𝘤𝘪𝘵𝘺 𝘰𝘧 𝘴𝘵𝘢𝘳𝘴
"قلپِ آخر بطری آب و نخور. دفعهی پیش وقتی خوردیش، گذاشتی رفتی"
- توی قصهمون همش ستارهها از آسمون میوفتادن پایین،دیدیشون؟
+ برف میومد؟
- برف میومد، ما خوابیده بودیم، کتاب میخوندیم، تو دلت میخواست کتاب و آبی کنی.
+ ستاره ها آبیش کردن، اکلیل میپاشیدن رو موهات، یادته؟
- یادمه، خورشید دور مچت میدرخشید.
+ دیدی قلپ آخر و نخوردم؟
- یعنی هیچوقت نمیری. هیچوقت نمیری نه؟
+ میذارم قلپ آخر مولکول شه بره تو هوا
- نه، نفس میکشی میره تو قلبت، میری، دوباره میری.
+ اگه بریزمش تو گلدون چی؟ میشه شیشهیعمرم ؟
- بذار شیشهی عمرتو نقاشی کنم.
+ با ستارههایآبی ؟..