مطمئنم اگه یه روز بهترین دوستم ولم کنه نمیتونه انقدری که سر این معلم اذیتم شد گریهمو دربیاره
من خب راستش دیگه خسته شدم از اینکه بدوعم دنبالت و ببینم اینبار به کدوم دلیلِ غیرمنطقیت داری دلخورم میکنی. خسته شدم از اینکه خودمو ناراحت کنم که ناراحت نشی یا کمتر ناراحت بشی. خیلی خیلی خسته شدم.
خسته شدم از اینکه غصهی ناامید شدنت ازم و بخورم. دیگه ناامید شو ازم. ناامید شو و برو بذار وسط برفا بمونم.
لحافم سنگینه ولی امن نیست، بغلش بوی خوبی میده ولی امن نیست، پلیلیستم قشنگه ولی امن نیست، مچاله شدم تو حفرهی خالی زیر میزم ولی امن نیست، میرم تو کمد در و میبندم ولی امن نیست، خودمو تا میکنم توی قلبت جا بشم ولی امن نیست، آب میشم فرومیرم تو زمین ولی امن نیست، بالش و میذارم روی سرم ولی امن نیست، چشمامو میبندم میدوعم که دور بشم از اینجا ولی امن نیست، قایم شدم زیر دوش حموم ولی امن نیست، لبخندت زندگیه ولی امن نیست، دعا میکنم ولی امن نیست .