4_6048399170744616252.mp3
7.95M
شعرخوانی پیش از نماز عید فطر #گلستان
با نوای:
#حاج_ایوب_غفاری
شاعران:
#محمدرضا_بازرگانی
#سیدمحمد_بهشتی
#سعید_تاجمحمدی
#محمد_شکریفرد
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
عید فطر آمد و دل در رمضان جا مانده
طعم لطف و برکاتش به لب ما مانده
رمضان بود و نفسهای پر از راز و نیاز
رمضان بود و اذان بود و دعا بود و نماز
هر کسی دست عنایات خدا را میدید
سی سحر بوی خدا در دل ایوان پیچید
صحبت از سورهی نامت به میان آمد و رفت
چشم بستیم و هلال رمضان آمد و رفت
تشنه بودیم و پریشان که تو ما را خواندی
باز سی جرعه ازین باده به ما نوشاندی
یاد کردیم ز لبهای عطشناک حسین(ع)
گریه کردیم بر آن پیکر صدچاک حسین(ع)
مرد ایثار و وفا میشود اهل رمضان
دستگیر ضعفا میشود اهل رمضان
نه فقط بستنِ لب روی طعام است صیام
رزم عشق و ادب و صبر و قیام است صیام
با دلی غرقِ خداوند رسیدیم به عید
وه! چه خوشحال، چه خرسند رسیدیم به عید
روزهداران! که غم سیل چشیدید امسال
و شد از درد، دل یکیکتان مالامال،
خم نکردید کمر زیر غم سیل ولی
آری آری که چو کوهاند مریدان علی
گرچه با یک جگرِ غرقِ به خون آمدهاید
روسپید از دل سیلاب برون آمدهاید
وطنم! گرچه گلستانِ تو شد غرقِ در آب
یا که دروازهی قرآن تو شد غرقِ در آب
خشت جان پیشکش آورده تو را میسازیم
باز هم طرح نو و طرح نو و طرح نو میاندازیم
از علی یاد گرفتیم که در وقت صیام
لقمهی خود بگذاریم به دست ایتام
سیل خون در یمن و سوریه جاریست کنون
هیچ راهی که به ساحل برسد نیست کنون
هر کجا سیل خطر، موج بلا، برخیزد
شیعه با نیت امداد به پا برخیزد
هر کجا عشق علی هست همانجاست وطن
شام و بحرین و عراق و عربستان و یمن
تیغ حیدر به سر کفر فرود آمده است
روز بیچارگی آل سعود آمده است
لشکر کفر رسیدهست به پایان کارش
دست ما، عاقبت افتد همه جنگ افزارش
در جهان نیست بلاخیزتر از آمریکا
هان! به جز جنگ چه دیده بشر از آمریکا؟
قدرتش را تو ببین، رو به زوال است، زوال
پیش او خم شدن شیعه محال است، محال
عشق زهرا به دل و بر لبمان یا حیدر
کی به تحریم شما خم کند این ملت سر؟
پس از این نیز اگر هرچه که تحریم کنند
عزم ما را نتوانند که تسلیم کنند
جان به کف منتظر امر ولی میمانیم
با معاویه بگو: پشت علی(ع) میمانیم
صبر ما بود که دشمن به شکست آمده است
صبر، رزقیست که از روزه به دست آمده است
غیر امید به دست همه، دیواری نیست
مرد را جز سر زانوی خودش، یاری نیست
دورهی خامی و افتادگی ما طی شد
تاک خوشقامت ما چله گرفت و مِی شد
آنچه در ساغر این میکده باقی مانده
همه از لطف ابالفضلی ساقی مانده
بیسر و دست اگر مشک به دندان بکشیم
خوشتر از اینکه دمی دست از ایمان بکشیم
ظلم را عاقبتی نیست؛ به قرآن سوگند
فتح با ماست؛ به لبخند شهیدان سوگند
یا اباالغوث! دل خستهی ما را دریاب
عیدی ما فرج توست اماما! بشتاب
اشکِ این قوم تو را خوانده؛ خودت را برسان
تا در این سینه نفس مانده خودت را برسان
#محمدرضا_بازرگانی
#سیدمحمد_بهشتی
#سعید_تاجمحمدی
#محمد_شکریفرد
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
غزلی برای شیخ #ابراهیم_زکزاکی رهبر شیعیان #نیجریه
چه غم که کارد رسیده به استخوانت، شیخ!
دعای حضرت زهراست حرز جانت، شیخ!
چه روزهای غریبی که گوشهی زندان
به خون دیدهات آغشته است نانت، شیخ!
دوباره یا علىِ دیگری بگو، برخیز!
مباد اینکه ببینند ناتوانت، شیخ!
به جرم اینکه سرت پیش ظلم خم نشده است
چهها که با تو نکردند دشمنانت، شیخ!
تویی که مردم آزاده در کنار تواند
همیشه نام خمینیست بر زبانت، شیخ!
