سرود، صبحِ ازل، شعرِ نابِ بودن را
ادامه داد سپس تا ابد، سرودن را
به هر که درخورِ معناش، واژهای بخشید
به تو ستوده شدن را، به من ستودن را
به گیسوانِ تو ایجازی از گره بخشید
به دستهای من آرایهی گشودن را
به استعارهی چشم تو و دل من، ساخت
میان آهن و آهنربا، ربودن را
به هر نسیم، که تشبیهی از تنفّس توست
سپرد، گرد ملال از جهان زدودن را
و سرنوشت تو را و مرا، نبودن کرد
گذاشت آن که از اوّل، بنای بودن را!
#امین_رضیپور_جویباری
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha