eitaa logo
منتظران ظهور اقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
2.3هزار دنبال‌کننده
60.6هزار عکس
14.4هزار ویدیو
46 فایل
هر گونه کپی وبرداشت بهر صورت با ذکر صلوات برای سلامتی و تعجیل در ظهور اقا امام زمان حلال میباشد و معرفی ما صدقه جاریه
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از عارفین
🔸بخش اول ؛ بلند کردن امام موسی صدر 🍃آیت الله شبیری زنجانی: مرتاضی از هند به قم آمده بود و ادعاهای عجیبی داشت. از جمله اینکه می گفت می توانم انسان ها را با نیروی روحم از زمین بلند کنم و راست می گفت چون تعدادی از مردم را بلند کرده بود. روزی در مجمع ما آمد. دوستم سید موسی صدر - بعدها : امام موسی صدر- گفت: اگر می توانی مرا از زمین بلند کن. مرتاض گفت درون آن سینی بنشین. ما با خود فکر کردیم سید موسی حالا وردی ذکری چیزی می گوید و جادوگری این مرتاض را باطل می کند. اما مرتاض کمی تلاش کرد و آقا موسی را با سینی حدود یک متر به هوا برد. وقتی قضیه تمام شد ما سید موسی صدر را سرزنش کردیم که این چه کاری بود کردی؟ چرا آبروی ماها را بردی. سید گفت: می خواستم طلسمش را بشکنم. ولی هر چه تلاش کردم گویی مرا بسته بودند و نمی توانستم از روی سینی به زمین بپرم.  🍃مرتاض را نزد استاد خود علامه طباطبایی بردیم. ما نگران بودیم که آبرویمان نرود و به استادمان گفتیم که این مرتاض از هند آمده و کارهای خارق العاده می کند و برخی نمونه هایش را هم ما دیده ایم. علامه فرمود: مثلا چه کارهایی؟ گفتیم مثلا انسان را روی هوا بلند می کند. هیچ تعجبی در علامه بر انگیخته نشد و فرمودند خب نشان دهد. مرتاض گفت: به ایشان بگویید می خواهد تا ایشان را بلند کنم؟ وقتی به علامه گفتیم ایشان فرمود انجام دهد. من همینطور که مشغول نوشتن بودم به نوشتنم ادامه می دهم و او کار خودش را بکند ... 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/537067524C7c1112bb54
هدایت شده از عارفین
🔸بخش دوم ؛ جدال نفس گیر علامه و مرتاض 🍃 مرتاض مقداری دم و دستگاهش را در آورد و اورادی خواند و مدتی کارهایش طول کشید. علامه هم کماکان سرش روی کاغذ بود و کنار دیوار نشسته بود و مشغول نوشتن . مدتی گذشت یک دفعه علامه سر خود را بالا آورد و نگاهی به مرتاض کرد و دوباره سرش را پایین انداخته و مشغول نوشتن شد. مرتاض در هم شد اما دوباره ادامه داد. اوراد و اذکاری می خواند که ما نمی فهمیدیم و اداها و اطواری هم در می آورد. مدتی گذشت دوباره علامه سرش را لحظه ای بالا آورده و نظری به چشمان مرتاض انداخت و دوباره مشغول نوشتن شد. 🍃مرتاض که آثار ناراحتی در چهره اش موج می زد و عصبی هم شده بود که نتوانسته بود علامه را از زمین بلند کند باز هم ادامه داد و این بار کارهایش بیشتر طول کشید. علامه در مرحله سوم نگاهش را به او دوخت و اندکی طول داد. مرتاض پا شد و وسایل خود را جمع کرد و با سراسیمه گی و التهاب بیرون رفت . برخی از ماها پی اش رفتیم و از وی پرسیدیم چه شد؟ نتوانستی؟ با عصبانیت گفت من تمام نیرو و توان خود را بکار گرفتم تا روح وی را تسخیر کنم و بعد او را از زمین بلند کنم ونهایتا ایشان نگاهی به من کردند و تمام اورادم باطل شد و کارهایم نقش بر آب . به علاوه نفوذ نگاهشان جوری بود که کم مانده بود قبض روح شوم. مثل اینکه کسی گلوی مرا گرفته و کم مانده بود خفه شوم. دفعه ی دوم سعی بیشتری کردم ولی ایشان با یک نگاه کوتاه دوباره کم مانده بود جان مرا بگیرد. دفعه ی سوم نهایت درجه ی تلاشم را و هر چه بلد بودم به کار بردم تا تسخیرش کنم ولی این بار هم جوری نگاه کرد که احساس خفگی و اینکه کسی گلوی مرا می فشرد از دو دفعه ی قبل بیشتر شد و این بود که فهمیدم این روح را نمی توان تسخیر کرد و خیلی عظمت دارد ... 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/537067524C7c1112bb54
هدایت شده از عارفین
... 🍃آیة اللَّه بهجت فرمود: حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) نعمت بسیار بزرگ و گرانقدری است که در اختیار ایرانی هاست و عظمتش را فقط خدا می داند ، به حدّی که امام جواد(ع) می فرماید: 🍃زیارةُ ابی افضل مِن زیارَةِ الحسینِ. «زیارت پدرم امام رضا از زیارت امام حسین علیه السلام افضل است». 🍃بنابراین ایرانی ها باید نعمت حرم حضرت رضا را که زیارت آن برایشان فراهم است مغتنم بشمارند. 📚در محضر بهجت، نكته ۵۴۰ 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/537067524C7c1112bb54