خدا به خاک سیه مینشاند اینان را
به استغاثهی یا صاحب الزمانت، شیخ!
#محمد_شکریفرد
#دوره_دوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
زیر آوار سنگها ماندی، عرش در عرش آسمان لرزید
داغِ بم تازه شد برای همه، باز هم قلب یک جهان لرزید
از دهت درد سرکشی ماندهست، چشمهای مشوّشی ماندهست
زیر آوار آرشی ماندهست؟ تیر در دست هر کمان لرزید
لرزه بر جان روستا افتاد، آه اینبار جای دریاها
خاک بلعید جسمِ سارا را، کوه از دردِ خانچُبان لرزید
عصر یک روز گرم مردادی، آذری آذری زمین رقصید
عاشیقی داشت نغمه سر میداد، تن تتن تن تتنکنان لرزید
درد را در چکامهها خواندیم، آخر شاهنامهها خواندیم
صبح در روزنامهها خواندیم: عصر دیروز «ورزقان» لرزید
#محمد_شکریفرد
#دوره_دوم_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #گشایش
نشر #شهرستان_ادب
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_اشعار_فاطمی
وداع با تو در آغاز راه میگویم
تو میروی غم خود را به «چاه» میگویم
به روزهای پس از تو تباه میگویم
مدام، «بانوی آیینه»! «آه» میگویم
چقدر زود گل «یاس» من، خمیده شدی!
برای پر زدن از خاک برگزیده شدی!
چگونه بی تو من این عمر را به سر ببرم؟!
تن تکیدهی خود را به سمت «در» ببرم؟!
مقدر است که غمهای بیشتر ببرم
بعید نیست اگر دست بر کمر ببرم
ببین که زانوی غم در بغل گرفته «علی»
نرو که راه به روی اجل گرفته «علی»
میان مردم آتشپرست در کوچه
بگو چه بر سر تو آمدهست، در کوچه؟!
که بود راه به روی تو بست، در کوچه؟!
اگر چه حرمت «حیدر» شکست در کوچه
یقین که «فاطمه» جان پهلویت شکسته نبود
اگر که دست «علی» بین کوچه بسته نبود
اگر چه در دلت از دشمنان غضب داری
و از جراحتشان مدتیست تب داری
نه روز داری از این دردها، نه شب داری
هنوز مثل همیشه دعا به لب داری
حکایت تو و دریای بیکرانه یکیست
تو خود شبیه خودی، چون تو در زمانه یکیست
قرار بود که من غمگسار تو باشم
که تو قرار من و من قرار تو باشم
همیشه - در غم و شادی- کنار تو باشم
نه اینکه تا به ابد سوگوار تو باشم
قرار بود؛ ولی «میخ پشت در» نگذاشت
و نالههای تو بر دشمنان اثر نگذاشت
#محمد_شکریفرد
#دوره_دوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
مرا چهکار به این زندگی؟ - به خوب و بدش -
که در کنار توام سالهای بیعددش
سپندوار به پای زمانه میسوزم
که از تو دور بماند نگاه پُرحسدش
من از تو هرچه که دیدم کمال زیباییست
بهار هیچ به جز گل نداشت در سبدش
گرهگشایی زلفت، گشایش غمهاست
همان که بودهام از دیرسال در صددش
تو آن زنی که در این چارفصل دلتنگی
شکوفه داده دلم در بهار چارقدش
#محمد_شکریفرد
#دوره_دوم_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #گشایش
نشر #شهرستان_ادب
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
سپاه برگ برندهست در برابر غرب
همیشه حکم کنندهست در برابر غرب
برای حمله به دشمن همیشه آمادهست
شبیه شیر که در کنج بیشه آمادهست
زمان جنگ به صف میکند نفرها را
زمان سیل به جان میخرد خطرها را
همیشه در غم و شادی کنار مردم هست
و با تمام توان پای کار مردم هست
قسم به نور که دوریم از سیاهیها
که هست حبٌ علی در دل سپاهیها
که ما فدایی اولاد حیدریم همه
ابوذریم همه، مالکاشتریم همه
در انتقام به جنگاوری مختاریم
بگو به خصم که ما از حماسه سرشاریم
که در وجود کسی جرئت مقابله نیست
اگر که پا به زمین نبرد بگذاریم
خوشا میانۀ میدان شهید عشق شدن
در آرزوی رسیدن به وصل دلداریم
هراس کشته شدن نیست در دل ما، هان!
بیا ببین چه شهیدانه گرم پیکاریم
به چشم روشن ما التماس بیمعناست
و در مقابل دشمن، هراس بیمعناست
به سمت حادثه پا در رکاب، ما هستیم
همیشه همقدمِ انقلاب، ما هستیم
به این امید که در راه حق شهید شویم
که رو سیاه نمانیم، روسفید شویم
که نیست هیچ مسیری از این مقدستر
مباد اینکه بمیریم گوشۀ بستر
#محمد_شکریفرد
@Aftabgardan_ha