#ویژه_نامه_نمایشگاه_کتاب_1397
مجموعه غزل #سالیان، از ۴۰ غزل در حال و هوای نئوکلاسیک تشکیل شده و محتوای آن مناجات، عاشقانه و آیینی است. این غزل ها سروده های ۲۲ تا ۲۵ سالگی #سجاد_سامانی است و چند شعر نیز با اصلاحاتی از سال های نوجوانی شاعر در آن منتشر شده است. در این مجموعه سعی بر این است که ضمن پایبندی به قواعد شعر کلاسیک، محتوای ارزشمند شعر قدما با نگاه و زبان نو بیان شود.
گفتنی ست این مجموعه غزل دومین کتاب شعر شاعر است.
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_Gardanha
#ویژه_نامه_نمایشگاه_کتاب_1397
چیزی از عشق بلاخیز نمیدانستم
هیچ از این دشمن خونریز نمیدانستم
در سرم بود که دوری کنم از آتش عشق
چه کنم؟ شیوۀ پرهیز نمیدانستم
گفتم ای دوست، تو هم گاه به یادم بودی؟
گفت من نام تو را نیز نمیدانستم
بغض را خندۀ مصنوعی من پنهان کرد
گریه را مصلحتآمیز نمیدانستم
عشق اگر پنجرهای باز نمی کرد به دوست
مرگ را اینهمه ناچیز نمیدانستم
#سجاد_سامانی
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
از مجموعه
#سالیان
#سوره_مهر
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_Gardanha
گفتگوی آفتابگردانها با #لیلا_حسین_نیا عضو #دوره_اول_آفتابگردانها به بهانه چاپ مجموعه غزل «مرا صدا کردی؟»: «ادبیات آفاقی بی انتهاست»
این گفتگو را بخوانید در:
http://yon.ir/2qbAb
#ما_همه_آفتابگردانیم
هفتمین جلسه از سلسله نشستهای ماهانه شعرخوانی (ویژه اعضای ادوار مختلف #آفتابگردانها) با عنوان #ماهشعر، با اجرای #میلاد_عرفان_پور، در دفتر مؤسسه شهرستان ادب برگزار میشود.
مهمان ویژهٔ ششمین جلسه:
دکتر #محمد_مهدی_سیار
همراه با شعرخوانی #سجاد_سامانی
از اعضای #دوره_اول_آفتابگردانها
و نقد و بررسی مجموعه شعر #سالیان
زمان: یکشنبه ٣۰ اردیبهشت، ساعت ۱٨
همراه با صرف افطاری
مکان: تهران، خیابان شریعتی، بالاتر از سه راه طالقانی، روبروی سینما صحرا. پلاک ۱۶٨، طبقه چهارم
#همه_آفتابگردانها_دعوتند
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_Gardanha
ﺁﺗﺶ، ﮔﻠﻮﻟﻪ، ﺳﻨﮓ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﺪ
ﺟﺎﯼ ﻗﻠﻢ ﺗﻔﻨﮓ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﺪ
ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺗﻮﭖﺧﺎﻧﻪ ﺑﺴﺎﺯﻡ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺷﻌﺮ
ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﺑﻤﺐ ﺑﭙﯿﭽﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺷﻌﺮ
ﺑﺎﯾﺪ ﻗﻠﻢ ﺑﻪ ﺭﻗﺺ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﺟﻨﻮﻥ ﮐﻨﺪ
ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﺑﺸﻮﺩ «ﻓﺘﺢ ﺧﻮﻥ» ﮐﻨﺪ
ﺑﺎﯾﺪ ﻟﺒﺎﺱ ﺭﺯﻡ ﺑﭙﻮﺷﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﻣﻦ
ﺑﺎﯾﺪ ﺳﭙﺎﻩ ﻗﺪﺱ ﺷﻮﺩ ﻭﺍﮊﻩﻫﺎﯼ ﻣﻦ
ﭘﯿﻐﻤﺒﺮﺍﻥ ﺷﻌﺮ ﺍﮔﺮ ﻧﻌﺮﻩﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ
ﺩﺭ ﮔﻮﺵ ﺟﺎﻫﻠﯿﺖ ﺍﯾﻦ ﻋﺼﺮ ﻣﯽﺷﺪﻧﺪ
ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺣﺮﻑ ﻟﯿﻠﯽ ﻭ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﻧﻤﯽﺯﺩﻧﺪ...