هدایت شده از عارفین
🍃سه نفر در تقسیم هفده شتر با هم نزاع می کردند، اولی مدعی یک دوم و دومی یک سوم و سومی یک نهم بودند و به هر ترتیب خواستند شترها را قسمت کنند که کسری به عمل نیاید نتوانستند. خصومت به نزد حضرت علی (ع) بردند. علی (ع) به آنان فرمود : مایل نیستید من یک شتر از مال خودم بر آنها افزوده و آنها را بین شما تقسیم نمایم؟  گفتند : بله  🍃پس یک شتر بر آنها افزود و مجموعا هیجده شتر شدند و آنگاه یک دوم آنها را که نه شتر باشد به اولی و یک سوم را که شش شتر باشد به دومی و یک نهم را که دو شتر باشد به سومی داد و یک شتر باقیمانده خود را نیز برداشت ... ☘چطوری همچین چیزی ممکنه⁉️ 🍃الحق که تو امیرمومنانی یا علی ... 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/537067524C7c1112bb54
هدایت شده از عارفین
... 🍃یکی از فرزندان شیخ رجبعلی خیاط می‌گوید: روزی مرحوم مرشد چلویی معروف ، خدمت جناب شیخ رسید و از کسادی بازارش گله کرد و گفت: داداش! این چه وضعی است که ما گرفتار آن شدیم؟ دیر زمانی وضع ما خیلی خوب بود ، روزی سه چهار دیگ چلو می فروختیم و مشتری‌ها فراوان بودند ، اما یک‌باره اوضاع زیر و رو شده مشتری‌ها یکی یکی پس رفتند ، کارها از سکه افتاده ، و اکنون روزی یک دیگ هم مصرف نمی‌شود…؟ 🍃شیخ تأملی کرد و فرمود: تقصیر خودت است که مشتری‌ها را رد می‌کنی. مرشد گفت: من کسی را رد نکردم ، حتی از بچه‌ها هم پذیرایی میکنم و نصف کباب به آنها می‌دهم. شیخ فرمود: آن سید چه کسی بود که سه روز غذای نسیه خورده بود ؛ بار آخر او را هل دادی و از در مغازه بیرون کردی؟! مرشد سراسیمه از نزد شیخ بیرون آمد و شتابان در پی آن سید راه افتاد ، او را یافت و از او پوزش خواست ، و پس از آن تابلویی بر در مغازه‌اش نصب کرد و روی آن نوشت: نسیه داده می‌شود ، حتی به شما. وجه دستی هم به اندازه وسعمان پرداخت می شود. 📚کیمیای_محبت 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/537067524C7c1112bb54
هدایت شده از عارفین
🍃از استاد سئوال شد وصیت خاص مرحوم آقای قاضی قدس سره به فرزندش مرحوم سید مهدی ( که با شما بسیار صمیمی بود) چه بود؟ استاد فرمود ، دو چیز بود: 🍃اول : اینکه هر روز خودت را بر امیرالمؤمنین علیه السلام عرضه بدار 🍃دوم : اینکه هیچگاه درب خانه اهل دانش که مردم مراجعه می کنند ( بقصد دنیا و پول) رفت و آمد مکن. 📚استاد سید علی اکبر صداقت 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/537067524C7c1112bb54
هدایت شده از عارفین
❓ 🍃امام صادق (ع) از یکی از یارانش پرسید : چند بار حج رفته‌ای ؟ گفت : نوزده حج . امام فرمود : آن را به بیست حج برسان تا ثواب یکبار زیارت امام حسین(ع) برایت نوشته شود... 📚کامل الزیارت،ص۱۶۲ 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/537067524C7c1112bb54
هدایت شده از عارفین
🍃یک از دوستان ما در آمریکا استاد دانشگاه است ، در آنجا اینقدر از چشم برزخی و توانایی های معنوی مرحوم آیت الله بهجت تعریف کردند که آنها مشتاق دیدار با ایشان شدند ... 🍃حضرت اقای بهجت گفتند زیاد نیایند حدودا بیست نفر رسیدند خدمت آقا ، خیلی جالب است ای کاش عکس های آن را به نمایش بگذارند 🍃حضرت آقا چند جمله ای آنها را نصیحت کردند ، یکی از این ها بود در دل خودش گفت: این عارفی که چشم برزخی دارد ای کاش می آمد من ... و در دلش می خندید 🍃مجلس تمام شد و همه برای خداحافظی نزد ایشان رفتند نوبت به این پزشک که رسید حضرت آقا به مترجم گفتند: به ایشان بگویید وقتی آنجا نشسته است دیگر در دلش به بینی من نخندد ، این پزشک دق کرد و نشست... 📚نقل از آیت الله احدی از شاگردان معظم له 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/537067524C7c1112bb54
هدایت شده از عارفین
🍃هشام بن سالم نقل میکند : از امام صادق(ع) پرسيدم : كسي كه خودش به واسطۀ بيماري يا مشكلي نتواند به زيارت امام حسين (ع) برود و در عوض شخصي ديگر را روانه كند(هزينه‌هايش را بدهد) ، چه اجري دارد؟ 🍃امام صادق (ع) فرمودند : به ازاي هر درهمى كه خرج كند ، خداوند همانند كوه اُحد برايش حسنه مي‌نويسد و چندين برابر آنچه هزينه كرده را در همين دنيا به او برمي‌گرداند! و بلاهايى را كه فرود آمده تا به او برسد، از او مي‌گردانَد و از وى دور مي‌كند و مالش حفظ مي‌شود 📚كامل الزيارت، ص129 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/537067524C7c1112bb54