eitaa logo
حمیدآقاسی زاده
5.6هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
18 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
برای زن زندگی آگاهی . . . برای مرد غیرت آبادی . . . شماره ۲۳۲ کفش تو از اقامون عباس (ع) تحویل بگیر . . . 🙃 هنوز نفهمیدیم اینا هدف شون چیه؟؟؟ چطوری باید بگن میخوان ایران سوریه بشه تا ما بفهمیم؟؟؟ بہ‌ باشگاه تربیتے‌ آسمان بپیوندید 📲 @agha30zadeh
۵ 💚🍀...... ...سرم راخم کردم تا روی ماه مادرم را ببینم!🙃 چشمانش پف کرده و قرمز بود! فهمیدم آرامش دیشب و خوابیدن کنار نرگس، مهر مادرانه ای بوده تا خیال من آسوده شده و کمی استراحت کنم. و مادر تا سحر زیر روسری اش پنهانی اشک می ریخته...😭 پیشانی اش را بوسیدم و قربان صدقه او و پدر رفتم. اینبار من بودم دلداریش می دادم که: حتما پدر با آقا رفیع می آید. 👌🏻🌿 نماز صبح را خواندیم و مشغول دعا شدیم. خاله گفت: بی بی بانو کتابچه های دعارو از طاقچه بیار تا باهم حدیث کِساء بخونیم، هر جا این دعای جلیل القدر خونده بشه هم و غم از اون خونه و اهل خونه بر طرف میشه ان شاالله. همه باهم دعا رو خوندیم وسط های دعا، نرگس چشماشو بازکرد و اومد تو بقل مادر! ☺️ وقتی نرگس بیدار شد باخودم گفتم الان یادش میاد که دیشب پدر نیومده و ناآرومی می کنه!و تا آخر دعا نگاهم بهش بود! ولی نرگس تو حال بچگیش، بازیگوشی می کردو با نخ های گوشه روسری مادر، صورت مادرو قلقلک می داد! نگاهش طوری بود که انگار بزودی خبرهای خوشی از پدر میاد. 😊💚 آخر دعا خاله مهتاب گفت من دعا می کنم شما آمین بگید و خدارو به ۵ تن آل عبا و حضرت ابالفضل علیهم السّلام قسم داد تا بابا ابالفضل را صحیح و سلامت بهمون برگردونه، ماهم آمین گفتیم. خاله و بی بی،صبحانه را آماده می کردند، من و مادر هم مشغول مرتب کردن رختخوابها شدیم. مادر گفت: راحیل جان بعد صبحانه می ریم خونه، تو و نرگس خونه باشید تا من برم کلانتری و چند جای دیگه خبر بگیرم. من گفتم : میشه نرگس پیش خاله بمونه، منم باهاتون بیام! آخه دیگه از موندن و منتظر شدن خیلی اذیت شدم. حتی با خودم فکر می کنم کوله پشتیمو بردارم برم دنبال پدر!! با این حرف من، مادر ناراحت و عصبانی شد، گفت: این چه فکریه آخه! می خوای یه غصه دیگه درست بشه! حرفم را جدی گرفته بود البته دلیل هم داشت چون قبل تر از اینها یکی دوبار دسته گل به آب داده بودم! از مادر عذرخواهی کردم و ادامه دادم : لطفا منم بیام... خداروشکر مادر قبول کرد. صبحانه را خوردیم و آماده رفتن شدیم. خاله مهتاب هم تصمیم داشت بیاید اما وقتی که دید اگر بیاید نرگس پیش بی بی بانو غریبی می کند، ماندگار شد. در راه کلانتری تندتند صلوات می فرستادم تا خبر خوشی از پدر بشود. راه کلانتری کمی دور بود اما بالأخره رسیدیم. به طرف اتاق رئیس کلانتری رفتیم، سرباز دم در گفت که باید منتظر شویم تا اجازه ورود بگیرد. سرباز وارد اتاق شد ولی بجای سرباز خود آقای رئیس بیرون آمد! و فقط به مادر اجازه ورود داد!😐 باخود گفتم نکند خبر بدی شده که اجازه ورود به من ندادند! از خدا می خواستم که سرباز دم در حواسش نباشد تا گوشم را روی در بگذارم و بفهمم چه اتفاقی افتاده.... در همین حین سرباز را از اتاق بقلی صدا زدند و من زیرکانه پشت در اتاق رئیس رفتم! گوشم را آرام به در چسباندم و صدای مادرم را شنیدم که می گفت : من طاقتشو دارم خواهش می کنم حقیقت را بگویید! چه اتفاقی برای همسرم افتاده!؟ 🤨😔 چشمانم از نگرانی گرد شده بود گوشم را محکم به در چسبانده بودم، که جواب رئیس کلانتری را بشنوم..... نویسنده : 📝 بہ‌ باشگاه تربیتے‌ آسمان بپیوندید 📲 @agha30zadeh
🔸️ بعد از چندین ساعت موتور سواری و... چند دقیقه استراحت امت حزب الله💪 📲 @agha30zadeh
استوری امشب الناز رکابی🙄 نتیجه جذب حداکثریت رو ببین! 📲 @agha30zadeh
😓 تسلیت
با لوله فاضلاب ها آشنا شوید . . . بہ‌ باشگاه تربیتے‌ آسمان بپیوندید 📲 @agha30zadeh
!!! شنیده ها حاکی است ، یکی از نزدیکان حوزه شهرداری که با موضعگیری های خاص و شاذ خود درباره فرهنگ شهر،هزینه ها بر شهر امام مهربانیها ایجاد کرده بود، و شهره آفاق شده بود. دیشب به دست نهادهای امنیتی دستگیر شده است. @agha30zadeh اطلاعات تکمیلی متعاقبا...
