eitaa logo
آقامحمودرضا
1.9هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
89 فایل
💠گرامیباد یاد ادمین کانال 🌷شهیدحاج مرتضی مسیب زاده ♻ ️تنها کانال رسمی منتسب به خانواده شهیدبیضائی ♻ دارای مجوز وکدشامد 1-1-3454-61-3-1 از وزارت ارشادوشورای عالی مجازی کشور ♻️ دارنده مقام نخست سومین جشنواره فضای مجازی کشور درسال۹۵
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از آقامحمودرضا
🥀تو نظر کن به دلم حال دلم خوب شود ... به مناسبت نهمین سالگرد شهید محمودرضا بیضائی؛ با توکل بر خدا به نیت تعجیل در فرج و ظهور حضرت ولی العصر (عج ) ٬ هدیه به روح مطهر شهدای جهانی مقاومت و برگزار می شود . عزیزانی که تمایل به شرکت دارند به نام کاربری @vesper07 اطلاع دهند . «فرصت تلاوت تا ۲۹ دی سالروز شهادت» 🆔 @Agamahmoodreza
هدایت شده از آقامحمودرضا
🥀تو نظر کن به دلم حال دلم خوب شود ... به مناسبت نهمین سالگرد شهید محمودرضا بیضائی؛ با توکل بر خدا به نیت تعجیل در فرج و ظهور حضرت ولی العصر (عج ) ٬ هدیه به روح مطهر شهدای جهانی مقاومت و برگزار می شود . عزیزانی که تمایل به شرکت دارند به نام کاربری @vesper07 اطلاع دهند . «فرصت تلاوت تا ۲۹ دی سالروز شهادت» 🆔 @Agamahmoodreza
🍃در اربعین ۹۸ ما توفیق پیدا کردیم به زیارت اربعین بریم . میدونستم که آقامحمودرضا به کربلا نرفته . گفتم که امسال به نیت ایشون برم و عکسشون هم زدم به کوله پشتی . در اربعین عادت داشتم هر کس کوله پشتیش عکس محمودرضا داشته بهشون عرض ارادت می کردم . یکی از صبح ها هم طبق روال تو پیاده روی که به آدم هایی که عکس کوله پشتی شون آقامحمودرضا بود سلام می کردم . تو دلم آرزو کردم که حداقل برادر شهید رو ببینم تو این جمعیت . 🌷 تا اینکه شب شد . نماز مغرب و عشا رو خوندم از کاروان جا موندم . بعد از نماز تنها حرکت کردم . بین جمعیت یکی رو دیدم پشت کوله پشتیش عکس محمودرضا زده . بعد متوجه شدم تنها نیست و یه گروهی باهاشون هستن که همه عکس پشت کوله پشتی شون شهید محمودرضاست .. خوشحال شدم و شروع به صحبت . گفتن اتفاقا خانواده شهیدمحمودرضا همراه کاروان مون هست . برادرشون نبودن اما منو بردن پیش خانواده شون . عرض احترام کردیم و از خاطرات محمودرضا برام تعریف کردن و توفیقی بود برام. برگشت تو جاده تنها می رفتم گفتم عجب که شهدا آگاه هستن و صدای دلم رو شنیده و منو بین این همه جمعیت و شلوغی زائر های اربعین با خانواده ش رو در رو کرده . 🌷🍃 @Aghamahmoodreza
🌷شش سال قبل وقتی نه سالم بود و با داداش محمودرضا تازه اشنا شده بودیم،روز تولدشون به شدت تب داشتم ولی دلم میخواست حتما سالروز تولد داداش؛ پیششون باشم. با مامان و خاله ام گل و گلاب و شیرینی گرفتیم و رفتیم تولد داداش.. برام عجیب بود برگشتیم حالم خوب شده بود. 🍃تولد خودم هم بیست و چهار آذر هست و چون جشن تکلیف نه سالگیم بود با مامان بزرگ و مامان و خاله هام کیک گرفتیم و رفتیم تاکنار داداش محمودرضا جشن تکلیفم رو بگیریم . همش منتظر بودم. مطمئن بودم داداش نگام میکنه.. مامانم داشت کنار قبر داداش دعا میکرد و میگفت که دخترم تولد شما اومد و براتون کادو اورد . لطفا شما هم عنایتی کنین و برا دخترم دعا کنین. با اینکه روز چهارشنبه بود و جز ما کسی اونجا نبود . یه ماشین اومد نزدیک مزار شهدای مدافع حرم ..چندتا آقا از ماشین پیاده شدند. یکیشون با دستمال مزار ها رو پاک کرد . منم از کیک تولدم بهشون دادم. یکی از اونا یک سکه آورد و گفت اینم کادوی جشن تکلیفتون. از کیک جشن تکلیفم خوردند و رفتند.. بعد رفتن اونا حالمون منقلب شد که اینم کادوی جشن تکلیفم از طرف شهید مدافع حرم.🍃 مگه میشه یه قدم برا شهدا برداری و اونا هزار برابر برات جبران نکنن..اون روز بهترین جشن تولد عمرم بود و بهترین کادویی که گرفتم. حالا من شش ساله که کادوی جشن تکلیفم از طرف داداش محمودرضا رو نگه داشتم تا روزی که به نیابت از داداش برای ساخت حرم خانم فاطمه زهرا(س)هدیه بدهم..🌷 @Agamahmoodreza
