بهم اجازه بده غمگین و بیحوصله باشم، این بیشترین کاریه که میتونی برام انجام بدی.
𝘤𝘪𝘵𝘺 𝘰𝘧 𝘴𝘵𝘢𝘳𝘴
-
+ حق با تو بود
تو به هیچ سمتی تعلق نداری
ولی من همیشه
متعلق به سمت توعم .
بابا نگاهم میکنه. با حسرت، با غم. دهنشو باز میکنه که یچیزی بگه، پشیمون میشه. تو چشماش افسوس و میبینم و تلخ لبخند میزنم.
"ببخشید، خیلی دلم میخواست، ولی نیستم. اون چیزی که تو دلت میخواد باشم، نیستم"