eitaa logo
آفتابگردان‌ها
529 دنبال‌کننده
180 عکس
34 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
غمت چون نقش روی سنگ‌ها در یاد می‌ماند از این غم تا ابد غمخانه‌ها آباد می‌ماند میانِ نامهٔ اعمال وقتی چشم گریان است همان اشکی که روزی از غمت افتاد، می‌ماند اگرچه های‌وهوهاشان کفِ بر آب خواهد شد تو آن رودی که در آبادی فریاد می‌ماند میان داد و بیداد و صدای مردم عالم طنین داد مظلومان به هر بیداد می‌ماند به تیغ ذلت آن وقتی که روی گردن مرد است اگر تن داد می‌میرد، اگر سر داد می‌ماند @Aftabgardan_ha
می‌خواستی که داغ مرا تازه‌تر کنی؟ یا اینکه قلب سوخته را شعله‌ور کنی؟ حالا که آب از سر اصغر گذشته است دیر آمدی فقط که مرا بی‌پسر کنی؟ حالا به دست و پای من افتاده‌ای که چه؟ تا آه آتشین مرا بی‌اثر کنی؟ باران نبار من که حلالت نمی‌کنم باید که با خجالت از این روضه، سر کنی الّا که روضه‌خوان علی‌اصغرم شوی تاریخ را ز روضه‌ٔ او باخبر کنی الّا شبیه مرثیه‌خوانان دوره‌گرد مابین دشت‌های پریشان سفر کنی هر گوشه‌ای که لاله‌ٔ خشکی نشسته بود با اشک چشم خود لب آن لاله تر کنی @Aftabgardan_ha
هدایت شده از شهرستان ادب
می‌روی دریا، دل من! دست خالی برنگردی از میان دردها با بی‌خیالی برنگردی خاطر آشفتۀ من! می‌روی یادت بماند تا سر و سامان نیابی این حوالی برنگردی با تو نامی و نشانی از اسیران بلا نیست از بیابان‌ها اگر با خسته‌حالی برنگردی با نسیم اشک و آهت پر بزن تا آستانش تا نسوزد آتش عشق از تو بالی، برنگردی خانۀ ما کربلا و دوریِ از خانه تا کی؟ می‌شود آیا به خانه چند سالی برنگردی؟ ماهی تنگ بلورم! ای دل بی‌تاب و تنگم! می‌روی و کاشکی از آن زلالی برنگردی @shahrestanadab
برای حضرت ام‌البنین سلام الله علیها در کشمکش خوف و رجا... گفت حسین؟ در دیدار آینه‌ها... گفت حسین؟ تنها نگرانِ پسر فاطمه بود گفتند که عباس تو را... گفت حسین؟ @Aftabgardan_ha
گریه برا تو، شورِ ساده واسهٔ ما نیست داغ تو عین عشق ما و باور ماست این بیرقا مشتی نخه، اما یه عمره مثلِ یه سقف و سایه بالای سر ماست پرچم سیاهِ سر درِ هیئت نشون داد می‌شه سیاهی هم چراغ راه باشه می‌ارزه حتی به همه عمرش، اگه نوح با کشتی تو ساعتی همراه باشه وقتی که دیدم موج زوّارت رو، گفتم کی از بیابون می‌تونه دریا بسازه؟ کی قدرتش رو داره جز تو، بی زر و زور جمعیتی این شکلی تو دنیا بسازه گلدسته‌های خوش قد و بالات انگار دست دعایی‌ان که سمت آسمونه حتما واسه اینه محاله تو حریمت حتی یه حاجت رو زمین باقی بمونه از لشکر کوچیک تو، این درس بس که آزادگی چیزی به جز دلدادگی نیست حر اینو خیلی خوب می‌دونه که گاهی خیری که توی مردنه تو زندگی نیست وقتی سرت رو می‌بریدن، فکر کردن راه تو هم با رفتنت از بین می‌ره! شاید گُلو از روی ساقه چیدن اما کِی ریشه‌هایی که توی خاکه می‌میره؟ زیباترین احساسه همنام تو بودن وقتی که انقد بین مردم قدر داری شرط بزرگی اسم و شهرت نیست، اما جز اسم کوچیکم ندارم اعتباری @Aftabgardan_ha
شکوه نام تو با مویه کم نخواهد شد حماسه‌ٔ تو که تسلیم غم نخواهد شد زمین زدند علم را؟ زمین قسم خورده‌ست که هیچ پرچمِ دیگر، علم نخواهد شد «بدین رواق زبرجد نوشته‌اند به زر» ستم به سیم و زرش محترم نخواهد شد چگونه بسته امید، اهرمن به سازش تو؟ سرت به نیزه بلند است و خم نخواهد شد چه شاعرانه نوشتی که دست، همچون نی اگر بریده نباشد قلم نخواهد شد صدای زمزمه‌ٔ زمزم است! می‌شنوی؟ که هیچ آب چو آب حرم نخواهد شد مرام و نام تو حاشا که یادمان برود «چنین نبود و چنین نیز هم نخواهد شد» @Aftabgardan_ha
