eitaa logo
آفتابگردان‌ها
530 دنبال‌کننده
180 عکس
34 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 برای آن حکیم فرزانه لب تر کنی برای تو شعر تر آورم از واژگان سرخ، دوصد لشکر آورم پای قلم به لرزه بیفتد ز دست من تا نام نامی تو به هر دفتر آورم حتی هزار سال اگر بگذرد، دریغ از رتبه ی کمال تو، من سر در آورم بر مسند ولایت دل تکیه کن، که من اینگونه آرزوی دلم را بر آورم فریاد کن که مأذنه تکبیر گویدت نطقی نما که بر سر هر منبر آورم فرزند بوترابی و با اقتدا به تو سجده به خاک پاک در حیدر آورم تسلیم تیغ توست گلوی یهودیان گر شمه ای خبر ز در خیبر آورم جانا بخواه تا که سپاهی به عزم رزم باری ز گوشه گوشه ی این کشور آورم ای ذوالفقار عشق! به تیغ قلم قسم بنگر ز دشمنت چه پدرها در آورم مقصودم از سرودن این چامه عشق بود مرگا به من ز نامت اگر نان در آورم این تحفه گر قبول نیفتاده می روم تا شعر تازه‌ای و از این بهتر آورم 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 تنومند، پربار، زیبا درختا! هجوم ملخ‌ها تو را کی بیندازد از پا؟ سراپا شکوهی درختی ولی مثل کوهی در امواج دنیای بی رحم، کشتی نوحی تو ایران‌زمینی به دل‌های خورشیدباور چنان خوشه روشنی می‌نشینی! 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 عاری‌ست از معنای آزادی بیان‌هاتان افتاده بر جانِ خیابان‌ها زیان‌هاتان ما هر فراخوانِ شما را خط به خط حفظیم خط می‌دهد دشمن به این خطّ و نشان‌هاتان ما هفت‌خوان‌ها دیده‌ایم و این فراخوان‌ها این بار هم خط می‌خورد با خونِ خان‌هاتان عُمری شرابی رنگ شد پیراهن عشاق تا که مبادا بشکند تاک از تکان‌هاتان این میکده آبادتر شد گرچه چندین سال بَهرِ شکست ما به هم خورد استکان‌هاتان آنقدْر ناچیزید که حتی نیندازیم چینی به ابرو از چنین‌ها و چُنان‌هاتان ما عاشقان تا وقتِ خون بر عهد خود هستیم با «آرمان»هامان مَگو از آرمان‌هاتان دریای میهن را رها کردید و افتاده‌ست گیرِ مبارزهایِ قُلابی دهان‌هاتان آه ای سخنران‌هایِ دورِ حجلهٔ مهسا هنگامِ اشکِ آرتین‌ها کو زبان‌هاتان آری همان‌ها که براشان دُم تکان دادید یک روز می‌سازند کوه از استخوان‌هاتان این راه روشن‌تر شود وقتی که بنشیند گرد و غبار گلّهٔ جفتک‌پران‌هاتان مُرشد اگر رخصت دهد یک آن لگدکوبند زیر قدوم‌ پهلوانان قهرمان‌هاتان ما از شماها بدترش را هم ادب کردیم ما را بپرس از منبرِ تاریخ‌خوان‌هاتان 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 برای شهیدان امنیت عمری به فکر مردمان شهر بودی اما کسی حالا به فکر مادرت نیست آسوده باش ای مرد از امشب که دیگر حرف و حدیث هیچ‌کس پشت سرت نیست همسایه‌هایی که همیشه رسم‌شان بود در طعنه‌ها از یکدگر سبقت بگیرند حالا میایند آخر هفته سراغت تا از مزارت هم شده، حاجت بگیرند هربار از تکرار تهمت‌ها دلت سوخت گفتی که باید مرد، اهل درد باشد رفتی که آن‌کس هم که بیزار است از تو در خانه نانش گرم و آبش سرد باشد تو اهل بالا بودی از آغاز ای مرد حیف است به دنیا حواست بوده باشد این زخم‌های بی‌مهابایی که خوردی شاید همان نان لباست بوده باشد با این همه در اوج خواهد ماند نامت آن‌گونه که در آسمان شب، ستاره ای سبزپوشِ روسفیدِ خفته در خون تو پرچم ایرانی اما پاره پاره 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
31.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 نماهنگ 🇮🇷 در حمایت از تیم ملی فوتبال جمهوری اسلامی ایران ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ترانه‌سرا: خواننده: حسین جعفری 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 شبیه باد، تن ابر را تکان دادیم طلوعِ روشنِ خورشید را نشان دادیم هزار لشکرِ ابرِ سیاه را راندیم دوباره وسعت خوبی به آسمان دادیم نرفت یک وجب از آب و خاکمان بر باد ولی برای همین یک‌وجب جوان دادیم میانِ هر چه خرابه، به زیرِ هر آوار چقدر کودکِ مظلوم و بی‌زبان دادیم به اهتزار در آورده‌ایم پرچم را به خاکِ مُرده در این راه، استخوان دادیم فقط به خاطرِ اینکه خلیجِ ایرانی همیشه فارس بماند، چقدر جان دادیم! به عشقِ اینکه در این باغ رونقی باشد هزار شاخه گلِ یاس و ارغوان دادیم همیشه پای همین آب و خاک می‌مانیم همیشه بوده و هستیم، ما نشان