آقامحمودرضا
🍃سال نود وشش بود، متوجه شدیم خواهرم مریضی سختی دارن .به طوری که تقریبا دکترا جوابمون میکردن، یا عملش رو با ریسک زیاد میگفتن امکانش هست. 🍂 بالاخره با هر سختی خواهرمو بستری کردیم خواهری که مسبب آشنایی ما با مدافعین حرم بود. روز عملش رسید، صبح تو بیمارستان آرام و قرار نداشتیم . خواهرمو بردن اتاق عمل. نمیدونستیم چند ساعت بعد چه اتفاقی قرار بود برایمان بیفتد. دعای توسل در حیاط بیمارستان خوندیم ولی آروم نشدیم . پراسترس ترین لحظه ها رو میگذروندیم..🍂 به یک دفعه تصمیم گرفتیم بریم پیش مدافعین حرم ومتوسل بشیم‌.. انگار این تصمیم هم اختیاری نبود.. رسیدیم خواهرم شروع به خواندن زیارت عاشورا با صد لعن و سلام کرد ، سجده کرده بود رو مزار اقا محمودرضا.. اون لحظاتی پیش شهدا بودیم چهارساعت طول کشید.. نماز ظهر رو خوندیم کم کم ترس وجودمون رو فرا گرفته بود نکنه شهدا نگامون نکنن آخه هنوز عمل خواهرم تموم نشده بود...🍂 خسته و تشنه و گرسنه منتظر خبر بودیم که تلفن خواهر بزرگم زنگ زد و گفت عمل تموم شد.. خواهرم تو همون اتاق عمل به هوش اومده بود.. از خوشحالی گریه میکردیم و نگاه شهدا مارو تو عالم دیگه ای برده بود.. همراه خواهرم دویدیم و برگشتیم پیش مدافعین حرم تا یک به یک ازشون تشکر کنیم.. به آقامحمودرضا گفتیم با اون نگاه زیبایت خودت بگو که خوب شد نگران نباشین.. یه لحظه حس کردیم چشماشو بست و دوباره باز کرد یعنی خیالتون راحت باشه..😭😭 🍃موقع برگشتن چنان عطری از وسط دستم بلند شده بود که خواهرم فهمید و گفت این بوی عطر از دستت چیه؟ دوباره گریه کردیم و با یه پارچه ی کوچیک دستمو بستم تا تبرک اون پارچه رو که عطر شهدا گرفته بود رو به جای زخم عمل خواهرم ببندیم.. بعد از چند روز از عمل هم تو عالم رویا مدافعین حرم اومدند ملاقات خواهرم... این شهدا امامزادگان عشقند... @agamahmoodreza
🌷 سفره صلوات و دعای کمیل به نیابت از شهیدآقامحمودرضا در جوار شهدای گمنام @agamahmoodreza
🌹هم اکنون در حرم امام رضا علیه السلام دعا گوی خانواده شهید و اعضای کانال و دوست‌داران شهید هستم و به نیابت‌شون زیارت کردم و نماز خوندم انشالله حاجت روا شدن همگی @agamahmoodreza
🍃🌸شھدا بامعرفتند حاضرند تا پای‌ جان ‌بروند تا تو جـان ‌بگیری شھدا رفیق‌بازند باورکن... آنھا نیکو رفیقانی ‌برای ‌ما راه‌ گم‌ کرده ها هستند ... 🆔 @agamahmoodreza ‎‎‌‌‎‎
🍃برای کوثر؛ پدر عشقی است سفیدتر از دفتر نقاشی اش و رنگی تر از مدادرنگی هایش.که می تواند آن را به رخ تمام دنیا بکشد...🍃 محمودجان روزهای پایانی زمستان خدا او را به تو هدیه داد تا نوید بهار باشد برایت و حالا نامت بهاری شده برای دنیای کوچک کوثرت ... می دانم امشب چشم از آسمان برداشته ای و نگاهت به دخترت هست. امشب می شماری شمع های روی کیک تولدش را و به تعداش در آغوشش می گیری.به تعداد سال های نبودنت کوثرت را نفس می کشی... آنقدر امشب نزدیکی به او که صدای ضربان قلبتان با هم یکیست... روزی از خون تو باران شهادت بارید تا امروز از چشم‌های کوثرت عشق ببارد ؛ تفسیر این عشق برای ما سخت است اما می دانم این باریدن انقدر هست تا هر قلب خشک و کویر زده ای را به امید بهار آمدنتان سبز کند .🌸🍃 💠 @Agamahmoodreza
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند؟ امروز ۱۸ آذرماه؛ میلاد "معلم درس ظهور" 🌹😍 است ! تولد پرشکوهت برما مبارک🕊 بی شک امروز در کنار دوستان و همرزمانت جشن میلادت را به شور مینشینی و بر ما زمینیانِ خاکی از آسمانها لبخند میزنی... دعایمان کن تا در "مسیر تحقق وعده آخرالزمانی ظهور" شرمنده مولایمان مهدی صاحب الزمان عج و سربازانش نشویم... یادمان نمیرود وصیت زیبایت را آن دم که گفتی:" به دنیا آمده ایم تا موثر در تحقق ظهور مولا باشیم؛ و این جز با تحمل سختی ها، مصائب، دوری ها و مشکلات نخواهد بود..." با دستان پرمهرت در این مسیر پرتلاطم یاری مان کن! هدیه به پیشگاه روح بلند 🌹شهید صلوات