eitaa logo
آقامحمودرضا
2هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
2.5هزار ویدیو
87 فایل
💠گرامیباد یاد ادمین کانال 🌷شهیدحاج مرتضی مسیب زاده ♻ ️تنها کانال رسمی منتسب به خانواده شهیدبیضائی ♻ دارای مجوز وکدشامد 1-1-3454-61-3-1 از وزارت ارشادوشورای عالی مجازی کشور ♻️ دارنده مقام نخست سومین جشنواره فضای مجازی کشور درسال۹۵
مشاهده در ایتا
دانلود
. سرش رو از رو کتاب برداشت از صبح کلافه بود، هوایِ بیرون رو داشت، هوای دور زدن، روی زیلو نشستن، هوای چای ریختن براش میوه پوست کندن، از صبح که از خواب پا شده بود هوای خونه، یه چیزی کم داشت هوای خونه، بدجور خفه بود. کلافه بود که هواش، که عطرش، که صدای نفساش، که تصویرش تو آینه اتاق خواب، که حتی بوی پاش تو خونه هست و خودش نیست... . . با خودش گفت: پوووووف یعنی اونم این روز جمعه ای مث من کلافه است؟ یعنی حواسش بهم هست؟ هست....ولی پس چرا از صبح زنگ نزده؟ بعد دست گذاشت رو قلبش و آروم زیر لب، جوری که صدا فقط،تو کاسه سرش بپیچه گفت: اون حواسش به منه، که من حواسم بهشه... . ریز لبخندی زد و گوشی تلفن رو برداشت، وارد اپلیکیشن شد قسمت صدقه مبلغ رو وارد کرد انتخاب شماره حساب...بانک انصار...رمز دوم.... چشماش رو بست گفت: به نیت سلامتی امام زمان(عج) به نیت سلامتیش... بسم الله الرحمن الرحیم و کلید پرداخت رو زد... . . . . . کمرش رو به پشتی صندلی ماشین فشار داد و یه کم جابه جا شد. داشت با خودش مرور میکرد اتفاقات صبح رو...: اگه یه کم پایینتر خورده بود تو سرم بوداااا! چشماش رو بست، با انگشت جای تیری که باید به سرش مینشست و ننشسته بود رو دست زد، لبخندی زد و الحمداللهی گفت، زیر لب، جوری که صداش فقط تو کاسه سرش بپیچه گفت: اینبارم نشد...ایندفعه هم نذاشتی...بازم دعات گرفت. تصویر چشماش و لبخند زیبای همیشگیش، گوشه ذهنش داشت میرقصید، وسط بوی باروت و دود و خاک و بنزین و روغن ماشین، عطر پیراهنش، مشامش رو پر کرد. نفسش رو عمیقتر کشید که همه وجودش از عطر پیراهنش پر بشه، که یکدفعه....دینگ گوشی رو باز کرد پیامک داشت بانک انصار برداشت از شماره حساب.... به مبلغ....در تاریخِ... . . بلند خندید و گفت القلب یهدی الی القلب....چقدر دل به دل راه داره دختر... . . کاش پیامم بهت برسه رفیق... . . . ﻣﺮﺍ ﺑﺲ ﺍﺳﺖ ﭘﯿﺎﻣﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺎﻥ ﺑﺨﺸﯽ ﺑﻪ ﭘﺮﺳﺶ ﻣﻦ ﺩﻟﺨﺴﺘﻪ ﮔﺮ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﯽ @bi_to_be_sar_nemishavadd