کار بابا خیلی گره خورده
نمیتونه ول کنه بیاد
کاش زود حل شه ولی.....کاش زود حل شه
در تنگ، دیگر شور دریا غوطهور نیست
آن ماهیِ دلتنگ خوشبختانه مرده ست....
این یه حقیقته که نویسنده ها نمیتونن جلوی نمایان شدن بخشی از شخصیتشون تو داستان هاشون رو بگیرن!
به قول فاضل نظری
بر تن چگونه پیله ببافم که عاقبت
چون رنگ رخنه در پر پروانه میکنی!
خوب نیستم عزیزِ من
دیگه خوب نیستم
دیگه چیزی برام نمونده
اشکام بی اختیاره
سردی قلبم بدجوری تو ذوق میزنه
دیگه نمیتونم وانمود کنم به خوب بودن
کوتاه بیا عزیزِ من
من رو همینجوری بپذیر،
مغموم و گمشده و اشک آلود...