آمد به دلم شور عزاداری باز روشن شده چشم من به بیداری باز سنگ است دلم ولی از این داغ عظیم رود از دل سنگ می‌شود جاری باز @Aftabgardan_ha
یک این غلغله از کجا چنین می‌جوشد؟ از دور نگاه کن، زمین می‌جوشد با خاک عراق، جز فرات و دجله رودی دگر است، اربعین می‌جوشد دو تا وادی حیرت نرسیدی شاید قرآن ز سر نی نشنیدی شاید اصحاب رقیم را عجب می‌دانی؟ اصحاب حسین را ندیدی شاید سه من حالِ پس از سقوط را می‌فهمم آشفته‌ام، این خطوط را می‌فهمم برگشته‌ام از بهشتِ بین‌الحرمین آدم شده‌ام... هبوط را می‌فهمم @Aftabgardan_ha
خبر رسید شهِ تشنه‌کام را کشتند امیرِ لشکرِ عالی‌مقام را کشتند پس از قیام و رکوع و سجود و حمد و ثنا به قصدِ قرب، مشایخ امام را کشتند به سِحرِ سکه و مال و مقام و وعدهٔ جاه تمامِ قافله، حتی غلام را کشتند پیاده آمده اما سوار برگشتند وحوشِ شام، سواره‌نظام را کشتند به خطبه از درِ اتمامِ حجت آمده بود گروهِ خصم، جواهرکلام را کشتند حرامیان به حرام اهتمام ورزیدند به خدعه صاحبِ ماهِ حرام را کشتند قلوبِ تیرهٔ‌شان تابِ مهر و ماه نداشت به جور و ظلم، سراجِ ظلام را کشتند سپاهِ جاهل و کوفی‌تبارِ نامه‌نگار به کیسه درهمی، اهلِ قیام را کشتند ستاره‌های حرم را به خاک آوردند کنارِ علقمه ماهِ تمام را کشتند نظامِ عرش و زمین را به هم زدند امروز رمید چرخ که صاحب‌زمام را کشتند @Aftabgardan_ha
گریه کن، بغض‌ها مچاله شدند در میان سکوت حنجره‌ات گریه کن باز می‌شود روزی رو به ایوان عشق پنجره‌ات کاروان سمت نور می‌رفت و در بلاد غریب جا ماندی آه ای بی‌قرار بی‌سامان از دیار حبیب جا ماندی کاروان غرق شور محشر بود بوی اسفند و عود می‌پیچید هرکه جا مانده بود غم را تا انتهای وجود خود می‌دید چاووشی‌خوان شهر، بغضش را بعد ِهر ذکر یاعلی می‌خورد قلب ِمحتاج از زیارت را تا حوالی کربلا می‌برد زائری کوله‌پشتی‌اش را با گریهٔ شوق روی دوش انداخت بعد با دوربین عکاسی عکسی از لحظهٔ خروش انداخت کاروان رفت و بغض‌ها ماندند در گلوی همیشه زخمی تو هیچکس جز خودت نمی‌دانست اربعین بود نور ِچشمیِ تو اربعین، کربلا، پیاده‌روی... حسرتی مانده در تو می‌دانم حسرتی را که تا جهان برپاست از درون ِنگات می‌خوانم گریه کن می‌رسد بهار آخر بعد این بی‌بهاری پاییز می‌رسد فصلی از ترانهٔ نور با شکوهی شبیه رستاخیز @Aftabgardan_ha
تا بر آوردیم از جان شور و غوغا یا حسین هر دوعالم یک صدا گفتند با ما: یا حسین دم زدیم از عشقتان همراه با پیغمبران ورد ابراهیم و موسی و مسیحا؛ یا حسین چشم دل را جز نظیر مصطفی، منظر مباد نور چشم مرتضایی، جان زهرا یا حسین دستگیرا! می‌دهمیت ما به عباست قسم دست کم فردا بگیری دست ما را یا حسین ریخت انبوه گناه و اشک‌ من بی‌اختیار ریختی در جام من آب مصفا یا حسین قطرهٔ اشکی فشاندم، سیل رحمت شد روان هست در چشم کریمان، قطره دریا یا حسین در مدار روز عاشوراست مهر و قهر من با یزیدان کی کنم روزی مدارا یا حسین؟ @Aftabgardan_ha
بگذار هر دقیقه شوم بیشتر خراب وقتی که قافیه شده اسمم کنار آب مادر فدای کاکل آشفته‌ات شود از چشم خود مریز عزیزم چنین گلاب گویی به جای شیر دویده‌ست آتشی در سینهٔ تپیده و بی طاقت رباب شاید زمان عاشقی تو رسیده است کاین‌گونه دور مانده ز چشمت هوای خواب هل من معین که گفت پدر، بال و پر زدی گویی به بانگ بی‌کسی‌اش می‌دهی جواب سرباز کوچک پدری، رزم‌جامه کن قنداقه را بپوش و ببر از زمانه تاب باید نشان دهی که نسب از که برده‌ای باشد! بخوان به گریه رجزهای بوتراب! برخیز روی دست پدر تا نشان دهی ما کیستیم و عشق که را کرده انتخاب @Aftabgardan_ha