ﺁﺗﺶ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺷﺎﺧﻪﯼ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻧﻤﯽﺯﺩﻧﺪ
ﺍﺯ ﺑﺲ ﺧﯿﺎﻝ ﺩﺭ ﺧﻢ ﺍﺑﺮﻭﯼ ﯾﺎﺭ ﻣﺎﻧﺪ
ﺍﺯ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﻗﺒﻠﻪ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻧﻮﺍﺭ ﻣﺎﻧﺪ
ناموس زخم خوردهای از بس که بی کسی
از بس که طعنه خورده و بیتالمقدسی
ﺍﯾﻦﮔﻮﻧﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﮔﺮﮒ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﻋﺰﯾﺰ ﺷﺪ
ﯾﻮﺳﻒ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﻌﺮﮐﻪﻫﺎ ﺭﯾﺰﺭﯾﺰ ﺷﺪ
ﺍﯾﻦﮔﻮﻧﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﻝ ﻭ ﭘﺮ ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺳﻮﺧﺖ
بر عکس معجزات خدا، «الخلیل» ﺳﻮﺧﺖ
از خون گرمتان، عرق سرد میزنند
در مسجد شکستهیتان، نرد میزنند
آری شما حماسه ولی ما جنازهایم
ما خواب ماندهایم کجا انتفاضهایم؟
تنها برای منفعت خود برادریم
امروز روز نکبت ما بود بگذریم
آه ای برادر عربم روزهات قبول
فانظر الی تظلمنا ایها الرسول
#محمد_مهدی_خانمحمدی
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_Gardanha
تا باغهای سبز زیتون برگ و بر دادند
اهریمنان در دست دژخیمان تبر دادند
شبگیر بود و قتل انبوه درختان را
فوج کبوترهای آواره خبر دادند
سقف قفس سهم کبوترها شد و آنگاه
در آسمان ما به آهن بال و پر دادند
داغ عزیز و شیون هر روزه سهم ما
اما به دنیا چشم کور و گوش کر دادند
یک آسمان آبستن خمپاره و آتش
دادند اینها را به ما؛ چیزی اگر دادند
دیوار بین ما و دریاها به پا میخاست
رویای دریا را به ما در چشم تر دادند
#لیلا_حسین_نیا
#دوره_اول_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #مرا_صدا_کردی
نشر #شهرستان_ادب
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_Gardanha
.
مگذار باز از سفرت بیخبر مرا
یکبار هم اگر شده، با خود ببر مرا
شکر خدا که گریهی سیری نصیب شد
هر بار تشنه کرد غمت بیشتر مرا
سر را به دامنت بگذارم اگر، سر است
دامن چو میکشی، به چه کار است سر مرا؟
یک بار جای این همه زخم زبان زدن
راحت بگو که دوست نداری دگر مرا
آه ای خیال دور که آوارهات شدم
یک شب بیا به خانهی خوابت ببر مرا
#سید_علی_لواسانی
#دوره_اول_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #صبح_زود
نشر #شهرستان_ادب
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_Gardanha
میخواست که مثل سنگ محکم بشود
تا روی تمام کوهها کم بشود
خم شد کمر عصا ولی یک لحظه
نگذاشت که پشت صاحبش خم بشود
#قاسم_قاسمی
#دوره_اول_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #هر_بار_که_آمدی_بیایی_رفتی
نشر #فصل_پنجم
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_Gardanha
هی داد زدم ولی کسی یار نشد
هی داد زدم کسی خبردار نشد
هی داد زدم، داد زدم، داد، ولی
این بختِ به خواب رفته بیدار نشد
#وحید_اشجع
#دوره_اول_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #اختیار_جبری
نشر #مایا
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_Gardanha
میوههای نارسیم و کال ما را چیدهاند
داغ ما را مادران بیشماری دیدهاند
تازهدامادان شام حجلهی مرگیم ما
نوعروسان زیادی پای ما موییدهاند
ناشناسانی مدال آهنین بر گردنیم
قهرمانانی که تا سر حد جان جنگیدهاند
ما ننوشیدیم از آب حیات و جمع ما
راز عمر جاودان خضر را فهیدهاند
دوستانی را که وقت ترکشان بوسیدهایم
در رجوع ما به میهن استخوان بوسیدهاند
بر سر هر کوچهای نام یکی از جمع ماست
بذر لاله در زمین شهرمان پاشیدهاند
#امیر_سهرابی
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_Gardanha
یک
هر لحظه دچار امتحانی دیگر
دلخوش به عبور کاروانی دیگر
در هر راهی که میروم میبینم
چاهی دیگر، برادرانی دیگر
دو
ورد سحرم، ذکر شبانگاهم کو؟
سوزم، اشکم، آینهام، آهم کو؟
من کی؟ وَ کجا؟ چگونه اینگونه شدم؟
آن من، منِ خوبِ ناخودآگاهم کو؟
سه
سیل هیجان، میل تماشایم کو؟
ذوق ضربان، شوق سراپایم کو؟
در خاکیِ کوچه، از پی پاکی خویش
میگردم و نیست، کودکیهایم کو؟
#امیر_مرادی
#دوره_اول_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #خواب_نما
نشر #شهرستان_ادب
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_Gardanha
پناهجوی شبم، آفتاب میخواهم
چقدر تشنه بمانم؟ شراب میخواهم!