۶ 💚🍀...... چشمانم از نگرانی گرد شده بود گوشم را محکم به در چسبانده بودم، که جواب رئیس کلانتری را بشنوم..... آقای رئیس گفت: خداروشکر گشت کوهستان ما، دیشب همسرتون را در کوه پیدا کردند و ایشون را برای معاینه و اطمینان از حالشون پیش دکتر بردن! مادر پرسید: کدوم دکتر؟ رئیس کلانتری گفت: بیمارستان واحدی !🌿 مادر سریع تشکر و خداحافظی کرد و بیرون آمد. دستم را گرفت و شتابان راهی بیمارستان شدیم. هنگامی که به بیمارستان رسیدیم، با پرس و جو و کمی این طرف و آن طرف رفتن. اتاقی که پدر آنجا بود را پیدا کردیم با کمی مکث وارد اتاق شدیم... وای... خدای من پدرم! چه به حال صورت و دستش آمده؟ کل صورت پدرم پانسمان داشت و دست چپش آتل بسته و پر از زخم بود.. مادر از دیدن پدر نفس راحتی کشید، و هر دو او را بقل کردیم و گریستیم.... مادر سجده شکر کرد و گفت کجا بودی ابالفضلم؟!😢 پدر که زیر آن باندهای خونین اشک می ریخت‌، گفت : به آبروی آقام ابالفضل نجاتم دادند!! در این لحظه بود که فهمیدم دعای خاله مهتاب موقع نماز صبح، مستجاب شد... مادر که دیگر تاب نداشت تا جریان را بداند، از پدر خواست ماجرا را بگوید. پدر حس و حال خوبی نداشت ولی مارا منتظر نگذاشت و کل اتفاقات را به سختی تعریف کرد: روزی که از خانه رفتم، راهی مرز شدم تا بار بگیرمو برگردم. لب مرز آدمهای زیادی داد و ستد می کنند من منتظر ماندم تا صاحب باری پیدا کنم، کمی بعد مردی پیشم آمد و بدون پرسیدن اسم و رسمم، بارش را به من سپرد و گفت، وقتی به شهر رسیدم بار را به خانه ای که آدرس داده بود ببرم. و در آخر یک جمله‌ مبهم گفت: بار سنگینه چون دیدم قوی هستی بهت دادم، از اینجا یک راست می بری به آدرس. سربسته، نه حرفی نه نگاهی! با این حرف کمی جا خوردم ولی قبول کردم چون می خواستم خودمو نشون بدم که بعدهاهم بهم کار بدن!🙃 باری که قبول کردم خیلی سنگین بود، ولی راه افتادم. با رفیع کولبر همسایمون بودیم بین راه دیدم دیگه نمی کِشم باید میان بر بزنم، از رفیع جدا شدم. رفیع گفت نرو راهش بده ولی ... بین راه جایی نشستم نون، نمکی بخورم، یه طرف دره یه طرف کوه بود. یهو سربالا کردم دیدم دوتا گرگ وحشی از روبرو دارن میان طرفم...😱 انقدر بزرگ بودن که خیلی وحشت کردم! چوبی کنار وسایل جا داده بودم، برداشتم، داد زدم که بترسنو فرار کنن ولی یکیشون خیلی جَری بود پرید بهِم! اونجا بود که اَشهدمو خوندم.... گفتم کارم تمامه! یهو پام سر خوردو لیز خوردم بطرف‌پایین کوه. گرگه هم با من سر خورد ولی خیلی عجیب شد که ناگهان از من کنده شدو رفت ته دره و من وسط راه به سنگا گیر کردم! گرگ دیگه هم یِکم موند دید دستش بهم نمی رسه رفت!نفس عمیقی کشیدم.