برای #رهبر❤️
تو با حقّی و حق با توست؛ حق پشت و پناه تو
بدیها دور بادا از وجود خیرخواه تو
نگاه ما به لبهای تو خشکیدهست، لب تر کن
که بر لبهای خشکیدهست -میدانم- نگاه تو
به پرچمدارِ حق، داری شباهتهای بسیاری
به راه کربلا آری چه نزدیک است راه تو
اگر این غصهها در کوه بود آتشفشان میشد
چگونه مانده بعد از سالها در سینه آه تو؟!
غضبهای تو با دشمن، دلی داده به من امّا
دلم را برده آن لبخندهای گاه گاه تو
سیادت هم دلیل دیگری بر این ارادتهاست
که ما پیوندها داریم با شال سیاه تو
#مصطفی_تبریزی
@Aftabgardan_ha
برای #رهبر❤️
نور است او، چگونه به اوزان بخوانمش؟
شعری مطنطن است که با جان بخوانمش
ماندم در این میانه ابوذر بگویمش
یا اینکه کفر ورزم و سلمان بخوانمش
هنگام جنگ غرش طوفان بدانمش
هنگام صلح بارش باران بخوانمش
فرمود: «من کجا و علی(ع)؟ وای از این قیاس!»
آنسان که درخور است بگو آن بخوانمش
شرمندهام ز گیسوی یکدستِ سادهاش
در شعر خویش اگر که پریشان بخوانمش
هم میتوان سلالهٔ زهرا صداش کرد
هم هدیهای ز شاه خراسان بخوانمش
حافظ - چه حیف - «شاه شجاع» مرا ندید
تا مدح او بگوید و با جان بخوانمش
بیمار چشم او شدهایم و خوشیم خوش!
ای درد او به جان! به چه درمان بخوانمش؟
از عمر ما بکاه خدایا! به او ببخش!
این جان بیلیاقت ما را به او ببخش
#رضا_یزدانی
@Aftabgardan_ha
برای #رهبر❤️
ای ناخدای کشتی جانها و ایمانها
راماند و آراماند با تو سیل و طوفانها
لبخند تو زیبایی گلهای باغ ما
شبگریههای تو دلیل هر چه بارانها
چشمان تو دریایی از آرامش و طوفان
پیشانیات روشنترین ماه شبستانها
در هر کنار و گوشهای با یاد گیسویت
جمعاند و سرگرماند هر شب را پریشانها
بالابلندا جای دارد از تو بنویسند
با هر قلم تاریخدانها و غزلخوانها
آغوش وا کردی که برگردند از هر سو
آری پشیماناند، از عشقت پشیمانها
تو از تبار آفتابی و شکوهت را
آخر چرا باید که نشناسند انسانها
در امتداد چشم تو خورشید را دیدند
در اوج ظلمت شبشکنمردان میدانها
از روزهای عاشقی با ما روایت کن
ای یادگار حاج قاسمها و چمرانها
#حسن_زرنقی
@Aftabgardan_ha