حساب کن چقَدَر غم به این و آن دادی
ولی من از تو غم بیحساب میخواهم
سوالِ هستی من از تو نیست غیر از عشق
سوال کردهام و یک جواب میخواهم
چه کار با دل من کردهای که بی عشقت
نه لب به نان زده حتی نه آب میخواهم
برای من اگر این بار هدیه آوردی
دو شاخه گل وسطِ یک کتاب میخواهم
به آسمان برو ای آه! ای دعای نجات!
که مثل قبل تو را مستجاب میخواهم
#معین_اصغری
#دوره_اول_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #رو_به_رو
نشر #شهرستان_ادب
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_Gardanha
جز این جا هیچ جا آرامشی در من نمیگیرد
کبوترزاده جایی جز حرم مامن نمیگیرد
تو دریایی و دریا با غباری گِل نخواهد شد
تو آن عطری که هرگز بوی پیراهن نمیگیرد
کنار خویش بنشانم، گدایت تکهنانش را
زمانی که رفیقش هست از دشمن نمیگیرد
مگر نه اینکه دوری دوستی میآوَرَد ای ماه؟
دلم قرص است این دوری تو را از من نمیگیرد
تو سرسنگین مشو با من که مدتهاست در عالَم
سرِ تنهاییام را کوه بر دامن نمیگیرد
سری آوردهام تا پای تو پایین بیاندازم
که دوشِ خستهام این بار را گردن نمیگیرد
تویی شمسالشموس و با وجودت چشم مولانا
سراغ شمع را در خانهی روشن نمیگیرد
کنار پنجرهفولاد هر بار امتحان کردم
نَفَس پیش تو حتی لحظهی مردن نمیگیرد
#حسین_زحمتکش
#دوره_اول_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #از_عشق_برگشته
نشر #شانی
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_Gardanha
با اينكه بوده از خبر آكنده پستچی
از روی قاصدک شده شرمنده پستچی
دوران كودكی به كبوتر علاقه داشت
حدسم درست بود كه آينده پستچی...
هر كس سوال كرده از او چيست نام تو؟
او هم جواب داده فقط: بنده پستچی
در انتظار، صاحب نامه كلافه بود
روی درخت گاه اگر كنده 《پستچی》
از تمبرهای باطله مجموعه دارد او
يك عمر گرمِ بازی و بازنده پستچی
تنها خودش برای خودش نامه مینوشت
گيرنده پستچی و فرستنده پستچی ...
#امیر_تیموری
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_Gardanha
به سردار حاج احمد متوسلیان
ما آینهها بعد تو در جامهی آهیم
ما حسرت هر پنجرهی چشم به راهیم
پیراهن خونین تو را باورمان نیست
آوارهی دیدار تو هر شام و پگاهیم
ای سرو! کدامین تبرت برد از این باغ؟
بیسایهی تو ما همه بیپشت و پناهیم
در کنج قفس نیز تو را بال و پری هست
ماییم که زندانی تقدیر سیاهیم
آسیمه و دلخسته سر جاده نشستیم
کهآن گمشده را رد و نشان از که بخواهیم
#لیلا_حسین_نیا
#دوره_اول_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #مرا_صدا_کردی
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_Gardanha