#حسین_جان
🌴🌤🌴🌤🌴🌤
خبرت هست.....
که یک گوشه دنیای شما☝️
به دلی💔
حسرت دیدار حرم
مانده هنوز....؟!😔
#شب_جمعه
🌤🌴🌤🌴🌤🌴
@afsaranjangnarm_313😭
#پارت_41
#واقعیت_درمانی✨
الان دوروز میگذره از اون روزی که با محمد صحبت کردم...
از پرستارا شنیدم که هر چند ساعت یه بار میاد و حالم و میپرسه...
بمیرم برا دل عاشقش چشمم به زینب افتاد انگاری دلخوره...
+چیزی شده زینب؟
-دلخورم ازت کوثر
+چرا؟
-براچی به محمد اونجوری گفتی؟داداشم و با حرفات داغون کردی....
مگه اون عاشق جسمت شده که الان به خاطر یه مشکل کوچولو که بعدا رفع میشه زدی زیر همه چی؟
+زینب جان دکتر گفت احتمالش هست... نگفت که صد در صد خوب میشم
-خب بازم ...محمد گف بهت بگم تا هروقت که بخوای منتظرت میمونه....
دلش و نشکن داداشم گناه داره😔
این چند وقت شکسته شدنش و به چشمم دیدم کوثر...
به خدا هر بار که میدیدت رو تخت بیمارستان میمرد و زنده میشد....
بمیرم برای دل عاشقش😔
+خدانکنه.... زینب دوست ندارم به خاطر من یه عمر اذیت شه....
لیاقت محمد یه زندگی خوبه...
یه زندگی اروم...
که کنار من با این وضعیتم نمی تونه داشته باشه😞
-باور کن حتی اگه خدایی نکرده... تا اخر عمرت مجبور باشی رو اون صندلی بشینی محمد بازم کنارت خوشبخت ترین مرد دنیاست....
+زینب درکم کن...
گیجم به خدا....
زندگیم از این رو به اون رو شده....
لطفا فرصت بدین یکم به خودم بیام😔
باید کنار بیام با خودم و این صندلب لنتی😭
-اروم باش گلم درکت می کنم
+مرسی😔♥️
**
امروز مرخص میشم از بیمارستان...
بعداز 4 ماه...
لباسام و با کمک مامان پوشیدم کمیل در زد و وارد اتاق شد نگاهم قفل شد رو ویلچری که همراهش بود...
رد نگاهم و گرفت و رسید به ویلچر...
سرش و انداخت پایین...
#ادامه_دارد
✍به قلم:
ث.نیکوتدبیر
💫 @afsaranjangnarm_313 💫
#پارت_42
#واقعیت_درمانی✨
اب دهنم و قورت دادم و با کمک مامان سوارش شدم...
سرم پایین بود...
خجالت می کشیدم از همه😔
قرار شد محمد چند وقت بره مشهد و هم و نبینیم و حرفی ازش زده نشه تا من بتونم بدون دخالت احساسات یک تصمیم منطقی بگیرم...
رسیدیم خونه و با کمک بابا و کمیل رفتم تو اتاق و و تخت دراز کشیدم اشکم دراومده بود....
ولی نباید میزاشتم بقیه ببینن...
این 4 ماه به اندازه ی کافی اذیتشون کرده بودم😔
وقتی وارد اتاق شدم کلی حس خوب بهم تزریق شد....
کلی انرژی مثبت....
بوی یه عطر خاص تو اتاق پیچیده بود...
تعجب کردم زینب و صدا زدم
-جانم
+کسی اینجا بوده
ترسید
-چطور؟
+هیچی همینطوری
-اممم.... محمد این چند وقت تو اتاق تو بوده😬
+چی؟
-خونه سه تا اتاق داشت خب چیکار میکرد
+خیله خب....ممنون
چشمام و بستم و هوای اتاق و با تموم وجود بلعیدم....
یه حس خوب به تک تک سلول های بدنم منتقل شد...
چشمم به سجاده م افتاد که وسط اتاق پهن بود....
پس با سجاده م نماز می خونده...
چشمام برق زد و بعد چند وقت یه لبخند گوشه ی لبم جا خشک کرد...
#ادامه_دارد
✍به قلم:
ث.نیکوتدبیر
💫 @afsaranjangnarm_313 💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تولدت_مبارک_آقا_جان
او تولد یافت جانبازی کند
میهنم ایران سرافرازی کند
او تولد یافت تا رهبر شود
ما همه عشاق، او دلبر شود
او تولد یافت گردد نور عین
برترین آقا پس از پیر خمین
ما همه عمار او باشد ولی
جان ما قربان سید علی
#به_یاد_سردار
🎈 @afsaranjangnarm_313 🎂
#جانم_رهبر
💚💛💚💛💚💛
عاشق روی توام،دست بردار از دل من
به خدا جز رخ تو حل نکند مشکل من...🌓
#مقام_معظم_دلبری
#تولده_آقامونه😍
💚💛💚💛💚💛
@afsaranjangnarm_313
#جنگ_نرم
💄📡💅📱
از مؤلفه های امنیت ملی جمهوری اسلامی مسأله دین و مذهب است.