🙂 اما مثل مرده نمی تونستم تکون بخورم! دستم شکاف کوچیکی خورده بود صورتم می سوخت، می دیدم‌که هوا تاریک و تاریکتر می شد که دیگه از حال رفتم.... نیمه های شب به هوش اومدم هوا خیلی سرد بود، نفسم بالا نمیومد. درد و خونریزی و سرما، داشت روحم را از تنم جدا می کرد! خیلی ناامید بودم به یاد شما افتادم که الان منتظرمید! پدر مرا به سینه اش فشرد و گفت : به یاد راحیل و نرگس جانم! شروع کردم با خدا حرف زدن! با خانم فاطمه زهرا س... گفتم یاحضرت زهرا س من همنام علمدار کربلایم منو اینطوری ازین دنیا نبرید، منو بحق آقام ابالفضل فدای حسین جانم کنید......😍 گفتمو ناله کردم... مادر می گفت یا فاطمه زهرا... پدر ادامه داد: نه نوری بود نه صدایی... جز صدای باد و زوزه گرگا! ساعتی گذشت دیدم چراغی داره سوسو می زنه. می خواستم داد بزنم نتونستم، گلوم تنگ شده بود یهو به ذهنم اومد یه سنگ بردارم بکوبم به سنگ دیگه! محکم می زدم تا صداش بلند بشه! هی می زدم... تا بالاخره سرو صدامو شنیدن. صدارو دنبال کردن بعد بار کنار راهو دیدن! بعد پیدام کردن.. دیدم دوتا سرباز درشت هیکلن که برای نجات من اومدن... از خوشحالی باصدای گرفته داد زدم : خدا جان .... یا زهرا .... یازهرا. او جوونمردا با طناب کشیدنم بالا. تمام اون مسیر سختو نوبتی کولم کردن. خدا حفظشون کنه! تا جایی رسیدیم که با ماشین آوردنم اینجا.‌‌‌.. 🙂🙃 اما الان خیلی نگران بارهای تو راه مونده ام! نمی دونم بار امانت چی شد؟! جواب صاحب بارو چی بدم؟! من گفتم : پدر ناراحت نباشین من می دونم بارتون کجاست؟!!!!....😊🤔 نویسنده : 📝 بہ‌ باشگاه تربیتے‌ آسمان بپیوندید 📲 @agha30zadeh
❌به نشانه اعتراض؛ بعلت کشف حجاب میهمانان مجتمع دانشجویی امام رضا مکان برگزاری دوره تغییر کرد! 🔸️شایان ذکر است؛ همسنگران کارگروه عفاف و حجاب در اولین روز برگزاری دوره تربیت مبلغ در مجتمع دانشجویی امام رضا؛ برنامه آموزشی را به نحوی شروع کردند که چندین دختر دانشجوی میهمان مجتمع دانشجویی امام رضا متعلق به آستان قدس! در حیاط عمومی مجموعه، آزادانه با کشف حجاب و در منظر مردان در حال رفت و آمد بوده و نه تنها به تذکر مومنین پایبند نبوده بلکه مسئول ایشان که از نهاد رهبری دانشگاه تهران مامور برگزاری اردو بوده ، از عملکرد خود دفاع می نمود. لذا آمرین به معروف به حراست آستان قدس ؛ رئیس سازمان فرهنگی آستان قدس و مدیر مجتمع تذکرات لازم را داده و همچنین ،اهمال مسئولین برگزاری دوره از سوی دادستانی مشهد و مسئول محترم نهاد رهبری کشور در حال پیگیری می باشد. ✅مکان جایگزین (ساختمان یاسین،امام رضا ۳۵) جهت برگزاری آخرین روز دوره ، میزبان دانش پژوهان دوره می باشد. 📲 @agha30zadeh
شرمنده ایم رقص شما در میان خون مانند رقص امینی ها دلپذیر نیست😞.... بہ‌ باشگاه تربیتے‌ آسمان بپیوندید 📲 @agha30zadeh
‼️مشهدی ها میزبان شهدای شاهچراغ‼️ تشییع ۱۱ شهید مظلوم جنایت تروریستی حرم حضرت شاهچراغ (ع) در مشهد الرضا (ع) شنبه راس ساعت ۱۵ از میدان بسیج به سمت حرم مطهر امام رضا (ع) 👈 را گسترش دهید . . . بہ‌ باشگاه تربیتے‌ آسمان بپیوندید 📲 @agha30zadeh
محتویات ذهن یک برعنداز😏 دقیقا همینقدر پوچ همینقدر بی منطق همینقدر بی محتوا همینقدر ناعادلانه همینقدر بی فکر همینقدر . . . بہ‌ باشگاه تربیتے‌ آسمان بپیوندید 📲 @agha30zadeh
