک پایگاه بسیجی برای بچه های نوجوان و جوان کار فرهنگی انجام بدهم... برای عجل الله تعالی فرجه الشریف آدم تربیت کنم👌،کاری که تا حدودی کوتاهی کردیم و آن دنیا باید جواب بدهیم....❗️ 🌴 @afsaranjangnarm_313 🌴
توجه!📢 توجه!📢 رمان مذهبی جدید به زودی در کانال ما😉 خلاصه:داستان دختری که با پدرش خارج زندگی کرده ولی الان با اصرار پدرش که نمی دونسته برای چی هست به ایران میاد و کنار خانواده عموش که مذهبی بودند زندگی میکنه و باعث میشه که ................ برای اولین بار در این کانال ما😊 این رمان بعضی از جاهاش برگرفته از زندگی واقعی یک شهیده😊 تعداد اعضا باید بیشتر بشه تا بتونیم رمان و بزاریم😔 🌷 @afsaranjangnarm_313 🌹
😈خانوووووووووم......شماره بدم؟ 🚗خانوم خوشگله برسونمت؟؟ 💁♂ ‌چن لحظه از وقتتو به ما میدی؟؟ ☝️اینها جملاتی بود که دخترک در طول مسیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!‼️ بیچاره اصلا” اهل این حرفها نبود… این قضیه به شدت آزارش می داد😔 🎋 تا جایی که چند بار تصمیم گرفت بی خیال درس و مدرک شود و به محل زندگیش بازگردد... 🌸روزی به امامزاده ی نزدیک رفت… 👈شاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی….!‼️ 🍁دخترک وارد حیاط امامزاده شد خسته… انگار فقط آمده بود کند… دردش گفتنی نبود…!!! 🍃رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد‌‌‌ وارد شد و کنار ضریح نشست🌸 😔زیر لب چیزی می گفت انگار!!! ‼️ 😭خدایا کمکم کن… ☝️چند ساعت بعد،دختر که کنار خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد… 👩💼خانوم! خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان کنن!!!‼️ 😧دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت 8 خود را به خوابگاه برساند… 💃به سرعت از آنجا خارج شد… وارد شد… اما… اما انگار چیزی شده بود… دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..! 😯 انگار محترم شده بود… تعقیبش نمی کرد!‼️ 🌼احساس کرد…با خود گفت: مگه میشه انقد زود دعام شده باشه!!!! 🙎فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! ‼️اما اینطور نبود! 🌿یک لحظه به خود آمد… 🌸دید را سر جایش نذاشته است 🌹 @afsaranjangnarm_313 🌹