خدشه وارد کردن به دین و مذهب به معنای خدشه وارد کردن به امنیت ملی و هویت ها می باشد.
به همین دلیل بعد دینی #جنگ_نرم دشمنان علیه جمهوری اسلامی را می توان مهم ترین بعد #جنگ_نرم دانست.
💄📡💅📱
@afsaranjangnarm_313
#پارت_43
#واقعیت_درمانی✨
روزها پشت سر هم میگذشتن و روز درمیون همراه کمیل و زینب میرفتم فیزیوتراپی....
دکتر می گفت روند درمانم خیلی زود داره انجام میشه و خیلی زود می تونم دوباره رو پام واستم....
از خوشحالی تو پوست خودم نمی گنجیدم به خودم قول داده بودم اگه تا 6 ماه دیگه خوب شم به محمد جواب مثبت بدم البتههههه با یه شرطی
می خوام ازش بخوام به عنوان مهریه م هرسال اربعین ببرتم کربلا😍
البته نذر کرده بودم که اگه امام حسین شفام بده هرسال تو راهش قدم بردارم🙈
زینب این چند وقت واقعا برام خواهری کرده اومد پیشم
+میبینم که کم کم داری و خوب میشی
-بله دیگه وقتی انگیزه پشتش باشه چرا که نه
+خجالت بکش دختر مثل اینکه من خواهر شوهرتماااااا
-اولا درحال حاضر بنده خواهر شوهر شمام دوما تو و کمیل قصد ندارین من و عمه کنین؟🤕 بابا دلم پوسید اخ زودتر بیاد این جیگر عمه😍
+یکم صبر داشته باش دختر
-میگماااا زینب تو جدیدا خیلی مشکوک شدی
شوهرت جدیدا خیلی هوات و داره هاااا نمیزاره به سیاه و سفید دست بزنی نکنه خبریه
زینب خجالت کشیده لب گزید
نیم خیز شدم
-اره زینب؟😍
+عمه فداش شه الهی
-هیس کوثر اروم تر
+الهی قربونت بشم من زینب چند ماهته؟
-هنوز 1 ماهمه
+وای خدایا شکرررررت خیلی خوشحال شدم بیا بغلم ببینمت زن داداش😍
زینب اومد میشم و بغلش کردم اصن باورم نمیشد کمیل بابا شده باشه😂
+من حساب اون کمیل و می رسم بابا میشه و به من نمیگه هاااا😡
-اذیتش نکنیاا
+کمتر طرف شوهرجانت و بگیر واستا بیاد خونه حسابش و دارم💪🏼
زینب خنده ای کرد که صدای در داومد
+حلال زاده ست اقای محترم
شروع کردم به داد زدن
+کمیللللل هوووووی بیا اینجا کارت
درحالی که دوتا شاخه گل دستش بود وارد اتاق شد یه شاخه رز برای زینب و یه شاخه گل مریم برای من
#ادامه_دارد
✍به قلم:
ث.نیکوتدبیر
💫 @afsaranjangnarm_313 💫
#پارت_44
#واقعیت_درمانی✨
بازم گل خریده بود انگار عادتش شده بود هفته ای یه شاخه گل نمی خرید نمی شد....
زینب به احترامش بلند شد ولی من دست به سینه روم و کردم اونور
-یا خداااا چیشده؟
جوابش و ندادم
-کوثر
+بله؟
-همیشه می گفتی جانماا
+همیشه اتفاقی برات میوفتاد اولین نفری که خبر دار میشد من بودم😞
یه نگاه به زینب انداخت...
-گفتی بهش
زینب لبخند دندون نمایی زد و سرش و تکون داد
-الان قهری
یه نگاه بهش کردم
+مگه میشه با جنابعالی قهر کنم اونم مخصوصا وقتی داری بابا میشی😍
-کوثر باورت میشهههه من دارم بابا میشم😍
+خودت بچه ای😂
-زبون نریز دختر بلند شو حاضر شو امروز اخرین وقت دکتر داریا
+از اونور باید ببریم بهم شیرینی بدی
-چشمممم
باورم نمیشد بعد از چند وقت تونستم بدون کمک رو پاهام واستم درد داشتم ولی می ارزید شروع کردم به راه رفتن اولین قدم.... دومین قدم....
از خوشحالی گریه م گرفته بود از مطب که اومدیم بیروم زینب بلافاصله زنگ زد و به محمد خبر داد قرار شد مامانش زنگ بزنه و قرار خواستگاری و بزاره
یه نگاه به خودم تو ایینه می کنم یه پیراهن بلند سفید....
روسری سفید....
چادر سفید.....
امروز روز وصاله.....