برخورد با کشف حجاب عامدانه مطالبه ۳۰ تشکل + هزاران شهروند مشهدی ✅طی یک طومار ۳۰ تشکل و هزاران شهروند شهر امام مهربانیها ،با توجه به فشلیزم برخی مسئولین اجرایی انتظامی خواستار برخورد فوری و بدون اغماض با مصادیق علنی و متجریانه هنجارشکنی هستند. به بپیوندید 🔴•❥🌺━¤•••┅┄┄ به (تنها رسانه کارگروه عفاف و حجاب مشهد) بپیوندید.👇🏻 •❥🌺━┅┄┄ ✅ایتا: eitaa.com/gohar_sa ✅اینستاگرام: insta.com//:gohar.sa ✅سایت: https://goharssa.ir
🔸️ آخرین ویرایش چارت به همراه نام مسئولین قسمتها جبهه فکری فرهنگی انقلاب اسلامی خراسان رضوی ✅ اطلاعات بیشتر: ادمین خبرگزاری گوهرسا 📲 @goharssa 🔴•❥🌺━¤•••┅┄┄ به (تنها رسانه کارگروه عفاف و حجاب مشهد) بپیوندید.👇🏻 •❥🌺━┅┄┄ ✅ایتا: eitaa.com/gohar_sa ✅اینستاگرام: insta.com//:gohar.sa ✅سایت: https://goharssa.ir
پروتکلهای امنیتی اعتشاشگرا واسه فردا 🔸️ای جانم مامانم اینا😅 مخصوصا اونجاش که میگه ب بیمارستان ها پناه ببرید 😓بابا شما دیگه چقد وقیحید! شتر در خواب..💪
رفقای عزیز دم دمای اذون ظهر مهمونی داریم😉 مراجعه به " " فوریییی
❌ تاکید مسئول محترم نهاد رهبری در دانشگاه های کشور بر محکومیت اردوی هنجارشکنانه پنجشنبه در مشهد و دستور برخورد ✅امروز صبح طی تماس با حجه الاسلام رستمی مسئول محترم نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه های کشور،ماجرای اردوی هنجارشکنانه پنجشنبه را به ایشان انتقال دادم ،و ایشان ضمن پاسخگویی صمیمانه برصدد پیگیری مساله قرار گرفتند ✅شایان ذکر است پس از اطلاع به دادستانی مشهد ؛آن مقام محترم به مساله ورود کرده و منتظر ارسال مکتوب ماوقع از طرف ما می باشد. 📲 @agha30zadeh
📣📣📣📣📣📣📣📣 ❌ ❌ 🔸🔸باتوجه به واکنش غیر اخلاقی پزشک بی تعهد(دکتر سعیدیان)درخصوص اظهار نظرکذب و عجولانه وایجاد شایعه پراکنی و تشویش در اذهان عمومی درمورد مهساامینی # باموج پیامکی به دکتر صداقت خواهان برخورد قاطعانه با این پزشک دروغگوهستیم🔸🔸 🔹🔹 موج مطالبه +989153119505 دکترصداقت تاریخ: یکشنبه هشتم آبان ماه از ساعت۱۱:۳٠لغایت۱۴
❌ روش ساخت کوکتل مولوتوف تو کف خیابانهای کوثر!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استقبال پرشور مردم غیور مشهد از شهدای شاهچراغ🇮🇷❤️ تا کور شود هر آنکه نتواند دید😉 ایران قوی اینه که میبینین نه اونی که از بی بی سی و عنتر نشنال نشون تون میدن☺️ بہ‌ باشگاه تربیتے‌ آسمان بپیوندید 📲 @agha30zadeh
سلبریتی بی ریشه ایران سوریه نمیشه👊🏻😏 ●پلاکارد زیبا، امروز در تشییع شهدای شاهچراغ در مشهد مقدس👌😍 بہ‌ باشگاه تربیتے‌ آسمان بپیوندید 📲 @agha30zadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکم زیبایی ببینیم😍✨️ قدردانی مردم از پلیس پ.ن :واقعا توی این روزها یکی از قشر هایی که خیلی توهین شنیدن همین نیروی انتظامیه❤️... بہ‌ باشگاه تربیتے‌ آسمان بپیوندید 📲 @agha30zadeh