دادیم 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 ما موج خروشیم، از اروند بپرس کوه عزمیم، از دماوند بپرس پیش از تهدید، ضرب شست ما را یک بار از آن‌ها که چشیدند بپرس 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 ای نام تو ترانه و شعر و سرود من ای پرچم مقدّس تو تار و پود من ای سرو اعتدالِ نه شرقی نه غربی‌ات افکنده سایه بر همه بود و نبود من پشت تو ایستاده و پایت نشسته‌ام معنای واقعی قیام و قعود من! هر صبح و ظهر و شام به سوی تو می‌پرد پروانۀ سلام و دعا و درود من با اجنبی نگفته‌ام از شِکوِه‌های خود ای محرم همیشۀ گفت و شنود من عشق است شرق و غرب و شمال و جنوب تو الوند من، خلیج من، ای زنده‌رود من ای آسمان و دشت تو یادآور بهشت شوق علی‌الدوام فراز و فرود من! رخصت بده شهید سرافرازی‌ات شوم نذر وجود توست تمام وجود من 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
برای میرزا کوچک خان جنگلی 🇮🇷 در های و هوی باد و در آرامش باران ریشه دواندم از گذشته تا همین الان از گیسوی آشفته‌ام برگی نمی‌ریزد از پیکر من شاخه‌ای نشکسته در طوفان بر شانه‌های خسته‌ام گنجشک‌ها خوابند من کیستم؟ نیمی درختم، نیمه‌ای انسان حاشا اگر در گوشه‌ای آرام بنشینم فرقی ندارد کنج خانه، گوشۀ زندان در سایه‌ام همسایه‌ها آرام می‌گیرند آرام می‌گیرند از تبریز تا تهران آن‌ها که می‌گفتند می‌مانند، برگشتند «تنها» به پایان می‌رسد این راه بی‌پایان راه پس و پیش مرا بن‌بست می‌بینند این سو به دریا می‌رسم، آن سو به کوهستان جمع تبرها، اَرّه‌ها، اَرّابه‌ها جمع است این سال‌خورده سرو، تنها مانده در میدان آتش گرفته نیمی از من در تنور نان آتش گرفته نیمی از من بر سر قلیان من؛ جنگلی از سروهای چکمه پوشیده من زنده‌ام‌، امضا؛ ارادتمند؛ کوچک‌خان 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 هنوز ماتمِ زن‌های خون‌جگر شده را، هنوز داغ پدرهای بی‌پسر شده را، کسی نبرده ز خاطر، کسی نخواهد برد ز یاد، خاطرهٔ باغ شعله‌ور شده را کسی نبرده ز خاطر، نه صبح رفتن را نه عصرهای به دلواپسی به سر شده را نه آهِ مانده بر آیینه‌های کهنهٔ شهر نه داغ‌های هرآیینه تازه‌تر شده را جنازه‌ها که می‌آمد هنوز یادم هست جنازه‌های جوان، کوچه‌های تر شده را... نه، این درختِ پر از زخم، خم نخواهد شد خبر برید دو سه شاخهٔ تبر شده را! 🇮🇷 @Aftabgadan_ha
🇮🇷 بی امرِ عشق، گوش به فرمان نمی‌دهیم تا مرگ می‌رویم ولی جان نمی‌دهیم دنیا دو بار عمرِ گران را به ما نداد ما هم دلِ عزیز خود ارزان نمی‌دهیم جمع است خاطرِ دلِ ما در مسیرِ عشق دل را به غیرِ زلفِ پریشان نمی‌دهیم مردن به پای دوست هنوز آرزوی ماست حتی به مرگ، فرصتِ جولان نمی‌دهیم موجیم موج، پا به سرِ صخره می‌نهیم کوهیم کوه، خاک به توفان نمی‌دهیم مردانِ مرد، اهلِ امان‌نامه نیستند جان را به جز به راه شهیدان نمی‌دهیم افراسیاب‌ها چه به سر پرورانده‌اند؟ تا زنده‌ایم مُلک به توران نمی‌دهیم مردِ مُروّتیم ولی در شبِ نبرد حتی به خصم، جُرأتِ میدان نمی‌دهیم ما وارثانِ خونِ سلیمانیِ عزیز این خاک را به مُلکِ سلیمان نمی‌دهیم گوید اگر کسی بدِ ما را به این و آن ما عاقلیم و گوش به نادان نمی‌دهیم حتی اگر تمامِ جهان را به ما دهند یک نیم ذرّه خاک از ایران نمی‌دهیم 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
هدایت شده از آفتابگردان‌ها
برای میرزا کوچک خان جنگلی 🇮🇷 در های و هوی باد و در آرامش باران ریشه دواندم از گذشته تا همین الان از گیسوی آشفته‌ام برگی نمی‌ریزد از پیکر من شاخه‌ای نشکسته در طوفان بر شانه‌های خسته‌ام گنجشک‌ها خوابند من کیستم؟ نیمی درختم، نیمه‌ای انسان حاشا اگر در گوشه‌ای آرام بنشینم فرقی ندارد کنج خانه، گوشۀ زندان در سایه‌ام همسایه‌ها آرام می‌گیرند آرام می‌گیرند از تبریز تا تهران آن‌ها که می‌گفتند می‌مانند، برگشتند «تنها» به پایان می‌رسد این راه بی‌پایان راه پس و پیش مرا بن‌بست می‌بینند این سو به دریا می‌رسم، آن سو به کوهستان جمع تبرها، اَرّه‌ها، اَرّابه‌ها جمع است این سال‌خورده سرو، تنها مانده در میدان آتش گرفته نیمی از من در تنور نان آتش گرفته نیمی از من بر سر قلیان من؛ جنگلی از سروهای چکمه پوشیده من زنده‌ام‌، امضا؛ ارادتمند؛ کوچک‌خان 🇮🇷 @Aftabgardan_ha