منّت بر این خیال مکدر گذاشتی
یا پا به سرنوشت مقدر گذاشتی؟
نام مرا که در ورقی خاکخورده بود
معشوق قصه کردی و دلبر گذاشتی
با دست آشنای خودت مثل یک نسیم
بر شانههای سوختهام پر گذاشتی
تا باورم شود که از این پس پرندهام
آرام روی بال و پرم سر گذاشتی
در گوشه گوشهی قفس انزوای من
یک شب هزار پنجره و در گذاشتی
تا دیدمت پریدی و از خود به یادگار
صد هلهله صدای کبوتر گذاشتی
#فاطمه_مهدیان
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha