عکس مربوط به مرمت سازی گنبد حرم حضرت زینب(س)
#شهید_وحید_زمانی_نیا
#خاطرات_شهدا🕊
سال ۱۳۹۷قبل از اینکه ماموریتش در سوریه تمام شود،تماس گرفت،گفت:«مادر،یکی از دوستانم با پدر و مادرش قراره بیان سوریه،شما هم آماده بشین با پدر بیایین.»هماهنگی های لازم انجام شد و رفتیم سوریه و مهمان شهر دمشق شدیم.
از هواپیما که داشتیم پیاده می شدیم،دل توی دلم نبود.هم دلتنگ وحید بودم وهم بیقرار حرم حضرت زینب(س).
برای من مانند یک رویا بود.اصلا باورم نمیشد.
به همسرم گفتم:«آقا باورت می شه اومدیم پابوس بی بی؟ من که تا تو حرمش نرم وزیارتش نکنم آروم نمیشم.»
گفت:«راست می گی خانوم،باور کردنی نیست.توی این شلوغی جنگ یک نعمته که تونستیم بیاییم.»
وحید در دمشق دوستان زیادی داشت.وقتی مارا به همراه وحید دیدند و متوجه شدند پدر و مادر او هستیم، خیلی احترام و عزت گذاشتند.از رفتارشان. معلوم بود آقا وحید را خیلی دوست دارند.برای خرید به بازار رفتیم.چون بچه ها راه بلند بودند جلو تر می رفتند.از پشت سر به قد و بالای وحید نگاه میکردم و لذت میبردم.داشتیم میرفتیم که یکی از همراهان وحید رو کرد به من و گفت:«حاج خانوم شما نمی خواین به ما شیرینی بدین؟»
پرسیدم:«شیرینی برای چی؟»
گفت:«برای دوماد کردن آقا وحید دیگه!دومادش کنین، یه شیرینی هم به ما بدین.»
گفتم:«آقا وحید هر زمان بخواد،به روی چشم،دومادش میکنیم.ما هم خیلی دوست داریم چنین روزی رو ببینیم!»
پ.ن:مادر شهید
#شهید_وحید_زمانی_نیا
#ولادت_حضرت_زینب(س)
✅ @agazademaktab