دوسال از روزی که محمد و دیدم میگذره .....
مامان با اسفند اومد مدام قربون صدقه م می رفت....
نگاهم به زینب افتاد که شکمش کم کم داشت بزرگ میشد و راه رفتن سخت تر براش....
بابا صدامون کرد سوار ماشین شدیم و رفتیم حرم...
بعد از ده دقیقه رسیدیم حرم یاد اولین باری افتادم که با محمد اومدیم حرم
وارد صحن دارالحجه شدیم....
چشمم به محمد افتاد...
تو کت و شلوار چقد قشنگ شده بود....
سلام کردیم و کنار هم پای سفره ی عقد نشستیم
بعد از سه بار وکالت گرفتن عاقد می خواستم بله رو بگم که محمد گف
-برام ارزوی شهادت می کنی؟
دلم لرزید ولی مگه لیاقت محمد کمتر از شهادت بود؟سرم و تکون داد و گفتم
+با اجازه امام زمانم....شهید حججی...شهید هادی و بزرگ ترا بله😌
همه دست زدن و حلقه هارو دست هم کردیم محمد حلقه رو دستم کرد و بعدش پیشونیم و عمیق بوسید....
کمیل اومد در گوشش گفت
+نماز ایات واجبه بهت. .
چشم غره ای رفتم محمد دستم و گرفت و باهم رفتیم تو صحن...
کنار هم ایستادیم و محمد گف
+کوثر به همین امام رضا قسم خوشبختت میکنم
ولی مگه من الان خوشبخت نبودم؟منی که به عشقم رسیده بود
-تعریف من از عشق همان بود که گفتم
+دربند کسی باش که دربند حسین است
#پایان
✍به قلم:
ث.نیکو تدبیر
💫 @afsaranjangnarm_313 💫
🦋💚بسماللهالرحمنالرحیم💚🦋
🕊اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ،وَبَرِحَ الْخَفاءُ،وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُواَنْتَ الْمُسْتَعانُ،وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى،وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِوالرَّخاءِ؛اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد ،اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ،وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم،فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاًعاجِلاً قَريباًكَلَمْحِ الْبَصَرِاَوْهُوَاَقْرَبُ؛يامُحَمَّدُياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُماكافِيانِ،وَانْصُراني فَاِنَّكُماناصِرانِ؛
يامَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني،السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ،الْعَجَل،يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ،بِحَقِّ مُحَمَّدوَآلِهِ الطّاهِرين🕊
•°•🌸✨اَللّهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَـــرَج✨🌸•°•
🌺 @afsaranjangnarm_313 🌺
#چادرانه
💚☘💚☘💚☘
همه می گویند:
میان عده ای با کلاس بودن امل بودن جرعت می خواهد...😒
اما من می گویم:
میان عده ای حرمت شکن
حرمت نگه داشتن،شجاعت است...😍
شیر زن❗️
به خودت ببال💪
بدان که میان عده ی کثیری
لیاقت داشتی که مدافع
چادر مادر باشی❤️...
☘💚☘💚☘💚
✨ @afsaranjangnarm_313 ✨
#یکم_سیاست
#سیاست_کانادایی
☑️مرگ دهها سالمند مشکوک به کرونا در آسایشگاههای کانادا
🔴کارکنان خانه سالمندان از ترس ابتلاء به کرونا گریختند!
🔵مسئولان مونترال کانادا از مرگ ۳۱ سالمند در آسایشگاهی که کارکنانش از ترس ابتلا به کرونا محل کار خود را ترک کرده بودند و سالمندان بینوا را به حال خود رها کرده بودند، خبر دادند.
پ.ن:اگه این موضوع خجالت آور تو ایران رویداده بود هیا هو راه می انداختند که ایرانیا بی فرهنگ و وحشی وبی تمدن وهزار لیچار دیگر ، که صد برابر این ها لایق خودشونه نثار مامیکردند حال اینکه تو موضوع کرونا غربیها ثابت کردند که از حیوان پست تر هستند .
🎇 @afsaranjangnarm_313 🎇
امروز در این خیابان ها دختر با حیا بودن سخت است..
سخت نه خیلی سخت...🖤
گویی اکثر مردم میخواهند با نگاهایشان چادر از سرت بکشند...😊
و تو محکم تر چادرت را میگیری از کنار یک عده که رد میشوی حرف هایی میشنوی سرشار از قضاوت...🤚🏻
قضاوت های نادرست غمگین نشو😢
ای بانو سرباز "مهدی فاطمه(س)" بودن این سختی ها را هم دارد🖤
🌹 @afsaranjangnarm_313 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ🌹🍃
📹نماهنگ "ای ماه تر از ماه"
🎤 حامد همایون
هیهات اگر یار بخواهی ونباشم✋
ای وای به من گر تو 💔مرا یار ندانی😔
#تقدیمبهمقـاممعظمرهبــری💖
💗 @afsaranjangnarm_313 💗